خیلی ها علاقه مندند که وارد کار بازیگری شوند اما نمی دانند از چه سیستمی وارد بازیگری شوند؛ اکثر آن ها دنبال فردی می گردند که برایشان پارتی بازی کند؛ این کار اشتباهی است و نشان می دهد که سیستم غلط است؛ این افت متاسفانه وجود دارد؛ این را به خانواده ها هم اعلام می کنم که به راحتی فرزندانشان را وارد کارگاه های بازیگری نکنند؛ حتما تحقیقات لازم را داشته باشند؛ مطمئن باشند که اساتید چه کسانی هستند و بعد از این که کلاس ها تمام خواهد شد قرار است چه کاری انجام دهند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از راه دانا، محمود گبرلو در محافل روزنامه نگاری چهره شناخته شده محسوب می شود که بیشتر او را در زمان فعالیت در روزنامه رسالت می شناسند. او در کنار فعالیت های روزنامه نگاری به فعالیت های هنری پرداخته و خود را به عنوان یک منتقد سینمایی معرفی کرده است. سینمایی ها او را یک اداره کننده خوب برنامه ها می شناسند تا یک منتقد کارکشته اما او در سالهای اخیر با اجراهایش فضای مطلوبی را برای سینمایی ها ایجاد کرده است. حالا امروز بعد از پخش برگ تازه ای از برنامه هفت بدون محمود گبرلو به گفتگو با او نشستیم.
از برنامه هفت و ماجرای خداحافظی تان از این برنامه چه خبر؟
فکر می کنم که دوره ما تمام شد و برگ تازه ای از این برنامه شروع شد؛ طبیعی هم هست؛ بالاخره هر برنامه ای دوره ای دارد و می گذرد؛ اما فکر می کنم برخی از رفتارها می توانست باعث تعامل، دوستی و محبت شود و بتوان در آینده بهتر کار کرد؛ راستش به ما گفتند برنامه تا اطلاع بعدی تعطیل است تا بررسی کنیم و اتاق فکر بگذاریم؛ ما هم بر حسب ادب و رفتار حرفه ای صبر کردیم تا ببینیم جلسه ای می گذارند صحبت کنیم یا خیر؟ تا این که در مطبوعات دیدیم آقای افخمی می خواهند اجرای برنامه را بر عهده بگیرند؛ خوشحال هم شدم اما به هر ترتیب یک مقدار از مدیریت شبکه گله مندم؛ احساس می کنم برخی از مدیران تلویزیون چون احساس می کنند رسانه پر قدرتی در اختیار دارند؛ می توانند قلدرمآبانه حرف بزنند؛ ادب حکم می کند همان طور که از یک فردی، چند سال پیش دعوت کردند که برنامه هفت را پیش ببرد؛ اجازه می دادند در یک فرصت مناسب، ما با مردم هم خداحافظی می کردیم و حرف ها را می شنیدیم؛ اعتراضی یا گلایه ای اگر وجود داشت ما در برنامه اعمال می کردیم؛ خب متاسفانه این اتفاق نیفتاد؛ البته الآن که کمی زمان می گذرد؛ احساس می کنم که یک مقدار شتاب زده عمل کردند؛ به طور رایج، این گونه است که در تغییر و تحولات مدیریتی، مدیر جدید که می آید؛ سعی می کند قلع و قمع کند؛ بعد آرام آرام که زمان می گذرد؛ متوجه می شود که تندروی اشتباهی داشته است؛ فکر می کنم این جا هم همین طور باشد.
