برچسب: خاطره
یک روز به بخش بیمارستان رفتم. دو نفر از خانمهای پرستار روی یک کاغذ زر ورق مقداری پول ریخته و با آبسلانگ (چوب زبان)، مشغول غذا خوردن بودند. پرسیدم چرا بشقاب و قاشق ندارند. گفتند دیگر به آنها نمیدهند.
کد خبر: ۴۸۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۹
سنگرسازان بی سنگر که در واقع همان رانندگان لودر و بلدوزر در جبهه بودند در همه شرایط جنگی هشت سال دفاع مقدس برای رزمندگان اسلام سنگر ساختند هر چند خود سنگری نداشتند.
کد خبر: ۴۶۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۲۵
وقتی دیگ غذا رسید و بین ما قرار گرفت، صدای سوت خمپاره ای خیلی نزدیك شنیده شد. فرصت نكردیم كه بپرسیم خمپاره از كدام نوع است؛ خمپاره مستقیم به داخل دیگ غذا اصابت كرد اما...
کد خبر: ۴۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۰۶
حاج حسن آقا به من میگفت آنجا به حضرت آقا گفتم: «چون شما شیعهی واقعی مولا امیرالمؤمنین هستی و مشتی هستی، ما شما را دوستت داریم.»
کد خبر: ۴۰۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۲۰
از دوره مدرسه صدایش میکردیم «کریم چهلسانتی». از بس قد و قوارهاش کوچک بود. خمپاره که آمد، شهید که شد، واقعاً چهل سانت بیشتر نمیشد.
کد خبر: ۳۸۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۸
ساعت هشت صبح نگهبان برایمان صبحانه آورد و گفت: بخورید. من گفتم: من نمیتوانم بخورم، عمل جراحی دارم، نگهبان گفت: امروز از اینجا منتقل می شوید صبحانه ات را بخور. با ناراحتی صبحانه خوردم و سپس به همراه دوستان سوار ماشین شدیم.
کد خبر: ۳۸۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۶
وقتی از دفتر مدرسه مرا خواستند و گفتند احمد این کار را کرده، داشتم شاخ در می آوردم! او بچه بدی نبود!
کد خبر: ۳۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۰۱
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به تشریح خاطره ای بیان نشده از مقام معظم رهبری در سال دفاع مقدس که بنیصدر فرمانده کل قوا بود، پرداخت.
کد خبر: ۳۴۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۰۹
رزمندهای که بر اثر اصابت خمپاره 52 ساعت را در سردخانه گذراند در گفتوگو با فارس از ماجرای اصابت ترکش تا لحظات پیش از شهادت سخن گفت.
کد خبر: ۱۶۷۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۴
خاطره
پاییز ۸۸ بود که به جماران رفته بودم و آنجا برای نخستین بار حاج عیسی را دیدم؛ بی اغراق بعد دو سال برق چشمانش هنوز در ذهنم مانده است. خیلی وقت بود که پیگیری میکردم تا نشانهای از حاج عیسی پیدا کنم و در کنارش بنشینم و او از امام برایم بگوید؛ بعد از آن همه و
کد خبر: ۳۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۲