نکته عجیب این است که ورزشکاران حرفهای نه تنها به دخانیات گرایش دارند، بلکه بخشی از درآمدی را که در ورزش به دست میآورند، در حرفه قهوهخانهداری و قلیانخانه با پوشش سفرهخانه سنتی سرمایهگذاری میکنند.
به گزارش شهدای ایران، ورزش و دخانیات، در تضاد با هم و بدون وجه مشترک. اما نکته اعجابآور این است که ورزشکاران حرفهای نه تنها به دخانیات گرایش دارند، بلکه بخشی از درآمدی را که در ورزش به دست میآورند، در حرفه قهوهخانهداری و قلیانخانه با پوشش سفرهخانه سنتی سرمایهگذاری میکنند، یک سرمایهگذاری که با شأن حرفهای یک ورزشکار در تضاد است.
در بین ورزشکاران حرفهای، نمونههای زیادی میبینیم که به سمت این سرمایهگذاری گرایش نشان دادهاند و با توجه به روابط و رانتی که در اختیارشان است مجوز این اماکن هم برایشان صادر میشود. آنها بدون توجه به شأن و منزلت حرفه اصلیشان، برای کسب درآمد تن به حرفهای میدهند که در تضاد با اصل ورزش است، ابایی هم از این نگاه ندارند که ورزشکار حرفهای بودهاند و حالا قلیان پیشروی مشتریان میگذارند.
نقدی بر حرفه قهوهخانهداری وارد نیست بلکه ورزشکاران حرفهای باید مورد نقد قرار بگیرند که به این حرفه روی آوردهاند. افراد عادی جامعه اگر در این حرفه سرمایهگذاری کنند، جای بحث باقی نمیماند اما اینکه یک ستاره ورزشی به این کار گرایش نشان میدهد، عجیب است.
پول ورزش حرفهای صرف سرمایهگذاری در کاری میشود که با ورزش در تضاد است و این کار از ورزشکارانی هم سر میزند که پس از دوران ورزشی حرفهای، همچنان به عنوان مربی و مدیر در ورزش حرفهای پستهای کلیدی و مهم دارند.
جالب است که بعضی از این ورزشکاران، هم مثلا مدرسه فوتبال راه میاندازند و هم قلیانخانه سنتی دارند و حالا خانوادهها باید از خود بپرسند که دانش فنی اینها را برای اداره مدرسه فوتبال باور کنیم یا گرایش اینها را به قلیانخانه داشتن؟
پرسشهایی نظیر این در ذهن مردم ساخته میشود و آنچه خدشه برمیدارد شأن و جایگاه حرفهای آن ورزشکار است. در الگوسازی غلط هم در این ماجرا تردید نکنید. برای نوجوانان بیتردید الگوهای غلطی در حال ساخته شدن است.
خداداد عزیزی میگوید از سال 84 قلیان میکشد و مدعی است که اصلا چیز خوبی نیست. اما کاش خداداد که در افتخارآفرینیهایش برای فوتبال ایران شکی نیست، همین یک جمله را هم نمیگفت چرا که یک نوجوان ممکن است به این نتیجه برسد که در فوتبال میتوان قلیان کشید و خداداد عزیزی هم شد.
اما امثال خداداد عزیزی جزو نوابغ فوتبال هستند و فوتبالشان هم ذاتی است. ضمن اینکه خداداد بعد از دوران حرفهایاش شروع به قلیان کشیدن کرده و قهوهخانه هم ندارد. به هرحال روی صحبت ما با آن گروه از ورزشکاران حرفهای و شناختهشدهای است که در مکانهای عمومی از قلیان استفاده میکنند یا به حرفه قهوهخانهداری روی آوردهاند.
کاش آنها در کار دیگری سرمایهگذاری میکردند و مثلا سرمایههای خود را در صنعت ورزشی خرج میکردند و به بیزینسهای ورزشی روی میآوردند. بیزینس در حوزه ورزش، حرفه تازهای در کشور ما است که با تخصص ورزشکاران حرفهای رونق میگیرد و چه ناامیدکننده است که سرمایههای ورزشکاران حرفهای که از راه ورزش به دست آمده، صرف کارهایی میشود که در تضاد با ورزش است.
به جای آنکه سهمی از دخانیات وارد سیستم ورزشی شود، حالا پولهای به دست آمده از ورزش در صنعت دخانیات سرمایهگذاری میشود و این یک وارونگی است!
*ایران
در بین ورزشکاران حرفهای، نمونههای زیادی میبینیم که به سمت این سرمایهگذاری گرایش نشان دادهاند و با توجه به روابط و رانتی که در اختیارشان است مجوز این اماکن هم برایشان صادر میشود. آنها بدون توجه به شأن و منزلت حرفه اصلیشان، برای کسب درآمد تن به حرفهای میدهند که در تضاد با اصل ورزش است، ابایی هم از این نگاه ندارند که ورزشکار حرفهای بودهاند و حالا قلیان پیشروی مشتریان میگذارند.
نقدی بر حرفه قهوهخانهداری وارد نیست بلکه ورزشکاران حرفهای باید مورد نقد قرار بگیرند که به این حرفه روی آوردهاند. افراد عادی جامعه اگر در این حرفه سرمایهگذاری کنند، جای بحث باقی نمیماند اما اینکه یک ستاره ورزشی به این کار گرایش نشان میدهد، عجیب است.
پول ورزش حرفهای صرف سرمایهگذاری در کاری میشود که با ورزش در تضاد است و این کار از ورزشکارانی هم سر میزند که پس از دوران ورزشی حرفهای، همچنان به عنوان مربی و مدیر در ورزش حرفهای پستهای کلیدی و مهم دارند.
جالب است که بعضی از این ورزشکاران، هم مثلا مدرسه فوتبال راه میاندازند و هم قلیانخانه سنتی دارند و حالا خانوادهها باید از خود بپرسند که دانش فنی اینها را برای اداره مدرسه فوتبال باور کنیم یا گرایش اینها را به قلیانخانه داشتن؟
پرسشهایی نظیر این در ذهن مردم ساخته میشود و آنچه خدشه برمیدارد شأن و جایگاه حرفهای آن ورزشکار است. در الگوسازی غلط هم در این ماجرا تردید نکنید. برای نوجوانان بیتردید الگوهای غلطی در حال ساخته شدن است.
خداداد عزیزی میگوید از سال 84 قلیان میکشد و مدعی است که اصلا چیز خوبی نیست. اما کاش خداداد که در افتخارآفرینیهایش برای فوتبال ایران شکی نیست، همین یک جمله را هم نمیگفت چرا که یک نوجوان ممکن است به این نتیجه برسد که در فوتبال میتوان قلیان کشید و خداداد عزیزی هم شد.
اما امثال خداداد عزیزی جزو نوابغ فوتبال هستند و فوتبالشان هم ذاتی است. ضمن اینکه خداداد بعد از دوران حرفهایاش شروع به قلیان کشیدن کرده و قهوهخانه هم ندارد. به هرحال روی صحبت ما با آن گروه از ورزشکاران حرفهای و شناختهشدهای است که در مکانهای عمومی از قلیان استفاده میکنند یا به حرفه قهوهخانهداری روی آوردهاند.
کاش آنها در کار دیگری سرمایهگذاری میکردند و مثلا سرمایههای خود را در صنعت ورزشی خرج میکردند و به بیزینسهای ورزشی روی میآوردند. بیزینس در حوزه ورزش، حرفه تازهای در کشور ما است که با تخصص ورزشکاران حرفهای رونق میگیرد و چه ناامیدکننده است که سرمایههای ورزشکاران حرفهای که از راه ورزش به دست آمده، صرف کارهایی میشود که در تضاد با ورزش است.
به جای آنکه سهمی از دخانیات وارد سیستم ورزشی شود، حالا پولهای به دست آمده از ورزش در صنعت دخانیات سرمایهگذاری میشود و این یک وارونگی است!
*ایران