قطع رابطه دیپلماتیک و خارج شدن سفرای عربستان، بحرین و سودان از تهران و همچنین کاهش سطح رابطه امارات با ایران تکرار رفتار تعدادی از کشورهای اروپایی در نیمه دهه هفتاد در دولت سازندگی است که با بهانه گیری و برخی اتهام زنی ها به جمهوری اسلامی، سفرایشان را از تهران خارج کردند. اما چرا درست در برهه هایی که در ایران دولت های با شعار تنش زدایی سر کار می آیند و حتی با شعار تنش زدایی درصدد عادی سازی روابط با امریکا هستند، بحران های منطقه ای و فرامنطقه ای بوجود می آید؟
به گزارش شهدای ایران، پاسخ کاملا روشن است؛ وقتی مقامات رسمی کشور علنا اعلام می کنند برای آنها "تنش زدایی" موضوعیت دارد، در واقع این پیام به دشمن مخابره میشود که دوری از تنش به هر قیمت برای ایران اولویت دارد و این همان ابزاری است که اتفاقا اگر دشمن آن را به کار بگیرد و سعی کند با استفاده از هر بهانه ای تنش جدیدی علیه ایران ایجاد کند، ایران عقب نشینی خواهد کرد زیرا به دنبال فرار و دوری از هر تنشی به هر قیمت است.
این موضوع مهمی است که یکی از اعضای اعضای شورای امنیت ملی اخیرا نیز مهرماه سال جاری در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در اشاره به آن می گوید: "ﺗﻨﺶﺯﺩﺍﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺭ ﻋﺮﺻﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺗﻨﺶ ﺯﺩﺍﯾﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﺩﺷﻤﻦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺗﻨﺶ ﺑﺮﺍﯼ ایران ﻣﻮﺿﻮﻋﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ و همین ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻫﺮﻡ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻨﺶ ﺑﺮﺍﯼ ایران ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺗﻨﺶ بیشتری ﺑﺸﻮﺩ پس جمهوری اسلامی ﻫﻢ ﻋﻘﺐ نشینی بیشتری میکند!"
لذا جای تعجب نیست اگر از این به بعد نیز لبخند آقای ظریف و تعبیر آقای روحانی که اوباما را مودب و باهوش توصیف کند و آقای هاشمی برای ملک سلمان پیام تبریک به مناسبت آغاز پادشاهی اش بفرستد، باز هم تنشهای آمریکا و عواملش در منطقه و جهان علیه ایران بیشتر شود چرا که پیش از این نیز در دوره سازندگی با همین ابزار کشورهای اروپایی برای مدتی مدتی سفرایشان را از ایران خارج کردند و در دوره اصلاحات جرج بوش ایران را محور شرارت معرفی کرد!
اگر به وقایع سیاست خارجی دوران سازندگی رجوع کنیم با حادثه ای به نام حادثه ی قهوه خانه ی میکونوس آلمان و خروج سفرای 19 کشور از ایران در اعترا به حادثه ی مذکور مواجه می شویم.
شرح مجمل بدین گونه است که در دولت اول سازندگی، آقای هاشمی با شعار پرتکرار اینروزها یعنی تنش زدایی در سیاست خارجی جلو می رفت. شاید سلسله گفتوگوها با مقامات اروپایی را که در آن دروه با عنوان "گفتوگوهای انتقادی" مشهور شد، بتوان یکی از جدیترین محورهای رویکرد تنشزدایانه در دولت سازندگی دانست. "گفتوگوهای انتقادی" که مبنای آن حضور ایران در میز مذاکره با مقامات اروپایی برای بررسی انتقادات اروپا از ایران! وسپس تلاش برای رفع آن انتقادات بود، در همان زمان و با جدی شدن ماجرای دادگاه میکونوس مورد انتقاد جدی رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.
وی در اردیبهشت ۷۶ و همزمان با اوج گرفتن ماجرای میکونوس در انتقاد از این گفتوگوها عنوان کردند: «به خیال خودشان، دولت ایران را مىترسانند و مىگویند ما گفتوگوهاى انتقادى را قطع مىکنیم. به درک که قطع مىکنید! اگر انتقادى هست، ما از شما انتقاد داریم. اسم این گفتوگوها، از اوّل غلط بود. من از اوّل هم مىگفتم که بگویید این گفتوگوها، انتقاد دو طرفه است. اگر انتقادات، انتقاد دوطرفه است، ما بیشتر از شما انتقاد داریم، تا شما از ما. شما چه انتقادى دارید؟ انتقاد شما به این است که چرا ما به اصول اسلامى خود پایبندیم! این، افتخار ماست. ببینید دشمنان ملت ایران، چقدر وقیح ، ظالم، غیرمنصف، پررو و بددلند!»
حادثه میکونوس چه بود؟
پنجشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۷۱، حادثهای در یک رستوران یونانی اما پاتوق ایرانیها به نام میکونوس در منطقه "ویلمرسدورف" برلین رخ میدهد. ساعت حدود ۲۲:۵۰ ناگهان سه فرد مسلح وارد رستوران میشوند و همه آنها را به رگبار میبندد. از جمع افراد حاضر در رستوران چهار نفر در جا کشته میشوند و یک نفر نیز به شدت زخمی میشود و چهار نفر دیگر نیز جان سالم بهدر می برند.
در این حادثه "صادق شرفکندی" دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، "همایون اردلان" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان، "فلاح عبدلی" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا، "نوری دهکردی" کارمند صلیب سرخ، کشته میشوند.
یک سال بعد از این واقعه، دادگاهی در آلمان پیگیر این ماجرا میشود و پنج سال بعد، در ۲۱ فرودین ۷۶ طی حکمی که مدرک اصلی آن شهادت "ابوالحسن بنی صدر" است، در حکمی طنز گونه و با شهادت اپوزسیون خارج نشین، مسولین طراز اول جمهوری اسلامی متهم به صدور دستور قتل مخالفان بی خطر خود میشوند.
در واکنش به این اقدام دولت آلمان، دکتر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت ایران) در مرحلهی اول، سفیر آلمان را فرامیخواند و مراتب اعتراض خود را بیان میکند، متعاقب آن آلمان سفیر خود را از ایران خارج میکند و چهار دیپلمات ایرانی را از آلمان اخراج میکند. متقابلاً ایران هم سفیر خود را از آلمان فرا میخواند.
اینجاست که تمام کشورهای اروپایی در اقدامی بی سابقه و البته شتاب زده، جهت تحت فشار قرار دادن ایران، تمام سفرای خود را از ایران خارج میکنند و متقابلاً ایران نیز سفرای خود در اروپا را فرا میخواند و این اوج شکل گیری بحرانی بیسابقه است که میتواند حتی پایههای حیات سیاسی یک کشور را نیز به خطر بیاندازد.
یک بحران تمام عیار و فلج کننده! چشمها به "حسینهی امام خمینی(ره)" واقع در انتهای خیابان فلسطین در تهران است. معلمان به دیدار رهبر انقلاب رفته اند و البته اروپا منتظر است تا عقب نشینی طبیعی و ناگزیرانه بلندپایه ترین مقام ایران را بشنود.
اما رهبر معظم انقلاب تمامی نقشه ها را نقش بر آب کردند و فرمودند: «مگر کسى اهمیت مىدهد که اینها چه گفتهاند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکتهاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که مىخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتىجویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمىگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مىخواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، هیچ عجلهاى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مىکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همان گونه عمل کنند.»
پس از این سخنرانی، سفرای اروپا یکی یکی و بهتدریج در آخرین مرحله نیز سفیر آلمان به ایران بازگشت تا این پایانی باشد بر ماجرای قهوه خانه میکونوس!
رهبر انقلاب بعدها، ضمن اشاره به این ماجرا اینچنین از این سیلی تاریخی یاد کردند: «یک روزى یکى از دولتهاى اروپایى نسبت به جمهورى اسلامى اظهار علاقه و ارتباط و اینها میکرد؛ همان دولت سر قضیهى قهوهخانهى میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجهى یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولتهاى اروپایى با آنها همدست شدند، همهشان سفراى خود را از تهران فراخوانى کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلى بزنند، البته سیلى سختترى خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلىاى خوردند که بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلى زدن برآمدند.»
شباهت ماجرای میکونوس و قطع ارتباط عربستان و هم پیمانانش
بازخوانی ماجرای مذکور شباهت بسیار زیادی با قطع ارتباط عربستان و چند کشور غیر مهم هم پیمانش را نشان می دهد. آنچه مشهود است نسبت بین ماجرای فعلی با قضیه ی میکونوس اصلا قابل مقایسه نیست. زیرا آن روز که کشورهای به اصطلاح قدرتمند اروپایی با پشتوانه ی آمریکا و بسیاری از سازمانهای بین المللی چنین اقدامی کردند، سیلی فراموش نشدنی از دست اقتدار نظام خوردند. چه برسد به عربستان سعودی و چند کشور کوچک و غیر مهم که بسیاری از هم پیمانان اصلی اش چون پاکستان و مصر و الجزایر و مراکش و ... تنهایش گذاشته اند.
باید به انتظار نشست تا همین کشورها به زودی پس از سیلی محکمی که از نظام خواهند خورد دست از پا درازتر سفرایشان را به ایران بازگردانند! آنجاست که دیگر برگهای برنده ی بازی جمهوری اسلامی رو خواهد شد!
*خبرنامه دانشجویان
این موضوع مهمی است که یکی از اعضای اعضای شورای امنیت ملی اخیرا نیز مهرماه سال جاری در جمع دانشجویان دانشگاه شریف در اشاره به آن می گوید: "ﺗﻨﺶﺯﺩﺍﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭼﻪ؟ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺩﺭ ﻋﺮﺻﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺗﻨﺶ ﺯﺩﺍﯾﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﺩﺷﻤﻦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺗﻨﺶ ﺑﺮﺍﯼ ایران ﻣﻮﺿﻮﻋﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ و همین ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻫﺮﻡ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﯽﺷﻮﺩ. ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﭼﻮﻥ ﺗﻨﺶ ﺑﺮﺍﯼ ایران ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ، ﻫﺮ ﺑﺎﺭ ﮐﻪ ﺗﻨﺶ بیشتری ﺑﺸﻮﺩ پس جمهوری اسلامی ﻫﻢ ﻋﻘﺐ نشینی بیشتری میکند!"
لذا جای تعجب نیست اگر از این به بعد نیز لبخند آقای ظریف و تعبیر آقای روحانی که اوباما را مودب و باهوش توصیف کند و آقای هاشمی برای ملک سلمان پیام تبریک به مناسبت آغاز پادشاهی اش بفرستد، باز هم تنشهای آمریکا و عواملش در منطقه و جهان علیه ایران بیشتر شود چرا که پیش از این نیز در دوره سازندگی با همین ابزار کشورهای اروپایی برای مدتی مدتی سفرایشان را از ایران خارج کردند و در دوره اصلاحات جرج بوش ایران را محور شرارت معرفی کرد!
اگر به وقایع سیاست خارجی دوران سازندگی رجوع کنیم با حادثه ای به نام حادثه ی قهوه خانه ی میکونوس آلمان و خروج سفرای 19 کشور از ایران در اعترا به حادثه ی مذکور مواجه می شویم.
شرح مجمل بدین گونه است که در دولت اول سازندگی، آقای هاشمی با شعار پرتکرار اینروزها یعنی تنش زدایی در سیاست خارجی جلو می رفت. شاید سلسله گفتوگوها با مقامات اروپایی را که در آن دروه با عنوان "گفتوگوهای انتقادی" مشهور شد، بتوان یکی از جدیترین محورهای رویکرد تنشزدایانه در دولت سازندگی دانست. "گفتوگوهای انتقادی" که مبنای آن حضور ایران در میز مذاکره با مقامات اروپایی برای بررسی انتقادات اروپا از ایران! وسپس تلاش برای رفع آن انتقادات بود، در همان زمان و با جدی شدن ماجرای دادگاه میکونوس مورد انتقاد جدی رهبر معظم انقلاب قرار گرفت.
وی در اردیبهشت ۷۶ و همزمان با اوج گرفتن ماجرای میکونوس در انتقاد از این گفتوگوها عنوان کردند: «به خیال خودشان، دولت ایران را مىترسانند و مىگویند ما گفتوگوهاى انتقادى را قطع مىکنیم. به درک که قطع مىکنید! اگر انتقادى هست، ما از شما انتقاد داریم. اسم این گفتوگوها، از اوّل غلط بود. من از اوّل هم مىگفتم که بگویید این گفتوگوها، انتقاد دو طرفه است. اگر انتقادات، انتقاد دوطرفه است، ما بیشتر از شما انتقاد داریم، تا شما از ما. شما چه انتقادى دارید؟ انتقاد شما به این است که چرا ما به اصول اسلامى خود پایبندیم! این، افتخار ماست. ببینید دشمنان ملت ایران، چقدر وقیح ، ظالم، غیرمنصف، پررو و بددلند!»
