عربستان آنچنان ساده هم نیست. عربستان یک متحد طبیعی ایالات متحده آمریکا نیست اما این کشور چندین مورد در گذشته به نجات آمریکا آمده است. در حالی که سعودیها از رابطه خود با واشنگتن به عنوان اهرم فشاری برای پیشبرد اهداف منطقهای و جهانی خود سوءاستفاده کردهاند، این تحرکات در راستای منافع آمریکا هم بوده است؛ به عنوان مثال عرضه نفت ارزان از دهه ۱۹۴۰ برای تقویت اقتصاد آمریکا. این یک حسابگری در قلب رابطهای عجیب و غریب است.”
شهدای ایران:"توضیح روابط آمریکا – عربستان آنچنان ساده هم نیست. عربستان یک متحد طبیعی ایالات متحده آمریکا نیست اما این کشور چندین مورد در گذشته به نجات آمریکا آمده است. در حالی که سعودیها از رابطه خود با واشنگتن به عنوان اهرم فشاری برای پیشبرد اهداف منطقهای و جهانی خود سوءاستفاده کردهاند، این تحرکات در راستای منافع آمریکا هم بوده است؛ به عنوان مثال عرضه نفت ارزان از دهه ۱۹۴۰ برای تقویت اقتصاد آمریکا. این یک حسابگری در قلب رابطهای عجیب و غریب است.”
به گزارش ایسنا، علی الاحمد، کارشناس مسائل عربستان و امور سیاسی خلیجفارس در موسسه امور خلیجفارس در واشنگتن در نیویورک تایمز مینویسد: «پادشاهی سعودی نقشی مهمی در جنگ آمریکا علیه کمونیسم ایفا کرد. مشارکت آنها در دوران موسوم به "جهاد” در افغانستان به سرنگونی یک رژیم سکولار تحت حمایت شوروی و نهایتا حرکت افغانستان به سمت بیش از سه دهه درگیری ویرانگر ختم شد و طالبان و القاعده از آن زاده شدند که به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ انجامید.
پس از آنکه میلیاردرهای عربستانی از هزاران تن از اتباع سعودی برای جنگ با ارتش سرخ در افغانستان حمایت کردند، آمریکا آنقدر قدردان عربستان بود که تقریبا هر چه خواست در اختیارش گذاشت. سعودیها از زمان پایان جنگ سرد بیشترین منفعت را از داشتن رابطه با آمریکا داشتند و آمریکا بادیگارد ریاض در مقابل قلدری علیه رقبای منطقهای و دشمنان منطقهای آنها از جمله ایران شده بود. در واقع پس از انقلاب ایران در ۱۹۷۹، آمریکا کاملا سرسپرده عربستان شد و با استفاده از ارتش و نیروهای امنیتی خودش تلاش داشت تا نفوذ انقلابی ایران را کاهش دهد و پس از آن هم جنگهایی را در عراق به راه انداخت و در همین حال سعودیها تنها شاهد بودند و تشویق میکردند اما هیچ چیزی به غیر از دادن چک نکردند. در عوض این سرمایهگذاری بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار پول مالیاتدهندگان آمریکایی به صورت سالانه برای تامین حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس صرف شد.
اما در سالهای اخیر سعودیها با رفتارهای دمدمی مزاجانه و حتی کج خلقیهای کودکانه خود به سرباری برای آمریکا تبدیل شدند و خواستار مداخله آمریکا به نیابت از آنها در سوریه، عراق و مصر هستند. در حالی که سعودیها در جنگ با ترور چاپلوسی میکنند، همچنان ایدئولوژی تروریستی و سازمانهایی که تهدیدی علیه امنیت و منافع آمریکا در خاورمیانه هستند، گسترش میدهند. این حقیقت دارد که جنگ عربستان در یمن جان تازهای به القاعده داده و داعش را احیا کرده است.
بنابراین آیا باید حمایت آمریکا از عربستان همچنان تا ابد بدون شرط باقی بماند؟ خیر. حقیقت این است که اعتماد تقریبا کورکورانه به عربستان به منافع آمریکا لطمه زده است و سیاستهای پادشاهی آل سعود از جمله مخالفت با بهار عربی، تامین مالی افراطگرایان و نقضهای حقوق بشری، به موقعیت آمریکا در خاورمیانه آسیب رسانده است. نیازهای آمریکا در خاورمیانه از تامین نفت خام به مبارزه با افراطگرایی خشن و تضمین ثبات منطقهای صادقانه در حال تحول است اما این سعودیها این نیازها را برآورده و یا از آن حمایت نمیکنند و همین رویکرد، آنها را به سرباری برای آمریکا تبدیل میکند، نه یک دوست.»
به گزارش ایسنا، علی الاحمد، کارشناس مسائل عربستان و امور سیاسی خلیجفارس در موسسه امور خلیجفارس در واشنگتن در نیویورک تایمز مینویسد: «پادشاهی سعودی نقشی مهمی در جنگ آمریکا علیه کمونیسم ایفا کرد. مشارکت آنها در دوران موسوم به "جهاد” در افغانستان به سرنگونی یک رژیم سکولار تحت حمایت شوروی و نهایتا حرکت افغانستان به سمت بیش از سه دهه درگیری ویرانگر ختم شد و طالبان و القاعده از آن زاده شدند که به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ انجامید.
پس از آنکه میلیاردرهای عربستانی از هزاران تن از اتباع سعودی برای جنگ با ارتش سرخ در افغانستان حمایت کردند، آمریکا آنقدر قدردان عربستان بود که تقریبا هر چه خواست در اختیارش گذاشت. سعودیها از زمان پایان جنگ سرد بیشترین منفعت را از داشتن رابطه با آمریکا داشتند و آمریکا بادیگارد ریاض در مقابل قلدری علیه رقبای منطقهای و دشمنان منطقهای آنها از جمله ایران شده بود. در واقع پس از انقلاب ایران در ۱۹۷۹، آمریکا کاملا سرسپرده عربستان شد و با استفاده از ارتش و نیروهای امنیتی خودش تلاش داشت تا نفوذ انقلابی ایران را کاهش دهد و پس از آن هم جنگهایی را در عراق به راه انداخت و در همین حال سعودیها تنها شاهد بودند و تشویق میکردند اما هیچ چیزی به غیر از دادن چک نکردند. در عوض این سرمایهگذاری بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار پول مالیاتدهندگان آمریکایی به صورت سالانه برای تامین حضور نظامی آمریکا در خلیجفارس صرف شد.
اما در سالهای اخیر سعودیها با رفتارهای دمدمی مزاجانه و حتی کج خلقیهای کودکانه خود به سرباری برای آمریکا تبدیل شدند و خواستار مداخله آمریکا به نیابت از آنها در سوریه، عراق و مصر هستند. در حالی که سعودیها در جنگ با ترور چاپلوسی میکنند، همچنان ایدئولوژی تروریستی و سازمانهایی که تهدیدی علیه امنیت و منافع آمریکا در خاورمیانه هستند، گسترش میدهند. این حقیقت دارد که جنگ عربستان در یمن جان تازهای به القاعده داده و داعش را احیا کرده است.
بنابراین آیا باید حمایت آمریکا از عربستان همچنان تا ابد بدون شرط باقی بماند؟ خیر. حقیقت این است که اعتماد تقریبا کورکورانه به عربستان به منافع آمریکا لطمه زده است و سیاستهای پادشاهی آل سعود از جمله مخالفت با بهار عربی، تامین مالی افراطگرایان و نقضهای حقوق بشری، به موقعیت آمریکا در خاورمیانه آسیب رسانده است. نیازهای آمریکا در خاورمیانه از تامین نفت خام به مبارزه با افراطگرایی خشن و تضمین ثبات منطقهای صادقانه در حال تحول است اما این سعودیها این نیازها را برآورده و یا از آن حمایت نمیکنند و همین رویکرد، آنها را به سرباری برای آمریکا تبدیل میکند، نه یک دوست.»