ساعت 6:30 صبح ،خیابان بهشت و شهرداری که هیچ سوالی را بی پاسخ نگذاشت.
شهدای ایران: ساعت 6:30 صبح ،خیابان بهشت و شهرداری که هیچ سوالی را بی پاسخ نگذاشت.
مشروح گفتگو با محمدباقر قالیباف به شرح زیر است:
سین: چه شد آقای قالیباف تبدیل به یک چهره سرشناس شدند؟
جیم: نمیدانم آیا با این سوال اصلا درست است که بگوییم چهره سرشناس یا نه، واقعیت این است که به هر حال ما یک روستا زاده سادهای بودیم که با انقلاب و بعد با دفاع مقدس به انجام وظیفه پرداختیم و واقعا روزی هم که به جنگ رفتیم، نرفتیم که فرمانده و سرشناس بشیم، رفتیم جنگ که شهید شویم و عاقبتمان به این جا کشیده شد.
سین: کار شما در شهرداری سخترتر است یا در پلیس؟
جیم: من معتقدم که کار کردن سخت نیست، کار در حقیقت حیات است و اصلا زندگی یعنی کار، جوهره مرد یعنی کار ولی اینکه کار در شهرداری و نیروی انتظامی اگر اینگونه بگوییم که با هم دیگر متفاوتاند؟ بله متفاوتند، یعنی وقتی در نیروی انتظامی کار میکردم مهمترین دغدغه من واقعا آبروی مردم بود و امنیت مردم، که این دو به هم گره خورده بود هم باید امنیت را برقرار میکردیم، هم حفظ آبروی مردم در شهرداری. واقعا مهمترین دغدغهها دو چیز است یکی از یک طرف خدمت به مردم که مردم آن را به هر حال حس کنند که شهرداری در زندگی آنها هست، در شهرشان هست و به هر حال بخشی از زندگیشان هستیم و تاثیر گذاریم به تعبیر امروزیها روی شهرداری حساب کنند و احساس کنند یک جایی شهرداری میتواند دستشان را بگیرد و از یک طرف هم واقعا دغدغه جدی نسبت به بیتالمال داریم.
سین: غذای مورد علاقه شما چیست؟
جیم: من نمیدانم شما تخم مرغ را غذا حساب میکنید یا نه، تخممرغ است.
سین: خودتان هم آشپزی میکنید؟ وقتش را دارید؟
جیم: نه چون واقعا فرصت نمیکنم. الا جمعهها صبح که تنها روزی است که من صبحانه را با خانواده میخورم، معمولا صبحانه را خودم آماده میکنم معمولا صبحانه هم صبحانه گرم میخوریم باز با همان اولویت تخممرغ، ولی قبلا که جبهه بودیم زیاد از تخم مرغ استفاده میکردیم.
سین: در جبهه هم شما شهردار بودید یا همش فرمانده بودید؟
جیم: آنجا چون از رزمندگی شروع کردیم حتما شهرداری هم کردیم
سین: آیا شهرداری در جبهه کار سختی بود؟
جیم: همیشه دعوا بود چون همیشه بچهها و رزمندهها دوست داشتند که حتما کارها را انجام بدهند.
سین: شما بیشتر دید سیاسی نسبت به مسائل دارید یا نظامی؟ یا نه اصلا دیدتان متفاوت است مثلا اجتماعی شده الان؟
جیم: اگر منظورتان در مسائل به معنای در واقع مسائل در جامعه، مشکلات و از این قبیل موضوعات باشد، من واقعا نگاهم به موضوعات کارشناسی است واقعا حالا موضوعات ممکن است بعضا اجتماعی باشند، بعضا سیاسی باشند، بعضا فرهنگی باشند،بعضا نظامی و امنیتی باشند واقعا هر مسالهای ذات خودش را دارد حتما کارشناسی است و در کنار آن هم من همیشه واقعا رویکردم به مسالهها حتما سیستمی هم بوده است.
سین: شما گفته بودید در منظقه 12 زندگی میکنید یا خواهید کرد؟ این موضوع چه شد؟ آیا الان در منطقه 12 زندگی میکنید؟ حالا چرا میخواستید در آنجا زندگی کنید؟
جیم: من معتقدم بعضی موضوعات که مهم میشوند و انسان باید با آنها انس گیرد و در آنها باشد و مخصوصا یک کاری را که میخواهد به دیگران بگوید و به آن توجه کند خودش باید با آن موضوع کاملا آمیخته باشد. وقتی من رفتم نیروی هوایی، من هیچ آشنایی با هواپیما و پرواز نداشتم و واقعا وجدانم اجازه نمیداد که در نیروی هوایی باشم و آشنایی با هواپیما نداشته باشم باور کنید خیلی به من سخت گذشت با فشار کار ولی در همان مدتی که همان جا مشغول شدم رفتم آن حرفه را هم یاد گرفتم که بتوانم وقتی آن جا با خلبانها حرف میزنم احساس کنند میفهم درکشان میکنم و میدانم واقعا همین نگاه من را به منطقه 12 برد من در حالی که بیش از 20 سال است به آسیبهای اجتماعی توجه دارم و از نزدیک دارم دنبال میکنم ولی احساس کردم باز تو این بخش حتما باید خودم بخشی از وقت و زندگیم را در خود منطقه 12 باشم که حس کنم و یک تصمیمی گرفتم و من در طول هفته بخشی از هفته را به طور کامل در منطقه 12 هستم و الان هم زندگیم آن جاست.
سین: از خلبانی گفتید آیا الان پرواز دارید؟
جیم: همین امروز بعد از ظهر یعنی با همه این مشغله کاری دو مرتبه باز پنجشنبه هم هست 5 بعد از ظهر باید برم پرواز.
سین:به کجا پرواز میکنید؟
جیم: هر کجا که باشد.
سین:داخلی یا خارجی؟
جیم: فرقی نمیکند هر کجا که بخورد میرویم.
سین:میگویند باید ماهی یک بار حتما خلبانها پرواز کنند؟ درست است؟
جیم: حتما من ماهی دوبار پرواز دارم، معمولا بخواهم بگویم در سال بین 120 تا 130 ساعت حتما پرواز میکنم.
سین: فکر کنم باید هیجان هم داشته باشد حالا که مثلا کاپیتان خودش را معرفی کند و بگوید دکتر قالیباف مثلا خلبان شما هست؟
جیم: نه هیجان که مطمئنا ندارد اما شاید برای مسافران یک هیجان به همراه داشته باشند.
سین:چه ساعتی معمولا شما از خانه خارج میشوید؟ و چه ساعتی بر میگردید خانه؟
جیم: در زمستان که ساعت مثل این روزها افق به گونهای است که اذان ساعت5:30 میشود من حتما یک ساعت و نیم قبل اذان صبح میآیم و وقتهایی که اذان صبح مثلا ساعت 4 صبح و این طورها باشد بعد اذان صبح بیرون میآیم شبها هم معمولا تا ساعت 8 یا 9 درگیر کار هستیم البته بعضی از شبها ممکن است کار بیشتر باشد و بیشتر بمانیم ولی هر روز را قبل اذان صبح از خانه بیرون میآیم.
سین: شما توافق هستهای را چگونه و چطور ارزیابی میکنید؟
جیم: توافق هستهای به نظر من یک کلیتی دارد و یک جزئیات. من کلیت توافق هستهای را به عنوان یک نگاه کلی نگر قبول دارم البته در جزئیاتش حتما یک سری مشکلاتی هم هست چون به هر حال یک مذاکره بوده است که در آن داده و ستاندهای داشته است، طبیعتا یک سری چیزهایی را دادهایم و یک سری چیزهایی را گرفتهایم ولی سرجمع من توافق هستهای را به نفع کشور میدانم و فکر میکنم که اگر من در یک یاداشتی هم اشاره کردم باید بدانیم که ما مذاکره را با دشمنمان داریم انجام میدهیم نه مذاکره را با یک دوست و حتی نه با یک رقیب با یک دشمن اگر مذاکره را هم یک نوع مبارزه بدانیم من فکر میکنم که به موفقیت برسیم.
سین: شما عملکرد دولت دهم و یازدهم را در واقع اگر بخواهیم با هم مقایسه کنید به کدام نمره بیشتری میدهید؟ آیا اصلا عملکردشان با هم تفاوتی دارد از دید شما؟ حالا نسبت به مشکلات اجتماعی مردم که شما بیشتر با آنها درگیر هستید و یا به عنوان مثال بودجه مترو که اختصاصا به خود شما مربوط میشود؟
جیم: حالا اگر به عنوان مثال شما بودجه مترو بخواهید در نظر بگیرید ما میگوییم دولت دهم و یازدهم در حوزه بودجه چه مترو و چه غیر آن برای ما با یکدیگر هیچ فرقی نکردند البته فرقی نکردند که میتوانم بگویم که در یک زمینه فرق کردند و در یک زمینه فرقی نکردند در زمینهای که فرق نکردند در ندادن پول است که نه دولت دهم و نه دولت یازدهم هیچ پولی پرداخت نکردند و ندادند در آن جایی که فرق کرده است آن است که دولت دهم پول نمیداد و اخم میکرد، دولت یازدهم هم پول نمیدهد و میخندد.
سین: کدام دولت بهتر است؟
جیم: حالا به هر حال دیگر قضاوتش با مردم است.
سین: شما چرا اینقدر پرکار هستید؟ فکر کنم شما علاقهای هم به دور کاری ندارید؟ با توجه به اینکه یک مدت دورکاری هم مد شده بود؟
جیم: البته آن دورکاری به معنای توجه به سیستم و استفاده از فناوری کار خوبی است ما الان به بهترین شکل هم از این داریم در کار استفاده میکنیم ولی به عقیده من اگر کاری بخواهد پیش برود کار همش سیستم نیست، همش فناوری نیست، کار همش دستور نیست، همش جلسه نیست، کار به هر حال با انسانها شما طرف هستید، چشم تو چشم بودن و دیدن و خدا قوت دادن، دستی به پشت افراد زدن خودش بخش عمدهای از کار است لذا اگر من بخواهم بحث شما را به نوعی اصلاح کنم اینگونه است که من معتقدم کار باید با مدیر میدانی باشد و افرادی که دارند آن کار را انجام میدهند . من کلا عادتم به کار این است این فرهنگ را هم در جبهه یاد گرفتیم.
سین: بعد از شهرداری کجا میروید؟ بازنشسته میشوید؟ یا بر میگردید سپاه؟
جیم: بازنشستگی نداریم حداقل ما هم اینگونهایم من فکر نمیکنم از روزی که یادم میآید حتی قبل انقلاب در زندگی خودم هم یک روزی بیکار بوده باشم یعنی شاید برای شما غیر قابل تصور باشد که من در سن 12 یا 13 سالگی در همان سن هم من برای خودم کار داشتم و مرتب کارهای خودم را انجام میدادم و الان هم همین طور هستم و فکر میکنم در آینده هم طور باشم و ما بازنشتگی حتما نداریم.
سین: در جوانی چه کار میکردید؟ مثلا در بازار؟
جیم: معلوم بود من صبح میرفتم مدرسه و بعد از بازگشت از مدرسه کار داشتم، یعنی معلوم بود مثلا امروز باید بروم این باغ میوه، کار کنم میکردیم مشخص بود کجا و کی کار خانه را انجام دهیم و کی و کجا بیرون را انجام دهیم. از اول ما در محیط کار کلا با کار عجین شدهایم.
سین: آقای دکتر آیا باز هم قصد دارید در انتخابات شرکت کنید و رئیس جمهور شوید؟
جیم: من نگاهم به این موضوعات با شاید شما و یا با دیگران شاید یک مقدار متفاوت باشد بعضیها دنبال این هستند که حتما یک مسئولیتی را از قبل هدف قرار دهند و آن کار را انجام دهند من این طوری نیستم شما اگر توجه کرده باشید شاید به هر حال سی و چند سال از انقلاب میگذرد برای من مهم آن کاری است که باید انجام دهم بزرگ و کوچک کار برای من مهم نیست مهم کیفیت آن کاری است که دستم هست آن کار یک کاری درستی باشد، بتوانم انجام دهم اثر گذار باشم، به این معنا که به هر حال امروز اگر شهردارم مردم احساس کنند که این شهر شهردار دارد این را در زندگیشان حس کنند اگر در نیروی انتظامیام این را حس کنند، اگر در جبهه هستم این را حس کنند لذا من همیشه در محیط کار اینگونه نگاه کردم و هر کجایی که احساس کردم وظیفهای بر دوش من هست آن را با جدیت انجام میدهم مثلا همین در سال 92 شما باور کنید روز شنبه که نتیجه انتخابات قطعی شد من روز یکشنبه رفتم سرکار و بازدید پل صدر، با همان شدتی کار میکردم که قبل آن هم کار میکردم یا مثلا همین الان هم اگر توجه کنید بعضیها ممکن است بگویند که حجم کار عمرانی قبل و بعد سال 92 با هم تغییر پیدا کرده است که این به نظر من شاید ضعف ما باشد در حوزه رسانهای .
الان حجم کار عمرانی که در شهرداری انجام میگیرد تا قبل سال 92 بیشتر است منتهی ما چون همه بزرگراهها تمام شده است همه پلها مان تمام شده است یعنی ما پروژهی جدیدی در سال 1404 طرحهای جامع شهریمان تمام شده است و تنها جایی که میماند مترو است که مترو هم با قدرت سانتی 25 کیلومتر دارد انجام میشود 25 کیلومتر واقعا در دنیا بی نظیر است و دارد در این جا انجام میشود ولی چون در نظر و چشم مردم نیست شاید بگویند که نگاه کن انتخابات تمام شد مثلا کارهای عمرانی تعطیل شد اگر به کارهای عمرانی توجه کنید ما بیش از 400 جبهه کاری امروز در حوزه مترو کار میکنند که نمونهاش پروژه خط 3 را هم دیدید که افتتاح شد.
سین: پس شما در زمان تصمیم میگیرید مثلا در نزدیک زمان انتخابات باشد آن موقع تصمیم میگیرید و یا مثلا بعد آن؟
جیم: حالا دیگر شما از صحبتهای من این برداشت را نکنید.
