شهدای ایران shohadayeiran.com

برچسب ها - فرهاد سیامر
برچسب: فرهاد سیامر
«هوا گرگ و میش بود که با جنازه پدرم به ساحل رسیدم. مادرم، برادرم، همسر و بچه‌هایم، همه فامیل همراه با ماموران کلانتری کنار دریا منتظرمان ایستاده بودند. همین که دیدم‌شان تعجب کردم؛ نمی‌دانستم چطور خبر‌دار شدند. انگار با گوشی بهشان زنگ زده بودم و فراموش کرده بودم. پدرم دیسک کمرش را سه بار عمل کرده بود و ماموران گارد عربستانی‌ها تیر را به کمرش زدند.»
کد خبر: ۱۴۴۹۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۳/۳۰

آخرین اخبار