شهدای ایران shohadayeiran.com

در صحيح مسلم، مسند احمد، سنن ابي داود، نسائي و ابن ماجه روايت كنند: ابوهريره گويد: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله قبر مادرش را زيارت كرد و گريست و همه اطرافيان را گريانيد.
شهدای ایران:در صحيح مسلم، مسند احمد، سنن ابي داود، نسائي و ابن ماجه روايت كنند: ابوهريره گويد: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله قبر مادرش را زيارت كرد و گريست و همه اطرافيان را گريانيد.

«لَقَدْ كانَ لَكُمْ في‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً»

به راستي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله براي شما اسوه و سرمشق نيكويي است، براي آنان كه به خدا و روز قيامت اميد داشته و خدا را بسيار ياد مي كنند. (احزاب، 21)

از متن كتاب و سنت از برگيريم      عز و شرف گذشته از سر گيريم

* وحدت بر محور كتاب و سنت

ما مسلمانان يكپارچه، از درون و از راه مسائل اختلافي با خود به نزاع برخاستيم و دشمنان اسلام از برون و از راهي كه ندانستيم، وحدتمان را به تفرقه و شوكتمان را به ضعف كشاندند تا از دفاع ناتوانمان كردند و بر ما چيرگي يافتند؛ در حالي كه خداي سبحان فرموده است: «وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ»

و (فرمان) خدا و پيامبرش را اطاعت كنيد و با يكديگر نزاع نكنيد كه ناتوان شويد و قدرت و شوكت شما برود!. (انفال، 46)

یا در جای دیگر می فرماید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ» هر مصيبتى به شما رسد بخاطر اعمالى است كه انجام داده‏ايد، و بسيارى را نيز عفو مى‏كند. (شوري، 30)

پس شايسته آن است كه امروز و هر روز، به كتاب و سنت بازگرديم و وحدت كلمه خود را بر محور كتاب و سنت بازيابيم كه خداي متعال مي فرمايد: «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ في‏ شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ» پس اگر در چيزي نزاع كرديد حكم آن را به خدا و رسول باز گردانيد. (نساء، 59)

ما نيز، در اين سلسله از بحث ها به كتاب و سنت مراجعه كرده و ابزار روشنگر راه خود را در مسائل مورد اختلاف از كتاب و سنت مي گيريم تا - به إذن خداي متعال - وسيله وحدت كلمه و يكپارچگي دوبارۀ ما گردد.

* الف – دسته اول از رواياتي كه مي گويد: پيامبر (ص) بر متوفي گريست و بر آن ترغيب فرمود

* گريه پيامبر (ص) بر پسرش ابراهيم

در صحيح بخاري، صحيح مسلم، سنن ابي داود و سنن ابن ماجه از انس بن مالك روايت كنند كه گفت: با رسول خدا صلي الله عليه وآله وارد شديم ... ابراهيم در حال جان سپردن بود. چشمان پيامبر (ص) اشك ريزان شد، عبدالرحمان بن عوف گفت: اي رسول خدا! شما هم؟!. حضرت فرمود: پسر عوف! اين رحمت است سپس بر آن افزود و فرمود: درست مي بيني ديده گريان است و دل اندوهبار، ولي هرگز چيزي - جز آنچه كه پروردگارمان را خشنود كند - بر زبان نياوريم. اي ابراهيم! براستي كه ما از جدايي تو اندوهگينيم.

اين روايت در سنن ابن ماجه چنين است: انس بن مالك گويد: هنگامي كه ابراهيم پسر رسول خدا صلي الله عليه و آله جان سپرد؛ پيامبر صلي الله عليه و آله به حاضران فرمود: او را در كفن هايش نپوشانيد تا براي آخرين بار ديدارش كنم. سپس بر بالينش آمده بر روي او خم شد و گريست.

در سنن ترمذي آمده است: جابر بن عبدالله گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله دست عبدالرحمان بن عوف را گرفت و با وي بر بالين پسرش ابراهيم آمد و او را كه در حال جان سپردن بود در بر گرفت و بر دامن نهاد و گريستن را آغاز کرد. عبدالرحمان بن عوف گفت: آيا گريه مي كني؟ مگر شما نبودي كه از گريه كردن باز مي داشتي؟!

فرمود: نه، من از فغان و فرياد دو گروه احمق و سفيه گناهكار باز داشتم؛ آنان كه هنگام مصيبت چهره مي خراشند و گريبان مي درند و ناله هاي شيطاني سر مي دهند.

* گريه پيامبر (ص) بر عمويش حمزه

در طبقات ابن سعد، مغازي واقدي، مسند احمد و ديگر كتب مكتب خلفا روايت كنند: رسول خدا صلي الله عليه و آله - پس از جنگ احد - هنگامي كه صداي گريه از خانه هاي انصار بر كشته هايشان را شنيد، ديدگانش اشكبار شد و گريست و فرمود: ولي حمزه گريه كننده اي ندارد!. سعد بن معاذ كه آن را شنيد به نزد زنان بني عبد الاشمل شتافت و آنان را به سوي پيامبر صلي الله عليه و آله و تسليت بر او و گريستن بر حمزه فرا خواند. پيامبر صلي الله عليه و آله بر ايشان دعا كرد و آنان را بازگردانيد. پس از آن واقعه، هيچ يك از زنان انصار بر مرده اي نگريست مگر آنكه ابتدا بر حمزه گریه كرد و پس از آن بر مرده خويش گريست.

* گريه پيامبر صلي الله عليه و آله بر شهداي جنگ موته

در صحيح بخاري روايت كند: پيامبر صلي الله عليه و آله چگونه شهيد شدن زيد و جعفر و ابن رواحه را، پيش از رسيدن خبر آنان، براي مردم توصيف كرد و فرمود: زيد پرچم را برگرفت و ضربت خورد و شهيد شد! سپس جعفر پرچم را برگرفت؛ او نيز شهيد شد! پس از آن ابن رواحه پرچم گرفت و شهيد شد. پيامبر صلي الله عليه و آله در حالي اين سخنان را مي فرمود كه ديدگانش ‍ سرشك مي ريختند!.

* گريه پيامبر (ص) بر جعفر بن ابي طالب

در استيعاب، اُسد الغابۀ، اصابۀ، تاريخ ابن اثير و ديگر كتب مكتب خلفا روايتي است كه فشرده آن چنين است:

هنگامي كه جعفر و اصحاب او به شهادت رسيدند، رسول خدا صلي الله عليه و آله به خانه او رفت، فرزندانش را فرا خواند و آنان را - در حالي كه سرشك ديدگانش فرو مي ريخت - بوئيد و نوازش كرد. همسر جعفر، اسماء گفت:

پدر و مادرم فداي شما باد، چه چيز شما را مي گرياند؟؛ آيا از جعفر و ياران او چيزي به شما رسيده؟ فرمود: آري، امروز شهيد شدند. اسماء گفت: من برخاستم و صيحه زدم و زنان را گرد آوردم، وارد خانه فاطمه (س) كه شدم ديدم او مي گريد و مي گويد: واي عمويم! و رسول خدا صلي الله عليه و آله كه چنين ديد فرمود: به راستي كه گريه كنندگان، بايد بر مثل جعفر بگريند.

* گريه پيامبر (ص) بر مزار مادرش آمنه

در صحيح مسلم، مسند احمد، سنن ابي داود، نسائي و ابن ماجه روايت كنند: ابوهريره گويد: پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله قبر مادرش را زيارت كرد و گريست و همه اطرافيان را گريانيد.

