برادران فرمانده ما خداست. امام زمان است. فرمانده اصلی آنها هستند. ما موقتی هستیم. ما وسیلهایم که از اینجا دستتان را بگیریم و ببریم آنجا. همین که رسیدیم به داخل دشمن شهید شدیم همه فرماندهاند. همه توجیه شدهاند که تا کجا حرکت باید بکنید، چه کار باید انجام دهید.
به گزارش شهدای ایران، بخشهایی از سخنرانی کمتر شنیده شده سردار سپاه اسلام، شهید آقا مهدی باکری به تاریخ 13اسفند 1363 (روز دوشنبه) در روستای سرهنگیه –کنار رودخانه سابله- محل آموزش گردانهای امام حسین(ع) و سیدالشهدا(ع) لشکر عاشورا ایراد شده است که متن آن در ادامه میآید:
بسماللهالرحمنالرحیم
لاحولولاقوهالابااللهالعلیالعظیم
با درود و سلام به پیشگاه معظم ولیعصر( عج ) و نائب بر حق او امام امت (صلوات جمع).
از یک طرف هوا سرد است و برادرها مقداری ناراحت هستند و از طرفی تصور میکنم که شاید دیگر فرصت نباشد با برادرها آخرین صحبتهایم را بکنم. لذا چارهای ندیدم که امروز صبح اگر هوا سرد هم باشد با برادرها صحبت کنیم. انشاالله که صحبت به درازا نکشد. حالا که بیش از یک سال از عملیات خیبر میگذرد هم حضرت بقیهالله (عج)، امام بزرگوار، خانواده شهدا، امت صبور ایران، مستضعفین که در سایر کشورها قلبهایشان به خاطر اسلام و به خاطر انقلاب در تپش است، منتظرند تا بار دیگر شاهد حماسه رزمآوران اسلام در مقابل کفاری باشند که قد علم کرده و تصمیم گرفتهاند مانع راه خود باشند و این مسئولیت بر عهده ملت بزرگوار ماست و جای بسی شکر است که این حماسه با دستهای ما شکل گیرد. همه منتظرند تا این مسئولیت بزرگ انجام گیرد.
حال پشتوانه ما چه باید باشد و خودمان را چطور آماده کنیم. دو سه روز قبل با تعدادی از بردارهای مسئول توفیق ایجاد شد که سفر 24 ساعتهای جهت توسل به آستان مقدس امام رضا(ع) برویم. در آنجا به اتفاق جمع از حضرت خواستیم که خودشان در این عملیات پشتوانه ما باشند.( حضار: یا امام رضا(ع) )
بعد خدمت امام رسیدیم فکر میکنم چون شما در حال آموزش بودید صحبتهای امام را نشنیده باشید. پس من لازم میدانم فرمایشات امام را خدمتتان عرض کنم:
بسماللهالرحمنالرحیم
اولین مطلب را بگویم وقتی شما را میبینم خوشحال میشوم. شما چهرههایی هستید که آبرو به اسلام و کشور دادهاید. با اطمینان قلب حرکت کنید و مطمئن باشید که مرکز قدرت که خداوند تعالی است نصرت به شما عنایت داده است قدرتهای دیگر پوشالی هستند این قدرت خداست که باقی است و خداست که وعده کرده است اگر نصرت دهید او را و شما را پیروز میکند و شکی نیست که اکنون شما حق تعالی، کشور اسلامی و اسلام را نصرت میکنید و آن روزی که انقلاب شروع شد ما هیچ نداشتیم پیروزی ما با دست خالی به دست آمد و بحمدالله تا به اینجا رسیدهایم که امروز مورد توجه تمام قدرتهای بزرگ هستیم و تمام قدرتها در این فکرند که با این انقلاب چگونه برخورد کنند مطمئن باشید از قدرتها کاری ساخته نیست شما جنود خدا هستید و پیروزید آنهایی که در ابتدا حرکت خودشان را شروع کردند با طمانینه قلبی شروع کردند و از هیچ نترسیدند قدرتهای بزرگ از آن جهتی که در شما هست که آن ایمان به خداست خبر ندارند لذا دائم میگویند ما دارای موشک هستیم آنها دارای موشک هستند ولی ایمان ندارند. شما ایمان دارید قلبهایتان با مبداء نور و قدرت پیوند خورده است پیوندی که ایمان و قدرت و امام زمان را دارید همه چیز دارید.پشتوانه شما الهی است باید این پشتوانه را حفظ کنید...
این متن صحبتهای امام بزرگوارمان در رابطه با پشتوانه این عملیات زمانی که برادرهای عزیز فرمانده جناب سرهنگ شیرازی و برادر محسن در خدمت امام صحبت کردند و الحق تمام برادرهای فرمانده شرمنده بودند موقعی که امام گفتند(خدمت امام) برویم به امام چه بگوئیم ولی باز امام این سخنان را فرمودند.
الحمدالله امام بشاش و نورانی و خیلی سرحال بودند و این جملات امانتی است که من به شما برادرها بگویم تا نسبت به جمله جمله این متن توجه بکنید و بدانید که پشتوانهها چیست با اتکا به کدام قدرت و با توکل به کدام مبداء و منبع باید آماده شوید؟ و در مقابل دشمن صفآرایی کنید؟
من چند تا مطلب را که حتماً مورد توجه ماست بیشتر مورد توجه قرار میدهم تا به آن اطمینان قلبی که لازمه قرص و محکوم شدن قلب است، همهمان دست پیدا کنیم. تا در شرایط سخت میدان نبرد، در زیر شدیدترین آتش دشمن در سرسختترین محاصره، در شهادتها و مجروحیتها و در خون غلطیدنها ذرهای به خود راه ندهیم و فکر به عقب کشیدن در ما پیدا نشود.
مطلب اصلی این است که ما پشتوانه قوی میخواهیم تا قادر باشیم در این عملیات با کفار برخورد قهرآمیزی که شدت و قوت آن مورد توجه و رضای خداوند متعال داشته باشیم. لذا اول منبع نور و قدرت را برای برادرها از زبان امام بزرگوارمان و فرماندهان محترممان عرض کردیم یک سری نکات دیگر است که توجه برادرها را به آن جلب میکنم. برادرها! این عملیات سختی است از خداوند میخواهیم که بیش از این ظلم و جور و ستم بعثی را بر این ملت تحمل نکند و این عملیات را برای ما آخرین عملیات قرار بدهد. ( جمع حاضر: انشاالله) ولی بدانی اگر این هم نباشد بعد از این هم سختتر خواهد شد. چرا؛ برای آنکه خداوند متعال همیشه بندههای مومن خود را رفته رفته آزمایشهایش را سختتر میکند.
لذا عملیات، عملیات سختی است باید تصمیم بگیریم. با قاطعیت و بدون ابهام تمام برادرها باید تصمیماتشان را قطعی بگیرند. تمام علاقه و دلبستگیهایی که در شهرها و روستاهایمان داریم و آن را پشت سر گذاشته و به اینجا آمدهایم و علاقههایی که در قلبهایمان است و در وجودمان وسوسه میکند کاملاً باید از بین ببریم. برادرها باید مصمم، قاطع و با اراده تصمیم بگیرند.
این عملیات سخت نیاز به یک تصمیم راسخ دارد و الا خدای نکرده متزلزل میشویم، مردد میشویم و تردید و ابهام حتی به اندازه نوک سوزن مانع از امتداد الهی است. هر برادری که بخواهد شب عملیات با آمادگی کامل جلو برود. حتماً باید تصمیماش را گرفته باشد. اصلاً فردی که تصمیم نگرفته نباید وارد صحنه شود. کسی که در قلبش خدای نکرده ذرهای تردید باشد، نباید در صحنه وارد بشود. والا خدای نکرده صدمه به بار میآورد.
تمام این صحبتها که میکنم برمیگردد با این که خداوند به ما رحم کند. خداوند وقتی که استواری و مقاومت رزمندهها را در مقابل کفار ببیند. قطعاً یاری خواهد کرد و نصرتش را به ما خواهد داد. آیاتی که حاجآقا در اول خواند، در آن آیات خدواند فرموده:
گمان نکنید شما آنها را میکشید خدا آنها را میکشد، گمان نکنید آن تیرهایی که شما میاندازید به دشمن میخورد. شما میزنید و خدا آنها را میزند.
