شهدای ایران shohadayeiran.com

فیلمنامه «بدوک» اثر مشترک سید‌مهدی شجاعی و مجید مجیدی 25 سال پس از تالیف از سوی انتشارات نیستان منتشر شد.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛  انتشارات کتاب نیستان فیلمنامه «بدوک» اثر مشترک نوشته شده توسط سید مهدی شجاعی، مجید مجیدی را منتشر کرد.

متن فیلمنامه بدوک که در قالب کتابی 77 صفحه‌ای منتشر شده در زمستان سال 67 و در زاهدان تالیف شده است. این اثر روایتی است از مظلومیت کودکان ایرانی ساکن منطقه سیستان و بلوچستان.

داستان بدوک روایتی از زندگی یك خواهر و برادر نوجوان به نام‌های جعفر و جمال است. آنها كه پس از مرگ ناگهانی پدرشان، حیدر، مجبور به ترك روستا شده‌اند، توسط دلالی به نام ستار ربوده می‌شوند. ستار، جعفر را به عبدالله قاچاقچی می‌فروشد و جمال را با خود به پاكستان می‌برد. جعفر به همراهی بچه‌های دیگر برای عبدالله كالای قاچاق از پاكستان به ایران وارد می‌كند. او ضمن آشنایی با پسركی پاكستانی ردپایی از خواهرش در پاكستان می‌یابد و تصمیم می‌گیرد با كمك دوستش نورالدین؛ خواهرش را نجات داده به ایران برگرداند. او به پاكستان می‌رود و از آنجا سوار قایقی می‌شود كه به مقصد شیخ‌نشین‌ها در حركت است، غافل از این كه جمال، خواهرش در خانه عبدالله به سر می‌برد.

بدوک نخستین اثر سینمایی ساخته شده توسط مجید مجیدی است که برای اولین بار در سال 1370 در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر به نمایش درآمده است و تحسین بسیاری از منتقدان را نیز برانگیخت.

مجید مجیدی پیش از این در كتاب «در قلمرو دیدار» كه رضا درستكار، یکی از منتقدان سینما، درباره او تالیف كرده است، درباره نوشتن این فیلمنامه و ساختن آن اظهار داشته است: «در سال ‌67 برای سفری 10 روزه و برای برگزاری یك جنگ ادبی به سیستان رفتم، در بازار زاهدان بچه‌هایی را دیدم كه كالاهای زیادی را از مرز پاكستان آورده بودند و می‌فروختند. در مرز ایران و پاكستان شهری است به نام تفتان كه محله‌ای دارد به نام شیرآباد كه خانواده‌ها به دلیل فقر زیاد، دخترهایشان را با قیمت‌های بسیار پایین به پاكستانی‌ها می‌فروختند تا به كشورهای عربی حاشیه خلیج فارس فرستاده شوند... فروش دخترها سرآغاز ماجرا بود.

در همان منطقه شیرآباد خانه‌هایی بود كه در آنها، به صورت دسته‌جمعی مواد مخدر مصرف می‌شد. من مخفیانه از این خانه‌ها فیلم گرفتم تا بتوانم بعدا یك مستند بسازم. بعد در برگشت به تهران با دوستان درباره ساخت یك فیلم داستانی بلند مشورت كردم... در ابتدا موافقتی در كار نبود، اما با سماجت و پیگیری من، آقای زم هم موافقت كرد؛ به شرطی كه از تلخی‌هایش كم شود كه با اختصاص هزینه اولیه حدود 6 میلیون تومان كار را شروع كردیم. من برای فیلمنامه بدوك به دوستی احتیاج داشتم كه ادبیات و زبان نوشتن را خوب بشناسد و برای همین خاطر به سراغ سیدمهدی شجاعی رفتم که آن موقع داستان‌نویسی و روزنامه‌نگاری می‌كرد و از سال 1365 وارد حوزه هنری شد و مسئولیت انتشارات برگ را بر عهده داشت.

شخصیت جعفر را از بین بچه‌های شیرآباد پیدا كردم. این پسر به قدری بدوی بود كه وقتی من او را برای آماده كردن به ساختمان 2 طبقه‌ای كه اجاره كرده بودیم بردم، از پله‌ها می‌ترسید. واقعا از صفر شروع كردیم. از دادن آموزش‌های اجتماعی و ارتباطی و آشنایی آنها با زندگی حداقلی شهری تا مسائل مربوط به فیلم و ... فیلمنامه‌‌ای كه من از روی آن كار می‌كردم، كمی تفاوت داشت با چیزی كه به حوزه هنری منطقه داده بودم.

وقتی موضوع لو رفت، حساس شدند. عوامل انتظامی مرا گرفتند و به كلانتری محل بردند و تعهد گرفتند كه كار را تعطیل كنم. ولی ما ادامه دادیم كه تهدید به بازداشت كردند... بعد كه فیلم آماده شد برای آقایان زم، تخت‌كشیان، سیدمرتضی آوینی و چند نفر دیگر نمایش دادیم. وقتی تمام شد، سكوت عجیبی حكمفرما شد. آقامرتضی با سرعت از استودیو خارج شد، آقای زم هم از پایان فیلم انتقاد كرد و گفت: قرار ما این نبود. من هم گفتم: به هر حال واقعیت این است. اگر غیر از این انجام می‌دادم، خیانت كرده بودم.

نیم ساعت بعد آقا مرتضی مرا خواست. وقتی وارد اتاقش شدم. مرا در آغوش گرفت و خسته نباشید گفت. علت خروجش را جویا شدم، گفت: این فیلم به قدری مرا تحت تاثیر قرار داد كه نمی‌توانستم ثانیه‌ای درنگ كنم. ترجیح دادم، بغضم جایی دیگر بتركد. به من دلگرمی داد و بعدها نگاه حوزه هنری و به خصوص آقای زم را نسبت به قضیه تغییر داد.

بعدها موج مخالفت‌ها با این اثر به جایی رسید كه وزیر ارشاد آن زمان نامه‌ای نوشت و دستور توقف حضور بدوك در جشنواره‌های خارجی را داد. آقای زم فیلم را به دفتر رهبری ارائه داد. بعد از آن كه فیلم تمام شد، آقای خامنه‌ای فرمودند: «اگر این فیلم مبتنی بر یك درام شكل گرفته كه هیچ، اما اگر براساس واقعیات باشد،‌ من حرف دارم.» آقای شجاعی گفت متاسفانه بدوك مبتنی بر واقعیات است. آقا برافروخته شده و از حاضران پرسیدند: «اگر این امر واقعی است،‌ چرا ما را مطلع نمی‌كنید؟» ایشان بلافاصله از آقای زم خواستند هر آنچه به عنوان مستند در این زمینه وجود دارد برایشان بفرستد... بعدها شنیدم قسمت عمده‌‌‌ای از این مشكل بحمدالله رفع شده است.»

فیلمنامه 77 صفحه‌ای «بدوک» در شمارگان 5 هزار نسخه و قیمت 5 هزار تومان منتشر شده است.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار