حجت الاسلام جوادی آملی می گوید: «روشهای سه گانه تجربه، عقل و شهود؛ هیچ کدام از منزه از خطا نیستند بلکه قابلیت خطا در آنها وجود دارد و از این جهت است که به انبیاء نیاز پیدا میشود.»
به گزارش شهدای ایران ، ششمين دوره کوتاه مدت از سلسله دوره هاي «اسلام و مسائل معاصر» با عنوان «عقلانيت اسلامي و مسائل معاصر» به همت جامعه المصطفي العالميه واحد تهران برگزار شد.
محور اصلي مباحث این دوره واکاوي نظريه هاي ممتاز عقلانيت عرضه شده از جانب انديشمندان مسلمان معاصر بود که ناظر به معضلات معرفتي و فرهنگي جهان اسلام ارائه شده و به طور خاص برآراء سه نفر از متفکران مسلمان معاصر آيت الله العظمي جوادي آملي، دکتر محمد عابد الجابري و آيت الله شهيد محمد باقر صدر متمرکز بود و اساتيدي از ايران و کشورهاي ديگر سخنراني کردند.
حجت الاسلام و المسلمين دکتر مرتضي جوادي آملي در اين سمينار در سخناني به مبحث عقلانيت از ديدگاه آيت الله العظمي جوادي آملي و نظريه علم ديني ایشان پرداخت.
وي به معرفي کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت ديني» اشاره کرده و بيان داشت: اين اثر، يکي از مواضعي است که حضرت آيت الله جوادي آملي در آن به مبحث عقل، عقلانيت و نسبت آن با ساير موارد مانند نقل و دين و غيره ميپردازد. براين مبنا عالم هستي مشتمل بر محسوسات، معقولات و امور فوق معقولات است و هر کدام از اين سطوح، روش خاصي را براي شناخت ميطلبند؛ تجربه، عقل و شهود به عنوان سه اسلوب و روش در شناخت حقيقت ارزيابي ميشوند و جز روش، چيزي ديگر نيستند. لذا فيلسوف، متکلم و دانشمند به مثابه طبيب ميماند که هر چند نسخه مينويسد اما حکم نميکند. هيچکدام از اين ابزارها، شأن حکم کردن را ندارند و حکم صرفاً براي خداوند است. معناي حکم اين است که همه موارد عالم حقيقي و تشريعي فقط از جانب خداوند است و انسان با عقل، تجربه و شهود به شناخت اين حقايق ميپردازد.
دکتر مرتضي جوادي آملي ادامه داد: در کنار اين روشهاي سه گانه تجربه، عقل و شهود؛ نکته مهم اين است که هيچ کدام از اينها منزه از خطا نيستند بلکه قابليت خطا در آنها وجود دارد و از اين جهت است که به انبياء نياز پيدا ميشود و خداوند راه چهارمي را به بشر ارزاني داشته که معصوم است و خطا در آن راه ندارد. اين در حالي است که مجاري کشف حقيقت يعني عقل و نقل و قلب به لحاظ دروني و بيروني در معرض خطر هستند. حال سؤالي که مطرح ميشود اين است که رابطه ميان عقل و دين (وحي) چيست؟
وي با بيان اينکه عقل و دين در عرض هم نيستند، و لذا معنايي براي تعارض بين اين دو وجود ندارد، بيان داشت: وقتي که عقل و نقل و قلب، شأن کشف دارند و وحي در سطح بالاي کشف قرار دارد؛ معنايي براي تعارض عقل و دين نيست و اساساً عقل و دين، قياس ناپذيرند و اين امور در عرض دين نيستند. از آنجايي که دين منبع معصوم معرفت است، خود را از طريق ابزارهاي ياد شده پياده ميکند. در اين حال، مشکل اصلي اين است که عقل را منبع و نه کاشف معرفت ميدانند و بر اين باورند که عقل ميتواند بنفسه عقلانيت را بسازد. در اين راستا و در باب جايگاه دين ، برخي امور به بيماري عقل ميانجامد و دين ميتواند اسباب اين بيماريها را از ميان بردارد و با نگاهي که به عقلانيت در غرب ميشود، عقل خود بنياد و عقلانيت مبتني بر آن، اين راه بيماريزدا را نفي ميکند.
حجت الاسلام و المسلمين مرتضي جوادي آملي در ادامه به رابطه ميان عقل و وحي پرداخت و بيان داشت: بر اين مبنا؛ عقل، يا عقل تجربي است، يا عقل نيمه تجريدي(رياضي) و يا عقل تجريدي که همان عقل مورد علاقه فلاسفه است. در اين باره عقل عرفي هم قابل طرح است که نقطه اتکاي آن بر ارتکازات عرفي و جمعي ميان گروهي از انسان هاست. عقل اصطلاح ديگري هم دارد و در آثار آيت الله جوادي آملي آمده و آن عقل محض و ناب است که در عرفان نظري به آن پرداخته ميشود. اين عقل، منزه از نقائصي است که مراتب پايينتر عقل بدان مبتلا هستند و در عرفان نظري از آن بهره ميبرند و اين در حالي است که عرفايي هم از قلب بهره ميبرند که نه بر عقل متفکر مفهومي که بر شهود عقلي مبتني است. با اين وصف اما آنچه بايد بر آن متمرکز شد و مورد اهتمام قرار داد، ادعاهايي است که عقل عرفي دارد و مراجعاتي است که در بيشتر موارد به آن مي شود؛ مراجعه به عقل عرفي و تمرکز بر آن، يکي از نقطه تمايزات انديشه اسلامي و غربي است.
دکتر مرتضي جوادي آملي در ادامه نظريه علم ديني و اسلامي شدن دانشگاه ها مبتني بر مباني آيت الله جوادي آملي را مورد بحث قرار داده و اظهار داشت: منظور از اسلامي شدن علوم و دانشگاه ها تحديد نقش عقل به انحاي آن در فرايند شناخت است. اگر عقل تجربي، نيمه تجريدي و تجريدي نسبت خود را با وحي تعيين کنند، راه براي شناخت صحيح فراهم خواهد آمد. عقلانيت به لحاظ جرياني در دوره معاصر، در دو شاخه کلي قابل ارزيابي است: شاخهاي که نسبت خود را با وحي قطع ميکند و شاخهاي که نسبت خود را با وحي حفظ ميکند. عقل در سايه وحي است که از ستر در آمده و قدرت طيران پيدا ميکند؛ به عبارتي عقل با دستگيري وحي آزاد ميشود و از تسخير اميال، شهوات و امثال آن در مي آيد و چنانچه حضرت آيت الله جوادي آملي در مقدمه کتاب «مفاتيح الحياة» ميفرمايند؛ مجهز به جهان داني و جهان باني و جهان آرايي ميگردد و اين در حقيقت سه امري است که انسان بدان ها مأمور شده اند.
اين استاد حوزه و دانشگاه شناخت سعادت و راه وصول به آن را دو امر اساسي بيان کرد که انسان بايد آنها را بشناسد، گفت: دو امر اساسي که انسان را به خود مشغول ميدارد، سعادت و راه وصول آن است و پرسش اساسي اين است که: آيا عقل انساني ميتواند سعادت و راه را بشناسد؟ آيا عقل انساني ميتواند انسان، جهان و ارتباط انسان و جهان را دريابد؟ آيا علوم انساني جديد ميتواند به اين مهم جامه عمل بپوشاند؟ بنابر ديدگاه حضرت آيت الله جوادي آملي، وحي با ابزار عقل به تأسيس علوم انساني ميپردازد و اين همان عقلانيت اسلامي در تأسيس علوم انساني است. از اين ديدگاه نکته اساسي در مدرسه فکري آيت الله جوادي در موضوع معرفتهاي بشري، معيار بودن کشف براي علم است و اين کشف فرقي ندارد که توسط عالم مؤمن محقق شود و يا توسط عالم کافر و از اين جهت ميتوان معيار عقلانيت را علاوه بر تبيين نسبت عقل، دين و وحي؛ کشف از حقيقت دانست.
محور اصلي مباحث این دوره واکاوي نظريه هاي ممتاز عقلانيت عرضه شده از جانب انديشمندان مسلمان معاصر بود که ناظر به معضلات معرفتي و فرهنگي جهان اسلام ارائه شده و به طور خاص برآراء سه نفر از متفکران مسلمان معاصر آيت الله العظمي جوادي آملي، دکتر محمد عابد الجابري و آيت الله شهيد محمد باقر صدر متمرکز بود و اساتيدي از ايران و کشورهاي ديگر سخنراني کردند.
حجت الاسلام و المسلمين دکتر مرتضي جوادي آملي در اين سمينار در سخناني به مبحث عقلانيت از ديدگاه آيت الله العظمي جوادي آملي و نظريه علم ديني ایشان پرداخت.
وي به معرفي کتاب «منزلت عقل در هندسه معرفت ديني» اشاره کرده و بيان داشت: اين اثر، يکي از مواضعي است که حضرت آيت الله جوادي آملي در آن به مبحث عقل، عقلانيت و نسبت آن با ساير موارد مانند نقل و دين و غيره ميپردازد. براين مبنا عالم هستي مشتمل بر محسوسات، معقولات و امور فوق معقولات است و هر کدام از اين سطوح، روش خاصي را براي شناخت ميطلبند؛ تجربه، عقل و شهود به عنوان سه اسلوب و روش در شناخت حقيقت ارزيابي ميشوند و جز روش، چيزي ديگر نيستند. لذا فيلسوف، متکلم و دانشمند به مثابه طبيب ميماند که هر چند نسخه مينويسد اما حکم نميکند. هيچکدام از اين ابزارها، شأن حکم کردن را ندارند و حکم صرفاً براي خداوند است. معناي حکم اين است که همه موارد عالم حقيقي و تشريعي فقط از جانب خداوند است و انسان با عقل، تجربه و شهود به شناخت اين حقايق ميپردازد.
دکتر مرتضي جوادي آملي ادامه داد: در کنار اين روشهاي سه گانه تجربه، عقل و شهود؛ نکته مهم اين است که هيچ کدام از اينها منزه از خطا نيستند بلکه قابليت خطا در آنها وجود دارد و از اين جهت است که به انبياء نياز پيدا ميشود و خداوند راه چهارمي را به بشر ارزاني داشته که معصوم است و خطا در آن راه ندارد. اين در حالي است که مجاري کشف حقيقت يعني عقل و نقل و قلب به لحاظ دروني و بيروني در معرض خطر هستند. حال سؤالي که مطرح ميشود اين است که رابطه ميان عقل و دين (وحي) چيست؟
وي با بيان اينکه عقل و دين در عرض هم نيستند، و لذا معنايي براي تعارض بين اين دو وجود ندارد، بيان داشت: وقتي که عقل و نقل و قلب، شأن کشف دارند و وحي در سطح بالاي کشف قرار دارد؛ معنايي براي تعارض عقل و دين نيست و اساساً عقل و دين، قياس ناپذيرند و اين امور در عرض دين نيستند. از آنجايي که دين منبع معصوم معرفت است، خود را از طريق ابزارهاي ياد شده پياده ميکند. در اين حال، مشکل اصلي اين است که عقل را منبع و نه کاشف معرفت ميدانند و بر اين باورند که عقل ميتواند بنفسه عقلانيت را بسازد. در اين راستا و در باب جايگاه دين ، برخي امور به بيماري عقل ميانجامد و دين ميتواند اسباب اين بيماريها را از ميان بردارد و با نگاهي که به عقلانيت در غرب ميشود، عقل خود بنياد و عقلانيت مبتني بر آن، اين راه بيماريزدا را نفي ميکند.
حجت الاسلام و المسلمين مرتضي جوادي آملي در ادامه به رابطه ميان عقل و وحي پرداخت و بيان داشت: بر اين مبنا؛ عقل، يا عقل تجربي است، يا عقل نيمه تجريدي(رياضي) و يا عقل تجريدي که همان عقل مورد علاقه فلاسفه است. در اين باره عقل عرفي هم قابل طرح است که نقطه اتکاي آن بر ارتکازات عرفي و جمعي ميان گروهي از انسان هاست. عقل اصطلاح ديگري هم دارد و در آثار آيت الله جوادي آملي آمده و آن عقل محض و ناب است که در عرفان نظري به آن پرداخته ميشود. اين عقل، منزه از نقائصي است که مراتب پايينتر عقل بدان مبتلا هستند و در عرفان نظري از آن بهره ميبرند و اين در حالي است که عرفايي هم از قلب بهره ميبرند که نه بر عقل متفکر مفهومي که بر شهود عقلي مبتني است. با اين وصف اما آنچه بايد بر آن متمرکز شد و مورد اهتمام قرار داد، ادعاهايي است که عقل عرفي دارد و مراجعاتي است که در بيشتر موارد به آن مي شود؛ مراجعه به عقل عرفي و تمرکز بر آن، يکي از نقطه تمايزات انديشه اسلامي و غربي است.
دکتر مرتضي جوادي آملي در ادامه نظريه علم ديني و اسلامي شدن دانشگاه ها مبتني بر مباني آيت الله جوادي آملي را مورد بحث قرار داده و اظهار داشت: منظور از اسلامي شدن علوم و دانشگاه ها تحديد نقش عقل به انحاي آن در فرايند شناخت است. اگر عقل تجربي، نيمه تجريدي و تجريدي نسبت خود را با وحي تعيين کنند، راه براي شناخت صحيح فراهم خواهد آمد. عقلانيت به لحاظ جرياني در دوره معاصر، در دو شاخه کلي قابل ارزيابي است: شاخهاي که نسبت خود را با وحي قطع ميکند و شاخهاي که نسبت خود را با وحي حفظ ميکند. عقل در سايه وحي است که از ستر در آمده و قدرت طيران پيدا ميکند؛ به عبارتي عقل با دستگيري وحي آزاد ميشود و از تسخير اميال، شهوات و امثال آن در مي آيد و چنانچه حضرت آيت الله جوادي آملي در مقدمه کتاب «مفاتيح الحياة» ميفرمايند؛ مجهز به جهان داني و جهان باني و جهان آرايي ميگردد و اين در حقيقت سه امري است که انسان بدان ها مأمور شده اند.
اين استاد حوزه و دانشگاه شناخت سعادت و راه وصول به آن را دو امر اساسي بيان کرد که انسان بايد آنها را بشناسد، گفت: دو امر اساسي که انسان را به خود مشغول ميدارد، سعادت و راه وصول آن است و پرسش اساسي اين است که: آيا عقل انساني ميتواند سعادت و راه را بشناسد؟ آيا عقل انساني ميتواند انسان، جهان و ارتباط انسان و جهان را دريابد؟ آيا علوم انساني جديد ميتواند به اين مهم جامه عمل بپوشاند؟ بنابر ديدگاه حضرت آيت الله جوادي آملي، وحي با ابزار عقل به تأسيس علوم انساني ميپردازد و اين همان عقلانيت اسلامي در تأسيس علوم انساني است. از اين ديدگاه نکته اساسي در مدرسه فکري آيت الله جوادي در موضوع معرفتهاي بشري، معيار بودن کشف براي علم است و اين کشف فرقي ندارد که توسط عالم مؤمن محقق شود و يا توسط عالم کافر و از اين جهت ميتوان معيار عقلانيت را علاوه بر تبيين نسبت عقل، دين و وحي؛ کشف از حقيقت دانست.