قلم مهدی موسوی بیحیایی منزجر کنندهای دارد. توصیف شرم آور و کنایه آمیز پرده بکارت خواهر(!)، رابطه نامشروع همسر و ارتباط با منشی دفتر بخشی دیگر از اشعاری است که با مجوز ارشاد در بازارهای کتاب به دست جوانان می رسد.
شهدای ایران: خطاپوشی و با دیده اغماض نگریستن به افراد و اعمال آنان در زندگی خصوصی ستوده و مورد سفارش است اما همین سماحت و اغماض وقتی وارد حوزه زندگی عمومی به ویژه در عرصه فرهنگی که خوراک ذهنی و روحی افراد جامعه است نه تنها ستوده نیست بلکه امری نکوهیده و مذموم است و آن را دیگر اباحیگری و سهلانگاری مینامند نه خطاپوشی و رافت دینی.
به دلیل همان اهمیتی که در صدر نوشتار به آن اشاره شد قوانین کشورمان که ملهم از اندیشه دینی هستند وظیفه نظارت و حفظ و حراست از حریم های فکری و فرهنگی جامعه و جلوگیری از دست اندازی به باورها و اعتقادات را بر دوش یکی از نهادهای قوه اجرایی یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داده است.
اما پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به بیان های مختلف و به انحاء گوناگون کوشید که از زیر بار وظیفه ذاتی خود یعنی "ممیزی" و نظارت شانه خالی کند هر چند که در نهایت این مساله روی نداد و همچنان وظیفه نظارتی ارشاد پای بر جاست ولی به نظر می رسد نوعی دیدگاه سهل اندیش یا اباحه گرانه بر این موضوع حاکم شد تا امروز گونه ای از هرج و مرج در عرصه فرهنگ را شاهد باشیم هر چند باید اذعان داشت که این سهل انگاری فرهنگی تنها مختص دوران وزارت علی جنتی و دولت یازدهم نیست و تقریبا می توان گفت در تمامی دولت ها با قوت و ضعف های مختلف شاهد آن بوده ایم ولی مسیر حرکت دولت حسن روحانی در عرصه فرهنگ به گونه ای است که می توان حدس زد اتفاقی متفاوت از گذشته در حال تکوین است.
«نسیم آنلاین»، می کوشد در سلسله مطالبی به نمونه هایی از این هرج و مرج و اباحه گری فرهنگی در عرصه های مختلف به ویژه نشر بپردازد و زیر پوست فرهنگ را به نمایش گذارد.
در نخستین مطلب از این سلسله مطالب، نگاهی به کتاب "با موش ها" مجموعه شعرهای سیدمهدی موسوی، شاعری که چندی پیش از کشور متواری شد انداخته ایم.
سید مهدی موسوی «با موشها»یش به هر جا که سر میزند، نتیجهای جز تخریب و تشویش ندارد. حیوانات جوندهی شعر او رگ و ریشهی همه چیز را میجوند و از درون سست میکنند. شاهد این مدعا نگاهی چند بعدی به برخی مسائل اساسی زندگی بشری در شعرهای اوست.
مفاهیم و واژههای پر بسامد این دفتر شعر گریه، مرگ، جنازه، خودکشی، تیغ، طناب، نیست، هیچ، قرص، تخت یک نفره و... هستند که با هیچ تلاشی نمیتوان از این واژهها و مفاهیم، چیزی سازنده، الهی، اخلاقی و یا انسانی بیرون کشید مگر اینکه اصلاً قصد چنین کاری نداشته باشیم بلکه به عکس قصد ما (یعنی آنهایی که خواهم گفت) از ارائهی این فرهنگِ بیفرهنگی در هم شکستن تمام شالودههای فکریای باشد که بشر در طی قرنها ممارست فکری و از پیگیری شعاع انوار وحی ربوبی، به نیت تربیت، اعتلا و کمال کشف کرده و یا برساختهاست. و این یعنی همان تفکری که مهدی موسوی البته دست و پا شکسته، خود را منتسب به آن نحله میداند: پست مدرنیسم.
پست مدرنیسم که شعار نوشته بر پیشانی آن «شالودهشکنی» است -نه صرفاً نشان دادن اضمحلال شالودهها و ابراز نگرانی و تشویش از این مسأله که در حیطهی عملکردهای مدرنیسم بود- با تحرکات مبتنی بر ترجمهی رضا براهنی، بیژن نجدی، علی باباچاهی و... به ادبیات ایران رسوخ کرد. این نطفه ابتدا در داستان و شعر سپید بسته شد، امّا بعد مهدی موسوی و تعدادی از شاگردانش پای این جریان را به میدان شعر منظوم (از اصطلاح منظوم شعری را مراد کردهایم که از قواعد عروض و قافیهی فارسی پیروی میکند، نه صرفاً نظم) باز کردند. اینکه این عمل، یعنی ریختن بینظمی در قالبهای منظم که اصطلاحاً آنرا «غزل پست مدرن!» خواندهاند، پارادوکسی خودشکن شکل داده که البته این خود از طنزهای روزگار ادبیات ماست.
«با موشها»ی مهدی موسوی، همزمان چند بعد از زندگی بشری را هدف می گیرد؛ از "اعتقادات و الهیات" گرفته تا "شرعیات" و "اخلاقیات" که البته باید گفت سم مهلک در این مجموعه بیش از آن که بی اخلاقی و پرده دری مشمئز کننده آن باشد، تیشه بر ریشه اعتقادات و مبانی فکری زدن است.
*نسیم
به دلیل همان اهمیتی که در صدر نوشتار به آن اشاره شد قوانین کشورمان که ملهم از اندیشه دینی هستند وظیفه نظارت و حفظ و حراست از حریم های فکری و فرهنگی جامعه و جلوگیری از دست اندازی به باورها و اعتقادات را بر دوش یکی از نهادهای قوه اجرایی یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داده است.
اما پس از روی کار آمدن دولت یازدهم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به بیان های مختلف و به انحاء گوناگون کوشید که از زیر بار وظیفه ذاتی خود یعنی "ممیزی" و نظارت شانه خالی کند هر چند که در نهایت این مساله روی نداد و همچنان وظیفه نظارتی ارشاد پای بر جاست ولی به نظر می رسد نوعی دیدگاه سهل اندیش یا اباحه گرانه بر این موضوع حاکم شد تا امروز گونه ای از هرج و مرج در عرصه فرهنگ را شاهد باشیم هر چند باید اذعان داشت که این سهل انگاری فرهنگی تنها مختص دوران وزارت علی جنتی و دولت یازدهم نیست و تقریبا می توان گفت در تمامی دولت ها با قوت و ضعف های مختلف شاهد آن بوده ایم ولی مسیر حرکت دولت حسن روحانی در عرصه فرهنگ به گونه ای است که می توان حدس زد اتفاقی متفاوت از گذشته در حال تکوین است.
«نسیم آنلاین»، می کوشد در سلسله مطالبی به نمونه هایی از این هرج و مرج و اباحه گری فرهنگی در عرصه های مختلف به ویژه نشر بپردازد و زیر پوست فرهنگ را به نمایش گذارد.
در نخستین مطلب از این سلسله مطالب، نگاهی به کتاب "با موش ها" مجموعه شعرهای سیدمهدی موسوی، شاعری که چندی پیش از کشور متواری شد انداخته ایم.
سید مهدی موسوی «با موشها»یش به هر جا که سر میزند، نتیجهای جز تخریب و تشویش ندارد. حیوانات جوندهی شعر او رگ و ریشهی همه چیز را میجوند و از درون سست میکنند. شاهد این مدعا نگاهی چند بعدی به برخی مسائل اساسی زندگی بشری در شعرهای اوست.
مفاهیم و واژههای پر بسامد این دفتر شعر گریه، مرگ، جنازه، خودکشی، تیغ، طناب، نیست، هیچ، قرص، تخت یک نفره و... هستند که با هیچ تلاشی نمیتوان از این واژهها و مفاهیم، چیزی سازنده، الهی، اخلاقی و یا انسانی بیرون کشید مگر اینکه اصلاً قصد چنین کاری نداشته باشیم بلکه به عکس قصد ما (یعنی آنهایی که خواهم گفت) از ارائهی این فرهنگِ بیفرهنگی در هم شکستن تمام شالودههای فکریای باشد که بشر در طی قرنها ممارست فکری و از پیگیری شعاع انوار وحی ربوبی، به نیت تربیت، اعتلا و کمال کشف کرده و یا برساختهاست. و این یعنی همان تفکری که مهدی موسوی البته دست و پا شکسته، خود را منتسب به آن نحله میداند: پست مدرنیسم.
پست مدرنیسم که شعار نوشته بر پیشانی آن «شالودهشکنی» است -نه صرفاً نشان دادن اضمحلال شالودهها و ابراز نگرانی و تشویش از این مسأله که در حیطهی عملکردهای مدرنیسم بود- با تحرکات مبتنی بر ترجمهی رضا براهنی، بیژن نجدی، علی باباچاهی و... به ادبیات ایران رسوخ کرد. این نطفه ابتدا در داستان و شعر سپید بسته شد، امّا بعد مهدی موسوی و تعدادی از شاگردانش پای این جریان را به میدان شعر منظوم (از اصطلاح منظوم شعری را مراد کردهایم که از قواعد عروض و قافیهی فارسی پیروی میکند، نه صرفاً نظم) باز کردند. اینکه این عمل، یعنی ریختن بینظمی در قالبهای منظم که اصطلاحاً آنرا «غزل پست مدرن!» خواندهاند، پارادوکسی خودشکن شکل داده که البته این خود از طنزهای روزگار ادبیات ماست.
«با موشها»ی مهدی موسوی، همزمان چند بعد از زندگی بشری را هدف می گیرد؛ از "اعتقادات و الهیات" گرفته تا "شرعیات" و "اخلاقیات" که البته باید گفت سم مهلک در این مجموعه بیش از آن که بی اخلاقی و پرده دری مشمئز کننده آن باشد، تیشه بر ریشه اعتقادات و مبانی فکری زدن است.
*نسیم