اقدامات اخیر دولت در گران کردن برخی خدمات و کالاها و اظهارات مسئولان در خصوص آزادسازی باعث شد تا پای حرف مردم برویم و نظر آنها را در این باره جویا شویم. در این پرسوجو پی بردیم که این روزها علاوه بر آلودگی هوا، گرانی هم برای مردم خفه کننده شد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، وزن میوه، لبنیات و مواد پروتئینی مدت زیادی است که در سبد خانوار سبکتر از قبل شده است. افزایش لجام گسیخته قیمت میوه، لبنیات و سایر مواد غذایی به خصوص در ماههای اخیر سبب شده تا بسیاری از مردم کمتر از ماهها و سالهای قبل به مواد خوراکی توجه کنند و برخی کارشناسان تغذیه ادامه این روند را باعث به خطر افتادن سلامت جامعه میدانند.
در کنار این مسائل چندی قبل با مصوبه شورای عالی هواپیمایی، آزادسازی نرخ بلیت هواپیما، عملیاتی شد و از آن پس، قیمت بلیت هواپیما مانند پروازهای خارجی، «کف» مشخصی نخواهد داشت و در عوض، تا سقف خاصی قابل تعیین است. به عبارت دیگر، با آزاد شدن قیمت بلیت هواپیما، به جای اینکه بلیت، یک نرخ ثابت داشته باشد، قیمت آن با توجه به میزان «تقاضا» در مقاطع مختلف تعیین میشود. قیمت بلیط قطار هم با مجوز وزارت راه و شهرسازی توسط شرکت رجا گران شد که فعلاً سازمان حمایت اجرای این مصوبه را متوقف کرده است. از سوی دیگر همین سازمان حمایت مجوز گرانی 6 درصدی قیمت لبنیات و افزایش 8 تا 10 درصدی قیمت برخی برندختی لوازم خانگی را صادر کرده است.
علاوه بر این وزیر نفت اخیراً از طرح ویژه وزارت نفت برای آزادسازی قیمت بنزین خبر داد و گفت: براساس این طرح، جایگاههای عرضه سوخت به سه کلاس تبدیل میشوند و تنها جایگاههای کلاس سه، بنزین را به قیمت دولتی خواهند فروخت.
اما با توجه به رکود حاکم در بازار و وضعیت نامناسب حقوق و دستمزد و رکود کسب و کار پای حرف مردم رفتیم تا از نزدیک نظر مردم را درباره گرانیهای اخیر بدانیم.
* خرید میوه مردم به تک دانه رسیده است
گفتوگوی تسنیم با یکی از میوه فروش های مرکز تهران حکایت از آن داشت که میزان خرید میوه توسط مردم از میوه فروشی ها بسیار کاهش یافته و دیگر از خریدهای 10 و 20 کیلویی میوه خبری نیست. سال ها قبل، وفور میوه و قیمت های مناسب آن سبب می شد تا شهروندان به خرید سبدی یا صندوقی میوه بپردازند تا آنجا که دور ریز میوه در منازل شهروندان زیاد بود.
وی ادامه میدهد: در چند سال اخیر شهروندان در خرید میوه به یک تا دو کیلو قناعت می کنند. خرید میوه های دانه ای در اکثر میوه فروشی های تهران رواج یافته و مردم عمدتاً ترجیح می دهند در خرید میوه وسواس زیادی به خرج داده و خرید حداقلی داشته باشند. حتی برخی از مشتریها خرید 500 گرمی میوه دارند چرا که قیمت میوه بسیار گران است. با توجه به اینکه قیمت میوه در میوه فروشیها گران است اکثر مردم برای همان خرید حداقلی میادین میوه و تره بار را انتخاب می کنند.
* از گرانی به مرز خفگی رسیدیم
اما نکته قابل توجه در این میوه فروشی تقاضای مردم برای خرید میوه های " لکه دار" یا به اصلاح "زده دار" بود. خانمی در حال جدا کردن برخی از میوه های ناسالم بود. وقتی از او سوال کردم چرا از این میوه ها تهیه می کنید میگوید: با توجه به اینکه قیمت میوه بالاستف میوه های لکه دار یک سوم قیمت میوه های سالم به فروش میرسد. حقوقمان کفاف خرید مواد خوراکی مطلوب را نمی دهد به همین دلیل به دنبال میوه های لکه دار میروم تا شرمنده فرزندانم نباشم.
وی ادامه میدهد: گرانی تا این حد است که به مرز خفگی رسیده ایم. حقوقها به قدری کم است که نه تنها قدرت پس انداز نداریم، حتی اگر فوت کنیم، خرج دفن و کفن را هم اقواممان باید قرض کنند.
این خانم خانه دار ادامه میگوید: دولت وعده ارزان شدن و بهبود کیفیت زندگی را با اجرا شدن برجام داده است. مردم میدانند که مسئولان به آنها دروغ گفته اند. چرا که اکنون با نزدیک شدن به اجرای برجام تمام وسایل خوراکی و بلیت هواپیما، قیمت بنزین به طور نامحسوس یا گران شده و یا زمزمه گرانی میآید.
*قدرت خرید بلیت هواپیما را اصلا ندارم
مرد میانسالی که در مغازه مشغول خرید تخم مرغ است اظهار میکند: روزگاری بود که مردم اگر میخواستند غذای کم خرجی را برای خانه و خانواده تهیه کنند به سراغ تخم مرغ میرفتند. این در حالی است که قیمت تخم مرغ هم در حال حاضر ارزان نیست و هر روز شاهد گران شدن قیمت لبنیات هستیم.
این مرد میانسال درباره گران شدن قیمت بلیت هواپیما میگوید:سالهاست که با هواپیما سفر نکرده ام. اگر هر وقت هم تمایل به مسافرت داشته ام با اتوبوس یا قطار رفته ام، چرا که هیچ وقت هزینه سفر با این وسیله را نداشتم.
این مرد که خود راننده تاکسی است بیان میکند: مردم تنها نسبت به گران شدن کرایه تاکسی واکنش نشان می دهند،در صورتی که برای سایر هزینه ها هیچ گاه اعتراض نمیکنند. به عنوان مثال هزینه سفره شب چله مردم را همین چند شب گذشته مشاهده کردید، مردم با وجود گران بودن اما باز هم تقاضا داشتند.
وی می افزاید: مردم نباید خرید کنند تا رکود از این وضعیت بدتر شود. بلکه دولت فکر اساسی کند. آن کسی که باید به فکر بهبود وضعیت اقتصادی باشد دولت است، نه اینکه مردم با بدبختی تقاص عدم برنامه ریزی دولت را بدهند. اقتصاد در ایران دولتی است. به جای افزایش حقوق مردم و افزایش قدرت خرید ، مردم را فریب دادند. دولت با پرداخت وامهایی با نرخ سود بالا (وام خودرو25 میلیونی) تقاضای کاذب ایجاد کرد. این موضوع به ضرر جامعه و مردم است. به نظر من تنها مردم بیکار باید از این طرح استقبال میکردند ،تا بتوانند با خودرویی که میخرند مسافرکشی و امرار معاش کنند.
* دیگر قدرت خرید لبنیات را هم نداریم
مرد جوانی که در بانک مشغول پُر کردن فرم برای واریز بدهی هایش بود می افزاید:مردم قدرت پس انداز ندارند. امروز حقوق مردم به اندازه ای است که تنها میتوانند اجاره بها ، هزینه رفت و آمد و حداقل سبد معیشت را بپردازند.
وی میگوید:مدرس دانشگاه هستم. چندی قبل در اخبار خواندم که ژاپن برای خروج از رکود، حقوق نیروی کار را افزایش داد. در ایران این موضوع بر عکس است.روز به روز حقوق کاهشمی یاد. من ماشین ندارم که اطلاعی درباره قیمت بنزین داشته باشم. اما درباره افزایش قیمت لبنیات و هواپیما باید بگویم، اگر سالهای قبل ماهی یکبار لبنیات میخریدیم اکنون دیگر قدرت خرید آن را هم نداریم. به نظرم در حال حاضر کمتر کسی به سفر میرود. چون سفر رفتن تنها هزینه اش محدود به کرایه رفت و آمد نیست، بلکه هزینه های سفر بسیار زیاد است. چندی قبل از دانشجویانم شنیدم که مردم در اعتراض به روحانی پیامک نمادین سوری تهیه کرده اند.
این مدرس دانشگاه میافزاید: بارها از جوانان سوال کردم چرا ازدواج نمیکنید، پاسخ میدهند همین روزها باید به این دولت پول دستی بدهیم تا اجازه نفس کشیدن داشته باشیم. با چنین وضعیتی چگونه ازدواج کنیم؟!
وی میگوید: تنها راهکار خروج از رکود افزایش حقوق و دستمزد است. اگر حقوق افزایش یابد و مردم قدرت خرید داشته باشند تمام بخشها میتوانند از منفعت خرید مردم بهرهمند شوند. اگر مردم قدرت خرید نداشته باشند،چگونه میتوانند محصول خریداری کنند. کاهش تقاضا و تلنبار شدن محصولات در انبار نشان دهنده نبود قدرت خرید است نه اینکه مردم پس انداز برای پسا تحریم داشته باشند.
*دولت یک روز به جای ما زندگی کند
خانم جوان دیگری که در فروشگاه مشغول خرید میگوید: دیگر تحمل گرانی را نداریم، در حال خفه شدن هستیم. نصف حقوقمان صرف کرایه خانه میشود. بخشی صرف هزینه رفت و آمد (حتی اگر با وسایل حمل و نقل عمومی هم رفتوآمد کنیم)، بخشی هزینه درمان، بخشی هم هزینه تحصیل فرزندم را میدهم. به نظر شما با حقوق یک میلیون و 300هزار تومانی با بهترین حالت، چگونه میتوانم به تغذیه مناسب و خرید لباس با کیفیت فکر کنم؟!
وی می افزاید: دولت اگر یک روز به جای مردم زندگی کند، متوجه وضعیت دشوار زندگی میشود.
*دلمان به نان و پنیر خوش بود، آن را هم گران کردند
پیرمرد دیگر که با تاکسی منتظر مسافر ایستاده است میگوید: دولت اجازه ندارد دیگر قیمت بنزین تاکسیها را گران کند. سهمیه ما را قطع کردند و فکر زن و بچه ما نبودند. دوره آخرالزمان شده است، دلمان خوش بود که می توانیم یک نان و پنیری هر روز بخوریم، آن را هم با گران کردن لبنیات میخواهند از ما بگیرند. مگر قیمت نان را گران نکردند، حتما قیمت لبنیات را هم گران میکنند.
من که سراپا گوش شده بودم به صحبت های پیرمرد فکر میکردم. وی ادامه میدهد: دولت مثلاً به فکر ازدواج جوانان است، روز به روز جوانانمان پیر می شوند بدون اینکه ازدواج کنند، دوست دارم به دولت بگویم شما که وضع اقتصاد کشور را هر روز بدتر می کنید چه انتظاری دارید جوان بدبخت بیاید با این گرانی ازدواج کند، نه مسکنی است و نه شغلی، تازه خرج و مخارج هم هر روز بیشتر می شود. با این وضعیت که نمی شود که زندگی کرد.
پیرمرد می گوید:خطی که من در آن کار میکنم در بسیاری از ساعات روز مسافر ندارد و من ناچارم مدت زیادی را صبر کنیم تا 4 نفر سوار ماشین شوند. در این بین مسافربرهای شخصی که از این مسیر میگذرند همان تعداد مسافر محدود را هم سوار میکنند! و در نتیجه یکی دو نفری که در این وانفسا سوار تاکسی ما میشوند از انتظار خسته شده و پیاده میشوند و سوار همان مسافربرهای شخصی میشوند تا سریعتر به مقصد برسند. هیچ کجای این مملکت نظم ندارد. وضعیت در 2سال اخیر بدتر شده است.
راننده تاکسی در واکنش به خبر آزاد سازی قیمت بنزین با اشاره به اینکه یک سوم درآمد من کم شده است، میگوید:حتی تاکسی های گازسوز هم بنزین لازم دارند اینجوری نیست که دوگانه سوزها بنزین مصرف نکنند چراکه ممکن است گاز سی ان جی خودرو تمام شود و مجبور شود از بنزین استفاده کند.
وی ادامه میدهد: مسئولین باید بین بنزین ناوگان حمل و نقل عمومی و خودروهای شخصی تفاوتی قائل شوند؛ اگر قرار باشد هم تاکسی بنزین هزار تومانی بزند و هم خودروی شخصی ، پس چه فرقی بین وسیله خدمات عمومی و وسیله شخصی است. وقتی این تاکسی خدمات عمومی ارائه می دهد، بالاخره دولت هم باید از این تاکسی حمایت کند.
در کنار این مسائل چندی قبل با مصوبه شورای عالی هواپیمایی، آزادسازی نرخ بلیت هواپیما، عملیاتی شد و از آن پس، قیمت بلیت هواپیما مانند پروازهای خارجی، «کف» مشخصی نخواهد داشت و در عوض، تا سقف خاصی قابل تعیین است. به عبارت دیگر، با آزاد شدن قیمت بلیت هواپیما، به جای اینکه بلیت، یک نرخ ثابت داشته باشد، قیمت آن با توجه به میزان «تقاضا» در مقاطع مختلف تعیین میشود. قیمت بلیط قطار هم با مجوز وزارت راه و شهرسازی توسط شرکت رجا گران شد که فعلاً سازمان حمایت اجرای این مصوبه را متوقف کرده است. از سوی دیگر همین سازمان حمایت مجوز گرانی 6 درصدی قیمت لبنیات و افزایش 8 تا 10 درصدی قیمت برخی برندختی لوازم خانگی را صادر کرده است.
علاوه بر این وزیر نفت اخیراً از طرح ویژه وزارت نفت برای آزادسازی قیمت بنزین خبر داد و گفت: براساس این طرح، جایگاههای عرضه سوخت به سه کلاس تبدیل میشوند و تنها جایگاههای کلاس سه، بنزین را به قیمت دولتی خواهند فروخت.
اما با توجه به رکود حاکم در بازار و وضعیت نامناسب حقوق و دستمزد و رکود کسب و کار پای حرف مردم رفتیم تا از نزدیک نظر مردم را درباره گرانیهای اخیر بدانیم.
* خرید میوه مردم به تک دانه رسیده است
گفتوگوی تسنیم با یکی از میوه فروش های مرکز تهران حکایت از آن داشت که میزان خرید میوه توسط مردم از میوه فروشی ها بسیار کاهش یافته و دیگر از خریدهای 10 و 20 کیلویی میوه خبری نیست. سال ها قبل، وفور میوه و قیمت های مناسب آن سبب می شد تا شهروندان به خرید سبدی یا صندوقی میوه بپردازند تا آنجا که دور ریز میوه در منازل شهروندان زیاد بود.
وی ادامه میدهد: در چند سال اخیر شهروندان در خرید میوه به یک تا دو کیلو قناعت می کنند. خرید میوه های دانه ای در اکثر میوه فروشی های تهران رواج یافته و مردم عمدتاً ترجیح می دهند در خرید میوه وسواس زیادی به خرج داده و خرید حداقلی داشته باشند. حتی برخی از مشتریها خرید 500 گرمی میوه دارند چرا که قیمت میوه بسیار گران است. با توجه به اینکه قیمت میوه در میوه فروشیها گران است اکثر مردم برای همان خرید حداقلی میادین میوه و تره بار را انتخاب می کنند.
* از گرانی به مرز خفگی رسیدیم
اما نکته قابل توجه در این میوه فروشی تقاضای مردم برای خرید میوه های " لکه دار" یا به اصلاح "زده دار" بود. خانمی در حال جدا کردن برخی از میوه های ناسالم بود. وقتی از او سوال کردم چرا از این میوه ها تهیه می کنید میگوید: با توجه به اینکه قیمت میوه بالاستف میوه های لکه دار یک سوم قیمت میوه های سالم به فروش میرسد. حقوقمان کفاف خرید مواد خوراکی مطلوب را نمی دهد به همین دلیل به دنبال میوه های لکه دار میروم تا شرمنده فرزندانم نباشم.
وی ادامه میدهد: گرانی تا این حد است که به مرز خفگی رسیده ایم. حقوقها به قدری کم است که نه تنها قدرت پس انداز نداریم، حتی اگر فوت کنیم، خرج دفن و کفن را هم اقواممان باید قرض کنند.
این خانم خانه دار ادامه میگوید: دولت وعده ارزان شدن و بهبود کیفیت زندگی را با اجرا شدن برجام داده است. مردم میدانند که مسئولان به آنها دروغ گفته اند. چرا که اکنون با نزدیک شدن به اجرای برجام تمام وسایل خوراکی و بلیت هواپیما، قیمت بنزین به طور نامحسوس یا گران شده و یا زمزمه گرانی میآید.
*قدرت خرید بلیت هواپیما را اصلا ندارم
مرد میانسالی که در مغازه مشغول خرید تخم مرغ است اظهار میکند: روزگاری بود که مردم اگر میخواستند غذای کم خرجی را برای خانه و خانواده تهیه کنند به سراغ تخم مرغ میرفتند. این در حالی است که قیمت تخم مرغ هم در حال حاضر ارزان نیست و هر روز شاهد گران شدن قیمت لبنیات هستیم.
این مرد میانسال درباره گران شدن قیمت بلیت هواپیما میگوید:سالهاست که با هواپیما سفر نکرده ام. اگر هر وقت هم تمایل به مسافرت داشته ام با اتوبوس یا قطار رفته ام، چرا که هیچ وقت هزینه سفر با این وسیله را نداشتم.
این مرد که خود راننده تاکسی است بیان میکند: مردم تنها نسبت به گران شدن کرایه تاکسی واکنش نشان می دهند،در صورتی که برای سایر هزینه ها هیچ گاه اعتراض نمیکنند. به عنوان مثال هزینه سفره شب چله مردم را همین چند شب گذشته مشاهده کردید، مردم با وجود گران بودن اما باز هم تقاضا داشتند.
وی می افزاید: مردم نباید خرید کنند تا رکود از این وضعیت بدتر شود. بلکه دولت فکر اساسی کند. آن کسی که باید به فکر بهبود وضعیت اقتصادی باشد دولت است، نه اینکه مردم با بدبختی تقاص عدم برنامه ریزی دولت را بدهند. اقتصاد در ایران دولتی است. به جای افزایش حقوق مردم و افزایش قدرت خرید ، مردم را فریب دادند. دولت با پرداخت وامهایی با نرخ سود بالا (وام خودرو25 میلیونی) تقاضای کاذب ایجاد کرد. این موضوع به ضرر جامعه و مردم است. به نظر من تنها مردم بیکار باید از این طرح استقبال میکردند ،تا بتوانند با خودرویی که میخرند مسافرکشی و امرار معاش کنند.
* دیگر قدرت خرید لبنیات را هم نداریم
مرد جوانی که در بانک مشغول پُر کردن فرم برای واریز بدهی هایش بود می افزاید:مردم قدرت پس انداز ندارند. امروز حقوق مردم به اندازه ای است که تنها میتوانند اجاره بها ، هزینه رفت و آمد و حداقل سبد معیشت را بپردازند.
وی میگوید:مدرس دانشگاه هستم. چندی قبل در اخبار خواندم که ژاپن برای خروج از رکود، حقوق نیروی کار را افزایش داد. در ایران این موضوع بر عکس است.روز به روز حقوق کاهشمی یاد. من ماشین ندارم که اطلاعی درباره قیمت بنزین داشته باشم. اما درباره افزایش قیمت لبنیات و هواپیما باید بگویم، اگر سالهای قبل ماهی یکبار لبنیات میخریدیم اکنون دیگر قدرت خرید آن را هم نداریم. به نظرم در حال حاضر کمتر کسی به سفر میرود. چون سفر رفتن تنها هزینه اش محدود به کرایه رفت و آمد نیست، بلکه هزینه های سفر بسیار زیاد است. چندی قبل از دانشجویانم شنیدم که مردم در اعتراض به روحانی پیامک نمادین سوری تهیه کرده اند.
این مدرس دانشگاه میافزاید: بارها از جوانان سوال کردم چرا ازدواج نمیکنید، پاسخ میدهند همین روزها باید به این دولت پول دستی بدهیم تا اجازه نفس کشیدن داشته باشیم. با چنین وضعیتی چگونه ازدواج کنیم؟!
وی میگوید: تنها راهکار خروج از رکود افزایش حقوق و دستمزد است. اگر حقوق افزایش یابد و مردم قدرت خرید داشته باشند تمام بخشها میتوانند از منفعت خرید مردم بهرهمند شوند. اگر مردم قدرت خرید نداشته باشند،چگونه میتوانند محصول خریداری کنند. کاهش تقاضا و تلنبار شدن محصولات در انبار نشان دهنده نبود قدرت خرید است نه اینکه مردم پس انداز برای پسا تحریم داشته باشند.
*دولت یک روز به جای ما زندگی کند
خانم جوان دیگری که در فروشگاه مشغول خرید میگوید: دیگر تحمل گرانی را نداریم، در حال خفه شدن هستیم. نصف حقوقمان صرف کرایه خانه میشود. بخشی صرف هزینه رفت و آمد (حتی اگر با وسایل حمل و نقل عمومی هم رفتوآمد کنیم)، بخشی هزینه درمان، بخشی هم هزینه تحصیل فرزندم را میدهم. به نظر شما با حقوق یک میلیون و 300هزار تومانی با بهترین حالت، چگونه میتوانم به تغذیه مناسب و خرید لباس با کیفیت فکر کنم؟!
وی می افزاید: دولت اگر یک روز به جای مردم زندگی کند، متوجه وضعیت دشوار زندگی میشود.
*دلمان به نان و پنیر خوش بود، آن را هم گران کردند
پیرمرد دیگر که با تاکسی منتظر مسافر ایستاده است میگوید: دولت اجازه ندارد دیگر قیمت بنزین تاکسیها را گران کند. سهمیه ما را قطع کردند و فکر زن و بچه ما نبودند. دوره آخرالزمان شده است، دلمان خوش بود که می توانیم یک نان و پنیری هر روز بخوریم، آن را هم با گران کردن لبنیات میخواهند از ما بگیرند. مگر قیمت نان را گران نکردند، حتما قیمت لبنیات را هم گران میکنند.
من که سراپا گوش شده بودم به صحبت های پیرمرد فکر میکردم. وی ادامه میدهد: دولت مثلاً به فکر ازدواج جوانان است، روز به روز جوانانمان پیر می شوند بدون اینکه ازدواج کنند، دوست دارم به دولت بگویم شما که وضع اقتصاد کشور را هر روز بدتر می کنید چه انتظاری دارید جوان بدبخت بیاید با این گرانی ازدواج کند، نه مسکنی است و نه شغلی، تازه خرج و مخارج هم هر روز بیشتر می شود. با این وضعیت که نمی شود که زندگی کرد.
پیرمرد می گوید:خطی که من در آن کار میکنم در بسیاری از ساعات روز مسافر ندارد و من ناچارم مدت زیادی را صبر کنیم تا 4 نفر سوار ماشین شوند. در این بین مسافربرهای شخصی که از این مسیر میگذرند همان تعداد مسافر محدود را هم سوار میکنند! و در نتیجه یکی دو نفری که در این وانفسا سوار تاکسی ما میشوند از انتظار خسته شده و پیاده میشوند و سوار همان مسافربرهای شخصی میشوند تا سریعتر به مقصد برسند. هیچ کجای این مملکت نظم ندارد. وضعیت در 2سال اخیر بدتر شده است.
راننده تاکسی در واکنش به خبر آزاد سازی قیمت بنزین با اشاره به اینکه یک سوم درآمد من کم شده است، میگوید:حتی تاکسی های گازسوز هم بنزین لازم دارند اینجوری نیست که دوگانه سوزها بنزین مصرف نکنند چراکه ممکن است گاز سی ان جی خودرو تمام شود و مجبور شود از بنزین استفاده کند.
وی ادامه میدهد: مسئولین باید بین بنزین ناوگان حمل و نقل عمومی و خودروهای شخصی تفاوتی قائل شوند؛ اگر قرار باشد هم تاکسی بنزین هزار تومانی بزند و هم خودروی شخصی ، پس چه فرقی بین وسیله خدمات عمومی و وسیله شخصی است. وقتی این تاکسی خدمات عمومی ارائه می دهد، بالاخره دولت هم باید از این تاکسی حمایت کند.