گزیدهای از سخنان آیتالله جوادی آملی پیرامون سیره و زندگانی امام یازدهم شیعیان را در این گزارش بخوانید.
به گزارش شهدای ایران؛به مناسبت هشتم ربیع الثانی و ولادت امام حسن عسکری(ع) گزیدههایی از سخنان آیتالله جوادی آملی با موضوع کسب تقوا و اساس عبادت از منظر آن امام بزرگوار را مرور میکنیم:
سفارش تقوا از یازدهمین امام همام امام حسن عسکری(سلام الله علیه) این است که «أورع الناس من وقف عند الشبهة وأعبد الناس من أقام علی الفرائض وأزهد الناس من ترک الحرام وأشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب»؛ پرهیزگارترین مردم کسی است که وارد کار مُشتَبه، سخن مُشتَبه و عقاید مُشتَبه نشود؛ مطلبی که مبرهَن نیست آن را نپذیرد تا ورع فکری داشته باشد؛ سخنی که مستدل نیست نگوید تا ورع در گفتار و نوشتار داشته باشد و کار مشکوک نکند تا در مقام کردار و عمل متورع باشد، فرائض الهی را انجام بدهد تا جزء عابدترین مردم عصر خود باشد، از محرّمات بپرهیزد تا جزء زاهدترین مردم عصرش باشد [و] بکوشد که از گناه نجات پیدا کند.[1]
وی داشتن اراده ی قوی را بدون قدرت روح میسّر ندانسته و کسب این قدرت را در گرو ارتباط با خدا قلمداد کرده و بیان داشت: قدرتِ اراده بدون قدرتِ روح میسّر نیست و قدرت روح در پرتو ارتباط با خداست، ارتباط هم یا ارتباط علمی است یا ارتباط عملی؛ اگر کسی علمش لله و عملش لله باشد این ربط قوی است و هر چه ربط به خدای علیمِ قدیر قویتر بود علم و قدرت انسان افزودهتر و روح قویتر میشود و از روحِ قوی اراده ی قوی نشأت میگیرد، لذا امام حسن عسکری(سلام الله علیه) فرمود: «وأشدّ الناس اجتهاداً من ترک الذنوب»؛ کسی که همه ی گناهان را ترک کند از دیگران شدیدتر و مقتدرتر و توانمندتر است. همه ی اینها از برکات قرآن کریم است که به ما فرمود: (وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ)؛هم از دشمنِ بیرون اعلا بوده و بر او پیروز هستید و هم از دشمن درون اعلا و بر او پیروز هستید: (إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ). [2]
این مرجع تقلید به بخش دیگری از فرمایشات امام عسکری(علیه السلام) نسبت به بیان و معرفی اساس عبادت پرداخته و ابراز داشت: از وجود مبارک امام حسن عسکری(سلام الله علیه) رسیده است که «لیست العبادة کثرة الصیام و الصلاة و إنّما العبادة کثرة التفکّر فی أمر الله» عبادت در این نیست که انسان نمازهای زیاد بخواند، روزههای زیاد بگیرد البته نماز واجب و نماز مستحب و نافله هم مشخص است اما بیش از آن مقدار انسان باید وقت را صرف در معرفت بکند لذا فرمود: اساس عبادت آن تفکّر است آن مقصدشناسی و مقصودیابی است، بحثهای توحیدی، معرفت خدا، اسمای حسنای الهی، صفات ذاتی حق، معنای تجلّی و فعل خدا، معنای حضور خدا در کنار افعال و مانند آن مهم است که فرمود: اساس عبادت تفکّر است و درایت. این درایت اگر با عمل همراه باشد انسان هم راه را طی میکند هم به مقصد میرسد و هم مقصود را به اندازه خود مشاهده میکند. بنابراین آنچه از وجود مبارک امام عسکری(ع) به ما رسیده است تهیه کردن این سه عنصر محوری یعنی هم زاد و توشه مسافرت هم راحله و مرکب سفر و هم تفکّر درباره مقصد و مقصود. [3]
استاد برجسته ی اخلاق به نقل از آن امام بزرگوار، اعطای خیر و دفع شرّ از انسان را الطاف الهی قلمداد کرده و از نسبت دادن این امور به خود و دیگران برحذر داشته و ابراز کرد: سخن بلند امام حسن عسکری(سلام الله علیه) این است که «من اعطیه خیراً فالله اعطاه و من بقی شراً فالله بقاه» اگر کسی خیری به او رسید بداند که خیر رساننده خداست؛ نگوید خودم زحمت کشیدم و یافتم و اگر شری از او دور شد نگوید شانس آوردم یا بختم مساعد بود یا دیگری این شرّ را از من دور داشت بلکه بگوید خدا این شرّ از من دور بداشت چون هیچ ضالی و هیچ ناصری در عالم نیست مگر به نام خدا.
ضرر و نفع به دست کسی است که تقدیر جهانیان به دست اوست؛ اگر انسان نه خود را ببیند نه دیگری را راحت است چرا که نه برای خود ارزش قائل است نه در برابر دیگران خضوع میکند. انسان که باید خضوع بکند و احترام بگذارد، چرا خدا را احترام نگذارد و چرا در برابر خدا خضوع نکند؟!