سین: برخی میگویند سیاسی نیستید در مقابل یک سریها میگویند آقای قالیباف یک جاهایی را سیاسی وارد میشوند؟ فکر کنم بر میگردد به همان جایی که میگفتید لازم باشد؟
جیم: مگر میشود که یکی بگوید من دید سیاسی ندارم، حتما دید سیاسی دارم، مگر میشود کسی سیاست نداشته باشد آن چیزی که من میگویم این است که در حوزه سیاست سیاسیت بازی و بی صداقتی و بی عهدی کار انسانهای درست نیست آدم باید در سیاست هم صداقت داشته باشد و در سیاست هم وفای به عهده داشته باشد و در سیاست هم سیاست بازی نکند، بزن برویی نکند ما همه حرفمان این است که به تعبیر شهید مدرس سیاست و دیانت یکی است،سیاست ما عین دیانت ماست یعنی در سیاست دین را هم خلاصه نفروشیم، قصد من هم این است.
سین: وقتی که دوستان اتئلاف خلاف وعده کردند با شما، شما چه حالی داشتید؟
جیم: من هیچی فقط غصه خوردم برای نوع خودمان یعنی جمع دوستانی که هستیم حالا در هر کجا به هر حال انسان در زندگیاش وقتی حتی به بچهاش هم قولی را میدهد من فکر میکنم وقتی که عمل نکند تا آخر عذاب وجدان دارد .
سین: شما بعد از انتخابات آیا آسیب شناسی کردید؟
جیم: من حتما هر کاری که انجام میدهم باید آسیب شناسی کنم.
سین: آیا به نتیجه مشخص هم قطعا میرسید؟
جیم: طبیعتا
سین: یک خاطره از سردار سلیمانی به ما میگویید؟ سردار سلیمانی به عنوان چهره این روزهای رسانهها شدهاند؟ خاطره مشترکی که با وی دارید چیست؟
جیم: خاطره از سردار سلیمانی زیاد است ما بیش از 35 سال است که با یکدیگر در واقع مانوس و با یکدیگر واقعا زندگی میکنیم انصافا ولی یکی از ویژگیهای بارز آقای سلیمانی روحیه افتادگی و آن متانت و محبت ایشان است ایشان خیلی انسان با محبتی است و نوع کار وی به گونهای است که همه احساس میکنند که شاید ایشان یک فرد یک مقدار سخت و مثلا توام با خشونت است ولی دقیقا آقای سلیمانی 180 درجه خلاف این تصورات است ایشان آنقدر انسان نرم و خوش اخلاق و با محبت هستند که شما وقتی در کنار وی قرار بگیرید هر کسی در کنار وی قرار گیرد اصلا نمیتواند تصور کند که وی یک فردی با این محبت و روحیه مهربانی است.
سین: اگر شما جای آقای روحانی بودید با 1+5 چکار میکردید؟ آیا این مسیر را دنبال میکردید و یا نه؟
جیم: بله. مسیری که در واقع آقای روحانی با 1+5 رفتند این ریلش و مسیرش قبل از دولت آقای روحانی گذاشته شد یعنی این که مذاکرات در سطح وزیر خارجی ادامه پیدا کند مربوط است به دولت قبل، نه مربوط است به این دولت. طبیعتاً هر کسی در دولت قرار میگرفت حتما تضمینی مسیر را ادامه میداد اگر من هم میامدم حتما همین مسیر مذاکرات را به این شکل دنبال میکردم.
سین: این بیلبوردهای تبلیغاتی که در واقع در سطح شهر هستند می گویند که خیلی از آنها زیر نظر شهرداری هست. میگویند که خیلی از آنها تولید ملی را در اولویت خودشان قرار نمیدهند و بیشتر بیلبردها مربوط به محصولات خارجی هستند؟ نظارت چگونه است؟
جیم: به نظر شما نیست، مثل این میماند که بگوییم که خیابانهای شهر متعلق به شهرداری است و ماشینهایی هم که از آن عبور میکنند هم این ماشینها هم همه متعلق به شهرداری است. چرا آن ماشین کثیف است؟ چرا آن ماشین تمیز است؟ چرا آن ماشین تولید خارجی است؟ و این یکی تولید داخلی است؟ نه تابلوهایی که داخل شهر است تابلو متعلق به ما است ولی بیش از 70 درصد این تابلوها در اختیار بخش خصوصی است. منتهی بخش خصوصی برای تبلیغاتی که انجام میدهد یک مسیر قانونی را طی میکند که آن مسیر قانونی و مجوز را وزارت ارشاد میدهد، نه ما. لذا هر کسی که هر چیزی را با تایید وزارت ارشاد برساند و بتواند برای آن تبلیغ کند ، در اختیارش قرار گیرد . ما فقط مزایده میگذاریم و این تابلوها را بر اساس یک قیمتی به بخش خصوصی واگذار میکنیم حالا چه محتوایی روی آنها میزنند آن محتوا را وزارت ارشاد تایید و تعیین میکند ممکن است اقتصادی باشد، فرهنگی، تبلیغ یک فیلم باشد، البته یک بخش از این تابلوها، تابلوهای فرهنگی صرف هستند که آنها در اختیار شهرداری است که من فکر می کنم تابلوهای فرهنگی در سطح شهر به بهترین شکل خودش اداره میشود، اثر فرهنگی آن را در سطح شهر میبینید.
سین: نظر شما نسبت به وام 25 میلیونی خودرو چیست: آیا دوستان و آشنایان شما هم این وام را گرفتهاند؟
جیم: من اصلا فرصت این که از آشنایان سوال کنم که وام گرفتهاند یا نه را ندارم که بپرسم وام گرفتید یا نگرفتید. چینی چیزی به گوش من هم نرسیده است ولی من حداقل به عنوان شهردار تهران آن جا بودم این طور فکر میکنم که چطور میشود دولت برای بیش از 100 هزار خودرو این وام را دارند خب ای کاش در همین تهران 8000 هزار پیکان داریم که این پیکانها در سال به اندازه وزن خودشان یعنی 1200 کیلو آلودگی و آلاینده به شهر وارد میکنند خب اگر این وام 25 میلیون تومان داده میشد، حداقل تاکسیهای شهر را ما در اولویت میگذاشتیم به نظر من بهتر از این میشد تدبیر کرد شاید مثلا آنهایی که در مرحله ازدواج بودند ما اگر به آنها وام ازدواج میدادیم به جای ان که ماشین بخرند کالای زندگیشان را برای ازدواج میخریدند مناسبتر بود به هر حال ما الان بیش از 3 میلیون جوانی داریم که معطل ازدواج هستند برای یک وام 3 تا 4 میلیونی. خب ما با پرداختن 10 میلیون توان وام به آنها میتوانستند کالا بخرند و برای زندگیاش و تشکیل زندگی با پرداختن وام برای خریدن مثلا 5 قلم اصلی را با وام از وسایل زندگی که تولید داخلی هم هست به جای خرید خودرو وام خرید فرش و یخچال و این قبیل لوازم را میدادیم.
سین: قائم مقام شما آقای شریفی اصلا رسانهای نیستند ،علت چیست؟
جیم: ایشان به علت این که درگیر محیط کار هستند و کلا درگیر کار هستند کلا خود را درگیر رسانه نمیکند یعنی منش و عادت و روش ایشان این است.
سین: چقدر بای بابت هزینه مترو بدهند؟
جیم: 50 درصد هزینه مترو با دولت است الان فکر میکنم کمتر از 3 درصد یا 4 درصد باشد.
سین: آنچه در بحث راهنمایی و رانندگی هم شنیدهایم همین است که پلیس باید بخشی از جرایم خود را حدود 50 درصد آنها را به شهرداری بدهد که نمیدهد؟
جیم: این مشکل را هم داریم این هم قانون است که نه مثل فروش نفت است و نه مالیات، نه درآمد بلکه نقد است. به هر حال جریمهای است که هست در مجلس تصویب شده است ولی متاسفانه چند سالی است که داده نمیشود. واقعاً شهرداری پولی ندارد. دولت از محل مالیات یا فروش نفت درآمد این طور دارد ولی شهرداری یک دغدغه جدیاش درآمد است و بعد دغدغه دوم ما هزینه است و واقعاً این فشار به شهرداری هست. من هیچ زمان نمیخواهم این مشکلات را به مردم منتقل کنم چون کل ساخت و ساز دو سال است که تعطیل است و ما بیشترین درآمدمان از حوزه ساخت و ساز است.
سین: دولت قرار بود به شما اتوبوس هم بدهد؟
جیم: ما 5 سال است که حتی یک عدد اتوبوس هم از دولت نگرفتیم. فقط فشار روی ماست. اتوبوسهایی که امسال بیش از 300 اتوبوس وارد کردیم تقریبا هر اتوبوسی 800 میلیون تومان هزینه برای ما دارد. با توجه به این که 82 درصد اتوبوس را پولش را باید دولت بدهد که فعلا حتی یک درصد از آنها را هم نداده است.
سین: از فرزندانتان چه خبر؟ شایعاتی که چند ماه پیش بود و الان ظاهرا بر طرف شده است؟
جیم: اینها واقعاً دروغهایی است که عجیب و غریب است. عکس هم که از فرزند من گذاشته بودند اصلا عکس فرزند من نبود اینها همه بد اخلاقیهایی است که هست. هیچ کدام از فرزندان من فعالیت اقتصادی ندارند و در کار اقتصادی نیستند.
من همیشه هم گفتهام محمدباقر قالیباف زندگیاش از اول انقلاب تاکنون کار مباح و حلال اقتصادی ، حتی کارهای مباحی را هم که همه انجام میدهند من انجام نمیدهم. حالا چه برسد به آنهایی که زد و بند اقتصادی میکند این را جدی عرض میکنم من حتی در مقاطع مختلف انتخاباتی هم گفتهام که من حتی کار اقتصادی حلالی هم که دیگران انجام میدهند و حقشان هم هست من در زندگی انجام نمیدهم.
سین : آیا فرزندان شما داخل ایران هستند یا نه؟
جیم: بله البته یک پسرم برای مقطع تحصیلات تکمیلیاش خارج از کشور است، البته میرود و میآید ولی بقیه در داخل کشور هستند و همین جا مشغولند.
سین: چند نوه دارید؟
جیم: دو تا نوه دارم.
سین: شما وقتی دلتان برای رفقای شهیدتان تنگ میشود چه کار میکنید و کجا میروید؟
جیم: به هر حال انسان به جاهایی میرسد در زندگی خود چه در کار و چه در زندگی که به یک نقطهای میرسد که احساس خستگی و دلتنگی میکند به هر حال وقتی عرصه به ادم تنگ میشود واقعاً همیشه آن وقتهایی است که آدم به یاد دوستان شهیدش میافتد من هم خودم واقعاً به این شکل هستم و من یک آلبوم در خانه دارم و هر موقع که احساس این دلتنگی بکنم این آلبوم را نگاه میکنم و من تا الان هیچ موقع لذتی که از این آلبوم بردم در گرفتن روحیه و در رد کردن همه تلخیها و سختیهایی که ممکن است انسان در طول ماهها و سالهای پیدا کند نبوده.
این آلبومی است که از همان دوران تقریبا سال 53 یا 54 که من تقریبا 13 سالم بوده است تا سال 70 من هر موقع که احساس دلتنگی کنم این آلبوم را نگاه میکنم که تحقیقاً همه دوستانم از زمان مدرسه تا زمان جنگ و شهادت همه در آن آلبوم هستند و با دیدن آن شارژ میشوم.
سین: چه اصراری به توسعه دیپلماسی شهری دارید؟
جیم: امروزه در دنیا آنقدر که دیپلماسی عمومی اثر گذار هست، دیپلماسی رسمی اثر گذار نیست.
ما یک زمانهایی در کشور برداشتهای غلطی نسبت به بحث دیپلماسی و سیاست خارجی داشتیم، میدانید که سیاست خارجی تنها برای وزارت خارجه نیست.سیاست خارجی را به طور کامل در واقع حاکمیت و مجموعه دولت مجموعه و نظام سیاست خارجی را در حقیقت سیاست گذاری میکنند.وزارت خارجه ما دستگاه دیپلماسی است که آن سیاست مشخص را در حوزه خارجی دنبال میکند. آن سیاست همهاش در دستگاه دیپلماسی نیست. یک بخش از ان هم در حوزه سیاست عمومی است. و در واقع دیپلماسی عمومی باید دنبال کند. دولتهای محلی و شهرداریها یکی از ارکان جدی سیاست برای دیپلماسی عمومی در حوزه سیاست خارجی است. لذا ما به عنوان شهرداری تهران سعی کردیم به طور جدی به این بپردازیم و شهر تهران را در حوزه دیپلماسی عمومی فعال کنیم در سالهای اخیر هم توانستیم اثر گذار باشیم و ارتباطات خوبی را هم برقرار کنیم.
سین: شما اولین مدیری بودید که در کشور گفتید در حوزه نظارتی و در واقع تحت ریاست من فساد هست یعنی شهرداری؟ این را چطور شد که شما گفتید؟
جیم: کسی که نمیتواند به مردم دروغ بگوید. به هر حال آیا من میتوانم بگویم که در شهرداری فساد نیست؟ در واقع در شهرداری فساد هست همان طور که در دستگاههای دیگر هم فساد هست.
ولی من همیشه روی یک چیز اصرار دارم و گفتم امکان ندارد گزارش متقنی از فساد شهرداری به دست من برسد یا سیستمهای بازرسی و نظارتی خودم و یا دستگاههای نظارتی بیرونی که وظیفه دارند یا شورای شهر و یا هر چی، موضوع یا سندی از یک فساد را در اختیار من بگذارند و من لحظهای در برخورد با این فساد درنگ کنم.
یا این که من آن چه که مدعیام این است که فساد در شهرداری تهران در سالهای گذشته کاهش پیدا کرده است درحالی که شما میدانید فساد در کشور رشد پیدا کرده است ولی در شهرداری رشد نکرده است و توانستیم جلویش را بگیریم ولی ما هیچ وقت نمیتوانیم ادعا کنیم که فساد در شهرداری نیست.
سین: جملاتی که با شنیدن این تک واژهها به ذهن شما میرسد چیست؟
جیم:
مشهد: امام رضا
هواپیما: پرواز
فتنه: دشمنی
بودجه: دغدغه
برجام: روش جدید مبارزه
احمدینژاد: بلاتکلیفی
برج میلاد: اراده جوانان
برونسی: صبر و مقاومت
تراکم فروش: بی انضباطی
طرح تفضیلی: انضباط شهری
گاز انبری: تهمت
محسن هاشمی: همکار
مال سازی: توسعه شهری
منبع: باشگاه خبرنگاران
مشروح گفتگو با محمدباقر قالیباف به شرح زیر است:
سین: چه شد آقای قالیباف تبدیل به یک چهره سرشناس شدند؟
جیم: نمیدانم آیا با این سوال اصلا درست است که بگوییم چهره سرشناس یا نه، واقعیت این است که به هر حال ما یک روستا زاده سادهای بودیم که با انقلاب و بعد با دفاع مقدس به انجام وظیفه پرداختیم و واقعا روزی هم که به جنگ رفتیم، نرفتیم که فرمانده و سرشناس بشیم، رفتیم جنگ که شهید شویم و عاقبتمان به این جا کشیده شد.
سین: کار شما در شهرداری سخترتر است یا در پلیس؟
جیم: من معتقدم که کار کردن سخت نیست، کار در حقیقت حیات است و اصلا زندگی یعنی کار، جوهره مرد یعنی کار ولی اینکه کار در شهرداری و نیروی انتظامی اگر اینگونه بگوییم که با هم دیگر متفاوتاند؟ بله متفاوتند، یعنی وقتی در نیروی انتظامی کار میکردم مهمترین دغدغه من واقعا آبروی مردم بود و امنیت مردم، که این دو به هم گره خورده بود هم باید امنیت را برقرار میکردیم، هم حفظ آبروی مردم در شهرداری. واقعا مهمترین دغدغهها دو چیز است یکی از یک طرف خدمت به مردم که مردم آن را به هر حال حس کنند که شهرداری در زندگی آنها هست، در شهرشان هست و به هر حال بخشی از زندگیشان هستیم و تاثیر گذاریم به تعبیر امروزیها روی شهرداری حساب کنند و احساس کنند یک جایی شهرداری میتواند دستشان را بگیرد و از یک طرف هم واقعا دغدغه جدی نسبت به بیتالمال داریم.
سین: غذای مورد علاقه شما چیست؟
جیم: من نمیدانم شما تخم مرغ را غذا حساب میکنید یا نه، تخممرغ است.
سین: خودتان هم آشپزی میکنید؟ وقتش را دارید؟
جیم: نه چون واقعا فرصت نمیکنم. الا جمعهها صبح که تنها روزی است که من صبحانه را با خانواده میخورم، معمولا صبحانه را خودم آماده میکنم معمولا صبحانه هم صبحانه گرم میخوریم باز با همان اولویت تخممرغ، ولی قبلا که جبهه بودیم زیاد از تخم مرغ استفاده میکردیم.
سین: در جبهه هم شما شهردار بودید یا همش فرمانده بودید؟
جیم: آنجا چون از رزمندگی شروع کردیم حتما شهرداری هم کردیم
سین: آیا شهرداری در جبهه کار سختی بود؟
جیم: همیشه دعوا بود چون همیشه بچهها و رزمندهها دوست داشتند که حتما کارها را انجام بدهند.
سین: شما بیشتر دید سیاسی نسبت به مسائل دارید یا نظامی؟ یا نه اصلا دیدتان متفاوت است مثلا اجتماعی شده الان؟
جیم: اگر منظورتان در مسائل به معنای در واقع مسائل در جامعه، مشکلات و از این قبیل موضوعات باشد، من واقعا نگاهم به موضوعات کارشناسی است واقعا حالا موضوعات ممکن است بعضا اجتماعی باشند، بعضا سیاسی باشند، بعضا فرهنگی باشند،بعضا نظامی و امنیتی باشند واقعا هر مسالهای ذات خودش را دارد حتما کارشناسی است و در کنار آن هم من همیشه واقعا رویکردم به مسالهها حتما سیستمی هم بوده است.
سین: شما گفته بودید در منظقه 12 زندگی میکنید یا خواهید کرد؟ این موضوع چه شد؟ آیا الان در منطقه 12 زندگی میکنید؟ حالا چرا میخواستید در آنجا زندگی کنید؟
جیم: من معتقدم بعضی موضوعات که مهم میشوند و انسان باید با آنها انس گیرد و در آنها باشد و مخصوصا یک کاری را که میخواهد به دیگران بگوید و به آن توجه کند خودش باید با آن موضوع کاملا آمیخته باشد. وقتی من رفتم نیروی هوایی، من هیچ آشنایی با هواپیما و پرواز نداشتم و واقعا وجدانم اجازه نمیداد که در نیروی هوایی باشم و آشنایی با هواپیما نداشته باشم باور کنید خیلی به من سخت گذشت با فشار کار ولی در همان مدتی که همان جا مشغول شدم رفتم آن حرفه را هم یاد گرفتم که بتوانم وقتی آن جا با خلبانها حرف میزنم احساس کنند میفهم درکشان میکنم و میدانم واقعا همین نگاه من را به منطقه 12 برد من در حالی که بیش از 20 سال است به آسیبهای اجتماعی توجه دارم و از نزدیک دارم دنبال میکنم ولی احساس کردم باز تو این بخش حتما باید خودم بخشی از وقت و زندگیم را در خود منطقه 12 باشم که حس کنم و یک تصمیمی گرفتم و من در طول هفته بخشی از هفته را به طور کامل در منطقه 12 هستم و الان هم زندگیم آن جاست.
سین: از خلبانی گفتید آیا الان پرواز دارید؟
جیم: همین امروز بعد از ظهر یعنی با همه این مشغله کاری دو مرتبه باز پنجشنبه هم هست 5 بعد از ظهر باید برم پرواز.
سین:به کجا پرواز میکنید؟
جیم: هر کجا که باشد.
سین:داخلی یا خارجی؟
جیم: فرقی نمیکند هر کجا که بخورد میرویم.
سین:میگویند باید ماهی یک بار حتما خلبانها پرواز کنند؟ درست است؟
جیم: حتما من ماهی دوبار پرواز دارم، معمولا بخواهم بگویم در سال بین 120 تا 130 ساعت حتما پرواز میکنم.
سین: فکر کنم باید هیجان هم داشته باشد حالا که مثلا کاپیتان خودش را معرفی کند و بگوید دکتر قالیباف مثلا خلبان شما هست؟
جیم: نه هیجان که مطمئنا ندارد اما شاید برای مسافران یک هیجان به همراه داشته باشند.
سین:چه ساعتی معمولا شما از خانه خارج میشوید؟ و چه ساعتی بر میگردید خانه؟
جیم: در زمستان که ساعت مثل این روزها افق به گونهای است که اذان ساعت5:30 میشود من حتما یک ساعت و نیم قبل اذان صبح میآیم و وقتهایی که اذان صبح مثلا ساعت 4 صبح و این طورها باشد بعد اذان صبح بیرون میآیم شبها هم معمولا تا ساعت 8 یا 9 درگیر کار هستیم البته بعضی از شبها ممکن است کار بیشتر باشد و بیشتر بمانیم ولی هر روز را قبل اذان صبح از خانه بیرون میآیم.
سین: شما توافق هستهای را چگونه و چطور ارزیابی میکنید؟
جیم: توافق هستهای به نظر من یک کلیتی دارد و یک جزئیات. من کلیت توافق هستهای را به عنوان یک نگاه کلی نگر قبول دارم البته در جزئیاتش حتما یک سری مشکلاتی هم هست چون به هر حال یک مذاکره بوده است که در آن داده و ستاندهای داشته است، طبیعتا یک سری چیزهایی را دادهایم و یک سری چیزهایی را گرفتهایم ولی سرجمع من توافق هستهای را به نفع کشور میدانم و فکر میکنم که اگر من در یک یاداشتی هم اشاره کردم باید بدانیم که ما مذاکره را با دشمنمان داریم انجام میدهیم نه مذاکره را با یک دوست و حتی نه با یک رقیب با یک دشمن اگر مذاکره را هم یک نوع مبارزه بدانیم من فکر میکنم که به موفقیت برسیم.
سین: شما عملکرد دولت دهم و یازدهم را در واقع اگر بخواهیم با هم مقایسه کنید به کدام نمره بیشتری میدهید؟ آیا اصلا عملکردشان با هم تفاوتی دارد از دید شما؟ حالا نسبت به مشکلات اجتماعی مردم که شما بیشتر با آنها درگیر هستید و یا به عنوان مثال بودجه مترو که اختصاصا به خود شما مربوط میشود؟
جیم: حالا اگر به عنوان مثال شما بودجه مترو بخواهید در نظر بگیرید ما میگوییم دولت دهم و یازدهم در حوزه بودجه چه مترو و چه غیر آن برای ما با یکدیگر هیچ فرقی نکردند البته فرقی نکردند که میتوانم بگویم که در یک زمینه فرق کردند و در یک زمینه فرقی نکردند در زمینهای که فرق نکردند در ندادن پول است که نه دولت دهم و نه دولت یازدهم هیچ پولی پرداخت نکردند و ندادند در آن جایی که فرق کرده است آن است که دولت دهم پول نمیداد و اخم میکرد، دولت یازدهم هم پول نمیدهد و میخندد.
سین: کدام دولت بهتر است؟
جیم: حالا به هر حال دیگر قضاوتش با مردم است.
سین: شما چرا اینقدر پرکار هستید؟ فکر کنم شما علاقهای هم به دور کاری ندارید؟ با توجه به اینکه یک مدت دورکاری هم مد شده بود؟
جیم: البته آن دورکاری به معنای توجه به سیستم و استفاده از فناوری کار خوبی است ما الان به بهترین شکل هم از این داریم در کار استفاده میکنیم ولی به عقیده من اگر کاری بخواهد پیش برود کار همش سیستم نیست، همش فناوری نیست، کار همش دستور نیست، همش جلسه نیست، کار به هر حال با انسانها شما طرف هستید، چشم تو چشم بودن و دیدن و خدا قوت دادن، دستی به پشت افراد زدن خودش بخش عمدهای از کار است لذا اگر من بخواهم بحث شما را به نوعی اصلاح کنم اینگونه است که من معتقدم کار باید با مدیر میدانی باشد و افرادی که دارند آن کار را انجام میدهند . من کلا عادتم به کار این است این فرهنگ را هم در جبهه یاد گرفتیم.
سین: بعد از شهرداری کجا میروید؟ بازنشسته میشوید؟ یا بر میگردید سپاه؟
جیم: بازنشستگی نداریم حداقل ما هم اینگونهایم من فکر نمیکنم از روزی که یادم میآید حتی قبل انقلاب در زندگی خودم هم یک روزی بیکار بوده باشم یعنی شاید برای شما غیر قابل تصور باشد که من در سن 12 یا 13 سالگی در همان سن هم من برای خودم کار داشتم و مرتب کارهای خودم را انجام میدادم و الان هم همین طور هستم و فکر میکنم در آینده هم طور باشم و ما بازنشتگی حتما نداریم.
سین: در جوانی چه کار میکردید؟ مثلا در بازار؟
جیم: معلوم بود من صبح میرفتم مدرسه و بعد از بازگشت از مدرسه کار داشتم، یعنی معلوم بود مثلا امروز باید بروم این باغ میوه، کار کنم میکردیم مشخص بود کجا و کی کار خانه را انجام دهیم و کی و کجا بیرون را انجام دهیم. از اول ما در محیط کار کلا با کار عجین شدهایم.
سین: آقای دکتر آیا باز هم قصد دارید در انتخابات شرکت کنید و رئیس جمهور شوید؟
جیم: من نگاهم به این موضوعات با شاید شما و یا با دیگران شاید یک مقدار متفاوت باشد بعضیها دنبال این هستند که حتما یک مسئولیتی را از قبل هدف قرار دهند و آن کار را انجام دهند من این طوری نیستم شما اگر توجه کرده باشید شاید به هر حال سی و چند سال از انقلاب میگذرد برای من مهم آن کاری است که باید انجام دهم بزرگ و کوچک کار برای من مهم نیست مهم کیفیت آن کاری است که دستم هست آن کار یک کاری درستی باشد، بتوانم انجام دهم اثر گذار باشم، به این معنا که به هر حال امروز اگر شهردارم مردم احساس کنند که این شهر شهردار دارد این را در زندگیشان حس کنند اگر در نیروی انتظامیام این را حس کنند، اگر در جبهه هستم این را حس کنند لذا من همیشه در محیط کار اینگونه نگاه کردم و هر کجایی که احساس کردم وظیفهای بر دوش من هست آن را با جدیت انجام میدهم مثلا همین در سال 92 شما باور کنید روز شنبه که نتیجه انتخابات قطعی شد من روز یکشنبه رفتم سرکار و بازدید پل صدر، با همان شدتی کار میکردم که قبل آن هم کار میکردم یا مثلا همین الان هم اگر توجه کنید بعضیها ممکن است بگویند که حجم کار عمرانی قبل و بعد سال 92 با هم تغییر پیدا کرده است که این به نظر من شاید ضعف ما باشد در حوزه رسانهای .
الان حجم کار عمرانی که در شهرداری انجام میگیرد تا قبل سال 92 بیشتر است منتهی ما چون همه بزرگراهها تمام شده است همه پلها مان تمام شده است یعنی ما پروژهی جدیدی در سال 1404 طرحهای جامع شهریمان تمام شده است و تنها جایی که میماند مترو است که مترو هم با قدرت سانتی 25 کیلومتر دارد انجام میشود 25 کیلومتر واقعا در دنیا بی نظیر است و دارد در این جا انجام میشود ولی چون در نظر و چشم مردم نیست شاید بگویند که نگاه کن انتخابات تمام شد مثلا کارهای عمرانی تعطیل شد اگر به کارهای عمرانی توجه کنید ما بیش از 400 جبهه کاری امروز در حوزه مترو کار میکنند که نمونهاش پروژه خط 3 را هم دیدید که افتتاح شد.
سین: پس شما در زمان تصمیم میگیرید مثلا در نزدیک زمان انتخابات باشد آن موقع تصمیم میگیرید و یا مثلا بعد آن؟
جیم: حالا دیگر شما از صحبتهای من این برداشت را نکنید.
سین: برخی میگویند سیاسی نیستید در مقابل یک سریها میگویند آقای قالیباف یک جاهایی را سیاسی وارد میشوند؟ فکر کنم بر میگردد به همان جایی که میگفتید لازم باشد؟
جیم: مگر میشود که یکی بگوید من دید سیاسی ندارم، حتما دید سیاسی دارم، مگر میشود کسی سیاست نداشته باشد آن چیزی که من میگویم این است که در حوزه سیاست سیاسیت بازی و بی صداقتی و بی عهدی کار انسانهای درست نیست آدم باید در سیاست هم صداقت داشته باشد و در سیاست هم وفای به عهده داشته باشد و در سیاست هم سیاست بازی نکند، بزن برویی نکند ما همه حرفمان این است که به تعبیر شهید مدرس سیاست و دیانت یکی است،سیاست ما عین دیانت ماست یعنی در سیاست دین را هم خلاصه نفروشیم، قصد من هم این است.
سین: وقتی که دوستان اتئلاف خلاف وعده کردند با شما، شما چه حالی داشتید؟
جیم: من هیچی فقط غصه خوردم برای نوع خودمان یعنی جمع دوستانی که هستیم حالا در هر کجا به هر حال انسان در زندگیاش وقتی حتی به بچهاش هم قولی را میدهد من فکر میکنم وقتی که عمل نکند تا آخر عذاب وجدان دارد .
سین: شما بعد از انتخابات آیا آسیب شناسی کردید؟
جیم: من حتما هر کاری که انجام میدهم باید آسیب شناسی کنم.
سین: آیا به نتیجه مشخص هم قطعا میرسید؟
جیم: طبیعتا
سین: یک خاطره از سردار سلیمانی به ما میگویید؟ سردار سلیمانی به عنوان چهره این روزهای رسانهها شدهاند؟ خاطره مشترکی که با وی دارید چیست؟
جیم: خاطره از سردار سلیمانی زیاد است ما بیش از 35 سال است که با یکدیگر در واقع مانوس و با یکدیگر واقعا زندگی میکنیم انصافا ولی یکی از ویژگیهای بارز آقای سلیمانی روحیه افتادگی و آن متانت و محبت ایشان است ایشان خیلی انسان با محبتی است و نوع کار وی به گونهای است که همه احساس میکنند که شاید ایشان یک فرد یک مقدار سخت و مثلا توام با خشونت است ولی دقیقا آقای سلیمانی 180 درجه خلاف این تصورات است ایشان آنقدر انسان نرم و خوش اخلاق و با محبت هستند که شما وقتی در کنار وی قرار بگیرید هر کسی در کنار وی قرار گیرد اصلا نمیتواند تصور کند که وی یک فردی با این محبت و روحیه مهربانی است.
سین: اگر شما جای آقای روحانی بودید با 1+5 چکار میکردید؟ آیا این مسیر را دنبال میکردید و یا نه؟
جیم: بله. مسیری که در واقع آقای روحانی با 1+5 رفتند این ریلش و مسیرش قبل از دولت آقای روحانی گذاشته شد یعنی این که مذاکرات در سطح وزیر خارجی ادامه پیدا کند مربوط است به دولت قبل، نه مربوط است به این دولت. طبیعتاً هر کسی در دولت قرار میگرفت حتما تضمینی مسیر را ادامه میداد اگر من هم میامدم حتما همین مسیر مذاکرات را به این شکل دنبال میکردم.
سین: این بیلبوردهای تبلیغاتی که در واقع در سطح شهر هستند می گویند که خیلی از آنها زیر نظر شهرداری هست. میگویند که خیلی از آنها تولید ملی را در اولویت خودشان قرار نمیدهند و بیشتر بیلبردها مربوط به محصولات خارجی هستند؟ نظارت چگونه است؟
جیم: به نظر شما نیست، مثل این میماند که بگوییم که خیابانهای شهر متعلق به شهرداری است و ماشینهایی هم که از آن عبور میکنند هم این ماشینها هم همه متعلق به شهرداری است. چرا آن ماشین کثیف است؟ چرا آن ماشین تمیز است؟ چرا آن ماشین تولید خارجی است؟ و این یکی تولید داخلی است؟ نه تابلوهایی که داخل شهر است تابلو متعلق به ما است ولی بیش از 70 درصد این تابلوها در اختیار بخش خصوصی است. منتهی بخش خصوصی برای تبلیغاتی که انجام میدهد یک مسیر قانونی را طی میکند که آن مسیر قانونی و مجوز را وزارت ارشاد میدهد، نه ما. لذا هر کسی که هر چیزی را با تایید وزارت ارشاد برساند و بتواند برای آن تبلیغ کند ، در اختیارش قرار گیرد . ما فقط مزایده میگذاریم و این تابلوها را بر اساس یک قیمتی به بخش خصوصی واگذار میکنیم حالا چه محتوایی روی آنها میزنند آن محتوا را وزارت ارشاد تایید و تعیین میکند ممکن است اقتصادی باشد، فرهنگی، تبلیغ یک فیلم باشد، البته یک بخش از این تابلوها، تابلوهای فرهنگی صرف هستند که آنها در اختیار شهرداری است که من فکر می کنم تابلوهای فرهنگی در سطح شهر به بهترین شکل خودش اداره میشود، اثر فرهنگی آن را در سطح شهر میبینید.
سین: نظر شما نسبت به وام 25 میلیونی خودرو چیست: آیا دوستان و آشنایان شما هم این وام را گرفتهاند؟
جیم: من اصلا فرصت این که از آشنایان سوال کنم که وام گرفتهاند یا نه را ندارم که بپرسم وام گرفتید یا نگرفتید. چینی چیزی به گوش من هم نرسیده است ولی من حداقل به عنوان شهردار تهران آن جا بودم این طور فکر میکنم که چطور میشود دولت برای بیش از 100 هزار خودرو این وام را دارند خب ای کاش در همین تهران 8000 هزار پیکان داریم که این پیکانها در سال به اندازه وزن خودشان یعنی 1200 کیلو آلودگی و آلاینده به شهر وارد میکنند خب اگر این وام 25 میلیون تومان داده میشد، حداقل تاکسیهای شهر را ما در اولویت میگذاشتیم به نظر من بهتر از این میشد تدبیر کرد شاید مثلا آنهایی که در مرحله ازدواج بودند ما اگر به آنها وام ازدواج میدادیم به جای ان که ماشین بخرند کالای زندگیشان را برای ازدواج میخریدند مناسبتر بود به هر حال ما الان بیش از 3 میلیون جوانی داریم که معطل ازدواج هستند برای یک وام 3 تا 4 میلیونی. خب ما با پرداختن 10 میلیون توان وام به آنها میتوانستند کالا بخرند و برای زندگیاش و تشکیل زندگی با پرداختن وام برای خریدن مثلا 5 قلم اصلی را با وام از وسایل زندگی که تولید داخلی هم هست به جای خرید خودرو وام خرید فرش و یخچال و این قبیل لوازم را میدادیم.
سین: قائم مقام شما آقای شریفی اصلا رسانهای نیستند ،علت چیست؟
جیم: ایشان به علت این که درگیر محیط کار هستند و کلا درگیر کار هستند کلا خود را درگیر رسانه نمیکند یعنی منش و عادت و روش ایشان این است.
سین: چقدر بای بابت هزینه مترو بدهند؟
جیم: 50 درصد هزینه مترو با دولت است الان فکر میکنم کمتر از 3 درصد یا 4 درصد باشد.
سین: آنچه در بحث راهنمایی و رانندگی هم شنیدهایم همین است که پلیس باید بخشی از جرایم خود را حدود 50 درصد آنها را به شهرداری بدهد که نمیدهد؟
جیم: این مشکل را هم داریم این هم قانون است که نه مثل فروش نفت است و نه مالیات، نه درآمد بلکه نقد است. به هر حال جریمهای است که هست در مجلس تصویب شده است ولی متاسفانه چند سالی است که داده نمیشود. واقعاً شهرداری پولی ندارد. دولت از محل مالیات یا فروش نفت درآمد این طور دارد ولی شهرداری یک دغدغه جدیاش درآمد است و بعد دغدغه دوم ما هزینه است و واقعاً این فشار به شهرداری هست. من هیچ زمان نمیخواهم این مشکلات را به مردم منتقل کنم چون کل ساخت و ساز دو سال است که تعطیل است و ما بیشترین درآمدمان از حوزه ساخت و ساز است.
سین: دولت قرار بود به شما اتوبوس هم بدهد؟
جیم: ما 5 سال است که حتی یک عدد اتوبوس هم از دولت نگرفتیم. فقط فشار روی ماست. اتوبوسهایی که امسال بیش از 300 اتوبوس وارد کردیم تقریبا هر اتوبوسی 800 میلیون تومان هزینه برای ما دارد. با توجه به این که 82 درصد اتوبوس را پولش را باید دولت بدهد که فعلا حتی یک درصد از آنها را هم نداده است.
سین: از فرزندانتان چه خبر؟ شایعاتی که چند ماه پیش بود و الان ظاهرا بر طرف شده است؟
جیم: اینها واقعاً دروغهایی است که عجیب و غریب است. عکس هم که از فرزند من گذاشته بودند اصلا عکس فرزند من نبود اینها همه بد اخلاقیهایی است که هست. هیچ کدام از فرزندان من فعالیت اقتصادی ندارند و در کار اقتصادی نیستند.
من همیشه هم گفتهام محمدباقر قالیباف زندگیاش از اول انقلاب تاکنون کار مباح و حلال اقتصادی ، حتی کارهای مباحی را هم که همه انجام میدهند من انجام نمیدهم. حالا چه برسد به آنهایی که زد و بند اقتصادی میکند این را جدی عرض میکنم من حتی در مقاطع مختلف انتخاباتی هم گفتهام که من حتی کار اقتصادی حلالی هم که دیگران انجام میدهند و حقشان هم هست من در زندگی انجام نمیدهم.
سین : آیا فرزندان شما داخل ایران هستند یا نه؟
جیم: بله البته یک پسرم برای مقطع تحصیلات تکمیلیاش خارج از کشور است، البته میرود و میآید ولی بقیه در داخل کشور هستند و همین جا مشغولند.
سین: چند نوه دارید؟
جیم: دو تا نوه دارم.
سین: شما وقتی دلتان برای رفقای شهیدتان تنگ میشود چه کار میکنید و کجا میروید؟
جیم: به هر حال انسان به جاهایی میرسد در زندگی خود چه در کار و چه در زندگی که به یک نقطهای میرسد که احساس خستگی و دلتنگی میکند به هر حال وقتی عرصه به ادم تنگ میشود واقعاً همیشه آن وقتهایی است که آدم به یاد دوستان شهیدش میافتد من هم خودم واقعاً به این شکل هستم و من یک آلبوم در خانه دارم و هر موقع که احساس این دلتنگی بکنم این آلبوم را نگاه میکنم و من تا الان هیچ موقع لذتی که از این آلبوم بردم در گرفتن روحیه و در رد کردن همه تلخیها و سختیهایی که ممکن است انسان در طول ماهها و سالهای پیدا کند نبوده.
این آلبومی است که از همان دوران تقریبا سال 53 یا 54 که من تقریبا 13 سالم بوده است تا سال 70 من هر موقع که احساس دلتنگی کنم این آلبوم را نگاه میکنم که تحقیقاً همه دوستانم از زمان مدرسه تا زمان جنگ و شهادت همه در آن آلبوم هستند و با دیدن آن شارژ میشوم.
سین: چه اصراری به توسعه دیپلماسی شهری دارید؟
جیم: امروزه در دنیا آنقدر که دیپلماسی عمومی اثر گذار هست، دیپلماسی رسمی اثر گذار نیست.
ما یک زمانهایی در کشور برداشتهای غلطی نسبت به بحث دیپلماسی و سیاست خارجی داشتیم، میدانید که سیاست خارجی تنها برای وزارت خارجه نیست.سیاست خارجی را به طور کامل در واقع حاکمیت و مجموعه دولت مجموعه و نظام سیاست خارجی را در حقیقت سیاست گذاری میکنند.وزارت خارجه ما دستگاه دیپلماسی است که آن سیاست مشخص را در حوزه خارجی دنبال میکند. آن سیاست همهاش در دستگاه دیپلماسی نیست. یک بخش از ان هم در حوزه سیاست عمومی است. و در واقع دیپلماسی عمومی باید دنبال کند. دولتهای محلی و شهرداریها یکی از ارکان جدی سیاست برای دیپلماسی عمومی در حوزه سیاست خارجی است. لذا ما به عنوان شهرداری تهران سعی کردیم به طور جدی به این بپردازیم و شهر تهران را در حوزه دیپلماسی عمومی فعال کنیم در سالهای اخیر هم توانستیم اثر گذار باشیم و ارتباطات خوبی را هم برقرار کنیم.
سین: شما اولین مدیری بودید که در کشور گفتید در حوزه نظارتی و در واقع تحت ریاست من فساد هست یعنی شهرداری؟ این را چطور شد که شما گفتید؟
جیم: کسی که نمیتواند به مردم دروغ بگوید. به هر حال آیا من میتوانم بگویم که در شهرداری فساد نیست؟ در واقع در شهرداری فساد هست همان طور که در دستگاههای دیگر هم فساد هست.
ولی من همیشه روی یک چیز اصرار دارم و گفتم امکان ندارد گزارش متقنی از فساد شهرداری به دست من برسد یا سیستمهای بازرسی و نظارتی خودم و یا دستگاههای نظارتی بیرونی که وظیفه دارند یا شورای شهر و یا هر چی، موضوع یا سندی از یک فساد را در اختیار من بگذارند و من لحظهای در برخورد با این فساد درنگ کنم.
یا این که من آن چه که مدعیام این است که فساد در شهرداری تهران در سالهای گذشته کاهش پیدا کرده است درحالی که شما میدانید فساد در کشور رشد پیدا کرده است ولی در شهرداری رشد نکرده است و توانستیم جلویش را بگیریم ولی ما هیچ وقت نمیتوانیم ادعا کنیم که فساد در شهرداری نیست.
سین: جملاتی که با شنیدن این تک واژهها به ذهن شما میرسد چیست؟
جیم:
مشهد: امام رضا
هواپیما: پرواز
فتنه: دشمنی
بودجه: دغدغه
برجام: روش جدید مبارزه
احمدینژاد: بلاتکلیفی
برج میلاد: اراده جوانان
برونسی: صبر و مقاومت
تراکم فروش: بی انضباطی
طرح تفضیلی: انضباط شهری
گاز انبری: تهمت
محسن هاشمی: همکار
مال سازی: توسعه شهری
منبع: باشگاه خبرنگاران