لذا مقاومت! مقاومت! حتی از یک دسته 22 نفری یک نفر زنده بماند و بقیه شهید بشوند همان یک نفری که مانده باز هم مقاومت میکند. حتی اگر از یک گردان 3 نفر بماند یا یک نفر بماند باید مقاومت کرد. فرمانده گردان شهید شود باید گروهان، دسته، نفرات همه مقاومت کنند. این باشد که خدای نکرده فردی محاصره شود چرا؟ چون فرماندهان شهید شده کسی نبود، بیسرپرست ماندیم، نمیدانستیم چه کنیم، این که کار شیطان است که بگوئیم فرمانده نبود نمیدانستیم چه کار کنیم. پس به عقب برمیگردیم بعد پراکنده و بیسامان میشویم.
برادران فرمانده ما خداست. امام زمان است. فرمانده اصلی آنها هستند. ما موقتی هستیم. ما وسیلهایم که از اینجا دستتان را بگیریم و ببریم آنجا. همین که رسیدیم به داخل دشمن شهید شدیم همه فرماندهاند. همه توجیه شدهاند که تا کجا حرکت باید بکنید، چه کار باید انجام دهید. لذا تا آخرین نفر باید مقاومت کنید. پس انشالله به هیچ وجه تصوری برای برگشت و تزلزل نباید باشد..
آن برادرهایی که غواص هستند و به آب میزنند، اگر مورد اصابت قرار گرفتند خودش و دیگران به وجه نباید عکس العمل نشان دهند. تیراندازی نباید بکنند. آرام آن که زخمی شده، خدای نکرده نباید ندای واویلا یا داد سر بدهد. محکم باید دستمالش را در دهانش بگذارد، دندانهایش را فشار دهد و به هیچ وجه نباید بگذارد صدایش به دشمن برسد. باید سکوت و آرامش محض باشد. خوفی که خداوند از این سکوت و آرامش در قلب سرباز کافری که در پشت سلاح نشسته میاندازد بیشتر از آتشی است که بصورت پراکنده و بی سازمان از سوی ما اجرا میشود. لذا برادرها به این مطلب نهایت توجه را بکنند.
فرماندههانتان دقیقاً مشخص میکنند. که به کدام خط رسیدید مجاز هستید آتش کنید. زمانی که آماده میشوید برای عملیات هفتاد مرتبه قل هوالله را بخوانید. زمانی که شروع به حرکت میکنید باید لاحول و لا قوه الا بالله العلیالعظیم را بگویید و زمانی که میخواهید تیراندازی کنید برای هر تیرتان سبحانالله بگویید. برادرها دقیقاً تمام آنچه را گفتم در یادشان نگهدارند و با آن قلب پاکتان انشاالله بجا بیاورید(انشاالله جمع) ...
*دفاعپرس
بسماللهالرحمنالرحیم
لاحولولاقوهالابااللهالعلیالعظیم
با درود و سلام به پیشگاه معظم ولیعصر( عج ) و نائب بر حق او امام امت (صلوات جمع).
از یک طرف هوا سرد است و برادرها مقداری ناراحت هستند و از طرفی تصور میکنم که شاید دیگر فرصت نباشد با برادرها آخرین صحبتهایم را بکنم. لذا چارهای ندیدم که امروز صبح اگر هوا سرد هم باشد با برادرها صحبت کنیم. انشاالله که صحبت به درازا نکشد. حالا که بیش از یک سال از عملیات خیبر میگذرد هم حضرت بقیهالله (عج)، امام بزرگوار، خانواده شهدا، امت صبور ایران، مستضعفین که در سایر کشورها قلبهایشان به خاطر اسلام و به خاطر انقلاب در تپش است، منتظرند تا بار دیگر شاهد حماسه رزمآوران اسلام در مقابل کفاری باشند که قد علم کرده و تصمیم گرفتهاند مانع راه خود باشند و این مسئولیت بر عهده ملت بزرگوار ماست و جای بسی شکر است که این حماسه با دستهای ما شکل گیرد. همه منتظرند تا این مسئولیت بزرگ انجام گیرد.
