شهدای ایران shohadayeiran.com

اين مي‌توانست طبيعي‌ترين چراغ سبزي باشد كه انجمن منتقدان خارجي هاليوود به تصميم پنج ماه قبل دادگاه عالي امريكا در قانوني كردن ازدواج همجنس‌گرايان نشان دهد.
شهدای ایران:اين مي‌توانست طبيعي‌ترين چراغ سبزي باشد كه انجمن منتقدان خارجي هاليوود به تصميم پنج ماه قبل دادگاه عالي امريكا در قانوني كردن ازدواج همجنس‌گرايان نشان دهد. انجمن منتقدان خارجي هاليوود با نامزد كردن درامي به نام «كارول» در پنج رشته مختلف براي دريافت گلدن گلوب بيش از پيش بر اين تئوري تأييديه گذاشت كه ردپاي اهالي سياست در اعطاي جوايز سينمايي در امريكا هم به اندازه اروپا پررنگ است.



«كارول» يك درام عاشقانه است و البته نه عاشقانه به شكل معمول كه عشقي در مسير رسميت دادن به همجنس‌گرايي كه متأسفانه سردمداران دول غرب از آن به عنوان حربه‌اي براي سرپوش گذاشتن بر كمبودهاي دموكراتيك جوامع خود بهره مي‌گيرند. «كارول» را «تاد هاينس» ساخته؛ كارگرداني متولد انسينوي كاليفرنيا كه در سال‌هاي گذشته آثاري چون «ايمن»(1995)، «دور از بهشت»(2002) و «من آنجا نيستم»(2007) را كارگرداني كرده است كه دو فيلم «دور از بهشت» و «من آنجا نيستم» نامزد‌‌هايي هم در جوايزي چون اسكار و اسپريت داشته‌اند. فيلمنامه «كارول» را «فيليس ناگي» براساس رمان «ارزش نمك» نوشته «پاتريشيا هاي‌اسميت» امريكايي نگاشته است.
اگر به سوابق خانم «پاتريشيا هاي‌اسميت» نگاهي بيندازيم متوجه مي‌شويم كه ايشان بيش از هر چيز به خاطر نگارش رماني شناخته مي‌شود با عنوان «بيگانگان در قطار» با مايه‌هاي روانكاوانه كه مورد اقتباس‌هاي فراوان نمايشي قرار گرفت و البته هيچكاك هم براساس آن فيلمي نسبتاً مهيج خلق كرد. «آقاي ريپلي با استعداد» ديگر رمان شناخته‌شده هاي‌اسميت است كه سينمايي شده است. هاي‌اسميت «ارزش نمك» را در 1952 منتشر كرد و آن هم با اسم مستعار «كلر مورگان»! چراكه خودش هم مي‌دانست به كار بردن مفاهيم همجنس‌گرايانه در دل اثر چيزي نيست كه خوشایند مخاطبان قرار گيرد و همين شد كه از ترس واكنش‌ها اين رمان را با اسم مستعار منتشر كرد و تا دهه 90 جرأت نكرد به افشاي ماهيت واقعي خود به عنوان نويسنده رمان دست زند. حالا 63 سال بعد از انتشار رمان نامزدي گستره درامي برآمده از «ارزش نمك» را در يكي از پروپاگانداترين جوايز ايالات متحده مي‌بينيم.
«كارول» در پنج رشته كانديداي دريافت گلدن گلوب شده است كه دو عنوان از اين نامزدي‌ها در مهم‌ترين جوايز يعني بهترين فيلم و بهترين كارگرداني است. يك نامزدي براي بهترين موسيقي اورژينال است و دو نامزدي ديگر هم براي بازيگري!
درباره نامزدي بازيگري اين نكته جالب است كه هر دو بازيگر اصلي «كارول» يعني «كيت بلانشت» و «روني مارا» كه زن هستند(!) نامشان در بخش نامزدهاي بهترين بازيگران زن گلدن گلوب 2016 ديده مي‌شود. اين توجه انجمن منتقدان خارجي هاليوود به فيلم معنايي ندارد جز تلاش بيش از پيش براي توجه به فيلم در كنار توجه به هنرپيشه‌هايي كه در آن به ترويج امري مذموم يعني همجنس‌گرايي مي‌پردازند.
«كارول» نه فقط سعي دارد در همجنس‌گرايي دو زن به عنوان آلترناتيوي بر روابط متعارف خانوادگي تمركز كند كه در طول فيلم كارگردان تا توانسته از مشكلاتي گفته است كه دو زن محوري داستان با همسر يا نامزدهاي خود داشته‌اند. اين ترويج روابط غيرمتعارف ميان همجنس‌ها در شرايطي رخ مي‌دهد كه كمترين ربط منطقي براي افعال و حركات كاراكترها تصوير نمي‌شود. در «كارول» از يك سو با زني جوان و علاقه‌مند به عكاسي با نام «ترزي» روبه‌رو هستيم كه به عنوان فروشنده در يك فروشگاه بزرگ مشغول به كار است و از طرف ديگر با زني ميانسال به نام «كارول» كه در ظاهر تشخص دارد اما در درون پر از كمبود است. وجه اشتراك هر دو زن داستان يعني دچار مشكل شدن با مردان زندگيشان است كه اين دو نفر را همراه هم مي‌كند. «كارول» به دليل آنچه بي‌توجهي همسرش به زندگي مي‌دانسته به‌رغم داشتن يك فرزند از او جدا مي‌شود و «ترزي» نيز به دليل خيانت نامزدش او را ترك مي‌كند. آشنايي اين دو زن در يك فروشگاه رخ مي‌دهد و ديري نمي‌گذرد كه وجه مشترك آنها كه مردگريزي است به كنار هم قرار گرفتن آنها، رفاقت‌شان و در نهايت عازم سفر شدن منجر مي‌گردد. حين مسافرت است كه رفاقت اين دو نفر شكلي غيرمتعارف گرفته و آنها عاشق هم مي‌شوند و به همجنس‌گرايي پناه مي‌برند!
متأسفانه كارگردان كار «تاد هاينس» كمترين ربط منطقي موردنياز براي هر درام واقع‌گرايانه‌اي را در پيشبرد رابطه اين دو زن دخالت نداده و شايد براي همين است كه همه چيز ميان اين دو نفر كاملاً تخت و قابل پيش‌بيني رقم مي‌خورد.
البته كه از جايي به بعد به ناگاه سروكله كارآگاهي كه از سوي همسر سابق «كارول» اجير شده تا عليه او مستندات جمع كند تا حضانت فرزند را از وي بگيرد هم در داستان پيدا مي‌شود شايد براي اينكه مايه‌هاي تعليق‌برانگيز اثر بيشتر شود.
با اين حال همين حضور هم بيشتر از آن كه ماجرا خلق كند درام را به سمت يكنواختي بيشتر پيش مي‌برد چون بيش از پيش بر مظلوميت تصنعي زن ميانسال تأكيد مي‌شود و همين، شعاري بودن اثر را بيشتر مي‌كند. «كارول» ساخته شده تا شعار بدهد و كارگردان چون كاملاً به ويژگي‌هاي سفارشي كه گرفته واقف بوده از مسير فيلمنامه‌اي كه «فيليس ناگي» نوشته و 11 سالي که كمپاني انگليسي «فيلم4» مشغول سبك سنگين كردن آن براي توليد بوده كمترين انحرافي انجام نداده است! همين كه 11 سال يك كمپاني انگليسي براي توسعه فيلمنامه وقت مي‌گذارد و البته يكي دو بار هم كارگردان و تيم بازيگران را تغيير مي‌دهد مي‌تواند تأييدي باشد بر اين فرضيه كه حتي در دل غرب هم كار كردن بر روي چنين سوژه‌هاي ضداخلاقي ريسك بالايي را مي‌طلبد.
شايد اينكه «فيلم4» براي توليد سراغ شريكي امريكايي به نام «كيلرفيلمز» مي‌رود هم ناشي از واهمه‌هاي برآمده از پس‌زني مخاطب باشد.
«كارول» چه در كارگرداني، چه در فيلمنامه و چه در بازي‌ها اثر درجه يكي نيست اما همچون هر اثر سفارشي ديگر حمايت لابي‌هايي را دارد كه مي‌خواهند با مطرح كردن چنين آثار درجه دويي به عنوان محصولات برتر سينماي جهان فقط و فقط تابوهاي پرداختن به پديده‌هاي غيراخلاقي در سينماي دنيا را بيش از پيش بشكنند.
اگر مي‌بينيم بعد از نمونه‌هايي چون «كوهستان بروكبك» و «آبي گرم‌ترين رنگ است» حالا گلدن گلوب 2016 يك حال حسابي به اثري ديگر با محوريت همجنس‌گرايي مي‌دهد معنايي ندارد جز آن كه برخلاف تصور ساده‌لوحان همچنان غلبه لابي‌هاي سياسي پشت پرده است كه فصل جوايز را پيش مي‌برد. همان نگاهي كه در چنين جوايزي به برتري اثري ضدايراني چون «آرگو» مي‌پردازد حالا هم بر ترويج يكي از شوم‌ترين رفتارهاي اخلاقي يعني همجنس‌گرايي مي‌پردازد غافل از آن كه اين گونه سياسي كردن اتفاقات هنري فقط و فقط از اعتبار جوايز مي‌كاهد...

*جوان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار