آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به حدیثی از امام حسن عسکری(علیه السلام) گفت: این روایت را انسان امیدوار می کند و میفهمد که باید براى شیعه بودن خیلى زحمت کشید. محب بودن آسان و شیعه بودن مشکل است.
به گزارششهدای ایران، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی در نوشتاری به مناسبت
میلاد امام حسن عسکری علیه السلام ضمن بیان اندیشه های این مرجع تقلید در باب این امام همام می نویسد: بی تردید خدمت به خلق به عنوان توشه اى مهم براى آخرت مطرح است زیرا کارى که در خدمت جامعه و در مسیر منافع اجتماع باشد عین زهد و توجه به آخرت خواهد بود، لذا امام عسکرى علیه السلام در روایتی می فرماید؛ «دو خصلت است که بالاى آن چیزى نیست. یکى ایمان به خداوند و دوّمى نفع رساندن به برادران دینى و انسانى».
در تبیین این روایت ارزشمند باید گفت شخص پرهیزگار وقتى ببیند مردم مشکل دارند، خود را به زحمت مى اندازد و چه بسا بىخوابى را بر خود تحمل مى کند تا مشکل آنها را حل کند. چنان عمل کرده که وقتى مردم دچار مشکلى مى شوند، خود به سوى او مى آیند و گوئى او باز کننده گره و حلّال مشکلات است، دائماً به دنبال کارهاى مردم است، تا مردم راحت باشند، گرچه خود ناراحت باشد، ولى این ناراحتى نه به خاطر امور دنیوى و وجهه پیدا کردن است، بلکه براى خدا و توشه برگرفتن براى آخرت است. بی شک او به بقاء مى اندیشد و بقاء در آخرت است، زیرا از آنجا که بینش او بینشى توحیدى است خدمت به خلق را بعد از عبادت خالق افضل چیزها مى شمارد، لذا بینش و اندیشه او چنین عملى را به او توصیه مى کند، بدین ترتیب شخص پرهیزکار به خواهش هاى نس امّاره اعتنا نمى کند، تا برای راحتی مردم به سختى افتد، و صرفاً راحتى شخصی و فردی خود را مایه ناراحتى مردم بر میشمارد ، او ظلم به احدى نمى کند و جز آسایش خلق به چیزى نمى اندیشد.
بلا و مصیبت؛ شاخصۀ کلیدی در حصول نعمت
بی شک بسیارى از بلاها، نعمت های بزرگى هستند که ما از حقیقت آنها غافلیم؛ به عنوان نمونه بعضى بیماری هاست که انسان در دوران عمر خود یک مرتبه به آن مبتلا مى شود، ولى اثر آن این است که در وجود بیمار براى همیشه مصونیتى در مقابل آن بیمارى یا بیمارىهاى مشابه آن ایجاد مى کند.
هم چنین مصائب و مشکلات غفلت انسان را از بین مىبرد. دشوارىها در نگاه ابتدایى بلاست، اما اگر خوب به آن بنگریم نعمت است. بنابراین بلاها یک درس آموزنده براى اجتماع انسانى محسوب می شوند.
لذا امام حسن عسکری علیه السلام در روایتی میفرماید؛« هیچ بلایی نیست؛ مگر اینکه در کنار آن نعمتی وجود دارد».با تأمل در این حدیث پر معنا می توان گفت وقتی برای فرد یا جامعه مشکلی پیش می آید، در کنار آن آثار نیکی هم پیدا میشود؛ به عنوان مثال جنگ تحمیلی بلای بزرگی بود اما سبب شد که نیروی نظامی ایران، قویترین نیروی نظامی منطقه شود. هم چنین شجرۀ طیبۀ بسیج با این دامنه وسیع، سپاه با قدرت، ارتش با وسعت از دستاوردهای جنگ تحمیلی بوده است.
از همۀ این موارد مهم تر می توان به تحریم های ظالمانۀ دشمنان نظام اشاره نمود، گرچه تحریم ها می تواند به عنوان بلا ومصیبت برای یک ملت مورد نظر باشد لیکن دستاوردهای بزرگ و مناسبی برای کشور داشته است. لذا با تعمّق در کلام امام عسکری علیه السلام باید اذعان کرد نباید در برابر بلاها، حالت انفعالی و منفی اتخاذ نمود بلکه حالت اثباتی باید به خود گرفت.
لزوم تحقق عدالت اجتماعی در نظام اسلامی
واژه عدالت از جمله مولّفه هایی است که همه در پی تحقق آن اند، و به عنوان نخستین شرط پویایی نظام جامعه اسلامى شمرده مىشود ولى کمتر کسى از حکمرانان و زمامداران تاریخ توانسته اند آن را اجرا کنند جز انبیا و اوصیا که همواره در خط عدالت اجتماعى گام برمى داشتند، هرچند همیشه با موانعى روبرو بودند. زیرا عدالت محدودهاى ندارد و تمام امور فردى و اجتماعى جامعه انسانى را دربر مى گیرد.
هم چنین اصل «عدالت» در قران به عنوان زیربناى همه قوانین اجتماعى مورد نظر قرار گرفته است زیرا از مهمترین مسائلى که اسلام روى آن تکیه مى کند، مسأله حفظ حقوق و اموال مردم و بطور کلى اجراى عدالت اجتماعى است. اینچنین است که یکى از اهدا بعثت انبیا عدالت اجتماعى است و مهمترین پایه جامعه انسانى را عدالت اجتماعى تشکیل مى دهد.
از این رو باید گفت مسأله عدالت اجتماعى در زمینه مسائل اقتصادى همیشه مهمترین مشکل جوامع انسانى بوده است. زیرا به یقین مال و ثروت، بهترین وسیله براى نیل به اهداف والاى انسانى، کمک به دردمندان و کمک به پیشرفت علم و دانش و برقرار ساختن عدالت اجتماعى و ساختن بناهاى خیر و مانند آن است؛ لذا عدالت اجتماعى در بعد اقتصادى از نظر اسلام به دو طریق قابل دستیابى است:
تأمین زندگى متوسط و قابل قبول اجتماعى براى نیازمندان.
جلوگیرى از انباشته شدن فوق العاده ثروت در دست توانگران.
حال با این تفاسیر امام حسن عسکرى علیه السلام درباره ویژگىهاى مردم آخرالزمان می فرماید: «أغنیاءهم یسرقون زاد الفقراء ؛ توانگرانشان، توشه فقیران را مى دزدند».
نباید فراموش نمود فلسفۀ امامت عبارت است از تحقق بخشیدن برنامه هاى دینى اعم از حکومت به معنى وسیع کلمه، و اجراى حدود و احکام خدا و اجراى عدالت اجتماعى است لذا اگر انسان هائى در گذشته و حال، غصب حقوق دیگران کنند و روزی هاى آنها را به ظلم از آنها بگیرند دلیل بر عدم تأمین روزى از ناحیه خدا نیست، بلکه علاوه بر مسأله تلاش و کوشش، وجود عدالت اجتماعى نیز شرط تقسیم عادلانه روزیها است.
با تعمّق در کلام نورانی امام حسن عسکری علیه السلام می توان دریافت، اجراى عدالت اجتماعى و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیارى از مفاسد اجتماعى که از تنازع و کشمکش بر سر اندوختن ثروتها و استثمار طبقات ضعیف… ، سرچشمه مى گیرد، ریشه کن خواهد کرد؛ و شاید رقم بزرگ فساد و ظلم در هر جامعه اى از رهگذر استثمار طبقت مستضعف است؛ که با از میان رفتن ریشه اصلى، شاخ و برگها خود به خود مى خشکد.
بنابراین، براى تأمین عدالت اجتماعى و حمایت از قانون و افراد ستمدیده، مقام مسؤولى لازم است تا بر اعمال مردم نظارت کند و در اجراى قوانین بکوشد و آن مقام مسؤول حکومت اسلامى است. هم چنین رسانه ها میتوانند به عنوان چشم و گوش دولت و ملت، سودجویان را تعقیب، شناسایى و معرفى کرده و از زیانرسانى آنان به اقتصاد کشور جلوگیرى مىکنند.
تقیّه وحدت آفرین، ضامن حیات اجتماعی تشیع
بدیهی است مسأله «کتمان اعتقاد باطنى» و «پیشگیرى از زیان و ضررهاى معنوى و مادى» عنصر اصلى تقیه را تشکیل می دهد، که برای پیشبرد اهداف مقدس اجتماعی و الهی و در تضاد با منافع شخصی است، زیرا در برخی موارد موج فتنه به قدرى قوى است که مؤمنان اگر بخواهند با آن به مقابله برخیزند نابود مى شوند و غیر آنها که خود را کنار مىکشند سالم مىمانند. در چنین مواردى نباید نیروها را بیهوده از دست داد، بلکه باید آنها را حفظ کرد و منتظر فرصت مناسب بود. این همان چیزى است که شاکلۀ اصلى تقیه را در مسائل اجتماعى تشکیل مىدهد، که بر مولفۀ حفظ نیروها و انتظار فرصت مترتب است. بدین نحو که بسیار اتفاق مىافتد که فرد یا افرادى با اظهار عقیده باطنى، براى همیشه از صحنه مبارزات اجتماعى طرد مى شوند، بدون آن که نتیجه اى در برابر اظهار عقیده خود گرفته باشند. در این جا عقل و منطق حکم مى کند که گرفتار احساسات بى دلیل که نتیجه اش به هدر رفتن نیروهاست نشوند و نیروها را براى موقع لزوم حفظ کنند.
در روایتی از امام حسن عسکرى علیه السلام مى خوانیم: «مَثَلُ مُؤْمِنٍ لَاتَقِیَّهَ لَهُ کَمَثَلِ جَسَدٍ لَارَأْسَ لَهُ؛ مثل انسان با ایمانى که تقیّه را کنار بگذارد، همانند بدنى است که سر نداشته باشد».
با تأمل در کلام گهربار امام حسن عسکری علیه السلام می توان گفت؛ «سر» فعالترین عضو پیکر و پرکارترین قسمتهاى بدن انسان و حساسترین بخش وجود هر شخص است، و به تعبیر دیگر، سر نگاهدارنده تمام دستگاه هاى بدن و ضامن بقاى فعالیت هاى آنهاست که اصل تقیه نیز این کارکرد را در حفاظت و صیانت از حیات اجتماعی جوامع بشری ایفا می کند.
رشدو کمال اجتماعی در گرو صیانت از حقوق دیگران
گفتنی است اداى حقوق دیگران تنها یک مسأله اخلاقى و انسانى نیست؛ بلکه یک اصل مهم اجتماعى است که آرامش و سلامت اجتماع در گرو آن می باشد. از این رو پایبند بودن به تعهدات و حفظ و اداى امانات از جمله مهمترین پایه هاى نظام اجتماعى بشر است و بدون آنها هرج و مرج در سرتاسر جامعه پدید خواهد آمد.
لازم به ذکر است در آموزه های اجتماعی امام حسن عسکری علیه السلام مسأله تقیّه و اداى حق برادران مسلمان به عنوان دو فریضه بزرگ در کنار هم قرار داده گرفته است لذا آن حضرت مى فرماید: «وَ أَعْظَمُهَا فَرْضَانِ قَضَاءُ حُقُوقِ الْأَخوَانِ فِى اللَّهِ وَ اسْتِعْمَالُ التَّقِیَّه مِنْ اعْداءِ اللَّه ؛ از همه آن فرایض مهمتر دو چیز است حقوق برادران دینى را ادا کردن و به کار بردن تقیّه در برابر دشمنان خدا».
