آیت الله سیدعلی شفیعی میگوید: بچههای هویزه دفاع و جهاد جانانهای داشتند، شهدای هویزه تاریخ جداگانهای دارند. وقتی پیکر شهید علمالهدی را پیدا کردند، قرآن روی سینهاش وسیله شناسایی وی شد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، آیت الله سید علی شفیعی از علمای انقلابی خوزستان است که در دوران انقلاب و پس از آن به واسطه ارتباط با جوانان اهوازی و رزمندگان خوزستانی شناخت خوبی نسبت به این رزمندگان دارد.
یکی از این شاگردان و افرادی که از قبل از انقلاب و در دوره دفاع مقدس با آیت الله شفیعی در ارتباط بوده شهید سید حسین علم الهدی است که نام وی با حماسه خونین هویزه گره خورده است.
اخیرا سایت آیت الله شفیعی گفتوگویی با ایشان درباره شخصیت و ویژگی سردار شهید سید حسین علم الهدی و فعالیتهایش منتشر کرده است که متن آن در پی میآید.
شهید علم الهدی را از چه زمانی میشناختید؟
آیت الله شفیعی: پدر شهید سید حسین علم الهدی، مرحوم آیت الله سید مرتضی علم الهدی همسایه ما بودند، این عالم وارسته نزد علمای بزرگ نجف تلمذ داشتند و سپس از نجف به اهواز آمدند، منزل اخیرشان در خیابان سعدی- خیابان شهید علم الهدی فعلی- بود، بنده شهید سید حسین علم الهدی را از کودکی میشناختم.
ایشان همسایه ما بود و منازل ما از قسمت داخلی به هم راه داشت. همچنین شرمندهام که بگویم او پیش بنده درس تفسیر قرآن و نهجالبلاغه خوانده بود، ولی حقیقت مسئله این است که باید بگویم ما شاگردان آنها هستیم، ولی به روال ظاهری در جلسات بحث و تفسیری که داشتیم یکی از حضار ما شهید سیدحسین علم الهدی بود. باری، پدران بنده و شهید علم الهدی از علمای سرشناس خوزستان و اهواز بودند و با یکدیگر آشنایی و ارتباط نزدیک داشتند همچنین مادر بنده و مادر شهید، این دو بانوی مرحومه هم نهایت صمیمیت را داشتند.
با هم ارتباط خانوادگی داشتیم و جدای آن در دوران مبارزات قیام پانزده خرداد که علما وارد مرحله جدیدی از مبارزه شدند، طبعا جلساتی تشکیل میشد و رفت آمدهایی برقرار بود،گاه جلسات در منزل ما و گاه در منزل ایشان تشکیل میشد.
از خصوصیات اخلاقی شهید برایمان بگویید.
آیت الله شفیعی: شهید علمالهدی بسیار مخلص، متقی، متدین و خالص بود. نه تنها هیچ تظاهری به تقوی و ایمان نمیکرد، بلکه انگیزهاش این بود که مخفی بماند. همان طور که در روایات آمده است "افضل الزهد اخفاء الزهد". به این معنی که بهترین انواع زهد مخفی نگه داشتن زهد است.
این ویژگی یکی از مصادیق بارز و روشن شهید علمالهدی بود. مرحوم آیت الله علم الهدی بزرگ و آقا زاده ایشان سید مصطفی که معمم و منبری مهمی در شهر و اهل مبارزه بودند.
دوران مبارزه و نهضت انقلاب را با مبارزه علیه طاغوت و علیه رژیم شاه گذراند. حتی آمدند منزل ایشان را تفتیش کردند و سیدحسین را دستگیر کردند. این در حالی بود که اعلامیهها و جزوهها هم در دستش بود.
افراد داخل منزل جزوهها و اعلامیهها را مخفیانه از دست سیدحسین گرفتند و وقتی او را بردند چیزی دستش ندیدند که بتوانند او را محکوم کنند، ولی آنها بنایشان بر شکنجه و اذیت و آزار بود و از سیدحسین هم نگذشتند. برادران ایشان سید علی و سید کاظم و سید حمید به همراه شهید علم الهدی در جریانات انقلاب و دفاع مقدس حضور فعال داشتند.
حتی در جریان راهپیماییها شهید علم الهدی نقش محوری و هماهنگی در اهواز و خوزستان داشت. در جریان طرح مسئله ولایت فقیه در خبرگان قانون اساسی شهید علم الهدی نقش اساسی داشت و پیشنهاد دهنده بود و از طریق علمای خوزستان در مجلس خبرگان قانون اساسی گنجاندن مسئله ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی را پیگیری شد. شهید علم الهدی در این زمینه با برخی از علما دیدار و مکاتبه داشتند و پیگیر بودند.
