برچسب: شیخ اعظم
کد خبر: ۱۱۴۱۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۲۲
فرمود: آهسته حرف بزن کسی نفهمد، برو بخانه‌ات ولی صبح به نزد من بیا صبح شد، در فکر بودم بروم یا نروم و اگر نروم چه خواهد شد که بالاخره به خودم جرات داده و رفتم دیدم مردم در مسجد دور او را گرفتهاند، رفتم جلو سلام کردم، مخفیانه کیسهای پول به من داد و فرمود: برو با این پول کاسبی کن. من آن پول را آورده سرمایه خود قرار دادم و کاسبی کردم، از برکت آن پول امروز یکی از تجار بازارم و هر چه دارم از برکت صاحب این قبر دارم.
کد خبر: ۱۱۴۰۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۲۲