شهدای ایران shohadayeiran.com

با وجود همه سختی‌ها و مشکلات که در زندگی با آزادگان وجود دارد، اما به همسرم گفته‌ام که حتی بهشت بدون تو نمی‌روم.
شهدای ایران: اگرچه دفاع مقدس در سال 67 به پایان رسید اما برای برخی‌ هنوز در زندگی روزمره جریان داشت، برای خانواده‌هایی که فرزند خود را در بیابان‌های جنوب و کمرکش کوه‌های صعب‌العبور غرب جا گذاشته بودند، یا جانبازانی که بخشی از بدن خود را در میدان نبرد از دست داده بودند هنوز جنگ ادامه داشت، برای گروهی دیگر اما جنگ هر لحظه و هر ثانیه با آنان همراه بود، برای کسانی که در این سال‌ها کمتر نامی از آنان برده شد، زنانی که نه در بطن جنگ بودند نه میدان‌های نبرد را دیده بودند اما لحظه‌‎های شیرین زندگی خود را با مردان از جبهه برگشته قسمت کرده بودند، برخی پرستار روزهای سختی جانبازی شدند، برخی همدل دردمندان دوران اسارت، زنان شیردلی که مردانه با باورهای معنوی و اعتقادات خود در راه شهدا قدم گذاشتند.

«عصمت نوبری» دبیر بازنشسته، همسر «محمدتقی علوی» جانباز 45 درصد و آزاده با هشت سال اسارت یکی از همین زنان است، کسی که در سال 69 در سن 24 سالگی با ایمان و اعتقاد به مسیری که در آن قدم گذاشته است با مردی آزاده ازدواج کرد. او درباره آگاهی از زندگی با یک آزاده و قبول مشکلات زندگی اظهار داشت: با همه وجود و با همه ذرات وجودم می گویم که همیشه از اینکه به جرم زن بودن از شهدا عقب ماندم و نمی‌توانستم در جبهه حضور داشته باشم، می‌سوختم، و همواره از خدا خواستم از شهدا جدا نباشم، وقتی تقدیر الهی مطرح شد که همراه یک آزاده باشم فکر کردم این فرد بازمانده همان مسیر است و خدا چنین تقدیر کرده که از شهدا جا نمانم و زندگی را با یکی از جامانده کاروان شهدا طی کنم. لذا زندگی با باری مقدس شروع شد اما باز هم از مسائل و مشکلاتش بی اطلاع بودم.

بدون تو به بهشت هم نمی‌روم
وی ادامه داد: در طول زندگی با سختی‌ها و تلخی‌های بسیاری که فکرش را نمی‌کردم مواجه شدم، اما چون آمادگی داشتم، پذیرفته بودم این مسیر، مسیر شهادت است، می‌خواستم هچون افرادی که این مسیر را طی کردند، جانبازانی که اعضای بدن خود را دادند من هم همراه باشم، برای همین در هیچ زمانی حتی ذره‌ای در اندیشه و افکارم عقب نشینی و ناسپاسی نکردم همیشه به همسرم می‌گویم بهشت را هم بدون تو نمی‌روم. لذا ایستاده‌ام اگرچه سخت و تلخ بوده است و اگر شکستیم، باز هم ایستاده‌ایم.

نوبری با اشاره به سختی‌های همسران آزاده بیان کرد: من یکی از کمتر سختی کشیده‌های این مسیر هستم، هستند افرادی که بار زندگی با آزاده برایشان خیلی سخت بوده است. یکی از دوستان تعریف می‌کرد روزی متوجه بهم ریختگی روحی همسرم شدم، در شرایطی قرار گرفتم که متوجه شدم باز حال مناسبی ندارد و فکر می‌کند من بعثی هستم، زمانی متوجه شدم که با صدای ضربات مشت توی صورتم به خودم آمدم و کاری نمی‌توانستم بکنم، به دنبال این ضربه ها خون جاری بود و همه هال و آشپزخانه را خون گرفته بود، می‌خواستم او را به آرامش دعوت کنم تا بچه‌ها متوجه نشوند اما ضربات پی در پی به صورتم وارد می‌شد، پسرم متوجه ماجرا شد، چون بارها شاهد حال پدر بود دوید و از اتاق بیرون آمد، خواست بدن کوچکش را سپر بلای من کند تا ضربات پدر به من اصابت نکند، من هم تلاش می‌کردم پسرم این صحنه را نبیند، سر بچه را در دامن خود گرفتم اما به هر حال نمی شد، خانه را خون برداشته بود. آن روز و آن صحنه گذشت اگرچه بارها و بارها تکرار شد. بعد از آن من بودم و فوبیای خونی که بچه دچار شده بود و با دیدن خون بیهوش می شد و دختر بچه‌ای که شب‌ها با فریاد از خواب می‌پرید. این شرح حال خیلی از همسران آزاده است.

شرایط زندگی با آزادگان روحیه خاص میطلبد
وی در ادامه تصریح کرد: در جلسات و نشست‌ها درددل خانم‌ها را می‌شنوم به همین دلیل محکم‌تر درباره آزاده‌ها صحبت می‌کنم. بی شک همسران شهدا، همسران ایثارگران و جانبازان گفته‌های بسیاری دارند ولی زندگی با آزاده به دلیل شرایط سخت دوران اسارت، ویژگی‌ها و روحیات و مقاومت خاص می طلبد و باور و یقینی باید باشد که در این مسیر سخت بتواند به همسر آزاده قوت دهد، چرا که بدون این باورها ممکن است انسان کم بیاورد، هر زمان احساس ضعف می‌کند با این فکر که با یک بازمانده از کاروان شهدا همدلی و همراهی می کند و در جایی سنگ صبورشان می‌شود سعه صدری در خود می‎بیند، اگر این باور به شهید و شهادت و آرمان‌ها نباشد کم خواهیم آورد.

همسر آزاده دوران دفاع مقدس همراهی آگاهانه و نگاه آرمانگرایانه را رمز استقامت همسران ایثارگران دانست و افزود: این نگاه آرمان گرایانه نه فقط یک آرمان ذهنی بلکه حقیقتی عینی است که ما با آن همراه هستیم و روزگار را طی می‌کنیم، این روزمرگی نیست بلکه هر لحظه و هر ثانیه‌اش مرور ارزش‌ها و پایبندی به آنهاست که به انسان قوت و قدرت می‌دهد. علیرغم شکستگی‌ها، دلشکستگی‌ها و سرخوردگی‌ها با یقین و با جرات ایستاده‌ایم، می ایستیم و همراه همسرانمان خواهیم ماند اگرچه در این مسیر جوانی خود را سرمایه کردیم، دل هایمان را زیر پا گذاشتیم و همراهی کردیم اما امیدمان این است از امام و شهدا عقب نمانیم و لبیک به فرمان ولی فقیهمان لبیک گفته باشیم.

ما بازماندگان باید کاری زینبی کنیم
وی در پایان گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی به همراهی با ایثارگران، حفظ آثار و ارزش‌ها تاکید دارند که ماهم مفتخریم با همه سختی‌ها پای این فرمایشات ایستاده‎ایم و باز هم می‌ایستیم، ذره‌ای عقب نشینی نمی‌کنیم، خودمان که آمدیم فرزندانمان هم همراهی می‌کنند و امید داریم خداوند تایید کند، بپذیرد و لبخند امام زمانمان شامل حال ما شود. این آرمان برای ما هست که آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی هستند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار