پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، موج فزایندهای از اسلامهراسی در غرب گسترش یافت و محدودیتهای بسیاری برای شهروندان محجبه در کشورهای اروپایی رقم خورد. در واکنش به این اقدامات یکسویه، طرح «روز جهانی حجاب» مطرح شد و طی آن زنان غیر مسلمان از ادیان مختلف در نخستین روز ماه فوریه (۱۲ بهمن) یک روز را با حجاب گذرانده و ضمن بیان تجربهشان از حجاب، تصاویر خود با پوشش اسلامی را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که در داخل کشورمان به ویژه در شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام، روز به روز شاهد گسترش موج بدحجابی و بیحجابی هستیم.
عدهای حتی پا را فراتر از این گذاشته و دیگران را نیز به کشف حجاب تشویق میکنند!
در مقابل این تناقضها، سؤالات بسیاری به ذهن متبادر میشود؛ اینکه ما چرا به اینجا رسیدیم و چرا در یک جامعه اسلامی بسیاری از بانوانی که حجاب را رعایت میکنند و چادری هستند، در اقلیت قرار دارند؟ چرا پوشش بانوانی که در ادارات و سازمانها مشغول کار هستند، در بیرون زمین تا آسمان تفاوت دارد؟
چرا هر روز مشاهده میکنیم که دختران ایرانی پر رنگ و لعابتر از همیشه در کوچه، خیابان، دانشگاه و یا محل کار ظاهر میشوند و هر روز هم مردم و مسئولان بیشتر میپذیرند که جامعه تغییر کرده است؟
چرا جدا از دختران رنگارنگ مانتویی، چادریهای مدرن، جلوهگر و هنجارشکن نیز زیاد شدهاند؟!
قصد این نوشتار نفی یا حمایت هیچکدام از این پوششها نیست. این مطلب یک چالش است با خودمان که اکنون در پایتخت جمهوری اسلامی کدامیک در اقلیت است: حجاب یا بدحجابی؟!
متأسفانه سبک زندگی ایرانیان به شدت در حال تغییر است، الگوهای زنان و دختران ما مارکها و برندهای آمریکایی و اروپایی شده و اندام لاغر، گونههای برجسته و ببنی استخوانی مانکنهای غربی، خواب راحت را از بانوان ما ربوده است. آنها هر روز با دهها ترفند و با صرف هزینههای بسیار سلامت خود را به خطر میاندازند تا به نحو شایستهتری در جامعه و فضای مجازی خودنمایی کنند و لایک بیشتری بگیرند.
سوگمندانه باید اعتراف کنیم ما عقب افتادیم از آنچه که باید به زنان و مردانمان و دختران و پسرانمان باید میگفتیم و نگفتیم؛ از دریچه مذهب به حجاب نگاه کردیم و نگاه جامعهشناختی به مقوله پوشش نداشتیم؛ الگوهای درست را معرفی نکردیم؛ برخورد سختافزاری با بدحجابی را به مواجهه نرمافزارانه ترجیح دادیم؛ فرهنگسازی را صرفاً در مقالهنویسی و برگزاری همایشهای فرمایشی محدود کردیم و ...
جامعه، مسئولان و دستاندرکاران بحث فرهنگسازی نیز همچنان برخوردهای سلبی را پیش میگیرند، در عین حال تلاش میکنند توپ کمکاری را به زمین یکدیگر بفرستند و نتیجهاش این است که دختران و پسران ما همچنان با الگوهای غربی و فشنشوهای رنگارنگ، انس میگیرند.
یک بار دیگر یادآوری میکنیم اینکه چه حجابی برتر است در وضعیت فعلی آنقدرها هم مطرح نیست، بلکه مهم حفظ حجاب و رعایت پوشش اسلامی است. چیزی که این روزها به ویژه در پایتخت ایران اسلامی کمتر مشاهده میشود. برای اثبات این مدعا کافی است به یکی از اماکن پر رفتوآمد نظیر مترو بروید و ببینید چند خانم با پوشش مناسب و بدون آرایش زننده میتوان پیدا کرد؟!
آن وقت آقای وزیر ارشاد سنگشان را به سینه می کوبد
پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، موج فزایندهای از اسلامهراسی در غرب گسترش یافت و محدودیتهای بسیاری برای شهروندان محجبه در کشورهای اروپایی رقم خورد. در واکنش به این اقدامات یکسویه، طرح «روز جهانی حجاب» مطرح شد و طی آن زنان غیر مسلمان از ادیان مختلف در نخستین روز ماه فوریه (۱۲ بهمن) یک روز را با حجاب گذرانده و ضمن بیان تجربهشان از حجاب، تصاویر خود با پوشش اسلامی را در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که در داخل کشورمان به ویژه در شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام، روز به روز شاهد گسترش موج بدحجابی و بیحجابی هستیم.
عدهای حتی پا را فراتر از این گذاشته و دیگران را نیز به کشف حجاب تشویق میکنند!
در مقابل این تناقضها، سؤالات بسیاری به ذهن متبادر میشود؛ اینکه ما چرا به اینجا رسیدیم و چرا در یک جامعه اسلامی بسیاری از بانوانی که حجاب را رعایت میکنند و چادری هستند، در اقلیت قرار دارند؟ چرا پوشش بانوانی که در ادارات و سازمانها مشغول کار هستند، در بیرون زمین تا آسمان تفاوت دارد؟
چرا هر روز مشاهده میکنیم که دختران ایرانی پر رنگ و لعابتر از همیشه در کوچه، خیابان، دانشگاه و یا محل کار ظاهر میشوند و هر روز هم مردم و مسئولان بیشتر میپذیرند که جامعه تغییر کرده است؟
چرا جدا از دختران رنگارنگ مانتویی، چادریهای مدرن، جلوهگر و هنجارشکن نیز زیاد شدهاند؟!
قصد این نوشتار نفی یا حمایت هیچکدام از این پوششها نیست. این مطلب یک چالش است با خودمان که اکنون در پایتخت جمهوری اسلامی کدامیک در اقلیت است: حجاب یا بدحجابی؟!
متأسفانه سبک زندگی ایرانیان به شدت در حال تغییر است، الگوهای زنان و دختران ما مارکها و برندهای آمریکایی و اروپایی شده و اندام لاغر، گونههای برجسته و ببنی استخوانی مانکنهای غربی، خواب راحت را از بانوان ما ربوده است. آنها هر روز با دهها ترفند و با صرف هزینههای بسیار سلامت خود را به خطر میاندازند تا به نحو شایستهتری در جامعه و فضای مجازی خودنمایی کنند و لایک بیشتری بگیرند.
سوگمندانه باید اعتراف کنیم ما عقب افتادیم از آنچه که باید به زنان و مردانمان و دختران و پسرانمان باید میگفتیم و نگفتیم؛ از دریچه مذهب به حجاب نگاه کردیم و نگاه جامعهشناختی به مقوله پوشش نداشتیم؛ الگوهای درست را معرفی نکردیم؛ برخورد سختافزاری با بدحجابی را به مواجهه نرمافزارانه ترجیح دادیم؛ فرهنگسازی را صرفاً در مقالهنویسی و برگزاری همایشهای فرمایشی محدود کردیم و ...
جامعه، مسئولان و دستاندرکاران بحث فرهنگسازی نیز همچنان برخوردهای سلبی را پیش میگیرند، در عین حال تلاش میکنند توپ کمکاری را به زمین یکدیگر بفرستند و نتیجهاش این است که دختران و پسران ما همچنان با الگوهای غربی و فشنشوهای رنگارنگ، انس میگیرند.
یک بار دیگر یادآوری میکنیم اینکه چه حجابی برتر است در وضعیت فعلی آنقدرها هم مطرح نیست، بلکه مهم حفظ حجاب و رعایت پوشش اسلامی است. چیزی که این روزها به ویژه در پایتخت ایران اسلامی کمتر مشاهده میشود. برای اثبات این مدعا کافی است به یکی از اماکن پر رفتوآمد نظیر مترو بروید و ببینید چند خانم با پوشش مناسب و بدون آرایش زننده میتوان پیدا کرد؟!