برچسب: جای محمود
پس از رفتن به دوره قرآن در ایام رمضان به سر آرامگاه شهید علیرضا رفتم و دلم خیلی گرفته بود، ساعتها گریه کردم که چرا از محمودم خبری نمیشود، چرا پیکرش را به من نشان نمیدهد، دلم شکسته بود به خانه آمدم، صبح روز بعد دختر یکی از اقوام خوابی که دیده بود برایم تعریف کرد او خواب دیده بود که سر یک قبر پر از نگین علیرضا ایستاده و این دختر از او سوال کرده این قبر چه کسی است و علیرضا در جواب گفته بود به مادر بگویید جای محمود خوب است اینقدر بیتابی نکند از آن روز به بعد آرامتر شدم.
کد خبر: ۱۳۰۹۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۸/۲۰