حال پشتوانه ما چه باید باشد و خودمان را چطور آماده کنیم. دو سه روز قبل با تعدادی از بردارهای مسئول توفیق ایجاد شد که سفر 24 ساعتهای جهت توسل به آستان مقدس امام رضا(ع) برویم. در آنجا به اتفاق جمع از حضرت خواستیم که خودشان در این عملیات پشتوانه ما باشند.( حضار: یا امام رضا(ع) )
بعد خدمت امام رسیدیم فکر میکنم چون شما در حال آموزش بودید صحبتهای امام را نشنیده باشید. پس من لازم میدانم فرمایشات امام را خدمتتان عرض کنم:
بسماللهالرحمنالرحیم
اولین مطلب را بگویم وقتی شما را میبینم خوشحال میشوم. شما چهرههایی هستید که آبرو به اسلام و کشور دادهاید. با اطمینان قلب حرکت کنید و مطمئن باشید که مرکز قدرت که خداوند تعالی است نصرت به شما عنایت داده است قدرتهای دیگر پوشالی هستند این قدرت خداست که باقی است و خداست که وعده کرده است اگر نصرت دهید او را و شما را پیروز میکند و شکی نیست که اکنون شما حق تعالی، کشور اسلامی و اسلام را نصرت میکنید و آن روزی که انقلاب شروع شد ما هیچ نداشتیم پیروزی ما با دست خالی به دست آمد و بحمدالله تا به اینجا رسیدهایم که امروز مورد توجه تمام قدرتهای بزرگ هستیم و تمام قدرتها در این فکرند که با این انقلاب چگونه برخورد کنند مطمئن باشید از قدرتها کاری ساخته نیست شما جنود خدا هستید و پیروزید آنهایی که در ابتدا حرکت خودشان را شروع کردند با طمانینه قلبی شروع کردند و از هیچ نترسیدند قدرتهای بزرگ از آن جهتی که در شما هست که آن ایمان به خداست خبر ندارند لذا دائم میگویند ما دارای موشک هستیم آنها دارای موشک هستند ولی ایمان ندارند. شما ایمان دارید قلبهایتان با مبداء نور و قدرت پیوند خورده است پیوندی که ایمان و قدرت و امام زمان را دارید همه چیز دارید.پشتوانه شما الهی است باید این پشتوانه را حفظ کنید...
این متن صحبتهای امام بزرگوارمان در رابطه با پشتوانه این عملیات زمانی که برادرهای عزیز فرمانده جناب سرهنگ شیرازی و برادر محسن در خدمت امام صحبت کردند و الحق تمام برادرهای فرمانده شرمنده بودند موقعی که امام گفتند(خدمت امام) برویم به امام چه بگوئیم ولی باز امام این سخنان را فرمودند.
الحمدالله امام بشاش و نورانی و خیلی سرحال بودند و این جملات امانتی است که من به شما برادرها بگویم تا نسبت به جمله جمله این متن توجه بکنید و بدانید که پشتوانهها چیست با اتکا به کدام قدرت و با توکل به کدام مبداء و منبع باید آماده شوید؟ و در مقابل دشمن صفآرایی کنید؟
من چند تا مطلب را که حتماً مورد توجه ماست بیشتر مورد توجه قرار میدهم تا به آن اطمینان قلبی که لازمه قرص و محکوم شدن قلب است، همهمان دست پیدا کنیم. تا در شرایط سخت میدان نبرد، در زیر شدیدترین آتش دشمن در سرسختترین محاصره، در شهادتها و مجروحیتها و در خون غلطیدنها ذرهای به خود راه ندهیم و فکر به عقب کشیدن در ما پیدا نشود.
مطلب اصلی این است که ما پشتوانه قوی میخواهیم تا قادر باشیم در این عملیات با کفار برخورد قهرآمیزی که شدت و قوت آن مورد توجه و رضای خداوند متعال داشته باشیم. لذا اول منبع نور و قدرت را برای برادرها از زبان امام بزرگوارمان و فرماندهان محترممان عرض کردیم یک سری نکات دیگر است که توجه برادرها را به آن جلب میکنم. برادرها! این عملیات سختی است از خداوند میخواهیم که بیش از این ظلم و جور و ستم بعثی را بر این ملت تحمل نکند و این عملیات را برای ما آخرین عملیات قرار بدهد. ( جمع حاضر: انشاالله) ولی بدانی اگر این هم نباشد بعد از این هم سختتر خواهد شد. چرا؛ برای آنکه خداوند متعال همیشه بندههای مومن خود را رفته رفته آزمایشهایش را سختتر میکند.
لذا عملیات، عملیات سختی است باید تصمیم بگیریم. با قاطعیت و بدون ابهام تمام برادرها باید تصمیماتشان را قطعی بگیرند. تمام علاقه و دلبستگیهایی که در شهرها و روستاهایمان داریم و آن را پشت سر گذاشته و به اینجا آمدهایم و علاقههایی که در قلبهایمان است و در وجودمان وسوسه میکند کاملاً باید از بین ببریم. برادرها باید مصمم، قاطع و با اراده تصمیم بگیرند.
این عملیات سخت نیاز به یک تصمیم راسخ دارد و الا خدای نکرده متزلزل میشویم، مردد میشویم و تردید و ابهام حتی به اندازه نوک سوزن مانع از امتداد الهی است. هر برادری که بخواهد شب عملیات با آمادگی کامل جلو برود. حتماً باید تصمیماش را گرفته باشد. اصلاً فردی که تصمیم نگرفته نباید وارد صحنه شود. کسی که در قلبش خدای نکرده ذرهای تردید باشد، نباید در صحنه وارد بشود. والا خدای نکرده صدمه به بار میآورد.
تمام این صحبتها که میکنم برمیگردد با این که خداوند به ما رحم کند. خداوند وقتی که استواری و مقاومت رزمندهها را در مقابل کفار ببیند. قطعاً یاری خواهد کرد و نصرتش را به ما خواهد داد. آیاتی که حاجآقا در اول خواند، در آن آیات خدواند فرموده:
گمان نکنید شما آنها را میکشید خدا آنها را میکشد، گمان نکنید آن تیرهایی که شما میاندازید به دشمن میخورد. شما میزنید و خدا آنها را میزند.
لذا مقاومت! مقاومت! حتی از یک دسته 22 نفری یک نفر زنده بماند و بقیه شهید بشوند همان یک نفری که مانده باز هم مقاومت میکند. حتی اگر از یک گردان 3 نفر بماند یا یک نفر بماند باید مقاومت کرد. فرمانده گردان شهید شود باید گروهان، دسته، نفرات همه مقاومت کنند. این باشد که خدای نکرده فردی محاصره شود چرا؟ چون فرماندهان شهید شده کسی نبود، بیسرپرست ماندیم، نمیدانستیم چه کنیم، این که کار شیطان است که بگوئیم فرمانده نبود نمیدانستیم چه کار کنیم. پس به عقب برمیگردیم بعد پراکنده و بیسامان میشویم.
برادران فرمانده ما خداست. امام زمان است. فرمانده اصلی آنها هستند. ما موقتی هستیم. ما وسیلهایم که از اینجا دستتان را بگیریم و ببریم آنجا. همین که رسیدیم به داخل دشمن شهید شدیم همه فرماندهاند. همه توجیه شدهاند که تا کجا حرکت باید بکنید، چه کار باید انجام دهید. لذا تا آخرین نفر باید مقاومت کنید. پس انشالله به هیچ وجه تصوری برای برگشت و تزلزل نباید باشد..
آن برادرهایی که غواص هستند و به آب میزنند، اگر مورد اصابت قرار گرفتند خودش و دیگران به وجه نباید عکس العمل نشان دهند. تیراندازی نباید بکنند. آرام آن که زخمی شده، خدای نکرده نباید ندای واویلا یا داد سر بدهد. محکم باید دستمالش را در دهانش بگذارد، دندانهایش را فشار دهد و به هیچ وجه نباید بگذارد صدایش به دشمن برسد. باید سکوت و آرامش محض باشد. خوفی که خداوند از این سکوت و آرامش در قلب سرباز کافری که در پشت سلاح نشسته میاندازد بیشتر از آتشی است که بصورت پراکنده و بی سازمان از سوی ما اجرا میشود. لذا برادرها به این مطلب نهایت توجه را بکنند.
فرماندههانتان دقیقاً مشخص میکنند. که به کدام خط رسیدید مجاز هستید آتش کنید. زمانی که آماده میشوید برای عملیات هفتاد مرتبه قل هوالله را بخوانید. زمانی که شروع به حرکت میکنید باید لاحول و لا قوه الا بالله العلیالعظیم را بگویید و زمانی که میخواهید تیراندازی کنید برای هر تیرتان سبحانالله بگویید. برادرها دقیقاً تمام آنچه را گفتم در یادشان نگهدارند و با آن قلب پاکتان انشاالله بجا بیاورید(انشاالله جمع) ...
*دفاعپرس