از این تعبیر نورانی می توان اینگونه تعبیر نمود که یک نوع رابطه و پیوند نزدیک میان این دو موضوع وجود دارد، به نحوی که با تأمل در این فراز مهم می توان به این نکته اذعان کرد که مسأله تقیّه همانند اداى حقوق دیگران یک مسأله اجتماعى است، زیرا در پرتو آن نیروهاى پراکنده حفظ و ذخیره و به موقع بسیج مىگردد و از حقوق آحاد جامعه صیانت خواهد شد.
در خاتمه باید به کلام نورانی امام حسن عسکری علیه السلام در ترسیم مهمترین راهبرد اجتماعی تشیع یعنی پیروی از سنتها و اوامر و نواهی ائمۀ اطهار علیهم السلام در تحقق سبک زندگی اسلامی اشاره نمود که فرمودند؛ «إن شیعتنا هم الذین یتبعون آثارنا و یطیعونا فى جمیع أوامرنا و نواهینا…. شیعیان ما کسانى هستند که از سنت هاى ما پیروى کرده و تمام اوامر و نواهى ما را اطاعت مىکنند، پس اینان شیعیان ما هستند و اما کسانى که در بسیارى از چیزهایى که خداوند واجب کرده، ما را مخالفت مى کنند از شیعیان ما نیستند …..
مطابق فرمایش امام علیه السلام کسانى که سنت ها را زنده بدارند و تمام اوامر و نواهى را عمل کنند، آنها شیعه هستند، به عنوان مثال سنت ائمه علیهم السلام این بوده است که بدون واسطه شبها به در خانه نیازمندان رفته و به آنها کمک مى کردند. سنت دیگر آنها تواضع و ملایمت در مقابل برخوردهاى خشن بود، یعنى دفع سیئه به حسنه مى کردند.
بدین ترتیب با توجه به این روایت، انسان امیدوار شده و مىفهمد که باید براى شیعه بودن خیلى زحمت کشید، چرا که محب بودن آسان و شیعه بودن مشکل است و ما در ابتداى راه هستیم و باید از آنها کمک بخواهیم تا شیعه شویم.
میلاد امام حسن عسکری علیه السلام ضمن بیان اندیشه های این مرجع تقلید در باب این امام همام می نویسد: بی تردید خدمت به خلق به عنوان توشه اى مهم براى آخرت مطرح است زیرا کارى که در خدمت جامعه و در مسیر منافع اجتماع باشد عین زهد و توجه به آخرت خواهد بود، لذا امام عسکرى علیه السلام در روایتی می فرماید؛ «دو خصلت است که بالاى آن چیزى نیست. یکى ایمان به خداوند و دوّمى نفع رساندن به برادران دینى و انسانى».
در تبیین این روایت ارزشمند باید گفت شخص پرهیزگار وقتى ببیند مردم مشکل دارند، خود را به زحمت مى اندازد و چه بسا بىخوابى را بر خود تحمل مى کند تا مشکل آنها را حل کند. چنان عمل کرده که وقتى مردم دچار مشکلى مى شوند، خود به سوى او مى آیند و گوئى او باز کننده گره و حلّال مشکلات است، دائماً به دنبال کارهاى مردم است، تا مردم راحت باشند، گرچه خود ناراحت باشد، ولى این ناراحتى نه به خاطر امور دنیوى و وجهه پیدا کردن است، بلکه براى خدا و توشه برگرفتن براى آخرت است. بی شک او به بقاء مى اندیشد و بقاء در آخرت است، زیرا از آنجا که بینش او بینشى توحیدى است خدمت به خلق را بعد از عبادت خالق افضل چیزها مى شمارد، لذا بینش و اندیشه او چنین عملى را به او توصیه مى کند، بدین ترتیب شخص پرهیزکار به خواهش هاى نس امّاره اعتنا نمى کند، تا برای راحتی مردم به سختى افتد، و صرفاً راحتى شخصی و فردی خود را مایه ناراحتى مردم بر میشمارد ، او ظلم به احدى نمى کند و جز آسایش خلق به چیزى نمى اندیشد.
بلا و مصیبت؛ شاخصۀ کلیدی در حصول نعمت
بی شک بسیارى از بلاها، نعمت های بزرگى هستند که ما از حقیقت آنها غافلیم؛ به عنوان نمونه بعضى بیماری هاست که انسان در دوران عمر خود یک مرتبه به آن مبتلا مى شود، ولى اثر آن این است که در وجود بیمار براى همیشه مصونیتى در مقابل آن بیمارى یا بیمارىهاى مشابه آن ایجاد مى کند.
هم چنین مصائب و مشکلات غفلت انسان را از بین مىبرد. دشوارىها در نگاه ابتدایى بلاست، اما اگر خوب به آن بنگریم نعمت است. بنابراین بلاها یک درس آموزنده براى اجتماع انسانى محسوب می شوند.
لذا امام حسن عسکری علیه السلام در روایتی میفرماید؛« هیچ بلایی نیست؛ مگر اینکه در کنار آن نعمتی وجود دارد».با تأمل در این حدیث پر معنا می توان گفت وقتی برای فرد یا جامعه مشکلی پیش می آید، در کنار آن آثار نیکی هم پیدا میشود؛ به عنوان مثال جنگ تحمیلی بلای بزرگی بود اما سبب شد که نیروی نظامی ایران، قویترین نیروی نظامی منطقه شود. هم چنین شجرۀ طیبۀ بسیج با این دامنه وسیع، سپاه با قدرت، ارتش با وسعت از دستاوردهای جنگ تحمیلی بوده است.
از همۀ این موارد مهم تر می توان به تحریم های ظالمانۀ دشمنان نظام اشاره نمود، گرچه تحریم ها می تواند به عنوان بلا ومصیبت برای یک ملت مورد نظر باشد لیکن دستاوردهای بزرگ و مناسبی برای کشور داشته است. لذا با تعمّق در کلام امام عسکری علیه السلام باید اذعان کرد نباید در برابر بلاها، حالت انفعالی و منفی اتخاذ نمود بلکه حالت اثباتی باید به خود گرفت.
لزوم تحقق عدالت اجتماعی در نظام اسلامی
واژه عدالت از جمله مولّفه هایی است که همه در پی تحقق آن اند، و به عنوان نخستین شرط پویایی نظام جامعه اسلامى شمرده مىشود ولى کمتر کسى از حکمرانان و زمامداران تاریخ توانسته اند آن را اجرا کنند جز انبیا و اوصیا که همواره در خط عدالت اجتماعى گام برمى داشتند، هرچند همیشه با موانعى روبرو بودند. زیرا عدالت محدودهاى ندارد و تمام امور فردى و اجتماعى جامعه انسانى را دربر مى گیرد.
هم چنین اصل «عدالت» در قران به عنوان زیربناى همه قوانین اجتماعى مورد نظر قرار گرفته است زیرا از مهمترین مسائلى که اسلام روى آن تکیه مى کند، مسأله حفظ حقوق و اموال مردم و بطور کلى اجراى عدالت اجتماعى است. اینچنین است که یکى از اهدا بعثت انبیا عدالت اجتماعى است و مهمترین پایه جامعه انسانى را عدالت اجتماعى تشکیل مى دهد.
از این رو باید گفت مسأله عدالت اجتماعى در زمینه مسائل اقتصادى همیشه مهمترین مشکل جوامع انسانى بوده است. زیرا به یقین مال و ثروت، بهترین وسیله براى نیل به اهداف والاى انسانى، کمک به دردمندان و کمک به پیشرفت علم و دانش و برقرار ساختن عدالت اجتماعى و ساختن بناهاى خیر و مانند آن است؛ لذا عدالت اجتماعى در بعد اقتصادى از نظر اسلام به دو طریق قابل دستیابى است:
تأمین زندگى متوسط و قابل قبول اجتماعى براى نیازمندان.
جلوگیرى از انباشته شدن فوق العاده ثروت در دست توانگران.
حال با این تفاسیر امام حسن عسکرى علیه السلام درباره ویژگىهاى مردم آخرالزمان می فرماید: «أغنیاءهم یسرقون زاد الفقراء ؛ توانگرانشان، توشه فقیران را مى دزدند».
نباید فراموش نمود فلسفۀ امامت عبارت است از تحقق بخشیدن برنامه هاى دینى اعم از حکومت به معنى وسیع کلمه، و اجراى حدود و احکام خدا و اجراى عدالت اجتماعى است لذا اگر انسان هائى در گذشته و حال، غصب حقوق دیگران کنند و روزی هاى آنها را به ظلم از آنها بگیرند دلیل بر عدم تأمین روزى از ناحیه خدا نیست، بلکه علاوه بر مسأله تلاش و کوشش، وجود عدالت اجتماعى نیز شرط تقسیم عادلانه روزیها است.
با تعمّق در کلام نورانی امام حسن عسکری علیه السلام می توان دریافت، اجراى عدالت اجتماعى و تقسیم عادلانه ثروت، ریشه بسیارى از مفاسد اجتماعى که از تنازع و کشمکش بر سر اندوختن ثروتها و استثمار طبقات ضعیف… ، سرچشمه مى گیرد، ریشه کن خواهد کرد؛ و شاید رقم بزرگ فساد و ظلم در هر جامعه اى از رهگذر استثمار طبقت مستضعف است؛ که با از میان رفتن ریشه اصلى، شاخ و برگها خود به خود مى خشکد.
بنابراین، براى تأمین عدالت اجتماعى و حمایت از قانون و افراد ستمدیده، مقام مسؤولى لازم است تا بر اعمال مردم نظارت کند و در اجراى قوانین بکوشد و آن مقام مسؤول حکومت اسلامى است. هم چنین رسانه ها میتوانند به عنوان چشم و گوش دولت و ملت، سودجویان را تعقیب، شناسایى و معرفى کرده و از زیانرسانى آنان به اقتصاد کشور جلوگیرى مىکنند.
تقیّه وحدت آفرین، ضامن حیات اجتماعی تشیع
بدیهی است مسأله «کتمان اعتقاد باطنى» و «پیشگیرى از زیان و ضررهاى معنوى و مادى» عنصر اصلى تقیه را تشکیل می دهد، که برای پیشبرد اهداف مقدس اجتماعی و الهی و در تضاد با منافع شخصی است، زیرا در برخی موارد موج فتنه به قدرى قوى است که مؤمنان اگر بخواهند با آن به مقابله برخیزند نابود مى شوند و غیر آنها که خود را کنار مىکشند سالم مىمانند. در چنین مواردى نباید نیروها را بیهوده از دست داد، بلکه باید آنها را حفظ کرد و منتظر فرصت مناسب بود. این همان چیزى است که شاکلۀ اصلى تقیه را در مسائل اجتماعى تشکیل مىدهد، که بر مولفۀ حفظ نیروها و انتظار فرصت مترتب است. بدین نحو که بسیار اتفاق مىافتد که فرد یا افرادى با اظهار عقیده باطنى، براى همیشه از صحنه مبارزات اجتماعى طرد مى شوند، بدون آن که نتیجه اى در برابر اظهار عقیده خود گرفته باشند. در این جا عقل و منطق حکم مى کند که گرفتار احساسات بى دلیل که نتیجه اش به هدر رفتن نیروهاست نشوند و نیروها را براى موقع لزوم حفظ کنند.
در روایتی از امام حسن عسکرى علیه السلام مى خوانیم: «مَثَلُ مُؤْمِنٍ لَاتَقِیَّهَ لَهُ کَمَثَلِ جَسَدٍ لَارَأْسَ لَهُ؛ مثل انسان با ایمانى که تقیّه را کنار بگذارد، همانند بدنى است که سر نداشته باشد».
با تأمل در کلام گهربار امام حسن عسکری علیه السلام می توان گفت؛ «سر» فعالترین عضو پیکر و پرکارترین قسمتهاى بدن انسان و حساسترین بخش وجود هر شخص است، و به تعبیر دیگر، سر نگاهدارنده تمام دستگاه هاى بدن و ضامن بقاى فعالیت هاى آنهاست که اصل تقیه نیز این کارکرد را در حفاظت و صیانت از حیات اجتماعی جوامع بشری ایفا می کند.
رشدو کمال اجتماعی در گرو صیانت از حقوق دیگران
گفتنی است اداى حقوق دیگران تنها یک مسأله اخلاقى و انسانى نیست؛ بلکه یک اصل مهم اجتماعى است که آرامش و سلامت اجتماع در گرو آن می باشد. از این رو پایبند بودن به تعهدات و حفظ و اداى امانات از جمله مهمترین پایه هاى نظام اجتماعى بشر است و بدون آنها هرج و مرج در سرتاسر جامعه پدید خواهد آمد.
لازم به ذکر است در آموزه های اجتماعی امام حسن عسکری علیه السلام مسأله تقیّه و اداى حق برادران مسلمان به عنوان دو فریضه بزرگ در کنار هم قرار داده گرفته است لذا آن حضرت مى فرماید: «وَ أَعْظَمُهَا فَرْضَانِ قَضَاءُ حُقُوقِ الْأَخوَانِ فِى اللَّهِ وَ اسْتِعْمَالُ التَّقِیَّه مِنْ اعْداءِ اللَّه ؛ از همه آن فرایض مهمتر دو چیز است حقوق برادران دینى را ادا کردن و به کار بردن تقیّه در برابر دشمنان خدا».
از این تعبیر نورانی می توان اینگونه تعبیر نمود که یک نوع رابطه و پیوند نزدیک میان این دو موضوع وجود دارد، به نحوی که با تأمل در این فراز مهم می توان به این نکته اذعان کرد که مسأله تقیّه همانند اداى حقوق دیگران یک مسأله اجتماعى است، زیرا در پرتو آن نیروهاى پراکنده حفظ و ذخیره و به موقع بسیج مىگردد و از حقوق آحاد جامعه صیانت خواهد شد.
در خاتمه باید به کلام نورانی امام حسن عسکری علیه السلام در ترسیم مهمترین راهبرد اجتماعی تشیع یعنی پیروی از سنتها و اوامر و نواهی ائمۀ اطهار علیهم السلام در تحقق سبک زندگی اسلامی اشاره نمود که فرمودند؛ «إن شیعتنا هم الذین یتبعون آثارنا و یطیعونا فى جمیع أوامرنا و نواهینا…. شیعیان ما کسانى هستند که از سنت هاى ما پیروى کرده و تمام اوامر و نواهى ما را اطاعت مىکنند، پس اینان شیعیان ما هستند و اما کسانى که در بسیارى از چیزهایى که خداوند واجب کرده، ما را مخالفت مى کنند از شیعیان ما نیستند …..
مطابق فرمایش امام علیه السلام کسانى که سنت ها را زنده بدارند و تمام اوامر و نواهى را عمل کنند، آنها شیعه هستند، به عنوان مثال سنت ائمه علیهم السلام این بوده است که بدون واسطه شبها به در خانه نیازمندان رفته و به آنها کمک مى کردند. سنت دیگر آنها تواضع و ملایمت در مقابل برخوردهاى خشن بود، یعنى دفع سیئه به حسنه مى کردند.
بدین ترتیب با توجه به این روایت، انسان امیدوار شده و مىفهمد که باید براى شیعه بودن خیلى زحمت کشید، چرا که محب بودن آسان و شیعه بودن مشکل است و ما در ابتداى راه هستیم و باید از آنها کمک بخواهیم تا شیعه شویم.