برچسب: سجده
چند بار صداش زدم، چیزی نگفت. مثل خودش به حالت سجده افتادم. دهانم را بردم نزدیک گوشش. گفتم: محمود جان از قرارگاه خواستنت، چی بگم بهشون؟ چیزی نگفت. نفس کشیدنش معلوم بود، و تکان خوردن لبهاش؛ روحش ولی گویی جای دیگری سیر میکرد.
کد خبر: ۱۵۲۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۲