یعنی از قبل اختلاف نظری وجود نداشته یا احیانا تذکر در مورد نحوه اجرا برنامه دریافت نکردید و به یک باره این اتفاق افتاد؟
نخیر؛ اصلا و ابدا؛ من روزی که آقای جیرانی به دلایلی برنامه را ادامه ندادند به دعوت آقای پورمحمدی و دارابی بزرگوار؛ خدمتشان رسیدم که برنامه هفت را اداره کنم؛ بر اساس استراتژی که تعریف شده بود؛ نزدیک به سه سال و نیم کار من ادامه داشت؛ در واقع این نکته خیلی مهمی است که من اصلا بدون استراتژی کاری را آغاز نخواهم کرد؛ در برنامه هفت هم، این مکتوب شد و در مورد همه جوانب صحبت شد؛ تفکر ما تعامل و ایجاد وحدت و آرامش در بین سینماگران و مخاطبین سینمای ایران بود؛ ما هم بر همین اساس پیش رفتیم و تا آخرین لحظه هم، هیچ تذکری به ما ندادند؛ حتی در مورد یکی دو تا از مهمان ها که خیلی حساسیت زیاد بود؛ مثلا خانم رخشان بنی اعتماد؛ خب ما که هیچ وقت بدون هماهنگی نمی توانیم کاری کنیم یا کسی را روی آنتن زنده بیاوریم؛ از قبل با مدیر گروه هماهنگ می شود؛ اهداف برنامه و گفتگوها مشخص می شود؛ تاییدیه از جاهای مختلف گرفته می شود و خانم بنی اعتماد هم محبت کردند و به برنامه آمدند؛ حرف های خوبی هم زدند و خیلی خوشحالم که ایشان بعد از بیست و چند سال به تلویزیون جمهوری اسلامی آمد؛ این که برخی ها معتقدند فیلم سازهای اجتماعی فیلم سازهایی هستند که خیلی نگاه بدی دارند؛ در نگاه من چنین چیزی وجود ندارد؛ بعد از آن هم دیگر چیزی نگفتند و ناگهان تبدیل شد به تغییر و تحولات بعد از آن در برنامه...
مسئله ای که به تازگی از سوی رسانه ها، تمرکز بیشتری رویش می شود؛ بحث نحوه ورود برخی بازیگران نوظهور در سینما است؛ از نحوه ارتباطات خاص گرفته تا حتی پرداخت مبالغی به فیلمسازان جهت ورود به این عرصه؛ نظر شما درباره این پدیده چیست؟
در برنامه هفت هم که بودم خیلی در این رابطه تحقیق کردم؛ بله؛ درست است؛ مسائل این گونه وجود دارد؛ به تلویزیون و سینمای ایران هم خیلی هم ضربه می زند؛ به دلیل این که ما با جامعه مذهبی رو در رو هستیم؛ آن ها به راحتی فرزند خود را وارد برخی محیط ها نمی کنند؛ اگر اطمینان لازمه جلب شود؛ اجازه خواهند داد که فرزندانشان در این مسیر گام بردارند؛ متاسفانه این حرکت های زشت، غیر حرفه ای و یک مقدار کلاه بردارانه در سینما و تلویزیون وجود دارد؛ اما نکته مهم این است که در هر جایی تخلف هست و شما نمی توانید این را رد کنید؛ در هر تشکیلات صنفی بالآخره تخلفاتی هست؛ نکته مهم پیشگیری کردن است؛ متاسفانه انجمن ها و ارگان های مربوطه در این زمینه خوب عمل نمی کنند و کنترلی صورت نمی گیرد؛ متاسفانه برخی از تهیه کنندگان سودجویی می کنند و به دلیل این که درآمدی کسب کرده و تا حدی در هزینه های فیلم صرفه جویی کنند؛ ازاین دست کارها می کنند و از برخی ها دعوت می کنند که با دادن پول وارد این کار شوند؛ البته من فکر می کنم این موضوع در سریال ها بیشتر هست؛ سینما محدودتر است و تعداد فیلم ها کمتر از تولیدات تلویزیونی است؛ الآن سریال های تلویزیونی اند که هر روز دارد چهره های جدیدی را ارایه می دهند که متاسفانه مبنای علمی درستی هم در بازیگری ندارند؛ شاید این مبنی کمی چهره باشد و رابطه هایی که حالات دوستانه دارد؛ مثلا من شنیده ام که می نشینند دور هم بازیگر انتخاب می کنند؛ هر کسی که سفارش شده باشد و هر کسی که دوست باشد؛ بهتر می تواند در این تیم بیاید؛ بنابر این کسی که به صورت علمی و حرفه ای می خواهد وارد عرصه بازیگری بشود؛ باید از راه صحیح وارد این عرصه شود؛ ما این مشکل را داشتیم؛ به ما هم خیلی مراجعه می کردند؛ الآن در شهرستان ها، خیلی ها علاقه مندند که وارد کار بازیگری شوند اما نمی دانند از چه سیستمی وارد بازیگری شوند؛ اکثر آن ها دنبال فردی می گردند که برایشان پارتی بازی کند؛ این کار اشتباهی است و نشان می دهد که سیستم غلط است؛ این افت متاسفانه وجود دارد؛ این را به خانواده ها هم اعلام می کنم که به راحتی فرزندانشان را وارد کارگاه های بازیگری نکنند؛ حتما تحقیقات لازم را داشته باشند؛ مطمئن باشند که اساتید چه کسانی هستند و بعد از این که کلاس ها تمام خواهد شد قرار است چه کاری انجام دهند
.
اغلب این کلاس های بازیگری نام یکی از بازیگران مطرح کشور را یدک می کشدند…
من هم شنیده ام که برخی از کلاس ها به نام افراد مشهور آگهی می دهند اما به آموزشگاه که می روید؛ افراد دیگری در حال آموزش هستند که خیلی هم حرفه ای و باسواد نیستند؛ خب، حتما باید جلوی این گرفته شود؛ من قطعا می دانم که این سو استفاده ها وجود دارد و آن را می پذیرم.
بحث را باز تر بکنیم؛ اخیرا بازیگران ما در مورد مهمانی های شبانه صحبت هایی کرده اند که با حضور در ان ها نقش ها توزیع می شود؛ شما در تحقیقات خود به نتایج این چنینی رسیده اید؟
خیر؛ من قائل به این موضوع نیستم؛ یا باید دیده باشم یا شنیده باشم که هیچ کدام این ها اتفاق نیفتاده است؛ من که نمی توانم تحقیقات داشته باشم که فلان کارگردان مهمانی شبانه دارند یا نه؛ ورود به این مسائل از نظر اخلاقی هم خیلی درست نیست؛ ما باید در عرصه فرهنگ و هنر خروجی را در نظر بگیریم؛ اگر هنرمندی اثری را خلق می کند که جذاب است و ارزش های اخلاقی و انسانی در آن وجود دارد باید به آن اثر احترام بگذاریم؛ خیلی نمی شود به پشت پرده رفت؛ البته اصل قضیه را نفی نمی کنم؛ از افرادی که ممکن است این کار را هم بکنند؛ حمایت نمی کنم؛ اما می گویم رفتارها باید بر اساس الگوهای مذهبی و اخلاقی جامعه باشد؛ این که بگوییم همه درگیر این فضا هستند؛ حرف پخته ای نیست؛ در مجموع، من فضای سینمای ایران را نجیبانه می بینم؛ البته در داد و ستد اقتصادی ممکن است اتفاقاتی بیافتد؛ تهیه کننده یا بازیگردانی کاسبی کنند؛ خب آن ها یک بحث دیگر است؛ اما این که برویم به سمت برگزاری مهمانی های شبانه بازیگران و ازین حرف ها، به نظرم درست نیست؛ این طبیعی است که در هر صنفی، در هر جامعه و قشری، بالآخره یک سری افراد خرابکار وجود دارند.
اخیرا برخی بازیگرانی که بعضا در زمره همان افرادی قرار می گیرند که با روابط خاص وارد این عرصه شده اند؛ از کشور خارج شده اند؛ کشف حجاب کردند و حالا یک شبه، تبدیل به کارشناسان سیاسی شده اند؛ آیا این ها در داخل کشور فضای کار نداشته اند؟
من هم دیدم و شنیدم اما فکر می کنم کسانی که به این شکل از ایران خارج می شوند؛ دیگر ایرانی نیستند؛ نباید خیلی روی این ها مانور دهیم و به عنوان یک ایرانی خیلی رویشان حساب باز نمی کنم؛ وقتی کلمه ایرانی می آید؛ منظور فردی است که همه ارزش ها و اخلاقیاتی که در کشورش مطرح است و شناخته می شود را رعایت کند؛ ایرانی به یک سری مسائل مذهبی اعتقاد دارد؛ حجب و حیا و شرم دارد؛ همه این ها ایرانی را می سازد و اگر این نباشد دیگر از آن فرد نمی توانیم به عنوان یک ایرانی یاد کنیم؛ من فکر می کنم کسانی که می روند آن طرف و به این شکل رفتار می کنند؛ مسائل دیگری دارند؛ من شنیدم می گویند که ما داخل ایران خیلی آزادی نداشتیم و نمی توانستیم کار کنیم؛ این حرف ها خیلی غلط است؛ الآن بسیاری از جوان های ما در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون فعالیت می کنند؛ در سال حدود صد فیلم سینمایی تولید می شود که ممکن است هر کدام از این ها سی تا عوامل را درگیر کار کند؛ خیلی جمعیت زیادی هستند که به راحتی کار می کنند؛ البته، قوانینی هم وجود دارد؛ در هر کشوری قوانین خاصی وجود دارد و نکته مهم این است که خیلی ها، این قوانین مهم را پذیرفته اند و فعالیت می کنند؛ درآمد دارند و انرژی در جامعه تولید می کنند؛ افرادی که به تعداد انگشتان دست هستند؛ راضی نیستند و می روند؛ آن ها مشکلشان چیز دیگری است؛ شاید در درونیات خودشان به بن بست های ذهنی رسیده اند و هیچ ربطی به فضای ایران و هنر ایران ندارد؛ یک خانمی که در این جا بازیگر پرتوان و خوبی بود و همه هم از بازی ایشان لذت می بردند حالا با شرایط خاصی که مورد قبول جامعه ما نیست در خارج از کشور به فعالیت می پردازد؛ او خواسته که دیگر ایرانی نباشد و از اعتقاد و اخلاقیات کشور خودش فاصله گرفته است؛ بنابر این، من راجع به او، به عنوان یک ایرانی هم وطن که یک زمانی در ایران محبوب هم بوده است؛ خیلی نمی توانم حرفی بزنم؛ ترجیح من، فراموش کردن اوست.
چندی پیش وزیر ارشاد پیشنهاد داده بودند که اسم جشنواره فجر را تغییر دهیم و دیگر این جشنواره را با این عنوان نشناسیم؛ که البته موضع گیری های نمایندگان مجلس را به همراه داشت؛ نظر شما به عنوان شخصی که منتقد سینماست و دبیر جشنواره های مختلف بوده است؛ چیست؟
ببینید؛ تغییر اسم جشنواره نمی تواند خیلی مبنای بحث باشد؛ اهداف، رویکرد و خروجی یک جشنواره خیلی مهم تر است؛ ما الآن بعد از سی و چند سال تکلیفمان با جشنواره هنوز مشخص نیست؛ این که واقعا جشنواره فجر چیست؟ به کدام سمت می خواهد برود؟ این سردگمی معضل است و باید حل شود؛ ما بعد از این همه سال از گذشت انقلاب، نمی توانیم بگوییم سینمای انقلاب اسلامی وجود ندارد؛ اما اگر وجود دارد باید بدانیم پارامترهای فیلم های در این دایره چیست؟ و این پارامترها را باید در فیلم های جشنواره فجر ببینیم؛ فیلمی را که می بینیم؛ باید بگوییم با آن شاخصه های انقلاب اسلامی تطبیق دارد یا خیر؟ این معضل در همه ادوار جشنواره وجود داشته است؛ حتی من ریشه آن را می توانم تحلیل کنم؛ اما به هر حال جشنواره فجر، اگر اسمش جشنواره فجر است؛ باید پاسخ به این سوال را بدهد که شاخصه های انقلاب اسلامی با شاخصه هایی که الآن در فیلم های فجر می بینیم چقدر با هم تناسب دارد؟ اگر تناسب ندارد که به نظر من دقیقا همین طور است؛ خب؛ قطعا مسئولان باید پاسخگو باشند؛ چون به هر حال ما در مسیر انقلاب اسلامی باید آثاری را خلق می کردیم؛ چون ما مدعی هستیم هنرمند پرورش دادیم و تربیت کردیم؛ هزینه کردیم؛ دولت وارد شده است؛ باید در مسیر انقلاب؛ فیلم هایی را ببینیم که مطابق باشند؛ چه در بحث خانواده، چه در بحث تاریخ انقلاب اسلامی؛ الآن سی و چند سال است از انقلاب اسلامی می گذرد؛ هنوز نتوانستیم چند فیلم خوب مرتبط با انقلاب بسازیم که بتوانیم تغییر و تحولات آن سال ها را به نسل آینده بازگو کنیم؛ یا اصلا در ارتباط با دفاع مقدس که یک بحث کاملا جدی و مفصل در جای خود دارد؛ چون این مبنی ها مشخص نیست؛ به هر حال خیلی ها معترض می شوند؛ یک جاهایی معترضین حق دارند؛ چون خواسته هایی داشته اند که به آن نرسیدند؛ از آن طرف دارند بودجه و امکانات می گذارند؛ دولت، دولت انقلاب اسلامی است؛ بنابر این این توقعات هست که این معضل برطرف نمایند؛ من فکر می کنم به جای این که ما دنبال این باشیم که اسم جشنواره فجر را تغییر دهیم؛ باید مسیر فکری این جشنواره را تصحیح کنیم.
