یکی از محوریترین نمایندگیهای موسسه ماسونی- آمریکایی فرانکلین در تهران به عبدالرحیم جعفری سپرده شد تا...
به گزارش شهدای ایران، روزنامه غربگرای شرق به عنوان پایگاه اصلی کودتای ناکام سال 88 اینبار به سراغ ترویج و تبلیغ مظاهر کفر علنی و معاندین اسلام و همچنین اسطوره سازی از خادمین فراماسونری و نوکران سرویسهای جاسوسی بیگانه رفته است.
این روزنامه با مجوز ارشاد به نوکری برای جریانات استحالهی فرهنگی کشور پرداخته و دست به اسطورهسازی از افرادی میزند که حتی ساواک در گزارشات محرمانهی خود نسبت به ماسون بودن آنها به رژیم پهلوی گزارش میدهد!
شرق با انتشار بخشی از سطور ابتدایی مقاله «ترانههای عامیانه» صادق هدایت که اولینبار در سال ١٣١٨ در دوره اول مجله موسیقی منتشر شده بود، نوشت: «بعد از مرگ هدایت بهجز نوشتههای گوناگون او که به صورت کتاب مستقل منتشر شده بودند، نوشتههای دیگری هم از او در دست بود که در کتابهای مختلف او جایی نداشتند و به صورت پراکنده به چاپ رسیده بودند. حسن قائمیان در سال ١٣٣٤ این نوشتههای هدایت را جمعآوری و طبقهبندی کرد و آنها را در کتابی با عنوان «نوشتههای پراکنده» به چاپ رساند. انتشارات امیرکبیر که ناشر بسیاری از آثار هدایت در سالهای پیش از انقلاب بود، در آن سالها «نوشتههای پراکنده» را نیز به چاپ رسانده بود و بهتازگی هم نشر ثالث این اثر را منتشر کرده است. در توضیح کوتاهی که ناشر در ابتدای کتاب نوشته، چاپ تازه آن را بدون تغییر و مطابق اصل کتاب دانسته و ضمنا در پایان هم یادی از عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر، کرده است. »
هر چند سابقهی کفر آلود صادق هدایت و همچنین توهینهای پی در پی وی به اسلام و مقدسات و حتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، حضرت امیرالمومنین( علیه السلام ) ، حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امام حسین( علیه السلام ) برهمگان روشن است اما آنچه از تبلیغ آثار هدایت در این روزنامه مهمتر است ، تبار شناسی از جریاناتی است که به انتشار این آثاردامن می زنند!
برای روشن شدن اذهان مخاطبان و همچنین برداشتن نقاب از صورت گردانندگان اصلی برخی مطبوعات مجوز دار داخلی وایضا تاکید بر بی توجهی دستگاههای نظارتی به مقولهی نشر و کتاب (که در نمایشگاه کتاب امسال بیشتر خودنمایی نمود ) لازم به گفتن است که : در اوج دوران اختناق ستمشاهی و بگیر و ببند نویسندگان و ناشران آزادیخواه و مستقل، با مساعدت دربار شاه و ساواک، بزرگترین تراست انتشاراتی به عبدالرحیم جعفری سپرده شد تا علاوه بر حذف و بلعیدن ناشران مستقل و کوچک، یکی از محوریترین نمایندگیهای موسسه ماسونی- آمریکایی فرانکلین در ایران باشد و بهطور گستردهای دست به چاپ و نشر کتابهای فرمایشی محافل استعماری بزند.
در مورد ماموریتهای موسسه فرانکلین همین بس که حتی گزارشهای محرمانه ساواک به روشنی آن را شاخهای از فراماسونری میداند.
