شهدای ایران shohadayeiran.com

این گزارش، روایت «میثم مطیعی» مداح اهل‌‎بیت، از حوادث قبل و بعد از واقعه خونین خیابان ۲۰۴ در منا است؛ که به صورت تلفنی، زوایای این فاجعه را از مکه مکرمه، روایت کرده است.
 به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، حج سال 1394 به‌واقع "حج تلخ و خونین" برای زائران بیت‌‎الله الحرام بود، از حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام گرفته تا کشته شدن زائرین در مراسم رمی جمرات که به نقل از"سعید اوحدی" رئیس سازمان حج و زیارت، بیش از 2500 نفر کشته در این حادثه خونبار وجود دارد. آنچه در وهله اول به ذهن هر انسانی تداعی می‌‎شود، بی‌‎نظمی، بی‌‎کفایتی و بی‌‎سامانی مسئولان برگزاری حج است، خاندانی که مدعی خادم‌‎الحرمین است، به‌جای تمرکز بر مدیریت هرساله حج، به دنبال پرورش و حمایت مالی از جریانهای تکفیری همچون داعش است و در اوج مراسم حج، به فکر بمباران مردم بی‌‎دفاع و مظلوم یمن، ظلم به مردم بحرین و کمک تسلیحاتی به جریان معارض در سوریه است.

آنچه در ادامه می‌‎‎خوانید، روایت «میثم مطیعی» مداح اهل‌‎بیت، از حوادث قبل و بعد از واقعه خونین خیابان 204 در منا است؛ که به صورت تلفنی، زوایای این فاجعه را از مکه مکرمه، روایت کرده است.

بر اساس سیاست سعودی‌‎ها، چادر حجاج ایرانی دوررترین مکان به رمی جمرات است

وی در ابتدا به محل قرار گرفتن خیمه حجاج ایرانی در دورترین نقطه سرزمین منا به رمی جمرات اشاره کرده و می‌‎گوید: وقتی ما از مشعرالحرام به منا رسیدیم، در چادرهای خودمان مستقر شدیم، عرف بر این است زمانی که حاجیان به منا می‌‎رسند، صبحانه‌‎ای می‌‎خورند و بعد از برداشتن سنگ‌ها و اندکی آب برای رمی به سمت جمرات حرکت می‌‎کنند.

این نکته را مدنظر داشته باشید که دورترین چادرهای زائرین به جمرات، چادرهای ایرانیان است؛ یعنی در ابتدای منا و انتهای مشعر -جایی که مشعر تمام و منا شروع می‌شود- از همان ابتدا چادرهای ایرانی‌‎ها است، یعنی دورترین نقطه ممکن به جمرات نصیب ایرانیان شده است؛ که قطعاً این هم از سیاست سعودی‌‎هاست که زائران ایرانی هم به‌ زحمت بیشتری بیافتند و هم نتوانند با مسلمانان دیگر نقاط جهان ارتباط بگیرند.

از سوی دیگر، همسایه‌‎های ایرانیان در صحرای منا، آفریقایی‌‎های غیر عرب‌ زبان هستند که ارتباط‌گیری با اینها نیز نسبت به عرب‌‎زبانان، برای مردم ما سخت‌‎تر است؛ بنابراین این‌ یک نکته که چادرهای ما با جمرات فاصله بسیار زیادی دارد و زائری که از عرفات آمده و شب عرفه در صحرای عرفات بوده و به عبادت پرداخته و در روز عرفه هم فعالیت زیادی در داشته است به صورت طبیعی خیلی خسته شده است (ضمن اینکه دعای عرفه امسال خیلی زودتر از موعد تعیین شده تمام شد چراکه گرمای هوا فوق‌‎العاده زیاد بود و برخی زائران ما در عرفات و هنگام دعای عرفه به دلیل اوج گرما و تعریق زیاد از حال‌ رفته و بی‌‎هوش شدند) بعد از عرفات هم خودش را به مشعرالحرام رسانده و با پای پیاده تا منا رفته است. بعد از آن هم باید برای رساندن خود از منا به جمرات فاصله طولانی را طی کند، بنابراین حجاج نیازمند نیرو توان زیادی برای رمی جمرات هستند و طبیعی است که نیروی جسمانی زائرین در اینجا تحلیل رفته است.

حال و هوای خیابان 204 قبل از وقوع حادثه عجیب و غریب بود

از دیگر سو، میزان جمعیت حجاج نسبت به سال‌های گذشته به‌ طور تقریبی نصف بود، بر اساس آمار عربستان امسال دو میلیون حاجی برای حج آمدند. حقیر سال 91 را نیز درک کردم که حج اکبر بود و اگر اشتباه نکنم جمعیت حدود 4 میلیون بود. وقتی عید قربان روز جمعه باشد اصطلاحاً حج اکبر نام دارد و خیلی از سعودی‌‎ها هم در موسم حج شرکت می‌کنند. غرض من از طرح این نکته این است که قطعاً مدیریت دو میلیون زائر مشقتی ندارد و جز رژیم آل سعود هیچ‌کس در این اتفاق تلخ مقصر نیست.

بنده به همراه دوستان حدود ساعت 7:30 از چادر بیرون آمدیم، از پله‌‎ها پایین رفتیم ولی پلیس سعودی و نیروهای امنیتی سعودی اجازه ندادند از خیابانهای دیگر به سمت جمرات حرکت کنیم و با نیروهای پرتعداد خویش ما را به خیابان محل حادثه (خیابان 204) هدایت کردند و به‌هیچ‌ وجه اجازه ندادند که ما از سایر خیابانهای موازی با خیابان 204 به جمرات برویم. شما اگر نقشه منا را نگاه کنید، خیابانهای موازی به سمت جمرات وجود دارد ولی مابقی خیابانها بسته بود؛ نه‌ تنها اجازه ندادند وارد خیابانهای دیگر شویم حتی شما نمی‌‎توانستید از داخل خیابان 204 به داخل کوچه‌‎ها یا معبرهای متصل به خیابان‌های موازی دیگر بروید تا وارد خیابانهای دیگر شوید.

این خیابان از همان ابتدا وضع غیرعادی داشت، ازدحام زیاد زوار ایرانی، آفریقایی، هندی و پاکستانی و... مشهود بود، از یک‌ طرف راه به خیابانهای موازی بسته‌ شده بود و از سوی دیگر، جمعیت کثیری از حجاج بر اساس راهنمایی مأموران سعودی به سمت این خیابان سرازیر می‌‎شدند. بنده به همراه چندین نفر از عزیزان از جمله «آقا مرتضی طاهری» مداح اهل‌‎بیت (ع) و چهار نفر دیگر از دوستان بعثه مقام معظم رهبری شروع به پیمودن راه کردیم. ازدحام جمعیت بسیار بالا بود و به‌کندی پیش می‌‎رفت و شاید بهترین تعبیر این باشد که از همان ابتدای خیابان تقریباً به‌صورت مورچه‌‎ای قدم برمی‌‎داشتیم.

ما مسیر را با این سختی شروع کردیم هنگامی‌ که به نیمه‌ راه رسیدیم، کم‌‎کم همه بی‌‎حال و کلافه شدیم، با اینکه اوایل صبح بود ولی دمای هوا فوق‌‎العاده بالابود و طبیعتاً آبی که به همراه خود آورده بودیم تمام شد؛ به‌ جایی رسیدیم که جمعیت می‌‎ایستاد و حرکت نمی‌‎کرد، آن‌قدر حالمان بد شد که یکی از دوستان پیشنهاد داد به سمت چپ برویم، به‌ سختی جمعیت را شکافته و با اینکه تمام راه‌‎های خروجی سمت چپ را بسته بودند ما یک روزنه خروجی پیدا کردیم و خلاص شدیم، وارد خیابان موازی خیابان 204 شدیم، به حدی این خیابان خلوت بود که بدون هیچ مزاحمت و ازدحامی توقف کردیم و حتی یکی از دوستان همان جا نذر امام جواد(ع) کردند و برای بقیه دوستان آبمیوه خریدند، توان از دست‌ رفته را به دست آوردیم و از این خیابان راحت و به‌ سرعت و بدون هیچگونه مزاحمتی به سمت جمرات حرکت کردیم، رفتیم و رمی شیطان کرده و برگشتیم، در واقع این وضعیت قبل از حادثه است، جمعیتی متراکم در خیابانی که انتهایش تنگ بود و به‌ صورت مداوم جمعیت به آن تزریق می‌‎شد و مأموران سعودی هیچ تدبیری برای بستن خیابان از ابتدا و یا باز کردن انتهای مسیر نداشتند، تا اینجا شرایطی بود که ما با اینکه اتفاق اصلی را درک نکردیم از وضعیت آنجا دیدیم.