منابع:
[1] (خطبه ی نمازجمعه به امامت معظم له،سال75)
[2] سخنرانی پیوند اراده و روح در قرآن)
[3](پیام به همایش امام حسن عسکری(علیه السلام،سال91)
سفارش تقوا از یازدهمین امام همام امام حسن عسکری(سلام الله علیه) این است که «أورع الناس من وقف عند الشبهة وأعبد الناس من أقام علی الفرائض وأزهد الناس من ترک الحرام وأشد الناس اجتهاداً من ترک الذنوب»؛ پرهیزگارترین مردم کسی است که وارد کار مُشتَبه، سخن مُشتَبه و عقاید مُشتَبه نشود؛ مطلبی که مبرهَن نیست آن را نپذیرد تا ورع فکری داشته باشد؛ سخنی که مستدل نیست نگوید تا ورع در گفتار و نوشتار داشته باشد و کار مشکوک نکند تا در مقام کردار و عمل متورع باشد، فرائض الهی را انجام بدهد تا جزء عابدترین مردم عصر خود باشد، از محرّمات بپرهیزد تا جزء زاهدترین مردم عصرش باشد [و] بکوشد که از گناه نجات پیدا کند.[1]
وی داشتن اراده ی قوی را بدون قدرت روح میسّر ندانسته و کسب این قدرت را در گرو ارتباط با خدا قلمداد کرده و بیان داشت: قدرتِ اراده بدون قدرتِ روح میسّر نیست و قدرت روح در پرتو ارتباط با خداست، ارتباط هم یا ارتباط علمی است یا ارتباط عملی؛ اگر کسی علمش لله و عملش لله باشد این ربط قوی است و هر چه ربط به خدای علیمِ قدیر قویتر بود علم و قدرت انسان افزودهتر و روح قویتر میشود و از روحِ قوی اراده ی قوی نشأت میگیرد، لذا امام حسن عسکری(سلام الله علیه) فرمود: «وأشدّ الناس اجتهاداً من ترک الذنوب»؛ کسی که همه ی گناهان را ترک کند از دیگران شدیدتر و مقتدرتر و توانمندتر است. همه ی اینها از برکات قرآن کریم است که به ما فرمود: (وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ)؛هم از دشمنِ بیرون اعلا بوده و بر او پیروز هستید و هم از دشمن درون اعلا و بر او پیروز هستید: (إِن کُنْتُم مُؤْمِنِینَ). [2]
این مرجع تقلید به بخش دیگری از فرمایشات امام عسکری(علیه السلام) نسبت به بیان و معرفی اساس عبادت پرداخته و ابراز داشت: از وجود مبارک امام حسن عسکری(سلام الله علیه) رسیده است که «لیست العبادة کثرة الصیام و الصلاة و إنّما العبادة کثرة التفکّر فی أمر الله» عبادت در این نیست که انسان نمازهای زیاد بخواند، روزههای زیاد بگیرد البته نماز واجب و نماز مستحب و نافله هم مشخص است اما بیش از آن مقدار انسان باید وقت را صرف در معرفت بکند لذا فرمود: اساس عبادت آن تفکّر است آن مقصدشناسی و مقصودیابی است، بحثهای توحیدی، معرفت خدا، اسمای حسنای الهی، صفات ذاتی حق، معنای تجلّی و فعل خدا، معنای حضور خدا در کنار افعال و مانند آن مهم است که فرمود: اساس عبادت تفکّر است و درایت. این درایت اگر با عمل همراه باشد انسان هم راه را طی میکند هم به مقصد میرسد و هم مقصود را به اندازه خود مشاهده میکند. بنابراین آنچه از وجود مبارک امام عسکری(ع) به ما رسیده است تهیه کردن این سه عنصر محوری یعنی هم زاد و توشه مسافرت هم راحله و مرکب سفر و هم تفکّر درباره مقصد و مقصود. [3]
استاد برجسته ی اخلاق به نقل از آن امام بزرگوار، اعطای خیر و دفع شرّ از انسان را الطاف الهی قلمداد کرده و از نسبت دادن این امور به خود و دیگران برحذر داشته و ابراز کرد: سخن بلند امام حسن عسکری(سلام الله علیه) این است که «من اعطیه خیراً فالله اعطاه و من بقی شراً فالله بقاه» اگر کسی خیری به او رسید بداند که خیر رساننده خداست؛ نگوید خودم زحمت کشیدم و یافتم و اگر شری از او دور شد نگوید شانس آوردم یا بختم مساعد بود یا دیگری این شرّ را از من دور داشت بلکه بگوید خدا این شرّ از من دور بداشت چون هیچ ضالی و هیچ ناصری در عالم نیست مگر به نام خدا.
ضرر و نفع به دست کسی است که تقدیر جهانیان به دست اوست؛ اگر انسان نه خود را ببیند نه دیگری را راحت است چرا که نه برای خود ارزش قائل است نه در برابر دیگران خضوع میکند. انسان که باید خضوع بکند و احترام بگذارد، چرا خدا را احترام نگذارد و چرا در برابر خدا خضوع نکند؟!
منابع:
[1] (خطبه ی نمازجمعه به امامت معظم له،سال75)
[2] سخنرانی پیوند اراده و روح در قرآن)
[3](پیام به همایش امام حسن عسکری(علیه السلام،سال91)