در گزارش ساواک به تاریخ 28 خرداد 1347 اینگونه آمده است: «چون در منطقه، آقای تقیزاده معروف به فراماسونری است و ایشان نیز باعث ایجاد شعبه موسسه مزبور (فرانکلین) در تبریز بودهاند، لذا استنباط منبع چنین است که موسسه فرانکلین از طرف سازمان فراماسونری تقویت میگردد... .» در سال 1346 هم ساواک آذربایجان، فعالیتهای موسسه فرانکلین در تبریز را اینگونه به مرکز گزارش میدهد: «... از چندی پیش موسسه فرانکلین در تبریز ظاهرا به عنوان نگارش و نشر کتاب و باطنا برای پیشبرد مقاصد خاصی که مورد علاقه فراماسونها میباشد، دست به جمعآوری و همکاری اشخاصی زده و درصدد تهیه کتابهای جدیدی است که از طرف این موسسه انتشار خواهد یافت»
عبدالرحیم جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر در سالهای حاکمیت طاغوت، در کلوپهای روتاری (بخش اقتصادی تشکیلات فراماسونری) فعال بود و در کتاب خاطراتش تحت عنوان «در جستجوی صبح» تصریح دارد که به این کلوپها، رفت و آمد داشته است!
در حالی است که جعفری کتابهایی مانند «رضا شاه کبیر»، «شیر و خورشید (مصاحبه با شاهنشاه)»، «فلسفه نظام حکومت شاهنشاهی»، «اصول دوازدهگانه انقلاب سفید»، «ایران جدید در قرن بیستم» (که به زبان انگلیسی چاپ شد و مملو از تمجید و تملق از محمدرضا پهلوی و رژیم سلطنتی بود)، «پنجاه و پنج»، «نه کتاب پهلوی» (مجموعه شعری در مدح خاندان پهلوی) و «آریامهر شاهنشاه ایران» که در آن علاوه بر ستایش شاه و جعل و وارونهنمایی تاریخ، از فدائیان اسلام به عنوان آدمکش و از دکتر مصدق و فاطمی به عنوان خائنان به ملت یاد شده بود، «مبشر تجدید تاریخ» که مورد تشویق محمدرضا پهلوی قرار گرفت و به مناسبت جشنهای 2500 ساله منتشر شد، «ماموریت برای وطنم» (که بنا به خواست همین عنصر به اصطلاح فرهیخته! چند بار تجدید چاپ شد و به زور و اجبار به مراکز مختلف دولتی و آموزشی و کتابخانهها تحمیل گردید) و... را به چاپ رسانده است.
انتشارات امیر کبیر همچنین با راهنمایی موسسه فرانکلین انواع کتابهای ضداخلاقی، ضددینی، ماتریالیستی و صهیونیستی را به چاپ رساند که از جمله کتابهای شراب خام، آتشپاره، افسونگر، شعلههای هوس، قصه رسوایی، هوس بهاری، گناهکار نیویورک، هوسهای امپراطور، انسان در گذرگاه تکامل بود. همچنین کتاب «خیاط جادو شده» نوشته شالوم علیخم و ترجمه سیاوش کسرایی که خود جعفری در خاطراتش در کتاب «در جستوجوی صبح» آن را چنین توصیف میکند: «... در بازگشتم بود که آقای سیاوش کسرایی ترجمه کتابی را برایم آورد به نام خیاط جادو شده، یک اثر ادبی نوشته شالوم علیخم نویسنده یهودی معاصر. من کتاب خیاط جادو شده را چاپ کردم و به پاس محبتهایی که ایرانیان یهودی در اسرائیل به من کرده بودند طی یادداشتی کوتاه در صفحه اول کتاب را به آنها اهدا کردم»
انتشار ترجمه کتاب «دومین شانس» نوشته کنستان ویرژيل گئورگیو که در آن به صراحت به تبلیغ پایگاه صهیونیستها در خاورمیانه یعنی اسرائیل پرداخته شده، نشان از ارادتی داشت که مدیر وقت انتشارات امیرکبیر نیز مانند بسیاری از کارگزاران به اصطلاح فرهنگی رژیم شاه به رژیم اشغالگر قدس داشت.
همچنین گفتنی است که نشر ثالث همان انتشاراتی است که پیشتر به چاپ کتاب شاعر ضد دین و ضد انقلاب «اسماعیل خویی» اقدام کرده بود.همچنین انتشار آثار یغما گلرویی ( شاعر ترانههای شاهین نجفی) نیز از سوی این انتشارات صورت گرفته است. پس از سال 88 این انتشارات بسیاری از کتبی که شامل افکار افراطی اصلاح طلبان و حامیان کودتا بود دوباره به چاپ فرستاد.
با وجود مدارک مستدل و مستند برای اثبات سوابق سیاه افرادی چون هدایت و جعفری ، روزنامهی مجوزدار شرق با خاطری آسوده زیر سایهی دستگاههای نظارتی و همچنین با لبخند وزارت ارشاد دولت اعتدال ، در حال تبلیغ آثار این افراد است!
*بسیج
این روزنامه با مجوز ارشاد به نوکری برای جریانات استحالهی فرهنگی کشور پرداخته و دست به اسطورهسازی از افرادی میزند که حتی ساواک در گزارشات محرمانهی خود نسبت به ماسون بودن آنها به رژیم پهلوی گزارش میدهد!
شرق با انتشار بخشی از سطور ابتدایی مقاله «ترانههای عامیانه» صادق هدایت که اولینبار در سال ١٣١٨ در دوره اول مجله موسیقی منتشر شده بود، نوشت: «بعد از مرگ هدایت بهجز نوشتههای گوناگون او که به صورت کتاب مستقل منتشر شده بودند، نوشتههای دیگری هم از او در دست بود که در کتابهای مختلف او جایی نداشتند و به صورت پراکنده به چاپ رسیده بودند. حسن قائمیان در سال ١٣٣٤ این نوشتههای هدایت را جمعآوری و طبقهبندی کرد و آنها را در کتابی با عنوان «نوشتههای پراکنده» به چاپ رساند. انتشارات امیرکبیر که ناشر بسیاری از آثار هدایت در سالهای پیش از انقلاب بود، در آن سالها «نوشتههای پراکنده» را نیز به چاپ رسانده بود و بهتازگی هم نشر ثالث این اثر را منتشر کرده است. در توضیح کوتاهی که ناشر در ابتدای کتاب نوشته، چاپ تازه آن را بدون تغییر و مطابق اصل کتاب دانسته و ضمنا در پایان هم یادی از عبدالرحیم جعفری، بنیانگذار انتشارات امیرکبیر، کرده است. »
هر چند سابقهی کفر آلود صادق هدایت و همچنین توهینهای پی در پی وی به اسلام و مقدسات و حتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)، حضرت امیرالمومنین( علیه السلام ) ، حضرت زهرا (سلام الله علیها) و امام حسین( علیه السلام ) برهمگان روشن است اما آنچه از تبلیغ آثار هدایت در این روزنامه مهمتر است ، تبار شناسی از جریاناتی است که به انتشار این آثاردامن می زنند!
برای روشن شدن اذهان مخاطبان و همچنین برداشتن نقاب از صورت گردانندگان اصلی برخی مطبوعات مجوز دار داخلی وایضا تاکید بر بی توجهی دستگاههای نظارتی به مقولهی نشر و کتاب (که در نمایشگاه کتاب امسال بیشتر خودنمایی نمود ) لازم به گفتن است که : در اوج دوران اختناق ستمشاهی و بگیر و ببند نویسندگان و ناشران آزادیخواه و مستقل، با مساعدت دربار شاه و ساواک، بزرگترین تراست انتشاراتی به عبدالرحیم جعفری سپرده شد تا علاوه بر حذف و بلعیدن ناشران مستقل و کوچک، یکی از محوریترین نمایندگیهای موسسه ماسونی- آمریکایی فرانکلین در ایران باشد و بهطور گستردهای دست به چاپ و نشر کتابهای فرمایشی محافل استعماری بزند.
در مورد ماموریتهای موسسه فرانکلین همین بس که حتی گزارشهای محرمانه ساواک به روشنی آن را شاخهای از فراماسونری میداند.
در گزارش ساواک به تاریخ 28 خرداد 1347 اینگونه آمده است: «چون در منطقه، آقای تقیزاده معروف به فراماسونری است و ایشان نیز باعث ایجاد شعبه موسسه مزبور (فرانکلین) در تبریز بودهاند، لذا استنباط منبع چنین است که موسسه فرانکلین از طرف سازمان فراماسونری تقویت میگردد... .» در سال 1346 هم ساواک آذربایجان، فعالیتهای موسسه فرانکلین در تبریز را اینگونه به مرکز گزارش میدهد: «... از چندی پیش موسسه فرانکلین در تبریز ظاهرا به عنوان نگارش و نشر کتاب و باطنا برای پیشبرد مقاصد خاصی که مورد علاقه فراماسونها میباشد، دست به جمعآوری و همکاری اشخاصی زده و درصدد تهیه کتابهای جدیدی است که از طرف این موسسه انتشار خواهد یافت»
عبدالرحیم جعفری، مدیر انتشارات امیرکبیر در سالهای حاکمیت طاغوت، در کلوپهای روتاری (بخش اقتصادی تشکیلات فراماسونری) فعال بود و در کتاب خاطراتش تحت عنوان «در جستجوی صبح» تصریح دارد که به این کلوپها، رفت و آمد داشته است!
