پدرو مادرم! امیدوارم که صبور و مقاوم باشید؛ زیرا که من راه امام حسین را پیموده و از شما می خواهم شیون و زاری نکنید. از خداوند برای اینجانب طلب آمرزش بخواهید و امیدوارم حلالم کنید.
به گزارش شهدای ایران به نقل از حوزه، شمه ای از زندگی نامه یکی دیگر از شهدای اهل علم و فضیلت را منتشر می کند.
شهید مسعود امیدیان در سال 1349 در شهرستان دلفان از توابع استان لرستان دیده به جهان گشود. بعد از سپری کردن دوران کودکی به همراه برادرش سعید، راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی سپری کرد.
شور علم آموزی وی را به همراه برادرش به حوزه علمیه رهسپار نمود و در این مسیر به آموختن علوم دینی و مفاهیم سرشار اسلامی پرداخت.
با آغاز جنگ تحمیلی ندای مقتدای خود امام خمینی (ره) را لبیک گفته و به جبهه های نبرد شتافت و سرانجام در تاریخ 30/8/1366 پس از رشادت های فراوان در عملیات نصر در «گرده رش» در سن 17 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
ویژگی های اخلاقی شهید
شهید امیدیان به نماز جماعت اول وقت اهمیت زیادی می داد و ضمن سحرخیزی در شب ها از خواندن نماز غافل نبود. وی از اخلاقی نیک و همراه با ملاطفت برخوردار بود و احترام خاصی برای والدین خود قایل بود.
در به جا آوردن صله رحم اهتمام داشت و نسبت به برادران و خواهران و اقوام مهربان بود.
مسعود ضمن پرهیزکاری، از گناهانی چون: تکبر، خودخواهی، غیبت، ریا و.. اجتناب داشت.
قسمتی از وصیت نامه شهید
مردم شهیدپرور و پدر ومادرم! وصیت نامه را با زبانی عاجز و پیامی ناقص شروع می کنم. پدرو مادرم! امیدوارم که صبور و مقاوم باشید؛ زیرا که من راه امام حسین را پیموده و از شما می خواهم شیون و زاری نکنید. از خداوند برای اینجانب طلب آمرزش بخواهید و امیدوارم حلالم کنید.
پدر بزرگوار و مادر مهربانم! همانند پدران دیگر صبور باش. به امید پیروزی حق بر باطل. امام را فراموش نکنید و او را تنها نگذارید. شما را به خون امام حسین (ع) و به حق آن امام مظلوم قسم می دهم برای من نگران نباشید و مرا حلال کنید؛ در خط امام باشید و از انقلاب پاسداری نمایید.
مرحوم حاج احمد امیدیان پدر شهید با نقل خاطره ای از هنگام عزیمت فرزندش مسعود می گوید:
فرزندم عازم جبهه بود؛ موقع خداحافظی به او گفتم: پسرم! فعلاً دَرس بخوان.
در جواب گفت: پدر جان!
مگر شما مقلّد امام نیستی؟ وقتی مرجع تقلید ما می گویند: جبهه ها را گرم نگه دارید، لازم است از اسلام دفاع نماییم و در برابر دشمن مقاومت کنیم؛ و من در برابر منطق شهید حرفی برای گفتن نداشتم.
شهید مسعود امیدیان در سال 1349 در شهرستان دلفان از توابع استان لرستان دیده به جهان گشود. بعد از سپری کردن دوران کودکی به همراه برادرش سعید، راهی مدرسه شد و تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی سپری کرد.
شور علم آموزی وی را به همراه برادرش به حوزه علمیه رهسپار نمود و در این مسیر به آموختن علوم دینی و مفاهیم سرشار اسلامی پرداخت.
با آغاز جنگ تحمیلی ندای مقتدای خود امام خمینی (ره) را لبیک گفته و به جبهه های نبرد شتافت و سرانجام در تاریخ 30/8/1366 پس از رشادت های فراوان در عملیات نصر در «گرده رش» در سن 17 سالگی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
ویژگی های اخلاقی شهید
شهید امیدیان به نماز جماعت اول وقت اهمیت زیادی می داد و ضمن سحرخیزی در شب ها از خواندن نماز غافل نبود. وی از اخلاقی نیک و همراه با ملاطفت برخوردار بود و احترام خاصی برای والدین خود قایل بود.
در به جا آوردن صله رحم اهتمام داشت و نسبت به برادران و خواهران و اقوام مهربان بود.
مسعود ضمن پرهیزکاری، از گناهانی چون: تکبر، خودخواهی، غیبت، ریا و.. اجتناب داشت.
قسمتی از وصیت نامه شهید
مردم شهیدپرور و پدر ومادرم! وصیت نامه را با زبانی عاجز و پیامی ناقص شروع می کنم. پدرو مادرم! امیدوارم که صبور و مقاوم باشید؛ زیرا که من راه امام حسین را پیموده و از شما می خواهم شیون و زاری نکنید. از خداوند برای اینجانب طلب آمرزش بخواهید و امیدوارم حلالم کنید.
پدر بزرگوار و مادر مهربانم! همانند پدران دیگر صبور باش. به امید پیروزی حق بر باطل. امام را فراموش نکنید و او را تنها نگذارید. شما را به خون امام حسین (ع) و به حق آن امام مظلوم قسم می دهم برای من نگران نباشید و مرا حلال کنید؛ در خط امام باشید و از انقلاب پاسداری نمایید.
مرحوم حاج احمد امیدیان پدر شهید با نقل خاطره ای از هنگام عزیمت فرزندش مسعود می گوید:
فرزندم عازم جبهه بود؛ موقع خداحافظی به او گفتم: پسرم! فعلاً دَرس بخوان.
در جواب گفت: پدر جان!
مگر شما مقلّد امام نیستی؟ وقتی مرجع تقلید ما می گویند: جبهه ها را گرم نگه دارید، لازم است از اسلام دفاع نماییم و در برابر دشمن مقاومت کنیم؛ و من در برابر منطق شهید حرفی برای گفتن نداشتم.