پلیس سعودی جمعیت را به سمت مخالف خیابان 204 هل می‌‎داد

محور بعدی که می‌‎خواهم در مورد آن صحبت کنم، در واقع برخی نکاتی است که دوستانی که در بطن حادثه بودند، برای ما نقل کردند، یکی از دوستان موضوع بسیار عجیبی را تعریف می‌‎کرد، ایشان می‌گفت: وقتی انتهای خیابان 204 بودم (جایی که محل اصلی حادثه بوده)، سعودی‌‎ها ماشینی در خروجی جمرات قرار داده بودند تا حجاج نتوانند به‌ راحتی از خیابان به سمت جمرات، خارج شوند؛ یعنی بسته بودن غیرطبیعی راه کاملاً برای افرادی که در آن وضعیت گرفتار شده بودند مشهود بود، این دوست ما درباره اقدام پلیس در قبال بی‎حال شدن و روی هم افتادن حجاج می‌‎گفت: وقتی‌که مردم بی‌‎حال شدند و آرام‌ آرام می‌افتادند، پلیس به صورت دسته‌ جمعی جلو می‌‎آمد و به‌ جای اینکه مردم را راهنمایی کند و از این معرکه خلاص کند و مصدومین را از زیر دست‌ و پا نجات دهد، فریاد می‌‎زد: «وراء»‌،‌ «وراء»‌ یعنی بروید عقب؛ این بدان معنا است که پلیسهای زیادی آمده‌‎اند که مردم را به سمت عقب برانند و این خودش ماجرا را تشدید کرده است، از ابتدای خیابان هم جمعیت در حال اضافه شدن است و از این‌ طرف پلیس می‌‎گوید به عقب بروید، پر واضح است که بسیاری از این جمعیت در این حالت پرس شده است، بخشی بر اثر بی‌‎حالی و گرما روی زمین افتادند و بخشی بر اثر فشار و اقدام نا به جای پلیس از بین رفته‌‎اند، شما یک قیف را تصور کنید، این جمعیت اینطور کشیده شده پایین و اینها همین‌طور روی یکدیگر قرار گرفتند.

این مسئله را هم بگویم که همین الآن سعودی‌‎ها در تلویزیونهایشان ادعا می‌کنند که یک گروهی از روبرو می‌‎آمدند و به دلیل حرکت در خلاف جهت این اتفاق پیش‌ آمده است که این حرف قطعاً نادرست است، این را هم بدانید که این چند روز سعودی‌‎ها با فرافکنی به‌ شدت علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تبلیغات هستند و به‌ شدت ایران را در رسانه‌هایشان متهم و تخریب می‌‎کنند، البته این رویه همیشگی آنها بوده ولی بعد از حادثه منا به‌ شدت اوج گرفته است.

سعودی‌‎ها از حجاج بی‌‎رمق فقط فیلمبرداری کردند و هیچ کمکی نکردند

برخی دیگر از دوستانی که در وسط حادثه بودند و همکار ما در بعثه مقام معظم رهبری هستند تعریف می‌‎کردند که بارها بالگردها از بالای سر حجاج زخمی و بی‌‎رمق عبور کردند و مردم به یکدیگر امیدواری می‌‎دادند که بالگردها برای کمک برمی‌‎گردند اما ساعتها هیچ اقدامی انجام نشده است و از سوی دیگر،دوربینهای مداربسته مدام در حال ضبط حوادث بودند و حتی بالای چادرهای اطراف خیابان 204، تصویربرداران با اینکه می‌‎دیدند مردم در حال جان دادن هستند در حال فیلمبرداری از این حادثه دل‌خراش بودند. این یعنی همه نظاره‌‎گر بودند و هیچ‌کس نیامده به این وضعیت سامانی بدهد.

هیچ‌کس در آن شرایط برای حجاج بی‌‎حال اقدامی انجام نداده است و یکی از دردناک‌‎ترین مسائل مربوط به این اتفاق این است که دو طرف این خیابان چادرهای برخی کشورهاست. قطعاً کشورهایی که چادرهایشان نزدیک محل حادثه بوده است، جز معدودی از آنها دیگران به وظیفه انسانی و اسلامی خود عمل نکرده‌‎اند. اگر درهای چادرهای خود را باز می‌‎کردند این جمعیت می‌‎توانست از راه‌‎ها فرعی خود را به خیابانهای موازی برساند؛ اما از ترس اینکه این جمعیت به چادرشان هجوم نیاورد درب مجموعه‌‎های خود را بسته بودند.

بسیاری از حجاج از تشنگی و عظش جان دادند/ سعودی‌‎ها از آب هم مضایقه کردند

این حجاج بی‌‎رمق، وحشت‌‎زده، گرمازده و تشنه، تقاضای آب می‌‎کردند ولی سعودی‌‎ها از آب هم مضایقه کردند؛ این را بدانید که خیلی از حجاج و عزیزان قربانی، از تشنگی جان خود را از دست دادند. حرارت بسیار بالا، آن‌هم زائری که عرض شد از عرفات و مشعر آمده و انرژی زیادی از او گرفته شده است.

گفتنی‌‎های مربوط به این حادثه و قساوت سعود‎یها مثنوی هفتاد من کاغذ است و به نظر حقیر هر چه سریع‌‎تر باید مستند شود تا برای قضاوت آیندگان در تاریخ بماند. من شخصاً از منابع موثق در بعثه شنیدم که یکی از مجروحین که خود پزشک بوده تعریف کرده که پلیس سعودی هنگامی‌ که متوجه شده این مجروح ایرانی است، پایش را با پوتین روی خرخره این عزیز گذاشته است تا این بنده خدا از نفس بیافتد و بمیرد.

یک روحانی از کاروان اهل سنت در مجروحین هست که گفته من نیمه‌جان بودم، اما من را گذاشتند داخل این کاورهای نگهداری حمل میت و زیپش را کشیدند، یکی از اینها گفت که این زنده است اما دیگری گفته که این شخص ایرانی است رهایش کن تا بمیرد. تا بالاخره خدا کمک کرده و نجات پیدا کرده است.

شک نکنید که بخش زیادی از مجروحین به دلیل تشنگی و به دلیل کم‌‎توانی از دنیا رفتند و اگر به‌ موقع به حجاج امدادرسانی می‌‎شد، خیلی از این افراد زنده می‌‎ماندند. به نیروهای ایرانی هم به‌ هیچ‌ وجه اجازه امدادرسانی داده نمی‌‎شد که بعداً اشاره خواهم کرد.

این حاجیان مظلوم ساعتها در کش‌ و قوس و کشتی گرفتن بودند؛ یک کشتی‌‎گیر وقتی سه دقیقه کشتی می‌‎گیرد، چه حالی پیدا می‌‎کند؟ حالا شما فرض کنید مثلاً دو ساعت طرف دارد به‌ طور مداوم می‌‎جنگند، هلش می‌‎دهند و جمعیت در آن گرما و کم‌‎رمقی عقب و جلو می‌‎شود آن‌هم در شرایط نبودن آب. بعد اینها روی‌هم افتاده‌اند و اگر کسی در این شرایط بی‌‎حال بشود و بیافتد کار تمام است. به‌ هر حال در تقصیرکاری سعودی‌‎ها و بی‌‎کفایتی آنها در اینکه نتوانستند یک خیابان را مدیریت کنند، شکی نیست. حال دلیل اصلی این اقدام ظالمانه از سوی آنان چه بوده من اظهارنظری نمی‌‎کنم چون شایعات زیادی اینجا مطرح است.

بخش بعدی عرایض من، درباره مشاهداتی است که خودم بعد از حادثه داشته‌‎ام. وقتی ما بعد از رمی جمرات به چادر خودمان برگشتیم قربانی را انجام دادیم و بعد از حلق یا تقصیر از احرام بیرون آمدیم آرام‌‎آرام خبرهایی آمد که چند نفر در راه کشته شدند و فضا ملتهب شد، بعد از نماز عصر در بعثه مقام معظم رهبری رفته‌رفته ستادهای امداد تشکیل شد و گروه‌‎گروه از عزیزان بعثه مقام معظم رهبری و سازمان حج و زیارت، تجهیز می‌‎شدند با یک کاور و کلاه به‌ عنوان امدادگر اعزام می‌‎شدند به محل حادثه و ما بعد از حادثه دو مرحله با تعدادی از دوستان بعثه مقام معظم رهبری با لباس امداد به محل حادثه اعزام شدیم.

سعودی‌‎ها اجازه عکس‎برداری از جنازه‌ها را نمی‌دادند

این نکته را خوب دقت داشته باشید: ما با گروه‌‎های متعددی رفتیم داخل خیابان 204، صف پلیس سعودی که دستها را به هم حلقه کرده بودند، به‌ هیچ‌ وجه نمی‌‎گذاشتند ما داخل بشویم؛ هر کدام از دوستان سایر گروه‌‎ها ما را می‌دیدند می‌‎گفتند برگردید به‌ هیچ‌ وجه اجازه ورود نمی‌‎دهند. ما تا جایی رفتیم که فقط چهارتا جنازه کنار خیابان بود، سه جنازه مربوط به حجاج ایرانی بود که دوستان از کارت زائر شهید و چهره،‌ عکس گرفتند و برگشتیم، اگر اجازه داشتیم برویم داخل چه‌بسا عده‌‎ای هنوز زنده بودند و اگر دوستانی که قبل از ما اعزام شدند اجازه ورود می‌‎داشتند قطعاً از تعداد شهدا کاسته می‌‎شد.

مرحله بعدی ما دوباره اعزام شدیم به محل حادثه که اینجا خیلی اتفاقات عجیبی افتاد، سعودی‌‎ها مجدداً اجازه ندادند که برویم، حالا اینجا ساعت 6 بعد از ظهر است و حجم بسیار زیادی جنازه روی زمین. سرعت امدادرسانی بسیار کند و فشل؛ ما با یک ترفندی از داخل خیمه مصری‌‎ها، خودمان را انداختیم وسط جایی که جنازه‌‎ها روی زمین بود.

صحنه خیلی غمناکی بود، حجم وسعی از جنازه‌‎ها روی یکدیگر قرارگرفته بود، یک عده از جنازه‌‎ها حوله‌های احرامشان را رویشان کشیده بودند. دسته بعدی از جنازه‌‎ها هنوز درهم بودند و از هم جدا نشده بودند، من نمی‌‎توانم بگویم چقدر جنازه دیدم، به بدترین شکل ممکن اجساد این مهاجران الی‎الله روی هم انباشته‌ شده بود.

مأموران سعودی بالای سر جنازه‌‎ها شوخی می‌‎کردند و سیگار می‌‎کشیدند

اولاً به کسی اجازه نمی‌‎داند که از هیچ صحنه‌‎ای عکس بگیرد؛ یعنی اگر شما می‌‎خواستید عکس بگیرید، دوربین و تلفن همراه را بلافاصله می‌‎گرفتند که همین اتفاق برای برخی از دوستان افتاد و تلفن همراه‌‎شان را ضبط کردند.

نکته دردناک دیگر که من شاهد بودم این بود که اگر اغراق نکنم به ازای هر جنازه روی زمین شاید سه نیروی سعودی آنجا ایستاده بود. می‌‎خندیدند، با هم راه می‌‎رفتند، شوخی می‌‎کردند و سیگار می‌‎کشیدند و انگار که این بدنهای روی زمین افتاده انسان نیستند، دریغ از یک‌ لحظه کمک، فقط یک سری کارگرهای با لباسهای قرمز رنگ مشغول کار بودند. البته کار بسیار کند پیش می‌‎رفت. ما و دوستان در این شرایط در چادرهای اطراف محل حادثه دنبال مجروحین بودیم؛ یعنی احتمال می‌‎دادیم که افرادی زنده باشند و درون این چادرها رفته باشند. چون بدنهایی که روی زمین بودند همه به شهادت رسیده بودند و دیگرکسی زنده نبود. تخلیه جنازه‌‎ها با کندی صورت می‌‎گرفت و تریلرهای انباشته از جنازه صحنه را ترک می‌‎کردند.

یک نکته وجود دارد که باید عزیزان به آن توجه کنند و آن این است که سعودی‌‎ها در این سرزمین مقدس که محل نزول وحی و قدمگاه انبیاء و رسول خدا و معصومین (علیهم‌السلام) است، قدرت مدیریت نظافت شهری را هم ندارند؛ یعنی مشاعر مقدسه عرفات، مشعر و منا، به یک زباله‌دان بزرگ تبدیل می‌َ‎شود. شما اگر این روزها به شهر مکه بیایید، کنار خیابانها پر از زباله است که منشأ بسیاری از بیماری‌‎هاست. از دولتی که خودش را خادم حرمین شریفین می‌داند اما مدیریت زباله‌‎های شهری را نمی‌‎تواند انجام بدهد، شما انتظار دارید جنازه‌‎ها و اجساد مطهر شهدا را زود جمع‌‎آوری کنند یا به حال محرومان رسیدگی‌ کنند؟

من عذرخواهی می‌‎کنم از طرح این نکته که این بدنهای مطهر با زباله‌‎ها با هم بودند. این اجساد مطهر در کنار حجم انبوهی از زباله‌‎های متعفن روی زمین افتاده بودند. این شهدای مظلوم همه برای خود ستارگانی بودند؛ اما در بین اینها تک‌‎ستارگانی فروزان داشتیم که در این نظام اسلامی بالنده شده بودند و به ثمر نشسته بودند، افراد صدیق و خدومی که ثلمه از دست دادن آنان به این راحتی‌‎ها پر نخواهد شد و خدمات آنان به اسلام و انقلاب هیچ‌گاه از ذاکره ملت رشید ما پاک نمی‌‎شود. ملت ایران بعدها این عزیزان را بیشتر خواهد شناخت.

من در انتها فقط به چند نکته اشاره می‌‎کنم؛

یکی درباره بازار شایعاتی است که در داخل کشور شکل‌گرفته و متأسفانه یکی از دردهایی که من خودم تجربه کردم مربوط به همین شایعات بود، هنگامی‌که وسط جنازه‌‎ها بودیم من واقعاً حالم بد شده بود، آنقدر حادثه فجیع بود که دست‌ و پایم سست شد و حیرت کردم، گوشه‌‎ای نشستم. بعد از مدتی که به حال آمدم گوشی همراهم را نگاه کردم و در کمال ناباوری خبر فوت خودم را دریافت کردم. حجم انبوهی از پیامها و ابراز نگرانی‌‎ها را مشاهده کردم، عده‌‎ای با بی‌‎تقوایی خبر فوت حقیر را در فضای مجازی منتشر کرده بودند و این عمل جز بی‌‎تقوایی چیز دیگری نیست، مدتی است مد شده به این قبیل کارها بداخلاقی می‌‎گویند درحالی‌که جز بی‌‎تقوایی چیز دیگری نیست. من واقعاً همانجا تأسف خوردم که چرا عده‌‎ای نادانسته و یا از روی غرض اینگونه کارها را مرتکب می‌شوند. لذا خواهش می‌‎‎کنم در این مسئله اینقدر به حاشیه‌‎ها و شایعات دامن زده نشود. به حال عزیزانی فکر کنیم که پاره تنشان هنوز مفقود است و ممکن است با خبرهای غلط ما آزار ببیند.

نکته پایانی اینکه مواظب باشیم گروهی یا جریانی به دنبال تضعیف فریضه حج هستند و هر اتفاقی می‌‎افتد، اینها فقط در راه تضعیف و تعطیل واجبات و فرایض الهی قدم برمی‌‎دارند که مردم متدین و فهمیده و انقلابی ایران باید با آنها مقابله کنند و در این زمینه هوشیار باشند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار