سه متهم پرونده آدمربایی که بنا به ادعاهای شاکی پرونده قصد کشتن او را نیز داشتند، دستگیر شدند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم؛ شامگاه 23 آذر ماه امسال، مرد جوانی به نام فرهاد سراسیمه و در حالیکه لباسهایش پاره پاره شده بود وارد کلانتری 160 خزانه شد و مدعی شد که توسط سه نفر مورد آدمربایی قرار گرفته است و این سه تن قصد کشتن وی را داشتهاند.
این مرد در اظهاراتش به مأموران گفت: مدت زمانی در یک کمپ اعتیاد بستری بودم و یک ماه از ترک اعتیادم میگذشت که یک شب بر سر موضوعات خانوادگی¬ام با دیگر معتادان کمپ بحثم شد و با اکبر که در آنجا بستری بود به دلیل فحاشیش کتک کاری کردم، اکبر نیز که بسیار عصبانی شده بود من را تهدید به کشتن کرد و از کمپ بیرون رفت؛ چند روز از این ماجرا گذشت تا اینکه یک شب مجدداً اکبر با دو تن از دوستانش برای خوابیدن به کمپ مراجعه کردند.
فرهاد در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت: نیمههای همان شب این سه نفر من را بیهوش کردند و از کمپ دزدیدند، زمانی که به هوش آمدم نمیدانستم کجا هستم و این سه نفر به سراغم آمدند و گفتند که من را میکشند، دهان و دست و پایم را با استفاده از تکههای پاره شده پیراهم بستند، دو گوشیم را شکستند و داخل سطل آشغال انداختند، بعد این ماجرا من را داخل صندوق عقب پیکان سفید رنگی انداختند که با تلاشم توانستم در صندوق عقب ماشین را باز کنم اما اکبر متوجه شد و به سمتم چاقو پرت کرد و گفت امشب من را به بیابان ورامین میبرند و میکشند.
این مرد جوان در حالیکه رنگ به رخساره نداشت، اظهارتش را به مأموران اینگونه ادامه داد: میدانستم آنها شوخی ندارد و من را میکشند، به همین خاطر دوباره تلاش کردم و دستانم را با زحمت باز کردم، با اطمینان از اینکه ماشین راه افتاده است، منتظر ماندم تا یک جا ترمز کند، تا ماشین ترمز کرد به سرعت در صندوق عقب را از داخل باز کردم و بیرون پریدم، تا میتوانستم دویدم و خود را به کلانتری رساندم.
با شکایت این مرد جوان، پرونده آدمربایی در اداره یازدهم آگاهی تهران برای وی تشکیل شد و اقدامات برای دستگیری متهمان این پرونده آغاز شد تا اینکه با مراجعه مأموران به کمپ مورد نظر و دریافت اطلاعات متهم اصلی پرونده که در کمپ به ثبت رسیده بود، اکبر توسط مأموران بازداشت شد و پس دستگیری اکبر، همدستان نیز شناسایی و دستگیر شدند.
سه متهم این پرونده امروز در دادسرای جنایی تهران حضور یافتند و اکبر در دفاع از خود به آرش سیفی؛ بازپرس چهارم دادسرای جنایی تهران گفت: من و دوستانم فقط برای اینکه فرهاد را بترسانیم وی را دزدیدیم و قصد کشتن او را نداشتیم، فرهاد در دعوا من را به کشتن تهدید کرد و به همین خاطر او را دزدیدیم.
بازپرس جنایی تهران پس از شنیدن اظهارات سه متهم این پرونده، آنها را برای تحقیقات بیشتر در در اختیار اداره یازدهم آگاهی تهران قرار داد.
این مرد در اظهاراتش به مأموران گفت: مدت زمانی در یک کمپ اعتیاد بستری بودم و یک ماه از ترک اعتیادم میگذشت که یک شب بر سر موضوعات خانوادگی¬ام با دیگر معتادان کمپ بحثم شد و با اکبر که در آنجا بستری بود به دلیل فحاشیش کتک کاری کردم، اکبر نیز که بسیار عصبانی شده بود من را تهدید به کشتن کرد و از کمپ بیرون رفت؛ چند روز از این ماجرا گذشت تا اینکه یک شب مجدداً اکبر با دو تن از دوستانش برای خوابیدن به کمپ مراجعه کردند.
فرهاد در ادامه اظهاراتش به مأموران گفت: نیمههای همان شب این سه نفر من را بیهوش کردند و از کمپ دزدیدند، زمانی که به هوش آمدم نمیدانستم کجا هستم و این سه نفر به سراغم آمدند و گفتند که من را میکشند، دهان و دست و پایم را با استفاده از تکههای پاره شده پیراهم بستند، دو گوشیم را شکستند و داخل سطل آشغال انداختند، بعد این ماجرا من را داخل صندوق عقب پیکان سفید رنگی انداختند که با تلاشم توانستم در صندوق عقب ماشین را باز کنم اما اکبر متوجه شد و به سمتم چاقو پرت کرد و گفت امشب من را به بیابان ورامین میبرند و میکشند.
این مرد جوان در حالیکه رنگ به رخساره نداشت، اظهارتش را به مأموران اینگونه ادامه داد: میدانستم آنها شوخی ندارد و من را میکشند، به همین خاطر دوباره تلاش کردم و دستانم را با زحمت باز کردم، با اطمینان از اینکه ماشین راه افتاده است، منتظر ماندم تا یک جا ترمز کند، تا ماشین ترمز کرد به سرعت در صندوق عقب را از داخل باز کردم و بیرون پریدم، تا میتوانستم دویدم و خود را به کلانتری رساندم.
با شکایت این مرد جوان، پرونده آدمربایی در اداره یازدهم آگاهی تهران برای وی تشکیل شد و اقدامات برای دستگیری متهمان این پرونده آغاز شد تا اینکه با مراجعه مأموران به کمپ مورد نظر و دریافت اطلاعات متهم اصلی پرونده که در کمپ به ثبت رسیده بود، اکبر توسط مأموران بازداشت شد و پس دستگیری اکبر، همدستان نیز شناسایی و دستگیر شدند.
سه متهم این پرونده امروز در دادسرای جنایی تهران حضور یافتند و اکبر در دفاع از خود به آرش سیفی؛ بازپرس چهارم دادسرای جنایی تهران گفت: من و دوستانم فقط برای اینکه فرهاد را بترسانیم وی را دزدیدیم و قصد کشتن او را نداشتیم، فرهاد در دعوا من را به کشتن تهدید کرد و به همین خاطر او را دزدیدیم.
بازپرس جنایی تهران پس از شنیدن اظهارات سه متهم این پرونده، آنها را برای تحقیقات بیشتر در در اختیار اداره یازدهم آگاهی تهران قرار داد.