شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۱۳۵۲۳
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۴:۴۱
برخی از دوستان فکر می‌کردند که بنده به آقای بنی صدر علاقه دارم و به آقای بهشتی و اطرافیان ایشان علاقه ندارم.
چرا برخی فکر می‌کردند آیت الله مهدوی کنی به بنی صدر علاقه دارد
به گزارش شهدای ایران، بنی‌صدر بارها در سخنرانی‌هایش نشان داد که با انقلاب و خط امام زاویه دارد. اوج این اختلافات در سخنرانی وی در دانشگاه تهران در تاریخ ۱۴ اسفند ۵۹ بود. در این مراسم نیروهای هوادار بنی‌صدر به نیروهای خط امام و حزب اللهی حمله‌ور شدند و اتفاقی رخ داد که در تاریخ انقلاب به غائله ۱۴ اسفند معروف شد.

به مناسبت چهلمین سالگرد غائله ۱۴ اسفند خاطره‌ای مربوط به دوران ریاست جمهوری بنی‌صدر را در ادامه خواهید خواند. این نوشتار بخشی از خاطرات آیت الله مهدوی کنی است که به عنوان خاطرات شفاهی توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی گردآوری شده است.

موقعی که بنده سرپرست وزارت کشور شدم، بنی صدر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شده بود. دوم بهمن 58 بنی صدر برای ریاست جمهوری انتخاب شد. از وقتی که ایشان رئیس جمهور شد ریاست شورای انقلاب را به عهده گرفت. قبل از آن آقای بهشتی رئیس بودند، البته چون من حزبی نبودم، بعضی از مواضعی که برادران حزبی در مقابل بنی صدر داشتند را نداشتم.

آن حساسیتی که بنی صدر روی حزبی ها داشت روی بنده نداشت. به این جهت بنی صدر با وزارت بنده مخالف نبود. ایشان میان من و دیگر افرادی که برای این منصب پیش شده بودند من را انتخاب کرد. بنی صدر تصور می‌کرد که با آقای زواره‌ای نمی تواند کار کند. برخورد من با آقای بنی صدر مانند برادران دیگر تند و قهر آمیز نبود، به همین خاطر دوستان تصور می کردند که بنده طرفدار بنی صدر هستم.

حال آنکه - چنان که قبلا عرض کردم - بنده هیچ گاه طرفدار بنی صدر نبودم و ذره ای هم علاقه به بنی صدر نداشتم. من معتقد بودم وقتی کسی در جمعی کار می کند و به خصوص در هیئت دولت - که رئیس جمهور ریاست آن را به عهده دارد - نباید تکروی کند، آن هم کسی که در آن زمان ماهیتش خوب مشخص نشده بود. حتی امام هم در ابتدا ایشان را تایید می کرد. حتی در بیت امام مرحوم حاج احمدآقا و مرحوم  آقا اشراقی ایشان را تایید می کردند و در ضمن در دولت موقت هم کسی با ایشان مخالف نبود.

به این جهت بنده با ایشان حتی المقدور مخالفتی نمی‌کردم، اما هیچگونه علاقه‌ای به ایشان نداشتم و روش او را به خصوص در مسائل دینی و انقلابی نمی‌پسندیدم، چون احسان می‌کردم که روش و منش ایشان وضعیت خاصی دارد که حرف‌هایش هم نشانگر این واقعیت بود، به این جهت برخی از دوستان فکر می‌کردند که بنده به آقای بنی صدر علاقه دارم و به آقای بهشتی و اطرافیان ایشان علاقه ندارم، لذا آمدند به من گفتند آقا! اگر امر دایر بر این شود که میان آقای بنی صدر و آقای بهشتی و برادرهایی که در حزب هستند یکی را انتخاب کنید، کدام را ترجیح می‌دهید؟

من به خصوص به آقای امانی گفتم: شما این را بدانید، من اگر مدارا می‌کنم به خاطر مصلحت و به خاطر مواضعی است که امام می‌گیرند، ولی اگر امر دایر بر انتخاب یکی از این دو بشود؛ بنده یک موی آقای بهشتی را به هزارها بنی صدر نخواهم داد.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار