برچسب: خانواده کدخدا
گفتند؛ کدخدا مریض است. گفت؛ دوای او دست من است، غذای مفصلی بیاورید و مرا با او تنها بگذارید! و بعد از یک ساعت از اتاق خارج شد، پرسیدند کدخدا چه شد؟ گفت؛ کدخدا مرد! پرسیدند این دیگر چه معالجهای بود؟ گفت؛ اگر این معالجه را نکرده بودم، خودم هم مرده بودم و الان دوتا جنازه روی دستتان بود!
کد خبر: ۱۶۸۱۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