از لابه لای حرف های پل برایتنر و وحید هاشمیان مشخص شد که در آلمان ۲۴ مربی فقط وظیفه دارند که فلسفه فوتبال ۱۸ باشگاه بوندس لیگا را با یواخیم لوو هماهنگ کنند تا با همگرایی قهرمان جهان شوند.
به گزارش شهدای ایران، «در آلمان تصمیم گرفته شده بود که خلاقیت و فلسفه تیکی تاکا به این کشور وارد شود، اینگونه بود که بایرن به سراغ پپ گواردیولا رفت و وی را به این باشگاه آوردیم».
پل برایتنر این جمله را به عادل فردوسی پورگفت و بعد شروع کرد در مورد فلسفه بایرن حرف زدن و ما ماندیم و این پرسش که چه کسی برای بایرن که نه برای فوتبال آلمان تصمیم می گیرد که فلسفه فوتبال را عوض کنند یا نکنند و یا اگر عوض می کنند سراغ چه کسی بروند؟
تطابق حرف های برایتنر و هاشمیان
چند ماه بعد در برنامه ورزش و مردم، وحید هاشمیان نشسته بود. او پاسخ این پرسش ما را اینگونه داد:
«فلسفه باشگاههای آلمانی مشخص است. این مسئله را در سایت خود بیان می کنند. مربی ۲۳ ساله تیم ملی آلمان از سال ۲۰۰۸ در بخش آموزش فوتبال وارد شد. او مسئولیت دارد که تفکر یوآخیم لوو را در بین مربیان آموزش دهد تا این سبک فرا گیر شود. آنها ۲۴ مربی را در ۴ گروه ۶ نفره تقسیم کردند. از این بین ۳-۴ نفر بازیکنان سابق ملی هستند. ۳-۴ نفر انتخاب شدند که در تیم پایه هستند. از مربیان دانشگاهی هم انتخاب میکنند تا با آموزش این نفرات فلسفه فوتبال مدنظر خود را در کل آلمان پخش کنند.»
۲۴ مربی حلقه واسط یواخیم لوو و باشگاهها
در واقع رمزیابی به همین سادگی انجام میشود. آنجا در آلمان ۲۴ مربی آموزش دیده موظف هستند تفکرات یواخیم لوو را در فوتبال باشگاهی پخش کنند و به این ترتیب با همکاری صحیح جلو میروند و قهرمان دنیا میشوند و حتی برزیل قدرتمند را با هفت گل بدرقه میکنند.
در کشورمان به همین نکته و نکات نیاز داریم و البته حس همکاری. وقتی به فوتبال ایران نگاه میکنیم فلسفه ای نمیبینیم، هر باشگاهی یک راه را میرود، یکی مربی پرتغالی دارد، دیگری مربی ایرانی جوان و علم گرا، دیگری مبتنی بر تجربه است و سنتی، آن دیگری مربی کروات دارد و این ماجرا ادامه دارد، نه امسال و پارسال بلکه در همیشه تاریخ ادامه دارد.
جنگ مربیان و واگرایی محض
چون فلسفهها یکی نیست اختلافها به وجود میآید. کیروش با مایلیکهن درگیر میشود، امیر قلعه نویی و مظلومی و ... همه علیه کیروشی میشوند که برای هماهنگ کردن این همه فلسفه متفاوت زمان بیشتری از سه روز و چهار روز نیاز دارد. او قانون را زیر پا میگذارد اما حق دارد، مربیان باشگاهها متضرر می شوند چون حق دارند. جنگ بالا میگیرد، هر کس حق خود را میخواهد اما چون فلسفهها متفاوت است نتیجه کاملا مشخص است. هم ضعف در زیر ساختها و هم واگرایی فلسفهها و نهایتا درگیریهای مختلف.
آنجا ۲۴ مربی تنها برای هماهنگ کردن باشگاهها کار میکنند. تعداد تیم ها ۱۸ عدد است اما مربیان ۲۴ نفر هستند؛ این یعنی کار بیشتر شاید بقیه مربیان هم تیم های پایه را در اختیار گرفتهاند و آنها را با فلسفه فوتبال آلمان و یواخیم لوو هماهنگ می کنند انگار که لوو پادشاه فوتبال آلمان است و همه با او همکاری میکنند. شاید هم برای بایرن همین تیم تصمیم گرفته که تیکی تاکا را با گواردیولا به بایرن می آورند و برایتنر می گوید : در آلمان تصمیم گرفته شده بود که تیکی تاکا به این کشور بیاید.
این ماجرا ما را به یاد آن قصه دوران کودکی میاندازد که پرندگان در تور صیاد گرفتار بودند و تا زمانی که هر کس به سمتی پرواز میکرد، تور از جا بلند نمیشد اما وقتی همه به یک سو پر کشیدند توانستند از چنگ صیاد فرار کنند.
اینجا اما ما با کی روش فقط دعوا میکنیم، هر که بیشتر فریاد بزند احتمالا آدم قدرتمندتری است.
منبع: مهر
پل برایتنر این جمله را به عادل فردوسی پورگفت و بعد شروع کرد در مورد فلسفه بایرن حرف زدن و ما ماندیم و این پرسش که چه کسی برای بایرن که نه برای فوتبال آلمان تصمیم می گیرد که فلسفه فوتبال را عوض کنند یا نکنند و یا اگر عوض می کنند سراغ چه کسی بروند؟
تطابق حرف های برایتنر و هاشمیان
چند ماه بعد در برنامه ورزش و مردم، وحید هاشمیان نشسته بود. او پاسخ این پرسش ما را اینگونه داد:
«فلسفه باشگاههای آلمانی مشخص است. این مسئله را در سایت خود بیان می کنند. مربی ۲۳ ساله تیم ملی آلمان از سال ۲۰۰۸ در بخش آموزش فوتبال وارد شد. او مسئولیت دارد که تفکر یوآخیم لوو را در بین مربیان آموزش دهد تا این سبک فرا گیر شود. آنها ۲۴ مربی را در ۴ گروه ۶ نفره تقسیم کردند. از این بین ۳-۴ نفر بازیکنان سابق ملی هستند. ۳-۴ نفر انتخاب شدند که در تیم پایه هستند. از مربیان دانشگاهی هم انتخاب میکنند تا با آموزش این نفرات فلسفه فوتبال مدنظر خود را در کل آلمان پخش کنند.»
۲۴ مربی حلقه واسط یواخیم لوو و باشگاهها
در واقع رمزیابی به همین سادگی انجام میشود. آنجا در آلمان ۲۴ مربی آموزش دیده موظف هستند تفکرات یواخیم لوو را در فوتبال باشگاهی پخش کنند و به این ترتیب با همکاری صحیح جلو میروند و قهرمان دنیا میشوند و حتی برزیل قدرتمند را با هفت گل بدرقه میکنند.
در کشورمان به همین نکته و نکات نیاز داریم و البته حس همکاری. وقتی به فوتبال ایران نگاه میکنیم فلسفه ای نمیبینیم، هر باشگاهی یک راه را میرود، یکی مربی پرتغالی دارد، دیگری مربی ایرانی جوان و علم گرا، دیگری مبتنی بر تجربه است و سنتی، آن دیگری مربی کروات دارد و این ماجرا ادامه دارد، نه امسال و پارسال بلکه در همیشه تاریخ ادامه دارد.
جنگ مربیان و واگرایی محض
چون فلسفهها یکی نیست اختلافها به وجود میآید. کیروش با مایلیکهن درگیر میشود، امیر قلعه نویی و مظلومی و ... همه علیه کیروشی میشوند که برای هماهنگ کردن این همه فلسفه متفاوت زمان بیشتری از سه روز و چهار روز نیاز دارد. او قانون را زیر پا میگذارد اما حق دارد، مربیان باشگاهها متضرر می شوند چون حق دارند. جنگ بالا میگیرد، هر کس حق خود را میخواهد اما چون فلسفهها متفاوت است نتیجه کاملا مشخص است. هم ضعف در زیر ساختها و هم واگرایی فلسفهها و نهایتا درگیریهای مختلف.
آنجا ۲۴ مربی تنها برای هماهنگ کردن باشگاهها کار میکنند. تعداد تیم ها ۱۸ عدد است اما مربیان ۲۴ نفر هستند؛ این یعنی کار بیشتر شاید بقیه مربیان هم تیم های پایه را در اختیار گرفتهاند و آنها را با فلسفه فوتبال آلمان و یواخیم لوو هماهنگ می کنند انگار که لوو پادشاه فوتبال آلمان است و همه با او همکاری میکنند. شاید هم برای بایرن همین تیم تصمیم گرفته که تیکی تاکا را با گواردیولا به بایرن می آورند و برایتنر می گوید : در آلمان تصمیم گرفته شده بود که تیکی تاکا به این کشور بیاید.
این ماجرا ما را به یاد آن قصه دوران کودکی میاندازد که پرندگان در تور صیاد گرفتار بودند و تا زمانی که هر کس به سمتی پرواز میکرد، تور از جا بلند نمیشد اما وقتی همه به یک سو پر کشیدند توانستند از چنگ صیاد فرار کنند.
اینجا اما ما با کی روش فقط دعوا میکنیم، هر که بیشتر فریاد بزند احتمالا آدم قدرتمندتری است.
منبع: مهر