حادثه میکونوس چه بود؟
پنجشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۷۱، حادثهای در یک رستوران یونانی اما پاتوق ایرانیها به نام میکونوس در منطقه "ویلمرسدورف" برلین رخ میدهد. ساعت حدود ۲۲:۵۰ ناگهان سه فرد مسلح وارد رستوران میشوند و همه آنها را به رگبار میبندد. از جمع افراد حاضر در رستوران چهار نفر در جا کشته میشوند و یک نفر نیز به شدت زخمی میشود و چهار نفر دیگر نیز جان سالم بهدر می برند.
در این حادثه "صادق شرفکندی" دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، "همایون اردلان" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان، "فلاح عبدلی" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا، "نوری دهکردی" کارمند صلیب سرخ، کشته میشوند.
یک سال بعد از این واقعه، دادگاهی در آلمان پیگیر این ماجرا میشود و پنج سال بعد، در ۲۱ فرودین ۷۶ طی حکمی که مدرک اصلی آن شهادت "ابوالحسن بنی صدر" است، در حکمی طنز گونه و با شهادت اپوزسیون خارج نشین، مسولین طراز اول جمهوری اسلامی متهم به صدور دستور قتل مخالفان بی خطر خود میشوند.
در واکنش به این اقدام دولت آلمان، دکتر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت ایران) در مرحلهی اول، سفیر آلمان را فرامیخواند و مراتب اعتراض خود را بیان میکند، متعاقب آن آلمان سفیر خود را از ایران خارج میکند و چهار دیپلمات ایرانی را از آلمان اخراج میکند. متقابلاً ایران هم سفیر خود را از آلمان فرا میخواند.
اینجاست که تمام کشورهای اروپایی در اقدامی بی سابقه و البته شتاب زده، جهت تحت فشار قرار دادن ایران، تمام سفرای خود را از ایران خارج میکنند و متقابلاً ایران نیز سفرای خود در اروپا را فرا میخواند و این اوج شکل گیری بحرانی بیسابقه است که میتواند حتی پایههای حیات سیاسی یک کشور را نیز به خطر بیاندازد.
یک بحران تمام عیار و فلج کننده! چشمها به "حسینهی امام خمینی(ره)" واقع در انتهای خیابان فلسطین در تهران است. معلمان به دیدار رهبر انقلاب رفته اند و البته اروپا منتظر است تا عقب نشینی طبیعی و ناگزیرانه بلندپایه ترین مقام ایران را بشنود.
اما رهبر معظم انقلاب تمامی نقشه ها را نقش بر آب کردند و فرمودند: «مگر کسى اهمیت مىدهد که اینها چه گفتهاند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکتهاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که مىخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتىجویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمىگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مىخواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، هیچ عجلهاى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مىکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همان گونه عمل کنند.»
پس از این سخنرانی، سفرای اروپا یکی یکی و بهتدریج در آخرین مرحله نیز سفیر آلمان به ایران بازگشت تا این پایانی باشد بر ماجرای قهوه خانه میکونوس!
رهبر انقلاب بعدها، ضمن اشاره به این ماجرا اینچنین از این سیلی تاریخی یاد کردند: «یک روزى یکى از دولتهاى اروپایى نسبت به جمهورى اسلامى اظهار علاقه و ارتباط و اینها میکرد؛ همان دولت سر قضیهى قهوهخانهى میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجهى یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولتهاى اروپایى با آنها همدست شدند، همهشان سفراى خود را از تهران فراخوانى کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلى بزنند، البته سیلى سختترى خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلىاى خوردند که بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلى زدن برآمدند.»
شباهت ماجرای میکونوس و قطع ارتباط عربستان و هم پیمانانش
بازخوانی ماجرای مذکور شباهت بسیار زیادی با قطع ارتباط عربستان و چند کشور غیر مهم هم پیمانش را نشان می دهد. آنچه مشهود است نسبت بین ماجرای فعلی با قضیه ی میکونوس اصلا قابل مقایسه نیست. زیرا آن روز که کشورهای به اصطلاح قدرتمند اروپایی با پشتوانه ی آمریکا و بسیاری از سازمانهای بین المللی چنین اقدامی کردند، سیلی فراموش نشدنی از دست اقتدار نظام خوردند. چه برسد به عربستان سعودی و چند کشور کوچک و غیر مهم که بسیاری از هم پیمانان اصلی اش چون پاکستان و مصر و الجزایر و مراکش و ... تنهایش گذاشته اند.
باید به انتظار نشست تا همین کشورها به زودی پس از سیلی محکمی که از نظام خواهند خورد دست از پا درازتر سفرایشان را به ایران بازگردانند! آنجاست که دیگر برگهای برنده ی بازی جمهوری اسلامی رو خواهد شد!
*خبرنامه دانشجویان