* دسته دوم از روایات؛ گريه پيامبر (ص) بر فرزندش حسين (ع) در مناسبت هاي گوناگون

* حديث ام الفضل

در مستدرك صحيحين، تاريخ ابن عساكر، مقتل خوارزمي و ديگر كتب مكتب خلفا آمده است: از ام الفضل دختر حارث روايت كنند كه او بر پيامبر خدا (ص) وارد شد و گفت: اي رسول خدا! من در شب گذشته خواب ناخوشايندي ديدم! فرمود: چه ديده اي؟. گفت: خيلي سخت است، فرمود: چيست؟. گفت: ديدم گويا قطعه اي از جسد شما جدا شد و در دامنم قرار گرفت!. رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: چيز خوبي ديده اي؛ فاطمه انشاءالله پسري به دنيا مي آورد و در دامان تو جاي مي گيرد. پس گويد: پس از آن، فاطمه - همان گونه كه پيامبر (ص) فرموده بود - حسين را به دنيا آورد، و او در دامن من جاي گرفت. روزي خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله رسيدم و حسين را در دامان آن حضرت نهادم، اندكي بعد توجهش از من منصرف شد، به ناگاه ديدم ديدگان پيامبر صلي الله عليه و آله سيل آسا اشك مي بارد!. گويد: گفتم: اي نبيّ خدا! پدر و مادرم به فدايت، شما را چه مي شود؟!. فرمود: جبرئيل - عليه الصلاۀ و السلام - به ديدارم آمد و به من خبر داد كه، امتم به زودي اين پسرم را مي كشند. گفتم: اين را؟!. فرمود: آري، او قدري از تربت سرخش را نيز براي من آورد.

حاكم، صاحب مستدرك صحيحين گويد: اين حديث با شرائط شيخين -بخاري و مسلم- حديثي صحيح است، ولي آن را نياورده اند.

* روايت زينب بنت جحش

در تاريخ ابن عساكر، مجمع الزوائد، تاريخ ابن كثير و ديگر كتب مكتب خلفا روايت كنند: زينب گويد: در يكي از اوقات كه رسول خدا صلي الله عليه و آله در خانه من بود و من، حسين را که تازه به راه افتاده بود را نگه مي داشتم، لحظه اي از وي غافل شدم و او نزد رسول خدا صلي الله عليه و آله رفت. فرمود: آزادش بگذار. - تا آنجا كه گويد - سپس دستش را بلند كرد. پس از آن كه پيامبر صلي الله عليه و آله نمازش را به انجام رسانيد گفتم: اي رسول خدا! من امروز كاري را از شما ديدم كه تا به حال نديده بودم؟!. فرمود: جبرئيل نزد من آمد و به من خبر داد امت من اين فرزندم را مي كشند. گفتم: پس تربتش را به من نشان بده و او تربت سرخ رنگي برايم آورد.

* روايت عايشه

در تاريخ ابن عساكر، مقتل خوارزمي، مجمع الزوائد و ديگر كتب پيروان مكتب خلفا از ابي سلمه بن عبدالرحمن روايت كنند: عايشه گويد: رسول خدا صلي الله عليه و آله كه حسين را بر ران خود نشانيد، جبرئيل نزد او آمد و گفت: اين پسر توست؟. فرمود: آري، گفت: ولي امتت به زودي - پس از تو - او را مي كشند. ديدگان پيامبر صلي الله عليه و آله اشكبار شد. جبرئيل گفت: اگر بخواهي سرزميني را كه در آن كشته مي شود به تو نشان مي دهم. فرمود: آري چنين كن. جبرئيل نيز، خاكي از سرزمين طف (كربلا) را به آن حضرت نماياند.

در عبارت ديگري چنين است: جبرئيل به سوي سرزمين طف در عراق اشاره كرد و تربتي سرخ فام برگرفت و به او نشان داد و گفت: اين تربت قتلگاه اوست.

در اين باب، روايات ديگري است كه خبر دادن فرشتگان به رسول خدا صلي الله عليه و آله - درباره شهادت امام حسين عليه السلام - را تأييد مي كند. * روايت ام سلمه

در مستدرك صحيحين، طبقات ابن سعد، تاريخ ابن عساكر و ديگر كتب پيروان مكتب خلفا روايت كنند كه راوي گفته است: ام سلمه - رضي الله عنها - مرا خبر داد كه: يك شب رسول خدا صلي الله عليه و آله براي خواب در بستر شد و اندكي بعد با حالتي افسرده بيدار گرديد؛ سپس خوابيد و آرام گرفت و دوباره با حالتي سبك تر از آنچه در مرحله اول ديده بودم، بيدار شد؛ سپس خوابيد و باز هم - در حالتي كه تربت سرخ فامي در دست داشت و آن را مي بوسيد - از خواب بيدار شد. عرض كرديم: اي رسول خدا صلي الله عليه و آله اين تربت چيست؟. فرمود: جبرئيل مرا خبر داد كه اين - حسين عليه السلام- در سرزمين عراق كشته مي شود. به جبرئيل گفتم: تربت زميني را كه در آن كشته مي شود به من نشان بده؛ و اين تربت آن جاست.

حاكم گويد: اين حديث با شرايط شيخين بخاري و مسلم حديثي صحيح است ولي آن را در كتب خود نياورده اند.

* حديث انس بن مالك

در مسند احمد، المعجم الكبير طبراني، تاريخ ابن عساكر و ديگر كتب پيروان مكتب خلفا روايت كنند: انس بن مالك گويد: يكي از فرشتگان به نام قطر از پروردگار خود اجازه خواست تا به ديدار پيامبر صلي الله عليه و آله بيايد؛ خداوند إذنش داد و او در روز نوبتِ امّ سلمه وارد شد. پيامبر صلي الله عليه و آله به ام سلمه فرمود: مواظب باش كسي در مجلس ما وارد نگردد. در همان حال كه او بر درب اطاق بود ناگهان حسين بن علي - عليه السلام - سر رسيد و در را گشود و وارد شد. رسول خدا صلي الله عليه و آله نيز، او را در بر گرفت و بوسه باران كرد. آن فرشته گفت: دوستش داري؟. فرمود: آري. گفت: امتت به زودي او را مي كشند!؛ اگر بخواهي مكاني را كه در آن كشته مي شود به تو نشان مي دهم؟. فرمود: آري مي خواهم. گويد: آن فرشته مشتي از مكان كشته شدن او را برگرفت و به آن حضرت نشان داد، پس ‍ از آن قدري ماسه يا خاك سرخ آورد. ام سلمه آن را گرفت و در جامه خود نهاد. راوي حديث، ثابت، گويد: ما - در آن زمان - مي گفتيم: اين كربلاست!.

ب – دسته سوم از رواياتي كه مي گويد: پيامبر (ص) از گريه كردن نهي فرمود؛

در صحيح مسلم و سنن نسائي از عبدالله روايت كنند: حفصه بر حال عمر گريست. عمر گفت: آرام باش دخترم! آيا نمي داني كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرموده: ميّت به خاطر گريه بستگانش بر او عذاب مي بيند؟!.

در روايت ديگري آمده است: عمر گويد: پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: ميّت در قبر به خاطر نوحه و زاري بر او عذاب مي بيند.

و در ديگري: عبدالله بن عمر گويد: هنگامي كه عمر ضربت خورد، مدهوش گرديد. بدين خاطر، بر او صيحه و شيون كردند. چون به هوش آمد گفت: آيا نمي دانيد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: ميّت به خاطر گريه زنده عذاب مي بيند.

* استدراك عايشه بر حديث و رفع اشتباه از عمر و پسرش

در صحيح بخاري، صحيح مسلم و سنن نسائي روايت كنند: ابن عباس گويد: به مدينه كه رسيديم، عمر هنوز استقرار نيافته بود كه ضربت خورد. صهيب با فرياد: واي برادرم! واي ياورم! بر بالين او آمد. عمر گفت: آيا نمي داني، آيا نشنيده اي كه پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: ميّت به خاطر برخي گريه هاي بستگانش عذاب مي بيند؟!.

ابن عباس گويد: من برخاستم و نزد عايشه رفتم و از آن چه گذشته بود آگاهش كردم. عايشه گفت: نه به خدا!، رسول خدا هرگز نفرموده: ميت به خاطر گريه كسي عذاب مي بيند. بلكه فرموده: إنّ الكافر يزيده الله ببكاء اهله عذاباً و ان الله لهو اضحك و ابكي، و لا تزر وازرۀ وزر اخري

خداوند كافر را به خاطر بستگانش بيشتر عذاب مي كند، و خداوند است كه مي خنداند و مي گرياند، و هيچ كس

بار گناه ديگري را بر ندارد. قاسم بن محمد گويد: هنگامي كه سخن عمر و پسرش به عايشه رسيد گفت: شما مرا از

كساني خبر مي دهيد كه نه دروغگويند و نه دروغزن، ولي به هر حال گوش آدمي خطا مي شنود.

در صحيح مسلم، صحيح بخاري، سنن ترمذي و موطّأ مالك روايت كنند: هشام بن عروۀ از پدرش، گويد: در نزد عايشه گفته شد كه ابن عمر گفته است: ميت به خاطر گريه بستگانش بر او، عذاب مي بيند. عايشه گفت: خداي بر ابا عبدالرحمن ببخشايد، چيزي را شنيده ولي خوب در نيافته، قضيه چنين بود كه: جنازه يهودي را - در حالي كه بر او مي گريستند - از كنار پيامبر صلي الله عليه و آله عبور دادند، آن حضرت فرمود: شما مي گرييد و او عذاب مي شود.

امام نووي متوفاي 676 ق. در شرح صحيح مسلم، درباره روايات نهي از گريستن كه از رسول خدا روايت شده، گويد: اين روايات تنها از روايت عمر و پسرش عبدالله است. عايشه آنها را انكار كرده و آن را از نسيان و فراموشي و اشتباه آن دو دانسته، و منكر صدور آن از پيامبر صلي الله عليه و آله شده است.

* نهی رسول خدا (ص) از نهی عمر

در سنن نسائي، سنن ابن ماجه و مسند احمد روايت كنند كه: سلمۀ بن ازرق گويد: شنيدم كه ابوهريره مي گفت: يكي از بستگان رسول خدا صلي الله عليه و آله از دنيا رفت، زنان جمع شده و بر او گريه مي كردند، عمر برخاست و آنان را بازداشته و پراكنده مي كرد، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: عمر! آنان را به حال خود واگذار كه چشم ها اشكبار و دل ها مصيبت ديده و داغشان تازه است.

* مقايسه سه دسته از روايات و نتيجه آن

روايات دسته اول اثبات كرد: گريه كردن بر محتضر و كسي كه در حال جان دادن است و كسي كه جان سپرده و نيز، گريه بر مزار مردگان - شهيد باشد يا غير شهيد - از سيرۀ پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي باشد.

روايات دسته دوم اثبات كرد: رسول خدا صلي الله عليه و آله بارها بر فرزند شهيدش - حسين عليه السلام گريه كردند، و با اثبات آن، گريه آن حضرت بر حسين عليه السلام - به بخش اول مي پيوندد و از سيره و سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله به شمار مي آيد.

روايات دسته سوم اثبات كرد: روايات نهي پيامبر صلي الله عليه و آله از گريه بر ميت، تنها از سوي خليفه دوم و پسرش عبدالله است؛ و از استدراك عايشه بر آنها كه گفت: خداي ببخشايد ابا عبدالرحمن را، چيزي را شنيده ولي درنيافته و سخنان ديگر صحابه مانند: ابوهريره و ابن عباس پيرامون اين موضوع در مي يابيم كه:

آنچه خليفه دوم و پسرش عبدالله درباره نهي پيامبر صلي الله عليه و آله از گريستن بر ميت روايت كرده اند، خطا و اشتباه است.

بنابراين گريستن بر كسي كه در حال مردن است، و گريستن بر ميت، و گريستن بر مزار ميت از سيره و سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله است. از اين رو، گريه بر امام حسين - عليه السلام - نيز، پيروي از سيره و سنت رسول خدا صلي الله عليه و آله مي باشد.

*کتاب گریه بر میت از سنت های رسول خداست، علامه عسکری (ره)
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار