شهدای ایران shohadayeiran.com

دلباختگان امريكا و توسعه به سبك امريكايي در ايران كم نيستند. كساني كه با هر احساس كمبودي در فرهنگ ايرانيان، به سرعت، نمونه مثبت همان را...
شهدای ایران:  دلباختگان امريكا و توسعه به سبك امريكايي در ايران كم نيستند. كساني كه با هر احساس كمبودي در فرهنگ ايرانيان، به سرعت، نمونه مثبت همان را در غرب مثال مي‌زنند و حتي گاه براي فرهنگ ايراني كمبود تراشي مي‌كنند تا بهانه لازم براي به رخ كشيدن فرهنگ ليبرال امريكايي فراهم شود. اين روزها اين جماعت كار سختي در پيش دارند؛ توجيه‌تراشي براي نمايش ابتذالي كه در مناظره‌هاي انتخاباتي امريكا عيان شده، كار سختي است! تا همين ديروز، جهان را در هيجان و التهاب انتخابات رياست جمهوري امريكا تصوير و تيتر مي‌كردند؛ حالا اما همه اين هيجان به نمايش ابتذال فرهنگ امريكايي بدل شده است؛ دفاع از تروريسم، ولنگاري جنسي و فرهنگي و در نهايت افشاگري‌هاي غيراخلاقي به عنوان ابزار رسيدن به هدف (سياست ماكياولي امريكايي). هنوز خيلي‌ها انتخابات امريكا را با هيجان دنبال مي‌كنند؛ نه به دليل اهميت آن كه چه كسي رئيس مي‌شود؛ اين دغدغه ديگر كهنه شده و اغلب مي‌دانند اينكه سلطه امريكا بر جهان توسط كلينتون دنبال شود يا ترامپ، تفاوتي ندارد. بلكه هيجان اين روزها مثل هيجان دنبال كردن اخبار زرد بازيگران هاليوود شده است؛ سياست امريكايي تحت تأثير فرهنگ مبتذل امريكا زرد و سخيف طي مي‌شود؛ يك هاليوود سياسي تمام عيار!


روشنفكران ايراني ترجيح مي‌دهند همه‌ ابتذال نمود يافته در رقابت‌هاي انتخاباتي امريكا را متوجه دونالد ترامپ كنند و مفري براي هيلاري كلينتون به عنوان نماينده حزب مورد علاقه روشنفكران غرب‌زده  ايراني دست و پا كنند؛ تقسيم امريكا به امريكاي خوب كلينتون و امريكاي بد ترامپ. واقعيت اما امر ديگري است؛ همه چيز بد و مبتذل و زرد است و امريكاي كلينتون و امريكاي ترامپ دو قطب اصلي امريكاي بد هستند؛ خوب‌ها در فرهنگ ليبرال، در فرهنگ سرمايه محور و انسان‌مدار غرب، اگر بتوانند باقي بمانند، اما جايي براي رسيدن به قدرت ندارند. نگاهي به آنچه اين روزها در امريكا مي‌گذرد، نشان مي‌دهد اين گزاره، بدبينانه نيست.


دفاع از تروريسم و ولنگاري جنسي؛ دو سوي فرهنگ امريكايي


هيلاري كلينتون صراحتاً از نقش ايالات متحده در تأسيس داعش مي‌گويد؛ اعترافي كه حالا به بزرگ‌ترين حربه رقيب انتخاباتي‌اش براي حمله به او تبديل شده است. كلينتون در دفاع از خود سعي مي‌كند سوريه، ايران و روسيه را مسببان شكل‌گيري داعش معرفي كند. حرف خنده‌داري كه تعداد رزمندگان اين سه كشور در مقابله با داعش براي اثبات دروغ بودنش كفايت مي‌كند. با اين همه، اين دروغگو نماينده تمام‌نماي حزب حاكم امريكاست؛ دمكرات‌هاي مودب و باهوش كه حتي جنازه نظاميان سوري و كودكان يمني هم چيزي از ميزان ادب آنها كم نمي‌كند!



خشونت و دفاع از تروريسم در عمل (صرف نظر از شعارهاي شيك مبارزه با تروريسم) در متن فرهنگ امريكا پررنگ است. جامعه‌اي كه ياد گرفته حامي تروريسم صهيونيستي باشد، جامعه‌اي كه خشونت‌هاي مسلح در ميان آنها شايع است، جامعه‌اي كه هيچ وقت نتوانسته در موضع اكثريت، معترض جنگ‌طلبي‌هاي حاكمانش در هزار كيلومتر دورتر از خاك امريكا باشد، حتماً يكي از نمايندگانش هيلاري كلينتوني خواهد بود كه فروش اسلحه به داعش و اذعان به تأسيس داعش يكي از اعتراف‌هاي اوست. البته هيلاري هم همانند رئيس‌جمهور هم‌جناحي‌اش اوباما، اتوكشيده و مودب است؛ اهل پرخاش و خشونت‌هاي كلامي‌اي همچون ترامپ نيست؛ اما آيا اين ظاهر شيك از تعداد قربانيان جنگ‌افروزي‌هاي امريكا در خاورميانه مي‌كاهد، بعيد است!


هيلاري كلينتون نماينده آن بخشي از امريكاست كه جنتلمنانه رفتار مي‌كنند اما خوب بلدند سرها را با پنبه ببرند. به شما ناسزا نمي‌گويند اما با لبخند شما را له خواهند كرد. آنها همان‌طور كه دارند در مورد حقوق بشر و دفاع از فقرا و مذمت ‌نژادپرستي سخنراني كنند، دلارهايشان به نفع تكفيري‌ها و سلاح‌هايشان به نفع آل سعود و اسرائيل كار مي‌كند. آنها مردان عمل هستند و نه حرف!


حالا مي‌توان يكبار بيانات رهبر انقلاب در شهريور سال جاري را مرور كرد كه دولت امريكا را فاقد صلاحيت اخلاقي براي اظهارنظر درباره‌ جمهوري اسلامي ايران دانستند و فرمودند: «چه حزبي كه دولت آن، امروز در امريكا بر سر كار است و چه حزب رقيب كه دولت قبلي را به‌دست داشت، هيچ‌كدام صلاحيت اخلاقي ندارند، زيرا هر دو حزب، مرتكب جنايات و فجايع گوناگوني شده‌اند... بزرگ‌ترين گناه حزب حامي دولت كنوني امريكا «ايجاد شبكه‌هاي تروريستي خطرناك» است... دولت كنوني امريكا، يك گروه تروريستي را به ظاهر مورد حمله قرار مي‌دهد و يك گروه ديگر تروريستي را مستثنا مي‌كند كه معني آن، حاكميت سياست بر اخلاق است... دولت قبلي امريكا نيز مسئول فجايع و جنايت‌هاي انجام‌گرفته در عراق و افغانستان است؛ به‌گونه‌اي كه ميليون‌ها نفر انسان بي‌گناه كشته شدند و حتي هزاران نفر از دانشمندان عراقي به‌وسيله‌ گروه آدمكش «بلك‌واتر» شناسايي شدند و به قتل رسيدند... بنابراين هيچ‌يك از دو حزب مطرح در امريكا، از لحاظ صلاحيت اخلاقي، ترجيحي بر ديگري ندارد.»


آن سوي سكه، معجوني از ابتذال اخلاقي‌ است به نام دونالد ترامپ. او حتي دليلي نمي‌بيند مودب و باهوش به نظر برسد. به هر حال گاوچران‌هاي امريكايي هم بايد در انتخابات امريكا نماينده‌اي داشته باشند ديگر! ادبيات ركيكش در مقابل زن‌ها را انكار نمي‌كند؛ حتي اگر آن زن دختر او باشد!
جامعه امريكا مي‌خواهد نسبت به رفتار ترامپ معترض باشد؛ اما اينها يك اداست. وگرنه فرهنگ امريكايي بارها فرياد‌زده كه انسان در انتخاب آزاد آزاد است و وقتي در فرهنگ امريكايي انسان مي‌تواند براي ارضاي غريزه به همجنس روي بياورد، چرا همين نگاه به محارم هم تسري نيابد؟! آزادي جنسي‌اي كه فرهنگ غرب بر آن پا مي‌فشارد و با اتكاي به آن، همجنس بازي را قانوني و حتي شرعي! جا مي‌زند، آيا مي‌تواند مغاير با نگاه جنسي به محارم باشد؟ نگاه جنسي به محارم توسط يك جمهوريخواه، همان حق دانستن همجنس‌گرايي در نگاه دمكرات‌هاست و هر دو، دو روي سكه دفاع از آزادي مطلق انسان در فرهنگ امريكايي. ترامپ زياده مبتذل و سخيف است اما جامعه امريكا نمي‌تواند به او معترض باشد. او نماينده همه تلاش‌هاي امريكايي براي رسميت بخشي به آزادي جنسي در امريكاست. همان چيزي كه جمهوري اسلامي به‌خاطر جرم دانستنش و اسلام به‌خاطر گناه دانستنش، سرزنش و حتي متهم به نقض حقوق بشر مي‌شوند.


حاكميت سياست بر اخلاق


اوج اخلاق سياسي دمكرات‌هاي مودب به افشاگري‌هاي اخلاقي رسيده است. اين افشاگري‌ها گرچه بي طرفي دستگاه‌هاي اطلاعاتي امريكا هم را زير سوال مي‌برد، اما فراتر از آن، نشان مي‌دهد كه رسيدن به اهداف سياسي مي‌تواند آنقدر مهم باشد كه وسيله را توجيه كند. حتي اگر آن وسيله، روابط شخصي آدم‌ها باشد. اخلاق رنگ مي‌بازد تا افشاگري در مورد خصوصي‌ترين روابط آدم‌ها آنها را به هدف سياسي برساند. سياست بر اخلاق هم حكومت مي‌كند و يكي فايل صوتي سخنان ركيك رقيب را افشا مي‌كند و ديگري زناني را كه همسر رقيب با آنها رابطه نامشروع داشته، به محل مناظره دعوت مي‌كند.


البته اين هم خود تناقض جالب توجهي است كه قوانين ايران متهم به دخالت در زندگي خصوصي مردم مي‌شود، قوانيني كه اجازه افشاي مسائل منافي عفت را نمي‌دهد؛ اما حالا همه دستاويز از ميان به در كردن رقيب در امريكا، همين رفتارهاي خصوصي است!


***


مناظره‌هاي انتخاباتي امريكا عصاره ابتذال فرهنگ امريكاست؛ آينه تمام نماي جامعه‌اي كه قرار است از قيد و بند هر ارزشي آزاد و رها باشد. روياي امريكايي امروز برابر ماست و مي‌شود صادقانه با خود انديشيد آيا اين انتهاي توسعه‌اي است كه دلباختگان امريكا حسرتش را دارند؟

*جوان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار