برچسب: خواهرشهید
                    
                
                مردی که همیشه توی تلویزیون دیده بودمش و این همه معروف بود، آرام از کنارم رد شد و رفت روی سن. تنها محافظی هم که او را همراهی می کرد روی یکی از صندلی های ردیف اول جاخوش کرد.
                                    کد خبر: ۱۹۳۷۵۳   تاریخ انتشار                        : ۱۳۹۸/۱۱/۱۶
                                
                                
                
                شیرین جافر میگوید: برادرم سرش را روی پاهایم گذاشت؛ روی سر و صورتش دست کشیدم؛ دقایقی گذشت و به من گفت: «تو خیلی خستهای» و بعد سرش از روی پاهایم به زمین افتاد.
                                    کد خبر: ۱۴۲۳۹   تاریخ انتشار                        : ۱۳۹۲/۰۵/۱۵