«مشکل هاشمی از زمانی شروع شد که خاک بر چهره تملقگویان نپاشید».
به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان،داریوش سجادی همکار سابق نشریات اصلاحطلب در یادداشتی نوشت: روزنامه آرمان به سنت مالوف خود در ترویج و تقدیس «اکبر هاشمی رفسنجانی» مطلبی را منتشر کرده که طی آن نویسنده علیرغم اهتماماش بمنظور پاسداشت و گرامیداشت هاشمی با ادبیاتی ضعیف و استدلالی عنیف ناخواسته موجبات تخفیف ایشان را فراهم آورده! اساساً یکی از مصیبتهای هاشمی رفسنجانی برخورداریش از «نحافت حامی» است. همین حامیان نحیف البنیه بوده و هستند که هاشمی را مبتلا به درک غلط از موجودیت سیاسی خود و عجز از فهم واقعیات دنیای سیاست کردهاند.
زمانی «هنری کیسینجر» صادقانه معترف بود که: «دشمنان آمریکا باید از آمریکا بترسند، اما دوستانش باید بیشتر بترسند.» اکنون با باژگونهخوانی صراحت کیسینجر بر همان سیاق میتوان هاشمی رفسنجانی را نیز چنین توصیف کرد.
وی با بیان اینکه هاشمی باید از دشمنانش بترسد اما از دوستانش باید بیشتر بترسد!» میافزاید: ترس مزبور ترسی مفهوم و منشعب از منطق «بر زمینت میزند نادان دوست» است. «دعوت پیادهها از هاشمی» عنوان مقاله آرمان است که بعد از انتشار رنجنامه «حسین فدائی» و فراخوان ایشان از هاشمی جهت توبه و بازگشت به اردوی انقلاب؛ نویسنده با توصیف منتقدان هاشمی رفسنجانی به عناصر «پیاده» و پیادگان از قطار انقلاب کوشیده هاشمی را بر تارک درخشش و پرستش قرار دهد.
همین روزنامه در 13 مهر و در واکنش به انتقادات اینجانب از «رئیس مجمع تشخیص مصلحت» ذیل مقالهای در تمجید از آقای هاشمی با توصیف اینجانب تحت عنوان «مبتلا به سندروم فراموشی» نوشت: «سجادی... برای بقا میکوشد به تخریب آنهایی بپردازد که روزی یک ربع دیدار با آنها آرزویشان بود.... آقای سجادی شما کجا هستی؟! نکند این فراموشی حافظه تاریخی شما را هم تحت تأثیر قرار داده است. واقعاً فراموش کردید آیتالله هاشمی در چه جایگاهی هستند یا اینکه آب و هوای غرب، تأثیر کرده است.»
پیشتر نیز «حسین مرعشی» در رابطه با انتقادات صورت گرفته به آیتالله هاشمی پس از اعلام کاندیداتوری او برای انتخابات خبرگان گفت: تندروها ممکن است برای آیتالله هاشمی زحمتی درست کنند، اما ایشان بزرگتر از آن است که از این حملات و هجمه برنجد و صحنه سیاست را ترک کند.
همچنین «محمد عطریانفر» نیز در توصیف اولوهیت آقای هاشمی و در اعتراض به اظهارات ناشیانه ایشان در مورد توانایی ایران در ساختن بمب اتمی فرمودهاند: ایشان مجموعه اطلاعاتی در اختیار دارد. ممکن است با توجه به اطلاعاتی که در موضوع هستهای دارد، هدف بزرگی در پس این جمله داشته باشد. برخی اظهارنظرها از سوی برخی چهرههای شاخص، به قصد انشاء است. بیان مطالب به قصد انشاء، اهدافی را دنبال میکند که برای آدمیان عادی قابل فهم نیست(!) در مجموع همه کسانی که در مقام دفاع از هاشمی متوسل به این منطق مبتذل میشوند که؛ شما اصلاً در شأن هاشمی نیستید. هاشمی شما رو ریز میبینه! شأن هاشمی اجل از شما پیادهها است! قبله عالم برای آدمیان عادی قابل فهم نیست!
سجادی خاطرنشان کرد: به این جماعت دلداده باید متذکر این واقعیت شد که عزیزان! اساساً همه مشکل هاشمی از همان روزی شروع شد که خاکستر بر این مناسبات و ادبیات مهوع و بادمجان دور قابچینانه نپاشید. مشکل این «دوستان نابخرد هاشمی» دقیقاً ناتوانی از فهم همین نکته بدیهی است که اساساً ماهیت انقلاب اسلامی ترشروئی با چنین آداب و ادبیات پیشوا سالارانه و مناسبات شاهنشاهی بود.
انقلاب اسلامی اساساً مبارزه با همین ادبیات سالوسی و چاپلوسی و زعیم سالاریهای نوچهپرورانه و خاکسارانه بود.
زمانی «هنری کیسینجر» صادقانه معترف بود که: «دشمنان آمریکا باید از آمریکا بترسند، اما دوستانش باید بیشتر بترسند.» اکنون با باژگونهخوانی صراحت کیسینجر بر همان سیاق میتوان هاشمی رفسنجانی را نیز چنین توصیف کرد.
وی با بیان اینکه هاشمی باید از دشمنانش بترسد اما از دوستانش باید بیشتر بترسد!» میافزاید: ترس مزبور ترسی مفهوم و منشعب از منطق «بر زمینت میزند نادان دوست» است. «دعوت پیادهها از هاشمی» عنوان مقاله آرمان است که بعد از انتشار رنجنامه «حسین فدائی» و فراخوان ایشان از هاشمی جهت توبه و بازگشت به اردوی انقلاب؛ نویسنده با توصیف منتقدان هاشمی رفسنجانی به عناصر «پیاده» و پیادگان از قطار انقلاب کوشیده هاشمی را بر تارک درخشش و پرستش قرار دهد.
همین روزنامه در 13 مهر و در واکنش به انتقادات اینجانب از «رئیس مجمع تشخیص مصلحت» ذیل مقالهای در تمجید از آقای هاشمی با توصیف اینجانب تحت عنوان «مبتلا به سندروم فراموشی» نوشت: «سجادی... برای بقا میکوشد به تخریب آنهایی بپردازد که روزی یک ربع دیدار با آنها آرزویشان بود.... آقای سجادی شما کجا هستی؟! نکند این فراموشی حافظه تاریخی شما را هم تحت تأثیر قرار داده است. واقعاً فراموش کردید آیتالله هاشمی در چه جایگاهی هستند یا اینکه آب و هوای غرب، تأثیر کرده است.»
پیشتر نیز «حسین مرعشی» در رابطه با انتقادات صورت گرفته به آیتالله هاشمی پس از اعلام کاندیداتوری او برای انتخابات خبرگان گفت: تندروها ممکن است برای آیتالله هاشمی زحمتی درست کنند، اما ایشان بزرگتر از آن است که از این حملات و هجمه برنجد و صحنه سیاست را ترک کند.
همچنین «محمد عطریانفر» نیز در توصیف اولوهیت آقای هاشمی و در اعتراض به اظهارات ناشیانه ایشان در مورد توانایی ایران در ساختن بمب اتمی فرمودهاند: ایشان مجموعه اطلاعاتی در اختیار دارد. ممکن است با توجه به اطلاعاتی که در موضوع هستهای دارد، هدف بزرگی در پس این جمله داشته باشد. برخی اظهارنظرها از سوی برخی چهرههای شاخص، به قصد انشاء است. بیان مطالب به قصد انشاء، اهدافی را دنبال میکند که برای آدمیان عادی قابل فهم نیست(!) در مجموع همه کسانی که در مقام دفاع از هاشمی متوسل به این منطق مبتذل میشوند که؛ شما اصلاً در شأن هاشمی نیستید. هاشمی شما رو ریز میبینه! شأن هاشمی اجل از شما پیادهها است! قبله عالم برای آدمیان عادی قابل فهم نیست!
سجادی خاطرنشان کرد: به این جماعت دلداده باید متذکر این واقعیت شد که عزیزان! اساساً همه مشکل هاشمی از همان روزی شروع شد که خاکستر بر این مناسبات و ادبیات مهوع و بادمجان دور قابچینانه نپاشید. مشکل این «دوستان نابخرد هاشمی» دقیقاً ناتوانی از فهم همین نکته بدیهی است که اساساً ماهیت انقلاب اسلامی ترشروئی با چنین آداب و ادبیات پیشوا سالارانه و مناسبات شاهنشاهی بود.
انقلاب اسلامی اساساً مبارزه با همین ادبیات سالوسی و چاپلوسی و زعیم سالاریهای نوچهپرورانه و خاکسارانه بود.