حرفی باقی مانده است؟
با توجه به تماشاگر انبوهی که ما در کشور داریم و امروزه به سینما نمی آیند؛ واقعا این را باید بررسی کنیم که چرا اکثریت مردم با سینما ارتباط برقرار نمی کنند؛ ما اگر بتوانیم فیلم خوبی داشته باشیم که مردم بپسندند؛ مطمئن باشید تماشاگران انبوهی وارد سینما خواهند شد؛ هم سینما از نظر گردش اقتصادی درست می شود؛ هم شادابی و انرژی به سینما گران انتقال داده می شود و هم مردم خوب ارتباط برقرار می کنند؛ بسنده نکنیم به افرادی که الآن به سینما می آیند و فیلم می بینند؛ این ها هنوز مخاطبین اصلی سینما نیستند؛ اکثریت جامعه ایرانی که متدین و مذهبی هستند؛ دوست دارند به سینما بیایند اما نیازهایشان را در سینما نمی بینند؛ این را اگر بتوانیم اصلاح کنیم و مدلش را پیدا کنیم که انبوه مخاطبان را به سینما بکشانیم؛ حتما در مسیر توسعه کشور که سینما هم قطعا نقش موثری در آن را دارد؛ بهتر گام خواهیم برداشت.
از برنامه هفت و ماجرای خداحافظی تان از این برنامه چه خبر؟
فکر می کنم که دوره ما تمام شد و برگ تازه ای از این برنامه شروع شد؛ طبیعی هم هست؛ بالاخره هر برنامه ای دوره ای دارد و می گذرد؛ اما فکر می کنم برخی از رفتارها می توانست باعث تعامل، دوستی و محبت شود و بتوان در آینده بهتر کار کرد؛ راستش به ما گفتند برنامه تا اطلاع بعدی تعطیل است تا بررسی کنیم و اتاق فکر بگذاریم؛ ما هم بر حسب ادب و رفتار حرفه ای صبر کردیم تا ببینیم جلسه ای می گذارند صحبت کنیم یا خیر؟ تا این که در مطبوعات دیدیم آقای افخمی می خواهند اجرای برنامه را بر عهده بگیرند؛ خوشحال هم شدم اما به هر ترتیب یک مقدار از مدیریت شبکه گله مندم؛ احساس می کنم برخی از مدیران تلویزیون چون احساس می کنند رسانه پر قدرتی در اختیار دارند؛ می توانند قلدرمآبانه حرف بزنند؛ ادب حکم می کند همان طور که از یک فردی، چند سال پیش دعوت کردند که برنامه هفت را پیش ببرد؛ اجازه می دادند در یک فرصت مناسب، ما با مردم هم خداحافظی می کردیم و حرف ها را می شنیدیم؛ اعتراضی یا گلایه ای اگر وجود داشت ما در برنامه اعمال می کردیم؛ خب متاسفانه این اتفاق نیفتاد؛ البته الآن که کمی زمان می گذرد؛ احساس می کنم که یک مقدار شتاب زده عمل کردند؛ به طور رایج، این گونه است که در تغییر و تحولات مدیریتی، مدیر جدید که می آید؛ سعی می کند قلع و قمع کند؛ بعد آرام آرام که زمان می گذرد؛ متوجه می شود که تندروی اشتباهی داشته است؛ فکر می کنم این جا هم همین طور باشد.
یعنی از قبل اختلاف نظری وجود نداشته یا احیانا تذکر در مورد نحوه اجرا برنامه دریافت نکردید و به یک باره این اتفاق افتاد؟
نخیر؛ اصلا و ابدا؛ من روزی که آقای جیرانی به دلایلی برنامه را ادامه ندادند به دعوت آقای پورمحمدی و دارابی بزرگوار؛ خدمتشان رسیدم که برنامه هفت را اداره کنم؛ بر اساس استراتژی که تعریف شده بود؛ نزدیک به سه سال و نیم کار من ادامه داشت؛ در واقع این نکته خیلی مهمی است که من اصلا بدون استراتژی کاری را آغاز نخواهم کرد؛ در برنامه هفت هم، این مکتوب شد و در مورد همه جوانب صحبت شد؛ تفکر ما تعامل و ایجاد وحدت و آرامش در بین سینماگران و مخاطبین سینمای ایران بود؛ ما هم بر همین اساس پیش رفتیم و تا آخرین لحظه هم، هیچ تذکری به ما ندادند؛ حتی در مورد یکی دو تا از مهمان ها که خیلی حساسیت زیاد بود؛ مثلا خانم رخشان بنی اعتماد؛ خب ما که هیچ وقت بدون هماهنگی نمی توانیم کاری کنیم یا کسی را روی آنتن زنده بیاوریم؛ از قبل با مدیر گروه هماهنگ می شود؛ اهداف برنامه و گفتگوها مشخص می شود؛ تاییدیه از جاهای مختلف گرفته می شود و خانم بنی اعتماد هم محبت کردند و به برنامه آمدند؛ حرف های خوبی هم زدند و خیلی خوشحالم که ایشان بعد از بیست و چند سال به تلویزیون جمهوری اسلامی آمد؛ این که برخی ها معتقدند فیلم سازهای اجتماعی فیلم سازهایی هستند که خیلی نگاه بدی دارند؛ در نگاه من چنین چیزی وجود ندارد؛ بعد از آن هم دیگر چیزی نگفتند و ناگهان تبدیل شد به تغییر و تحولات بعد از آن در برنامه...
مسئله ای که به تازگی از سوی رسانه ها، تمرکز بیشتری رویش می شود؛ بحث نحوه ورود برخی بازیگران نوظهور در سینما است؛ از نحوه ارتباطات خاص گرفته تا حتی پرداخت مبالغی به فیلمسازان جهت ورود به این عرصه؛ نظر شما درباره این پدیده چیست؟
در برنامه هفت هم که بودم خیلی در این رابطه تحقیق کردم؛ بله؛ درست است؛ مسائل این گونه وجود دارد؛ به تلویزیون و سینمای ایران هم خیلی هم ضربه می زند؛ به دلیل این که ما با جامعه مذهبی رو در رو هستیم؛ آن ها به راحتی فرزند خود را وارد برخی محیط ها نمی کنند؛ اگر اطمینان لازمه جلب شود؛ اجازه خواهند داد که فرزندانشان در این مسیر گام بردارند؛ متاسفانه این حرکت های زشت، غیر حرفه ای و یک مقدار کلاه بردارانه در سینما و تلویزیون وجود دارد؛ اما نکته مهم این است که در هر جایی تخلف هست و شما نمی توانید این را رد کنید؛ در هر تشکیلات صنفی بالآخره تخلفاتی هست؛ نکته مهم پیشگیری کردن است؛ متاسفانه انجمن ها و ارگان های مربوطه در این زمینه خوب عمل نمی کنند و کنترلی صورت نمی گیرد؛ متاسفانه برخی از تهیه کنندگان سودجویی می کنند و به دلیل این که درآمدی کسب کرده و تا حدی در هزینه های فیلم صرفه جویی کنند؛ ازاین دست کارها می کنند و از برخی ها دعوت می کنند که با دادن پول وارد این کار شوند؛ البته من فکر می کنم این موضوع در سریال ها بیشتر هست؛ سینما محدودتر است و تعداد فیلم ها کمتر از تولیدات تلویزیونی است؛ الآن سریال های تلویزیونی اند که هر روز دارد چهره های جدیدی را ارایه می دهند که متاسفانه مبنای علمی درستی هم در بازیگری ندارند؛ شاید این مبنی کمی چهره باشد و رابطه هایی که حالات دوستانه دارد؛ مثلا من شنیده ام که می نشینند دور هم بازیگر انتخاب می کنند؛ هر کسی که سفارش شده باشد و هر کسی که دوست باشد؛ بهتر می تواند در این تیم بیاید؛ بنابر این کسی که به صورت علمی و حرفه ای می خواهد وارد عرصه بازیگری بشود؛ باید از راه صحیح وارد این عرصه شود؛ ما این مشکل را داشتیم؛ به ما هم خیلی مراجعه می کردند؛ الآن در شهرستان ها، خیلی ها علاقه مندند که وارد کار بازیگری شوند اما نمی دانند از چه سیستمی وارد بازیگری شوند؛ اکثر آن ها دنبال فردی می گردند که برایشان پارتی بازی کند؛ این کار اشتباهی است و نشان می دهد که سیستم غلط است؛ این افت متاسفانه وجود دارد؛ این را به خانواده ها هم اعلام می کنم که به راحتی فرزندانشان را وارد کارگاه های بازیگری نکنند؛ حتما تحقیقات لازم را داشته باشند؛ مطمئن باشند که اساتید چه کسانی هستند و بعد از این که کلاس ها تمام خواهد شد قرار است چه کاری انجام دهند
.
اغلب این کلاس های بازیگری نام یکی از بازیگران مطرح کشور را یدک می کشدند…
من هم شنیده ام که برخی از کلاس ها به نام افراد مشهور آگهی می دهند اما به آموزشگاه که می روید؛ افراد دیگری در حال آموزش هستند که خیلی هم حرفه ای و باسواد نیستند؛ خب، حتما باید جلوی این گرفته شود؛ من قطعا می دانم که این سو استفاده ها وجود دارد و آن را می پذیرم.
