شروع دخالت نظامی روسیه در سوریه در اکتبر سال گذشته، از سوی بسیاری، حرکت ناامیدانه و قماری بزرگ تلقی شد. در تابستان سال گذشته میلادی (2015)، قاسم سلیمانی فرمانده ارشد ایرانی به مسکو رفت تا روسها را نسبت به ضرورت حضور آنها در سوریه قانع کند. ولادیمیر پوتین که تجربه از دست رفتن نفوذ کشورش در لیبی را داشت نیز به این تصمیم رسید که به طور جدیتر به کمک دولت سوریه بیاید.
شهدای ایران:روسیه در حال کسب یک پیروزی عمده در سوریه است و به خوبی توانسته است قدرتنمایی خود به عنوان یک قدرت بزرگ را به دیگران اثبات کند. روسیه به عنوان قدرتی مؤثر در نبرد با داعش و النصره، اکنون کشورهای اروپایی را به این نتیجه رسانده که برای مقابله با افراطیهای منطقه که رویاهایی جهانی دارند، روی توان این کشور و همکاری با آن حساب کنند. ادامه این روند در ماههای آتی احتمالا به کاهش تحریمهای اروپا علیه روسیه نیز منجر خواهد شد.
به گزارش «تابناک»، جوان کول تحلیلگر آمریکایی، که استاد دانشگاه میشیگان و متخصص مسائل خاورمیانه است، در تحلیلی در این باره نوشته، شروع دخالت نظامی روسیه در سوریه در اکتبر سال گذشته، از سوی بسیاری یک حرکت کم امید و قماری بزرگ تلقی شد. در تابستان سال گذشته میلادی (2015)، قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد ایرانی به مسکو رفت تا روسها را نسبت به ضرورت حضور آنها در سوریه قانع کند. ولادیمیر پوتین که تجربه از دست رفتن نفوذ کشورش در لیبی را داشت، نیز به این تصمیم رسید که جدیتر به کمک دولت سوریه بیاید.
دولت سوریه باید یک منطقه به شکل y را تحت کنترل خود داشته باشد و اجازه قطع شدن خطوط ارتباطی میان آن را ندهد. نقطه پایینی این y شهر دمشق و حومه آن است که جمعیت حدودا پنج میلیونی ساکن در آن در هراس از پیشرویهای داعش و النصره قرار داشتند.
تنه این y از پایین به سوی شهر حمص کشیده میشود و سپس از سمت چپ به سوی شهر ساحلی لاذقیه میرود. شاخه سمت راست y نیز از طریق حما به سوی شهر حلی و حومه آن میرود که پیش از شروع جنگ در سوریه، جمعیتی چهار میلیونی را در خود جای داده بود و اکنون میان نیروهای دولتی و مخالفان تقسیم شده است.
کنترل بر این y بزرگ، به معنای در اختیار داشتن حدود 70 درصد جمعیت سوریه است. پیش از دخالت روسیه در سوریه، این y در پنج نقطه در خطر قرار داشت:
1- ساکنان استان درعا در جنوب دمشق اغلب قبایل سنی مذهبی هستند که ممکن بود با حمایت اردن، عربستان سعودی و آمریکا به سوی دمشق راه بیفتند و اگر این اتفاق میافتاد، کار دولت تمام بود.
2- جیش الاسلام که مورد حمایت عربستان سعودی است، مواضعی قدرتمند در شمال دمشق داشت و اگر میتوانستند به سوی جنوب پیشروی کنند و دمشق را بگیرند، کار دولت تمام بود.
3- اگر مخالفان دولت میتوانستند حمص و القصیر در میانه y را به تصرف خود درآورند، آن گاه ارتباط پایتخت با بندر لاذقیه قطع میشد.
4- اگر شورشیان و تروریستهایی که در آوریل سال گذشته، ادلب را در شمال غربی سوریه تصرف کرده بودند، میتوانستند به سمت غرب پیشروی کرده و لاذقیه را تصرف کنند، آن گاه دولت سوریه بندر اصلی خود را از دست میداد و منبعی برای وارد کردن مهمات، سلاح و حتی مواد غذایی نداشت.
5- اگر مخالفان مستقر در حلب میتوانستند به سمت جنوب پیشروی کنند و راههای ارتباطی با حما را قطع کنند، آنگاه نیروهای دولتی مستقر در غرب حلب به محاصره درمیآمدند و ممکن بود، بزرگترین شهر کشور پیش از جنگ داخلی به دست مخالفان بیفتد و آن گاه بقای دولت مرکزی سوریه سخت میشد.
مهمترین نیرویی که قصد قطع خطوط ارتباطی در این y را داشت، جبهه النصره یعنی شاخه القاعده در سوریه است که با عده دیگری از گروههای شبیه به خود در قالب جیشالفتح متحده شده است. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای، از طریق عربستان سعودی، تسلیحات نیمه سنگین و از جمله موشکهای ضد تانک تاو در اختیار این گروهها قرار داده و بسیاری از این موشکها به دست النصره رسیده بود و به شکل مرگباری علیه قوای زرهی ارتش سوریه مورد استفاده قرار میگرفت.
سردار سلیمانی در شرایطی به روسیه رفت که مسیر ارتباطی از حما به غرب حلب واقعا به خطر افتاده بود. القاعده همچنین در جنوب سوریه پیشروی کرده و شهر شیخ مسکین را به تصرف خود در آورده بود و آماده میشد به سوی پایتخت خیز بردارد. ادلب سقوط کرده بود و خطری جدی علیه لاذقیه نیز وجود داشت.
بنابراین وقتی نیروی هوایی روسیه وارد درگیریهای سوریه شد، تمرکز خود را بر حفاظت از همین y قرار داد و بیشتر حملات متوجه النصره بود که تهدید اصلی علیه y بود. ارتش آزاد سوریه نیز که مورد حمایت عربستان، ترکیه و آمریکا قرار دارد و در این مناطق با تروریستهای النصره متحد شده بود نیز مورد حمله قرار گرفت. این اقدامات برای حفاظت از y فرضی مورد نظر دولت سوریه ضرورت داشت. این حملات خشم آمریکا و متحدان منطقهای آن را برانگیخت.
آنها مدعی بودند که روسیه تنها باید به داعش حمله کند، ولی این اعتراضات پاسخی ساده داشت؛ این القاعده بود که تهدید اصلی علیه y بود. در غرب شهر حلب نیز که داعش به شکل تهدیدآمیزی به y نزدیک شده بود هدف حملاتی مرگبار قرار گرفت.
حمایت هوایی از نیروهای توانمند و مصمم زمینی استراتژی موفقی بوده است. بیل کلینتون در جنگ کوزو از همین استراتژی استفاده کرد. همین استراتژی در زمان جورج بوش در سال 2001 سبب شد که ائتلاف شمال به سرعت بر طالبان پیروز شود، همین استراتژی در سال 2003 سبب شد که پیشمرگههای کرد به سرعت کرکوک و موصل را از دست ارتش بعث صدام خارج کنند.
همین استراتژی حالا به کمک پوتین آمده است. ارتش سوریه و متحدان آن اکنون به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند. نیروهای توانمند حزبالله لبنان و نیز تعداد معدودی از نیروهای ایرانی به کمک ارتش سوریه آمدهاند و اکنون با حمایت هوایی روسیه، این موفقیتها به دست آمده است؛
1- راه حما به غرب حلب باز مانده است و نه تنها نیروهای دولتی در غرب شهر از محاصره دور شدهاند بلکه تروریستها از اطراف این جاده نیز دور شدهاند.
2- دولت سوریه بیشتر استان لاذقیه را پاکسازی کرده است. شهر مهم ربیعه به تازگی از دست النصره خارج شده و این بدان معناست که تقریبا صد در صد استان در دست نیروهای دولتی است. پیشروی نیروهای دولتی به سمت شمال، ترکمنهایی که به نیابت از دولت ترکیه مشغول جنگ بودند را با شکست مواجه کرده است. احتمالا گام بعدی باز پسگیری شهرهایی از استان ادلب مانند جسرالشغور است که در بهار گذشته به تصرف النصره درآمد و ممکن بود به عنوان سکوی پرتاب برای تصرف لاذقیه مورد استفاده قرار گیرد.
3- کنترل دولت بر حما و حمص تقویت شده است و امنیت مسیر به سمت دمشق تضمین شده است.
4- جیش الاسلام نیز همانند داعش و النصره هدف حمله قرار گرفته است. داعش و النصره ترجیح دادهاند که از اطراف پایتخت عقبنشینی کنند و زهران علوش رهبر جیش الاسلام به عنوان اصلیترین عامل عربستان در سوریه کشته شده است.
5- با حملات به النصره و ارتش آزاد در استان درعا، شهر شیخ مسکین نیز از تصرف آنها خارج شده است. این اتفاق سبب خواهد شد که مخالفان قدرت مانور خود در جنوب را تا حد زیادی از دست بدهند.
بنابراین، اکنون دولت سوریه به همراه حزبالله و مشاوران ایرانی، کنترل خود بر y فرضی را عمیقا تحکیم کردهاند. اگر در تابستان گذشته کسی فکر میکرد که روزهای دولت سوریه به شماره افتاده است، اکنون ارتش سوریه در حال پیشروی است و مخالفان خود را به عقب میراند.
چهار ماه از حضور روسیه در سوریه گذشته است و پیروزی در سوریه، تأثیراتی بزرگ بر دیپلماسی روسیه نیز خواهد داشت.
به گزارش «تابناک»، جوان کول تحلیلگر آمریکایی، که استاد دانشگاه میشیگان و متخصص مسائل خاورمیانه است، در تحلیلی در این باره نوشته، شروع دخالت نظامی روسیه در سوریه در اکتبر سال گذشته، از سوی بسیاری یک حرکت کم امید و قماری بزرگ تلقی شد. در تابستان سال گذشته میلادی (2015)، قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد ایرانی به مسکو رفت تا روسها را نسبت به ضرورت حضور آنها در سوریه قانع کند. ولادیمیر پوتین که تجربه از دست رفتن نفوذ کشورش در لیبی را داشت، نیز به این تصمیم رسید که جدیتر به کمک دولت سوریه بیاید.
دولت سوریه باید یک منطقه به شکل y را تحت کنترل خود داشته باشد و اجازه قطع شدن خطوط ارتباطی میان آن را ندهد. نقطه پایینی این y شهر دمشق و حومه آن است که جمعیت حدودا پنج میلیونی ساکن در آن در هراس از پیشرویهای داعش و النصره قرار داشتند.
تنه این y از پایین به سوی شهر حمص کشیده میشود و سپس از سمت چپ به سوی شهر ساحلی لاذقیه میرود. شاخه سمت راست y نیز از طریق حما به سوی شهر حلی و حومه آن میرود که پیش از شروع جنگ در سوریه، جمعیتی چهار میلیونی را در خود جای داده بود و اکنون میان نیروهای دولتی و مخالفان تقسیم شده است.
کنترل بر این y بزرگ، به معنای در اختیار داشتن حدود 70 درصد جمعیت سوریه است. پیش از دخالت روسیه در سوریه، این y در پنج نقطه در خطر قرار داشت:
1- ساکنان استان درعا در جنوب دمشق اغلب قبایل سنی مذهبی هستند که ممکن بود با حمایت اردن، عربستان سعودی و آمریکا به سوی دمشق راه بیفتند و اگر این اتفاق میافتاد، کار دولت تمام بود.
2- جیش الاسلام که مورد حمایت عربستان سعودی است، مواضعی قدرتمند در شمال دمشق داشت و اگر میتوانستند به سوی جنوب پیشروی کنند و دمشق را بگیرند، کار دولت تمام بود.
3- اگر مخالفان دولت میتوانستند حمص و القصیر در میانه y را به تصرف خود درآورند، آن گاه ارتباط پایتخت با بندر لاذقیه قطع میشد.
4- اگر شورشیان و تروریستهایی که در آوریل سال گذشته، ادلب را در شمال غربی سوریه تصرف کرده بودند، میتوانستند به سمت غرب پیشروی کرده و لاذقیه را تصرف کنند، آن گاه دولت سوریه بندر اصلی خود را از دست میداد و منبعی برای وارد کردن مهمات، سلاح و حتی مواد غذایی نداشت.
5- اگر مخالفان مستقر در حلب میتوانستند به سمت جنوب پیشروی کنند و راههای ارتباطی با حما را قطع کنند، آنگاه نیروهای دولتی مستقر در غرب حلب به محاصره درمیآمدند و ممکن بود، بزرگترین شهر کشور پیش از جنگ داخلی به دست مخالفان بیفتد و آن گاه بقای دولت مرکزی سوریه سخت میشد.
مهمترین نیرویی که قصد قطع خطوط ارتباطی در این y را داشت، جبهه النصره یعنی شاخه القاعده در سوریه است که با عده دیگری از گروههای شبیه به خود در قالب جیشالفتح متحده شده است. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیآیای، از طریق عربستان سعودی، تسلیحات نیمه سنگین و از جمله موشکهای ضد تانک تاو در اختیار این گروهها قرار داده و بسیاری از این موشکها به دست النصره رسیده بود و به شکل مرگباری علیه قوای زرهی ارتش سوریه مورد استفاده قرار میگرفت.
سردار سلیمانی در شرایطی به روسیه رفت که مسیر ارتباطی از حما به غرب حلب واقعا به خطر افتاده بود. القاعده همچنین در جنوب سوریه پیشروی کرده و شهر شیخ مسکین را به تصرف خود در آورده بود و آماده میشد به سوی پایتخت خیز بردارد. ادلب سقوط کرده بود و خطری جدی علیه لاذقیه نیز وجود داشت.
بنابراین وقتی نیروی هوایی روسیه وارد درگیریهای سوریه شد، تمرکز خود را بر حفاظت از همین y قرار داد و بیشتر حملات متوجه النصره بود که تهدید اصلی علیه y بود. ارتش آزاد سوریه نیز که مورد حمایت عربستان، ترکیه و آمریکا قرار دارد و در این مناطق با تروریستهای النصره متحد شده بود نیز مورد حمله قرار گرفت. این اقدامات برای حفاظت از y فرضی مورد نظر دولت سوریه ضرورت داشت. این حملات خشم آمریکا و متحدان منطقهای آن را برانگیخت.
آنها مدعی بودند که روسیه تنها باید به داعش حمله کند، ولی این اعتراضات پاسخی ساده داشت؛ این القاعده بود که تهدید اصلی علیه y بود. در غرب شهر حلب نیز که داعش به شکل تهدیدآمیزی به y نزدیک شده بود هدف حملاتی مرگبار قرار گرفت.
حمایت هوایی از نیروهای توانمند و مصمم زمینی استراتژی موفقی بوده است. بیل کلینتون در جنگ کوزو از همین استراتژی استفاده کرد. همین استراتژی در زمان جورج بوش در سال 2001 سبب شد که ائتلاف شمال به سرعت بر طالبان پیروز شود، همین استراتژی در سال 2003 سبب شد که پیشمرگههای کرد به سرعت کرکوک و موصل را از دست ارتش بعث صدام خارج کنند.
همین استراتژی حالا به کمک پوتین آمده است. ارتش سوریه و متحدان آن اکنون به موفقیتهای چشمگیری دست یافتهاند. نیروهای توانمند حزبالله لبنان و نیز تعداد معدودی از نیروهای ایرانی به کمک ارتش سوریه آمدهاند و اکنون با حمایت هوایی روسیه، این موفقیتها به دست آمده است؛
1- راه حما به غرب حلب باز مانده است و نه تنها نیروهای دولتی در غرب شهر از محاصره دور شدهاند بلکه تروریستها از اطراف این جاده نیز دور شدهاند.
2- دولت سوریه بیشتر استان لاذقیه را پاکسازی کرده است. شهر مهم ربیعه به تازگی از دست النصره خارج شده و این بدان معناست که تقریبا صد در صد استان در دست نیروهای دولتی است. پیشروی نیروهای دولتی به سمت شمال، ترکمنهایی که به نیابت از دولت ترکیه مشغول جنگ بودند را با شکست مواجه کرده است. احتمالا گام بعدی باز پسگیری شهرهایی از استان ادلب مانند جسرالشغور است که در بهار گذشته به تصرف النصره درآمد و ممکن بود به عنوان سکوی پرتاب برای تصرف لاذقیه مورد استفاده قرار گیرد.
3- کنترل دولت بر حما و حمص تقویت شده است و امنیت مسیر به سمت دمشق تضمین شده است.
4- جیش الاسلام نیز همانند داعش و النصره هدف حمله قرار گرفته است. داعش و النصره ترجیح دادهاند که از اطراف پایتخت عقبنشینی کنند و زهران علوش رهبر جیش الاسلام به عنوان اصلیترین عامل عربستان در سوریه کشته شده است.
5- با حملات به النصره و ارتش آزاد در استان درعا، شهر شیخ مسکین نیز از تصرف آنها خارج شده است. این اتفاق سبب خواهد شد که مخالفان قدرت مانور خود در جنوب را تا حد زیادی از دست بدهند.
بنابراین، اکنون دولت سوریه به همراه حزبالله و مشاوران ایرانی، کنترل خود بر y فرضی را عمیقا تحکیم کردهاند. اگر در تابستان گذشته کسی فکر میکرد که روزهای دولت سوریه به شماره افتاده است، اکنون ارتش سوریه در حال پیشروی است و مخالفان خود را به عقب میراند.
چهار ماه از حضور روسیه در سوریه گذشته است و پیروزی در سوریه، تأثیراتی بزرگ بر دیپلماسی روسیه نیز خواهد داشت.