شهدای ایران:حال اگر گفته شود که "دروغ و غیبت" بدتر هستند، دلیل نمیخواهد؟! یا منظور این است که هر کدام که بدتر باشند، با دلیل بیان گردد؟
گمان نشود که بی جهت بر روی الفاظ تکیه کردهایم؟ خیر؛ بلکه گاهی پشت سؤال مطروحه، نگاه و اهداف دیگری پنهان شدهاند که ممکن است خود ما متوجه نشویم. مثلاً یکی بگوید: «دروغ و غیبت» بدتر است، بعد بگویند: آهان، فلانی دروغ گفت، پس از کافر بدتر است و فلان کافر و ظالم دروغ نگفت، پس از مسلمانی که دروغ گفت، خیلی بهتر است!
الف – دقت شود که همیشه دو هم سنخ با یک دیگر سنجیده میشوند، چنان که هیچ گاه سؤال نمیشود: «آیا رنگ قرمز بهتر است، یا کسب و کار»؟!
ب – انسان دارای دو بُعد "نظری و عملی" میباشد، چنان که در فلسفه و حکمت میگویند: «حکمت نظری و حکمت عملی» - یا در اخلاق میگویند: «اخلاق نظری و اخلاق عملی».
کفر و شرک:
کفر و شرک، به بُعد "نظری" بر میگردد. یعنی «اعتقادات و باورها»ی انسان، نسبت به توحید و معاد.
دروغ و غیبت:
دروغ و غیبت، نوعی فعل و عمل است که از انسان صادر میگردد، پس به «بُعد عملی» بر میگردد.
چنان که ایمان به الله جلّ جلاله و معاد، به بُعد نظری (اعقتادات و باورها) بر میگردد و عمل صالح به بُعد عملی بر میگردد.
نتیجه:
پس این دو مقوله را هیچ گاه با یک دیگر مقایسه نمیکنند.
میشود پرسید: «آیا دروغ بدتر است یا غیبت؟»، چون هر دو فعل "گناه" است؛ میشود پرسید: «آیا کثرت نمازهای مستحبی بهتر است، یا تقسیم وقت (زمان) برای نماز مستحبی، صله ارحام و ...»، چون همه از سنخ عمل میباشند، اما نمیشود پرسید: «آیا دروغ بدتر است یا کفر؟»
اصل و فرع:
اعقتادات، [چه ایمان و چه کفر]، اصل است، اما اعمال همه فروع هستند، چنان که در تقسیمبندی نیز اعتقاد به توحید و معاد از اصول شمرده است، اما کلیه احکام، بایدها و نبایدها که به حوزهی عمل مربوط میباشد، از "فروع" قلمداد گردیده است.
سؤال درست:
حال سؤال را اینگونه میتوان مطرح نمود که «آیا اصل مهمتر است، یا فرع»؟ خب، موضوع هر چه که باشد، پاسخ برای همگان روشن است که "اصل" مهمتر است که "اصل" نامیده شده است و فرع تابع اصل میباشد.
جبران:
جبران دروغ و غیبت و هر گناه دیگری، مستلزم استغفار، توبه و ترک گناه است و اگر حقالناس باشد، مستلزم ادای حقوق دیگران یا کسب رضایت و حلیت از صاحب حق نیز میباشد.
اما جبران کفر و شرک، این است که جهانبینی یک کافر یا مشرک متحول گردد و به خداوند متعال و بازگشت به سوی او ایمان بیاورد.
آخرت:
در آخرت، اگر گناه به هیچ شکلی بخشوده نشده باشد، لکهی آن با نوعی از عذاب (کم یا زیاد – کوتاه مدت یا دراز مدت)، از دامان انسان پاک میشود.
اما، کفر و شرک، از نوع مقولات بخشودنی نمیباشند. شاکلهی کافر یا مشرک، با انکار و تکذیب شکل گرفته است.
از این رو، برای موحدِ گناهکار، امید بخشش یا پایان عذاب هست، اما برای کافر یا مشرک نیست و در جهنم خلود (جاودانگی) دارند. چنان که فرمود: گناهان را (اگر بخواهم) میبخشم، اما کفر و شرک و یأس را رحمتم را هرگز نمیبخشم. چرا که کفر و شرک، یک بهتان عظیم به خداوند سبحان است.
« إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا » (النّساء، 48)
ترجمه: بىترديد خداوند اين (گناه) را كه براى او شريك قرار داده شود نمىآمرزد و غير آن (يا گناهان فروتر از آن) را براى هر كس كه بخواهد (حتی گاه بدون توبه) مىآمرزد و هر كه به خدا شرك ورزد حقّا كه گناهى بزرگ را افترا بسته است.
خلوص، بهترین است:
ایمان به خدا و عمل صالح نیز به تناسب میزان و درجهی «اخلاص» سنجیده میشوند.
ایمان افراد، در تقوا و عمل آنها (در عبادت و اطاعت) ظهور و بروز مییابد و میزان ارزش "ایمان و عمل" نیز به "خلوص" بستگی دارد.
اخلاص در ایمان:
« فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ » (غافر، 14)
ترجمه: پس خدا را در حالى كه عبادت را براى او خالص كردهايد بخوانيد، هر چند كافران را خوش نيايد.
اخلاص در عمل (اطاعت از اوامر الهی):
« قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ » (الأعراف، 29)
ترجمه: بگو: «پروردگارم به دادگرى (قسط، انصاف، عدل) فرمان داده است، و [اينكه] در هر مسجدى روى خود را مستقيم [به سوى قبله] كنيد، و در حالى كه دين خود را براى او خالص گردانيده ايد وى را بخوانيد، همان گونه كه شما را پديد آورد [به سوى او] بر مى گرديد.»
بدترین:
بدترین گناه [چه اعتقادی و چه عملی] نیز به فرموده رسول الله و امیرالمؤمنین علیهما السلام نیز آن است که صاحبش آن را کوچک (و غیر مهم) انگارد. چرا که گناه، نافرمانی خداوند جلیل و سبحان است.
مشارکت و همافزایی: (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
کفر و شرک بدتر هستند یا دروغ و غیبت - به چه دلیل؟
*ایکس شبهه
گمان نشود که بی جهت بر روی الفاظ تکیه کردهایم؟ خیر؛ بلکه گاهی پشت سؤال مطروحه، نگاه و اهداف دیگری پنهان شدهاند که ممکن است خود ما متوجه نشویم. مثلاً یکی بگوید: «دروغ و غیبت» بدتر است، بعد بگویند: آهان، فلانی دروغ گفت، پس از کافر بدتر است و فلان کافر و ظالم دروغ نگفت، پس از مسلمانی که دروغ گفت، خیلی بهتر است!
الف – دقت شود که همیشه دو هم سنخ با یک دیگر سنجیده میشوند، چنان که هیچ گاه سؤال نمیشود: «آیا رنگ قرمز بهتر است، یا کسب و کار»؟!
ب – انسان دارای دو بُعد "نظری و عملی" میباشد، چنان که در فلسفه و حکمت میگویند: «حکمت نظری و حکمت عملی» - یا در اخلاق میگویند: «اخلاق نظری و اخلاق عملی».
کفر و شرک:
کفر و شرک، به بُعد "نظری" بر میگردد. یعنی «اعتقادات و باورها»ی انسان، نسبت به توحید و معاد.
دروغ و غیبت:
دروغ و غیبت، نوعی فعل و عمل است که از انسان صادر میگردد، پس به «بُعد عملی» بر میگردد.
چنان که ایمان به الله جلّ جلاله و معاد، به بُعد نظری (اعقتادات و باورها) بر میگردد و عمل صالح به بُعد عملی بر میگردد.
نتیجه:
پس این دو مقوله را هیچ گاه با یک دیگر مقایسه نمیکنند.
میشود پرسید: «آیا دروغ بدتر است یا غیبت؟»، چون هر دو فعل "گناه" است؛ میشود پرسید: «آیا کثرت نمازهای مستحبی بهتر است، یا تقسیم وقت (زمان) برای نماز مستحبی، صله ارحام و ...»، چون همه از سنخ عمل میباشند، اما نمیشود پرسید: «آیا دروغ بدتر است یا کفر؟»
اصل و فرع:
اعقتادات، [چه ایمان و چه کفر]، اصل است، اما اعمال همه فروع هستند، چنان که در تقسیمبندی نیز اعتقاد به توحید و معاد از اصول شمرده است، اما کلیه احکام، بایدها و نبایدها که به حوزهی عمل مربوط میباشد، از "فروع" قلمداد گردیده است.
سؤال درست:
حال سؤال را اینگونه میتوان مطرح نمود که «آیا اصل مهمتر است، یا فرع»؟ خب، موضوع هر چه که باشد، پاسخ برای همگان روشن است که "اصل" مهمتر است که "اصل" نامیده شده است و فرع تابع اصل میباشد.
جبران:
جبران دروغ و غیبت و هر گناه دیگری، مستلزم استغفار، توبه و ترک گناه است و اگر حقالناس باشد، مستلزم ادای حقوق دیگران یا کسب رضایت و حلیت از صاحب حق نیز میباشد.
اما جبران کفر و شرک، این است که جهانبینی یک کافر یا مشرک متحول گردد و به خداوند متعال و بازگشت به سوی او ایمان بیاورد.
آخرت:
در آخرت، اگر گناه به هیچ شکلی بخشوده نشده باشد، لکهی آن با نوعی از عذاب (کم یا زیاد – کوتاه مدت یا دراز مدت)، از دامان انسان پاک میشود.
اما، کفر و شرک، از نوع مقولات بخشودنی نمیباشند. شاکلهی کافر یا مشرک، با انکار و تکذیب شکل گرفته است.
از این رو، برای موحدِ گناهکار، امید بخشش یا پایان عذاب هست، اما برای کافر یا مشرک نیست و در جهنم خلود (جاودانگی) دارند. چنان که فرمود: گناهان را (اگر بخواهم) میبخشم، اما کفر و شرک و یأس را رحمتم را هرگز نمیبخشم. چرا که کفر و شرک، یک بهتان عظیم به خداوند سبحان است.
« إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا » (النّساء، 48)
ترجمه: بىترديد خداوند اين (گناه) را كه براى او شريك قرار داده شود نمىآمرزد و غير آن (يا گناهان فروتر از آن) را براى هر كس كه بخواهد (حتی گاه بدون توبه) مىآمرزد و هر كه به خدا شرك ورزد حقّا كه گناهى بزرگ را افترا بسته است.
خلوص، بهترین است:
ایمان به خدا و عمل صالح نیز به تناسب میزان و درجهی «اخلاص» سنجیده میشوند.
ایمان افراد، در تقوا و عمل آنها (در عبادت و اطاعت) ظهور و بروز مییابد و میزان ارزش "ایمان و عمل" نیز به "خلوص" بستگی دارد.
اخلاص در ایمان:
« فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ » (غافر، 14)
ترجمه: پس خدا را در حالى كه عبادت را براى او خالص كردهايد بخوانيد، هر چند كافران را خوش نيايد.
اخلاص در عمل (اطاعت از اوامر الهی):
« قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُواْ وُجُوهَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ » (الأعراف، 29)
ترجمه: بگو: «پروردگارم به دادگرى (قسط، انصاف، عدل) فرمان داده است، و [اينكه] در هر مسجدى روى خود را مستقيم [به سوى قبله] كنيد، و در حالى كه دين خود را براى او خالص گردانيده ايد وى را بخوانيد، همان گونه كه شما را پديد آورد [به سوى او] بر مى گرديد.»
بدترین:
بدترین گناه [چه اعتقادی و چه عملی] نیز به فرموده رسول الله و امیرالمؤمنین علیهما السلام نیز آن است که صاحبش آن را کوچک (و غیر مهم) انگارد. چرا که گناه، نافرمانی خداوند جلیل و سبحان است.
مشارکت و همافزایی: (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
کفر و شرک بدتر هستند یا دروغ و غیبت - به چه دلیل؟
*ایکس شبهه