بحث را باز تر بکنیم؛ اخیرا بازیگران ما در مورد مهمانی های شبانه صحبت هایی کرده اند که با حضور در ان ها نقش ها توزیع می شود؛ شما در تحقیقات خود به نتایج این چنینی رسیده اید؟
خیر؛ من قائل به این موضوع نیستم؛ یا باید دیده باشم یا شنیده باشم که هیچ کدام این ها اتفاق نیفتاده است؛ من که نمی توانم تحقیقات داشته باشم که فلان کارگردان مهمانی شبانه دارند یا نه؛ ورود به این مسائل از نظر اخلاقی هم خیلی درست نیست؛ ما باید در عرصه فرهنگ و هنر خروجی را در نظر بگیریم؛ اگر هنرمندی اثری را خلق می کند که جذاب است و ارزش های اخلاقی و انسانی در آن وجود دارد باید به آن اثر احترام بگذاریم؛ خیلی نمی شود به پشت پرده رفت؛ البته اصل قضیه را نفی نمی کنم؛ از افرادی که ممکن است این کار را هم بکنند؛ حمایت نمی کنم؛ اما می گویم رفتارها باید بر اساس الگوهای مذهبی و اخلاقی جامعه باشد؛ این که بگوییم همه درگیر این فضا هستند؛ حرف پخته ای نیست؛ در مجموع، من فضای سینمای ایران را نجیبانه می بینم؛ البته در داد و ستد اقتصادی ممکن است اتفاقاتی بیافتد؛ تهیه کننده یا بازیگردانی کاسبی کنند؛ خب آن ها یک بحث دیگر است؛ اما این که برویم به سمت برگزاری مهمانی های شبانه بازیگران و ازین حرف ها، به نظرم درست نیست؛ این طبیعی است که در هر صنفی، در هر جامعه و قشری، بالآخره یک سری افراد خرابکار وجود دارند.
اخیرا برخی بازیگرانی که بعضا در زمره همان افرادی قرار می گیرند که با روابط خاص وارد این عرصه شده اند؛ از کشور خارج شده اند؛ کشف حجاب کردند و حالا یک شبه، تبدیل به کارشناسان سیاسی شده اند؛ آیا این ها در داخل کشور فضای کار نداشته اند؟
من هم دیدم و شنیدم اما فکر می کنم کسانی که به این شکل از ایران خارج می شوند؛ دیگر ایرانی نیستند؛ نباید خیلی روی این ها مانور دهیم و به عنوان یک ایرانی خیلی رویشان حساب باز نمی کنم؛ وقتی کلمه ایرانی می آید؛ منظور فردی است که همه ارزش ها و اخلاقیاتی که در کشورش مطرح است و شناخته می شود را رعایت کند؛ ایرانی به یک سری مسائل مذهبی اعتقاد دارد؛ حجب و حیا و شرم دارد؛ همه این ها ایرانی را می سازد و اگر این نباشد دیگر از آن فرد نمی توانیم به عنوان یک ایرانی یاد کنیم؛ من فکر می کنم کسانی که می روند آن طرف و به این شکل رفتار می کنند؛ مسائل دیگری دارند؛ من شنیدم می گویند که ما داخل ایران خیلی آزادی نداشتیم و نمی توانستیم کار کنیم؛ این حرف ها خیلی غلط است؛ الآن بسیاری از جوان های ما در عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون فعالیت می کنند؛ در سال حدود صد فیلم سینمایی تولید می شود که ممکن است هر کدام از این ها سی تا عوامل را درگیر کار کند؛ خیلی جمعیت زیادی هستند که به راحتی کار می کنند؛ البته، قوانینی هم وجود دارد؛ در هر کشوری قوانین خاصی وجود دارد و نکته مهم این است که خیلی ها، این قوانین مهم را پذیرفته اند و فعالیت می کنند؛ درآمد دارند و انرژی در جامعه تولید می کنند؛ افرادی که به تعداد انگشتان دست هستند؛ راضی نیستند و می روند؛ آن ها مشکلشان چیز دیگری است؛ شاید در درونیات خودشان به بن بست های ذهنی رسیده اند و هیچ ربطی به فضای ایران و هنر ایران ندارد؛ یک خانمی که در این جا بازیگر پرتوان و خوبی بود و همه هم از بازی ایشان لذت می بردند حالا با شرایط خاصی که مورد قبول جامعه ما نیست در خارج از کشور به فعالیت می پردازد؛ او خواسته که دیگر ایرانی نباشد و از اعتقاد و اخلاقیات کشور خودش فاصله گرفته است؛ بنابر این، من راجع به او، به عنوان یک ایرانی هم وطن که یک زمانی در ایران محبوب هم بوده است؛ خیلی نمی توانم حرفی بزنم؛ ترجیح من، فراموش کردن اوست.
چندی پیش وزیر ارشاد پیشنهاد داده بودند که اسم جشنواره فجر را تغییر دهیم و دیگر این جشنواره را با این عنوان نشناسیم؛ که البته موضع گیری های نمایندگان مجلس را به همراه داشت؛ نظر شما به عنوان شخصی که منتقد سینماست و دبیر جشنواره های مختلف بوده است؛ چیست؟
ببینید؛ تغییر اسم جشنواره نمی تواند خیلی مبنای بحث باشد؛ اهداف، رویکرد و خروجی یک جشنواره خیلی مهم تر است؛ ما الآن بعد از سی و چند سال تکلیفمان با جشنواره هنوز مشخص نیست؛ این که واقعا جشنواره فجر چیست؟ به کدام سمت می خواهد برود؟ این سردگمی معضل است و باید حل شود؛ ما بعد از این همه سال از گذشت انقلاب، نمی توانیم بگوییم سینمای انقلاب اسلامی وجود ندارد؛ اما اگر وجود دارد باید بدانیم پارامترهای فیلم های در این دایره چیست؟ و این پارامترها را باید در فیلم های جشنواره فجر ببینیم؛ فیلمی را که می بینیم؛ باید بگوییم با آن شاخصه های انقلاب اسلامی تطبیق دارد یا خیر؟ این معضل در همه ادوار جشنواره وجود داشته است؛ حتی من ریشه آن را می توانم تحلیل کنم؛ اما به هر حال جشنواره فجر، اگر اسمش جشنواره فجر است؛ باید پاسخ به این سوال را بدهد که شاخصه های انقلاب اسلامی با شاخصه هایی که الآن در فیلم های فجر می بینیم چقدر با هم تناسب دارد؟ اگر تناسب ندارد که به نظر من دقیقا همین طور است؛ خب؛ قطعا مسئولان باید پاسخگو باشند؛ چون به هر حال ما در مسیر انقلاب اسلامی باید آثاری را خلق می کردیم؛ چون ما مدعی هستیم هنرمند پرورش دادیم و تربیت کردیم؛ هزینه کردیم؛ دولت وارد شده است؛ باید در مسیر انقلاب؛ فیلم هایی را ببینیم که مطابق باشند؛ چه در بحث خانواده، چه در بحث تاریخ انقلاب اسلامی؛ الآن سی و چند سال است از انقلاب اسلامی می گذرد؛ هنوز نتوانستیم چند فیلم خوب مرتبط با انقلاب بسازیم که بتوانیم تغییر و تحولات آن سال ها را به نسل آینده بازگو کنیم؛ یا اصلا در ارتباط با دفاع مقدس که یک بحث کاملا جدی و مفصل در جای خود دارد؛ چون این مبنی ها مشخص نیست؛ به هر حال خیلی ها معترض می شوند؛ یک جاهایی معترضین حق دارند؛ چون خواسته هایی داشته اند که به آن نرسیدند؛ از آن طرف دارند بودجه و امکانات می گذارند؛ دولت، دولت انقلاب اسلامی است؛ بنابر این این توقعات هست که این معضل برطرف نمایند؛ من فکر می کنم به جای این که ما دنبال این باشیم که اسم جشنواره فجر را تغییر دهیم؛ باید مسیر فکری این جشنواره را تصحیح کنیم.
حرفی باقی مانده است؟
با توجه به تماشاگر انبوهی که ما در کشور داریم و امروزه به سینما نمی آیند؛ واقعا این را باید بررسی کنیم که چرا اکثریت مردم با سینما ارتباط برقرار نمی کنند؛ ما اگر بتوانیم فیلم خوبی داشته باشیم که مردم بپسندند؛ مطمئن باشید تماشاگران انبوهی وارد سینما خواهند شد؛ هم سینما از نظر گردش اقتصادی درست می شود؛ هم شادابی و انرژی به سینما گران انتقال داده می شود و هم مردم خوب ارتباط برقرار می کنند؛ بسنده نکنیم به افرادی که الآن به سینما می آیند و فیلم می بینند؛ این ها هنوز مخاطبین اصلی سینما نیستند؛ اکثریت جامعه ایرانی که متدین و مذهبی هستند؛ دوست دارند به سینما بیایند اما نیازهایشان را در سینما نمی بینند؛ این را اگر بتوانیم اصلاح کنیم و مدلش را پیدا کنیم که انبوه مخاطبان را به سینما بکشانیم؛ حتما در مسیر توسعه کشور که سینما هم قطعا نقش موثری در آن را دارد؛ بهتر گام خواهیم برداشت.