شهدای ایران shohadayeiran.com

یكی از موهبات هشت سال دوران دفاع مقدس دوستی و برادری رزمندگان بود كه حقیقتاً سرشار از الفت، گذشت و ایثار نسبت بهم بودند. دوستی‌هایی كه فقط به خاطر خداوند شكل می‌گرفت و به خاطر خداوند ادامه پیدا می‌كرد تا جایی كه اغلب آن دوستی‌ها منجر به بستن عقد اخوت بین
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛بنا بر نوشته سید عزیزاله پژوهیده: البته لزوم زندگی گروهی در جبهه‌ها هم اهمیت وجود این موضوع را دوچندان كرده بود كه اگر نبود این ارتباطات معنوی شرایط حضور در جبهه‌ها خیلی سخت‌تر می‌شد چون طیف رزمندگان شامل افراد مختلفی از جامعه با سنین متفاوت بودند و لزوم حفظ این زندگی گروهی گذشت و محبت نسبت به همدیگر را می‌طلبید كه رزمندگان به خوبی از عهده اینكار بر می‌آمدند.

اگر بخواهم گوشه‌ای كوچك از این دوستی‌ها بگویم می‌توان از شهردار شدن‌های افتخاری یا نیمه شب بلند شدن و بررسی خواب بچه‌ها یا آب گرم آماده كردن در زمستان‌ها برای گرفتن وضوی دوستان یا كنار كشیدن از سفره غذا در حالیكه هنوز غذا تمام نشده بود یا حتی شستن لباس‌ها و تمیز كردن كفش‌های دوستان همه حكایت از عمق دوستی اسلامی و ایمانی بچه‌ها داشت. حتی بعضی مواقع كه رزمندگان برای مرخصی به شهر می‌آمدند آنقدر به هم نزدیك شده بودند كه این چند روز شهر را هم نمی‌توانستند از هم جدا باشند. اوقات مرخصی رزمندگان معمولاً با شركت در مراسم‌های دعای كمیل و توسل، نماز جمعه و حضور در مساجد بود.

خیلی از رزمندگان روزهای سه‌شنبه و پنجشنبه را به گرفتن روزه‌های مستحبی می‌پرداختند. مواقعی بود كه با توجه به انس و الفت رزمندگان در جبهه دوستانی كه در یگان‌های مختلف بودن معمولاً در یك منزل جمع می‌شدند تا ضمن دید و بازدید به ذكر خاطرات می‌پرداختند. یكی از این منازل منزل ما بود كه معمولاً همیشه علاوه‌بر آمدن دیگر رزمندگان چند عضو ثابت داشت كه می‌توان از شهیدان مجید طیب طاهر، سیدرضا پورموسوی، سیدمهدی حیات‌ركنی، محمدرضا عظیمی و مرحوم علی رنگ و برادر غلامرضا كرامت‌زاده نام برد.

یك روز من به همراه شهیدان سیدرضا و طیب طاهر به این نتیجه رسیدیم كه این دید و بازدیدها را جهت بدهیم تا هم وقتمان به بطالت نگذرد و هم استفاده معنوی بیشتری از این نشست‌ها بكنیم و تصمیم بر این شد كه من در اطاق خودم یك تابلوی اعلانات نصب كنم و سیدرضا پورموسوی كه اتفاقاً دستخط زیبایی داشت هفته‌ای یك سخن حكیمانه یا احادیث و نهج‌البلاغه بنویسد تا در تابلوی اعلانات جهت رؤیت میهمانان بگذاریم كه بدینوسیله هم آن حدیث حفظ شود و هم سعی در بكارگیری آن شود. تابلوی اعلانات را در گوشه‌ای از اطاق نصب كردم و در دیگر گوشه اطاق عكس رزمنده‌ای را كه در حال خداحافظی از دوستش بود و زیر آن عكس نوشته شده بود «بخوان بگوشم سرود مردانه زیستن را» نصب كردم.

اوضاع به همین منوال گذشت تا اینكه با شهادت تعدادی از این دوستان تا مدت‌ها نمی‌توانستم وارد اطاقم شوم. چون هنوز دست نوشته سیدرضا بر روی تابلوی اعلانات اطاقم بود و آخرین دست نوشته سیدرضا كه هنوز در اختیارم است و برایم به یادگار مانده است.

سخن گهربار امیرمؤمنان علی(ع) در توضیح ویژگی‌های انسان كامل در قالب شرح حال یكی از برادران دینیشان چنین فرمود «در گذشته، برادری دینی داشتم كه در چشم من بزرگ مقدار بود. چون دنیای حرام در چشم او بی‌ارزش می‌نمود و از شكم بارگی دور بود، پس آنچه را نمی‌یافت، آرزو نمی‌كرد و آنچه را می‌یافت زیاده روی نداشت. در بیشتر عمرش ساكت بود؛ اما گاهی كه لب به سخن می‌گشود، بر دیگر سخنوران برتری داشت و تشنگی پرسش‌كنندگان را فرو می‌نشاند. به ظاهر، ناتوان و مستضعف می‌نمود؛ امّا در برخورد جدّی، چونان شیر بیشه می‌خروشید، یا چون مار بیابانی، به حركت در می‌آمد. آنچه عمل می‌كرد، می‌گفت و بدانچه عمل نمی‌كرد چیزی نمی‌گفت ... پس بر شما باد روی آوردن به اینگونه از ارزش‌های اخلاقی و رقابت با یكدیگر در كسب آنها».

منبع:ایکنا

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار