کتاب «حاج قاسم» از جمله آثار منتشر شده در ماههای اخیر از سوی نشر یا زهرا(س) است که تاکنون چهاردهبار تجدید چاپ شده است.
به گزارش شهدای ایران، کتاب «حاج قاسم» از جمله آثار منتشر شده در ماههای اخیر از سوی نشر یا زهرا(س) است که تاکنون چهاردهبار تجدید چاپ شده است.
جنگ تحمیلی مردان بسیاری را به کشور معرفی کرد؛ مردانی که به پاسداری جان مملکتشان به پاخواستند. راستقامتانی که تمام هم و غم خود را برای صیانت از مرزهای دین و کشور قرار دادند. از کاروان این مردان، عدهای به آرزوی خود رسیدند و عدهای دیگر ادامهدهنده راه آنها باقی ماندند. سردار قاسم سلیمانی یکی از این افرادی است که پس از جنگ ادامهدهنده راه آرمانهای دوستان شهیدش باقیماند. شخصیتی که به دلیل فعالیتهایش در سالهای اخیر یکی از چهرههای محبوب میان مردم است که البته اطلاعات چندانی از او در قالب کتاب و یا فیلم منتشر نشده است. هستند بسیاری از مشتاقان که تمایل بسیار دارند از زندگی و خاطرات او بدانند و بشنوند. نمونهاش استقبال از کتابی است با عنوان «حاج قاسم» که به قلم علی اکبری مزدآبادی نوشته و از سوی انتشارات یا زهرا(س) به چاپ رسیده است.
اکبری درباره میزان استقبال از این اثر در ماههای اخیر میگوید: تاکنون این اثر چهاردهبار و در هر نوبت با 5 هزار نسخه بازچاپ شده است. این کتاب هفدهمین جلد از مجموعه «یاران ناب» است که در آن خاطرات حاج قاسم سلیمانی از دوران دفاع مقدس و شهدا روایت میشود؛ خاطراتی که جمعآوری آنها کاری محققانه بوده و برای تدوین و جمعآوری آنها به سراغ فیلمها و آرشیو مطالبی رفتیم که وی در آنها خاطراتش از جنگ و شهدا را نقل کرده است.
به گفته او؛ تمامی خاطرات این کتاب با ذکر منبع و مأخذ یاد شده است. همچنین در این کتاب بیش از 80 عکس درج شده است. این تصاویر در لابهلای مطالب کتاب ارائه شده است.
اکبری همچنین از ترجمه این کتاب خبر میدهد و میافزاید: کتاب در دست ترجمه است تا این بخش از خاطرات سردار به زبان عربی برگردانده شود. هنوز تصمیمی برای توزیع کتاب در کشورهای مقصد نگرفتهایم، اما پس از اتمام ترجمه این کار صورت خواهد گرفت.
بخش ابتدایی کتاب مصاحبهای از او با دوهفتهنامه «پیام انقلاب» در سال 69 ارائه میشود که در واقع بهترین معرف راوی کتاب است. در بخشهایی از آن میخوانیم:
من قاسم سلیمانی فرمانده «سپاه هفتم صاحب الزمان(عج)» کرمان هستم. در سال 1337 در روستای «قنات ملک» از توابع کرمان به دنیا آمدم. دیپلم هستم و دارای همسر و دو فرزند یکی پسر و یکی دختر، میباشم.
قبل از انقلاب در «سازمان آب» کرمان به استخدام درآمدم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در اول خرداد سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم.
با شروع جنگ و حمله عراق به فرودگاههای کشور، مدتی از هواپیماهای مستقر در فرودگاه کرمان محافظت میکردم. دو یا سه ماه پس از شروع جنگ در قالب اولین نیروهای اعزامی از کرمان که حدود 300 نفر بودند، عازم جبهههای سوسنگرد شدیم و به عنوان فرمانده دسته مشغول به کار شدم.
در روزهای اول ورود به جبهه، دشمن را قادر به انجام هرکاری میدانستم، اما در اولین حملهای که انجام دادیم، موفق شدیم نیروهای دشمن را از کنار جاده سوسنگرد تا حمیدیه به عقب برانیم و تلفاتی نیز بر آنها وارد کنیم که این امر باعث شد تصور غلطی که از دشمن در ذهن داشتم از بین برود. یادم میآید که پس از این حمله، شبها وارد مواضع عراقیها میشدیم. دوستی داشتم به نام «حمید چریک» که بعداً به شهادت رسید. او حتی برخی مواقع با موتور سیکلت خود را به خاکریزهای عراقیها میرساند.
در آن موقع هیچکس انتظار نداشت جنگ در همان سال به پایان برسد. اگر کسی هم میگفت جنگ ممکن است مثلاً شش سال طول بکشد، باور نمیکردیم. ولی در طول جنگ انتظار هشت سال را برای ادامه جنگ داشتیم... .
در بخشهای دیگری از کتاب سخنرانیای پرشور و حزنانگیز حاج قاسم سلیمانی طی مراسم تشییع شهدای عملیات «والفجر8» در شهر کرمان ذکر شده است. در طول این سخنان بغض و گریه پُرسوز حاج قاسم، باعث گریه جمعیت حاضر شده و این سخنرانی را به یکی از ماندنیترین یادگارهای حاج قاسم از سالهای دفاع مقدس تبدیل کرده است:
گوارا باد بر شما امت عزیز، غیرتمند، ایثارگر، شهادت طلب و شهادتپرور، این فتحالفتوحی که خداوند منان هدیه کرد به شما، گوارایتان باد شهدا، این پیروزی که هدیهای الهی بود. آنچه که شادی را بر دلمان مینشاند، لشکری که تمام گردانهایش شامل لطف خداوند شدند و فاتح هدفهایشان شدند، ولی خنده بر دلهای رزمندگان و سربازان و فرماندهان لشکر ثارالله نماند و غمی برجا ماند. غم از دست دادن و جدایی بین ما و این عزیزان.
چگونه لبی بخندد که در آن جمع ابراهیم هندوزاده نباشد؟!
چگونه لبی بخندد که در آن جمع محمد نصراللهی نباشد؟!
چگونه لبی بخندد که در آن جمع علمدار لشکر ثارالله، احمد امینی نباشد؟!
چگونه لبی بخندد که طلبه شجاع و ایثارگر حسن یزدانی نباشد؟!
مادران شهدا! امروز در جمع این پنجتن، ما حمزهای داریم که به منزله حمزه سیدالشهدا که در جنگ احد، پیامبر اکرم فرمود: «حمزه گریهای کنندهای ندارد.» او هم گریه کننده ندارد.
مردم کرمان! غیرتمندان کرمان! جوانان کرمان! مخلصین رفتند، غیرتمندان رفتند، عاشقان رفتند، عرفا رفتند، علمداران لشکر ثارالله رفتند و آنها با خونشان، با گذشتشان، با ایثارشان، اینگونه فداکاری کردند و این پیروزی را به شما هدیه کردند... .
کتاب «حاج قاسم» در 168 صفحه به قیمت 75 هزار ریال از سوی نشر یازهرا روانه بازار کتاب شده است.
جنگ تحمیلی مردان بسیاری را به کشور معرفی کرد؛ مردانی که به پاسداری جان مملکتشان به پاخواستند. راستقامتانی که تمام هم و غم خود را برای صیانت از مرزهای دین و کشور قرار دادند. از کاروان این مردان، عدهای به آرزوی خود رسیدند و عدهای دیگر ادامهدهنده راه آنها باقی ماندند. سردار قاسم سلیمانی یکی از این افرادی است که پس از جنگ ادامهدهنده راه آرمانهای دوستان شهیدش باقیماند. شخصیتی که به دلیل فعالیتهایش در سالهای اخیر یکی از چهرههای محبوب میان مردم است که البته اطلاعات چندانی از او در قالب کتاب و یا فیلم منتشر نشده است. هستند بسیاری از مشتاقان که تمایل بسیار دارند از زندگی و خاطرات او بدانند و بشنوند. نمونهاش استقبال از کتابی است با عنوان «حاج قاسم» که به قلم علی اکبری مزدآبادی نوشته و از سوی انتشارات یا زهرا(س) به چاپ رسیده است.
اکبری درباره میزان استقبال از این اثر در ماههای اخیر میگوید: تاکنون این اثر چهاردهبار و در هر نوبت با 5 هزار نسخه بازچاپ شده است. این کتاب هفدهمین جلد از مجموعه «یاران ناب» است که در آن خاطرات حاج قاسم سلیمانی از دوران دفاع مقدس و شهدا روایت میشود؛ خاطراتی که جمعآوری آنها کاری محققانه بوده و برای تدوین و جمعآوری آنها به سراغ فیلمها و آرشیو مطالبی رفتیم که وی در آنها خاطراتش از جنگ و شهدا را نقل کرده است.
به گفته او؛ تمامی خاطرات این کتاب با ذکر منبع و مأخذ یاد شده است. همچنین در این کتاب بیش از 80 عکس درج شده است. این تصاویر در لابهلای مطالب کتاب ارائه شده است.
اکبری همچنین از ترجمه این کتاب خبر میدهد و میافزاید: کتاب در دست ترجمه است تا این بخش از خاطرات سردار به زبان عربی برگردانده شود. هنوز تصمیمی برای توزیع کتاب در کشورهای مقصد نگرفتهایم، اما پس از اتمام ترجمه این کار صورت خواهد گرفت.
بخش ابتدایی کتاب مصاحبهای از او با دوهفتهنامه «پیام انقلاب» در سال 69 ارائه میشود که در واقع بهترین معرف راوی کتاب است. در بخشهایی از آن میخوانیم:
من قاسم سلیمانی فرمانده «سپاه هفتم صاحب الزمان(عج)» کرمان هستم. در سال 1337 در روستای «قنات ملک» از توابع کرمان به دنیا آمدم. دیپلم هستم و دارای همسر و دو فرزند یکی پسر و یکی دختر، میباشم.
قبل از انقلاب در «سازمان آب» کرمان به استخدام درآمدم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در اول خرداد سال 1359 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمدم.
با شروع جنگ و حمله عراق به فرودگاههای کشور، مدتی از هواپیماهای مستقر در فرودگاه کرمان محافظت میکردم. دو یا سه ماه پس از شروع جنگ در قالب اولین نیروهای اعزامی از کرمان که حدود 300 نفر بودند، عازم جبهههای سوسنگرد شدیم و به عنوان فرمانده دسته مشغول به کار شدم.
در روزهای اول ورود به جبهه، دشمن را قادر به انجام هرکاری میدانستم، اما در اولین حملهای که انجام دادیم، موفق شدیم نیروهای دشمن را از کنار جاده سوسنگرد تا حمیدیه به عقب برانیم و تلفاتی نیز بر آنها وارد کنیم که این امر باعث شد تصور غلطی که از دشمن در ذهن داشتم از بین برود. یادم میآید که پس از این حمله، شبها وارد مواضع عراقیها میشدیم. دوستی داشتم به نام «حمید چریک» که بعداً به شهادت رسید. او حتی برخی مواقع با موتور سیکلت خود را به خاکریزهای عراقیها میرساند.
در آن موقع هیچکس انتظار نداشت جنگ در همان سال به پایان برسد. اگر کسی هم میگفت جنگ ممکن است مثلاً شش سال طول بکشد، باور نمیکردیم. ولی در طول جنگ انتظار هشت سال را برای ادامه جنگ داشتیم... .
در بخشهای دیگری از کتاب سخنرانیای پرشور و حزنانگیز حاج قاسم سلیمانی طی مراسم تشییع شهدای عملیات «والفجر8» در شهر کرمان ذکر شده است. در طول این سخنان بغض و گریه پُرسوز حاج قاسم، باعث گریه جمعیت حاضر شده و این سخنرانی را به یکی از ماندنیترین یادگارهای حاج قاسم از سالهای دفاع مقدس تبدیل کرده است:
گوارا باد بر شما امت عزیز، غیرتمند، ایثارگر، شهادت طلب و شهادتپرور، این فتحالفتوحی که خداوند منان هدیه کرد به شما، گوارایتان باد شهدا، این پیروزی که هدیهای الهی بود. آنچه که شادی را بر دلمان مینشاند، لشکری که تمام گردانهایش شامل لطف خداوند شدند و فاتح هدفهایشان شدند، ولی خنده بر دلهای رزمندگان و سربازان و فرماندهان لشکر ثارالله نماند و غمی برجا ماند. غم از دست دادن و جدایی بین ما و این عزیزان.
چگونه لبی بخندد که در آن جمع ابراهیم هندوزاده نباشد؟!
چگونه لبی بخندد که در آن جمع محمد نصراللهی نباشد؟!
چگونه لبی بخندد که در آن جمع علمدار لشکر ثارالله، احمد امینی نباشد؟!
چگونه لبی بخندد که طلبه شجاع و ایثارگر حسن یزدانی نباشد؟!
مادران شهدا! امروز در جمع این پنجتن، ما حمزهای داریم که به منزله حمزه سیدالشهدا که در جنگ احد، پیامبر اکرم فرمود: «حمزه گریهای کنندهای ندارد.» او هم گریه کننده ندارد.
مردم کرمان! غیرتمندان کرمان! جوانان کرمان! مخلصین رفتند، غیرتمندان رفتند، عاشقان رفتند، عرفا رفتند، علمداران لشکر ثارالله رفتند و آنها با خونشان، با گذشتشان، با ایثارشان، اینگونه فداکاری کردند و این پیروزی را به شما هدیه کردند... .
کتاب «حاج قاسم» در 168 صفحه به قیمت 75 هزار ریال از سوی نشر یازهرا روانه بازار کتاب شده است.