در آن زمان هر مسئلهای که پیش میآمد دوستان و برادران ما در مسجد جزایری و مسجد ما(مسجد شفیعی اهواز) جزء مبارزین و انقلابیون فعال بودند تا وقتی که فعالیتهای موسوم به خلق عرب در خوزستان شکل گرفت، که با تحریک بیگانگان و انفجار در خطوط لولههای نفت و راه آهن ادمه یافت و منجر به جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام علیه ایران اسلامی شد. شهید علم الهدی در جلسات تفسیر قرآن که به مدت 6 سال در منزل ما برگزار شد و تا زمان سال 1357 که سپهبد اویسی فرمانده نظامی شد ادامه داشت، شرکت فعال داشت و همچنین با آیت الله جزایری نیز همکاری نزدیک داشتند.
علت تعطیلی جلسات قرآن هم این بود که فعالان جلسه قرآن را که در منزل ما برگزار میشد با جریانات انقلاب ارتباط داشتند و رژیم ستمشاهی جریان را فهمیده بود.
از مبارزات شهید علم الهدی در دوران جنگ تحمیلی نیز برای ما بگویید.
آیت الله شفیعی: پس از پیروزی انقلاب و دگرگونی اوضاع، سیدحسین بعضی جلسات نهجالبلاغه ما را میآمد. زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد و روزی که رژیم بعث عراق بمباران کشور و از جمله خوزستان را آغاز کرد، شب در مسجد در حال سخنرانی بودم که جمعیتی از جوانان و از جمله شهید علمالهدی از مسجد جزایری تا مسجدی که ما نماز میخواندیم آمدند و از آنجا به طرف واحد فرهنگی سپاه رفتند.
ما هم با افراد خودمان به آنها ملحق شدیم. یکی از سخنرانیهای بسیار جالب، پرشور و محرک که آن شب در مقابل درگاه واحد فرهنگی سپاه ایراد شد، سخنان شهید علمالهدی بود که برای مردم و جوانان صحبت میکرد. یادم میآید این آیه شریفه 75 سوره مبارکه نساء جزو سخنانش بود: "ما لکم لا تقاتلون فی سبیلالله و المستضعفین من الرجال و النساء"...؛ و ادامه داد که چرا جهاد نمیکنید در راه خدا و چرا حرکت نمیکنید در راه خدا، بچههای اهواز منتظر چه هستند؟ آماده جنگ علیه دشمن باشید.
این جوان مسلط به قرآن، معتقد و معترف به مفاهیم قرآنی و فدایی امام و انقلاب جنب و جوشی عجیب در جوانان ایجاد کرد و به سمت جبههها حرکت کردند.
بعد از آن سخنرانی در منزل ما جلسهای برگزار شد و آقای موسوی جزایری به منزل ما آمدند و پیرامون مسائل شب گذشته صحبت کردیم، دیگر مسئله جنگ توسط همه جدی گرفته شد و محلی که در «منطقه آخر آسفالت» بود به عنوان ستاد مردمی تعیین شد و مردم در آن مکان جمع میشدند. آنها از لشکر 92 زرهی اسلحه میگرفتند و روحانیون نیز مدام به آن ستاد سر میزدند.
مسئله جدی شد و یکی از مهرههای اصلی جنگ در خوزستان و اهواز، شهید علم الهدی بود. شهید علم الهدی خیلی خوش اخلاق و خوش برخورد و متواضع بود، در حسینیه اعظم اهواز پای منبر میایستاد و با اخلاص،حرارت و برخاسته از دل سخنرانی میکرد. منش روحانیت وارسته در وجود ایشان متجلی بود و در عین حال روحیه قوی انقلابی داشتند.
حماسه و شهادت علم الهدی چه اثری در جنگ داشت؟
آیت الله شفیعی: در حملات ناجوانمردانه دشمن به بخشی از خاک ایران اسلامی از جمله هویزه، بچههای هویزه دفاع و جهاد جانانهای داشتند. شهدای هویزه تاریخ جداگانهای دارند. وقتی پیکر شهید علمالهدی را پیدا کردند، قرآن روی سینهاش وسیله شناسایی وی شد.
البته مسئله شهدای هویزه تنها به شهید علمالهدی اختصاص ندارد و بقیه شهدای هویزه هر کدام به نوبه خود قهرمانانی بودند که به وظیفه خود عمل کردند و در نهایت به فیض شهادت نایل آمدند.
همه این عزیزان جزو افتخارات ما محسوب میشوند و از تاریخ شهادت این شهیدان و شهید علم الهدی نام مبارک شان را بر خیابانها، مساجد، پایگاهها و اماکن انقلابی میبینیم. ان شا الله در آخرت هم بر سر سفره اجداد طاهرشان باشند.
یکی از این شاگردان و افرادی که از قبل از انقلاب و در دوره دفاع مقدس با آیت الله شفیعی در ارتباط بوده شهید سید حسین علم الهدی است که نام وی با حماسه خونین هویزه گره خورده است.
اخیرا سایت آیت الله شفیعی گفتوگویی با ایشان درباره شخصیت و ویژگی سردار شهید سید حسین علم الهدی و فعالیتهایش منتشر کرده است که متن آن در پی میآید.
شهید علم الهدی را از چه زمانی میشناختید؟
آیت الله شفیعی: پدر شهید سید حسین علم الهدی، مرحوم آیت الله سید مرتضی علم الهدی همسایه ما بودند، این عالم وارسته نزد علمای بزرگ نجف تلمذ داشتند و سپس از نجف به اهواز آمدند، منزل اخیرشان در خیابان سعدی- خیابان شهید علم الهدی فعلی- بود، بنده شهید سید حسین علم الهدی را از کودکی میشناختم.
ایشان همسایه ما بود و منازل ما از قسمت داخلی به هم راه داشت. همچنین شرمندهام که بگویم او پیش بنده درس تفسیر قرآن و نهجالبلاغه خوانده بود، ولی حقیقت مسئله این است که باید بگویم ما شاگردان آنها هستیم، ولی به روال ظاهری در جلسات بحث و تفسیری که داشتیم یکی از حضار ما شهید سیدحسین علم الهدی بود. باری، پدران بنده و شهید علم الهدی از علمای سرشناس خوزستان و اهواز بودند و با یکدیگر آشنایی و ارتباط نزدیک داشتند همچنین مادر بنده و مادر شهید، این دو بانوی مرحومه هم نهایت صمیمیت را داشتند.
با هم ارتباط خانوادگی داشتیم و جدای آن در دوران مبارزات قیام پانزده خرداد که علما وارد مرحله جدیدی از مبارزه شدند، طبعا جلساتی تشکیل میشد و رفت آمدهایی برقرار بود،گاه جلسات در منزل ما و گاه در منزل ایشان تشکیل میشد.
از خصوصیات اخلاقی شهید برایمان بگویید.
آیت الله شفیعی: شهید علمالهدی بسیار مخلص، متقی، متدین و خالص بود. نه تنها هیچ تظاهری به تقوی و ایمان نمیکرد، بلکه انگیزهاش این بود که مخفی بماند. همان طور که در روایات آمده است "افضل الزهد اخفاء الزهد". به این معنی که بهترین انواع زهد مخفی نگه داشتن زهد است.
این ویژگی یکی از مصادیق بارز و روشن شهید علمالهدی بود. مرحوم آیت الله علم الهدی بزرگ و آقا زاده ایشان سید مصطفی که معمم و منبری مهمی در شهر و اهل مبارزه بودند.
دوران مبارزه و نهضت انقلاب را با مبارزه علیه طاغوت و علیه رژیم شاه گذراند. حتی آمدند منزل ایشان را تفتیش کردند و سیدحسین را دستگیر کردند. این در حالی بود که اعلامیهها و جزوهها هم در دستش بود.
افراد داخل منزل جزوهها و اعلامیهها را مخفیانه از دست سیدحسین گرفتند و وقتی او را بردند چیزی دستش ندیدند که بتوانند او را محکوم کنند، ولی آنها بنایشان بر شکنجه و اذیت و آزار بود و از سیدحسین هم نگذشتند. برادران ایشان سید علی و سید کاظم و سید حمید به همراه شهید علم الهدی در جریانات انقلاب و دفاع مقدس حضور فعال داشتند.
حتی در جریان راهپیماییها شهید علم الهدی نقش محوری و هماهنگی در اهواز و خوزستان داشت. در جریان طرح مسئله ولایت فقیه در خبرگان قانون اساسی شهید علم الهدی نقش اساسی داشت و پیشنهاد دهنده بود و از طریق علمای خوزستان در مجلس خبرگان قانون اساسی گنجاندن مسئله ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی را پیگیری شد. شهید علم الهدی در این زمینه با برخی از علما دیدار و مکاتبه داشتند و پیگیر بودند.
در آن زمان هر مسئلهای که پیش میآمد دوستان و برادران ما در مسجد جزایری و مسجد ما(مسجد شفیعی اهواز) جزء مبارزین و انقلابیون فعال بودند تا وقتی که فعالیتهای موسوم به خلق عرب در خوزستان شکل گرفت، که با تحریک بیگانگان و انفجار در خطوط لولههای نفت و راه آهن ادمه یافت و منجر به جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام علیه ایران اسلامی شد. شهید علم الهدی در جلسات تفسیر قرآن که به مدت 6 سال در منزل ما برگزار شد و تا زمان سال 1357 که سپهبد اویسی فرمانده نظامی شد ادامه داشت، شرکت فعال داشت و همچنین با آیت الله جزایری نیز همکاری نزدیک داشتند.
علت تعطیلی جلسات قرآن هم این بود که فعالان جلسه قرآن را که در منزل ما برگزار میشد با جریانات انقلاب ارتباط داشتند و رژیم ستمشاهی جریان را فهمیده بود.
از مبارزات شهید علم الهدی در دوران جنگ تحمیلی نیز برای ما بگویید.
آیت الله شفیعی: پس از پیروزی انقلاب و دگرگونی اوضاع، سیدحسین بعضی جلسات نهجالبلاغه ما را میآمد. زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد و روزی که رژیم بعث عراق بمباران کشور و از جمله خوزستان را آغاز کرد، شب در مسجد در حال سخنرانی بودم که جمعیتی از جوانان و از جمله شهید علمالهدی از مسجد جزایری تا مسجدی که ما نماز میخواندیم آمدند و از آنجا به طرف واحد فرهنگی سپاه رفتند.
ما هم با افراد خودمان به آنها ملحق شدیم. یکی از سخنرانیهای بسیار جالب، پرشور و محرک که آن شب در مقابل درگاه واحد فرهنگی سپاه ایراد شد، سخنان شهید علمالهدی بود که برای مردم و جوانان صحبت میکرد. یادم میآید این آیه شریفه 75 سوره مبارکه نساء جزو سخنانش بود: "ما لکم لا تقاتلون فی سبیلالله و المستضعفین من الرجال و النساء"...؛ و ادامه داد که چرا جهاد نمیکنید در راه خدا و چرا حرکت نمیکنید در راه خدا، بچههای اهواز منتظر چه هستند؟ آماده جنگ علیه دشمن باشید.
این جوان مسلط به قرآن، معتقد و معترف به مفاهیم قرآنی و فدایی امام و انقلاب جنب و جوشی عجیب در جوانان ایجاد کرد و به سمت جبههها حرکت کردند.
بعد از آن سخنرانی در منزل ما جلسهای برگزار شد و آقای موسوی جزایری به منزل ما آمدند و پیرامون مسائل شب گذشته صحبت کردیم، دیگر مسئله جنگ توسط همه جدی گرفته شد و محلی که در «منطقه آخر آسفالت» بود به عنوان ستاد مردمی تعیین شد و مردم در آن مکان جمع میشدند. آنها از لشکر 92 زرهی اسلحه میگرفتند و روحانیون نیز مدام به آن ستاد سر میزدند.
مسئله جدی شد و یکی از مهرههای اصلی جنگ در خوزستان و اهواز، شهید علم الهدی بود. شهید علم الهدی خیلی خوش اخلاق و خوش برخورد و متواضع بود، در حسینیه اعظم اهواز پای منبر میایستاد و با اخلاص،حرارت و برخاسته از دل سخنرانی میکرد. منش روحانیت وارسته در وجود ایشان متجلی بود و در عین حال روحیه قوی انقلابی داشتند.
حماسه و شهادت علم الهدی چه اثری در جنگ داشت؟
آیت الله شفیعی: در حملات ناجوانمردانه دشمن به بخشی از خاک ایران اسلامی از جمله هویزه، بچههای هویزه دفاع و جهاد جانانهای داشتند. شهدای هویزه تاریخ جداگانهای دارند. وقتی پیکر شهید علمالهدی را پیدا کردند، قرآن روی سینهاش وسیله شناسایی وی شد.
البته مسئله شهدای هویزه تنها به شهید علمالهدی اختصاص ندارد و بقیه شهدای هویزه هر کدام به نوبه خود قهرمانانی بودند که به وظیفه خود عمل کردند و در نهایت به فیض شهادت نایل آمدند.
همه این عزیزان جزو افتخارات ما محسوب میشوند و از تاریخ شهادت این شهیدان و شهید علم الهدی نام مبارک شان را بر خیابانها، مساجد، پایگاهها و اماکن انقلابی میبینیم. ان شا الله در آخرت هم بر سر سفره اجداد طاهرشان باشند.