در حالی است که جعفری کتابهایی مانند «رضا شاه کبیر»، «شیر و خورشید (مصاحبه با شاهنشاه)»، «فلسفه نظام حکومت شاهنشاهی»، «اصول دوازدهگانه انقلاب سفید»، «ایران جدید در قرن بیستم» (که به زبان انگلیسی چاپ شد و مملو از تمجید و تملق از محمدرضا پهلوی و رژیم سلطنتی بود)، «پنجاه و پنج»، «نه کتاب پهلوی» (مجموعه شعری در مدح خاندان پهلوی) و «آریامهر شاهنشاه ایران» که در آن علاوه بر ستایش شاه و جعل و وارونهنمایی تاریخ، از فدائیان اسلام به عنوان آدمکش و از دکتر مصدق و فاطمی به عنوان خائنان به ملت یاد شده بود، «مبشر تجدید تاریخ» که مورد تشویق محمدرضا پهلوی قرار گرفت و به مناسبت جشنهای 2500 ساله منتشر شد، «ماموریت برای وطنم» (که بنا به خواست همین عنصر به اصطلاح فرهیخته! چند بار تجدید چاپ شد و به زور و اجبار به مراکز مختلف دولتی و آموزشی و کتابخانهها تحمیل گردید) و... را به چاپ رسانده است.
انتشارات امیر کبیر همچنین با راهنمایی موسسه فرانکلین انواع کتابهای ضداخلاقی، ضددینی، ماتریالیستی و صهیونیستی را به چاپ رساند که از جمله کتابهای شراب خام، آتشپاره، افسونگر، شعلههای هوس، قصه رسوایی، هوس بهاری، گناهکار نیویورک، هوسهای امپراطور، انسان در گذرگاه تکامل بود. همچنین کتاب «خیاط جادو شده» نوشته شالوم علیخم و ترجمه سیاوش کسرایی که خود جعفری در خاطراتش در کتاب «در جستوجوی صبح» آن را چنین توصیف میکند: «... در بازگشتم بود که آقای سیاوش کسرایی ترجمه کتابی را برایم آورد به نام خیاط جادو شده، یک اثر ادبی نوشته شالوم علیخم نویسنده یهودی معاصر. من کتاب خیاط جادو شده را چاپ کردم و به پاس محبتهایی که ایرانیان یهودی در اسرائیل به من کرده بودند طی یادداشتی کوتاه در صفحه اول کتاب را به آنها اهدا کردم»
انتشار ترجمه کتاب «دومین شانس» نوشته کنستان ویرژيل گئورگیو که در آن به صراحت به تبلیغ پایگاه صهیونیستها در خاورمیانه یعنی اسرائیل پرداخته شده، نشان از ارادتی داشت که مدیر وقت انتشارات امیرکبیر نیز مانند بسیاری از کارگزاران به اصطلاح فرهنگی رژیم شاه به رژیم اشغالگر قدس داشت.
همچنین گفتنی است که نشر ثالث همان انتشاراتی است که پیشتر به چاپ کتاب شاعر ضد دین و ضد انقلاب «اسماعیل خویی» اقدام کرده بود.همچنین انتشار آثار یغما گلرویی ( شاعر ترانههای شاهین نجفی) نیز از سوی این انتشارات صورت گرفته است. پس از سال 88 این انتشارات بسیاری از کتبی که شامل افکار افراطی اصلاح طلبان و حامیان کودتا بود دوباره به چاپ فرستاد.
با وجود مدارک مستدل و مستند برای اثبات سوابق سیاه افرادی چون هدایت و جعفری ، روزنامهی مجوزدار شرق با خاطری آسوده زیر سایهی دستگاههای نظارتی و همچنین با لبخند وزارت ارشاد دولت اعتدال ، در حال تبلیغ آثار این افراد است!
*بسیج