شهدای ایران shohadayeiran.com

برچسب ها - آوردن
برچسب: آوردن
در عالم رؤیا دیدم در بیابانی ایستاده‌ام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و گفت: «زهرا، بیا بیا می‌خواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». ولی هرچه می‌گفتم گوشش بدهکار نبود مرتب زهرا خطابم می‌کرد.
کد خبر: ۷۵۷۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۶

آخرین اخبار