استاد حوزه علمیه قم گفت: وجود مقدس امام سجاد (علیه السلام) در حركت به كوفه، شام و بازگشت به مدينه و حتی در ساليان طولاني زندگي بعد از این واقعه در مدينه، نقشي اساسی دارند؛ در حالی که ایشان ...
به گزارششهدای ایران به نقل از حوزه، آیت الله علوی بروجردی در جمع طلاب و فضلا به نقش امام سجاد(ع) در نهضت حسینی اشاره کرد و گفت: ما در روز شهادت وجود مقدس علي بن حسين سيدالساجدين (علیه السلام) قرار داريم. شخصيت ایشان غير از مقام و شان امامت، دارای این نکته درخشان است که زندگي ایشان با كربلا و عاشورا به هم پیوند خورده است؛ مخصوصا اين نکته دوم، بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ، برای ادامه حركت ایشان و رساندن پيام عاشورا، فوق العاده برجستaه است. البته، زينب كبري (سلام الله علیها) نیز بعد از شهادت سيدالشهدا (علیه السلام)، برای ادامه راه، نقش بسیار والا و برجستهای داشت و لذا، مرحوم محقق خويي در معجم الرجال، از حضرت زینب(س) به تعبير زيباي «شريكة الحسين» یاد میکند؛ به طوری که نشان میدهد از زينب كبري(س) هم قبل از این واقعه و هم بعد از آن، در كنار امام حسين (علیه السلام) یک عنصر محوری و اساسی بوده و اين مجموعه را مديريت ميكند.
وجود مقدس امام سجاد (علیه السلام) نیز در حركت به كوفه و حركت به شام و بازگشت به مدينه و حتی در ساليان طولاني زندگي بعد از این واقعه در مدينه، نقشي اساسی در اين حركت دارند؛ در حالی که ایشان در زمانه بسیار بدی بودند. در این دوران، بني مروان، پس از حكومت آل اميه آمدند و هيچ وجاهت و توجيه شرعي نداشتند و لذا مردم را در خفقان قرار دادند.
*مکر معاویه برای توجیه حکومت
معاويه، برای حکومت خودش، توجيه شرعي و صبقه ديني مانند کاتب وحی درست كرد و با مكر و حیله توانست بسياري از ياران اميرالمومنين علي بن ابي طالب (علیه السلام) را که حتی در صفين كنار اميرالمومنين علیه السلام جنگيدند به خودش جذب كند؛ اما یزید علنا میگفت:
لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ *** خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ
لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا *** جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَسَلْ
توجيه شرعي حكومت را زير سئوال برد و در حالی که هنوز قضیه شهادت امام حسین به اقصی نقاط دنیای اسلام نرفته بود، يزيد قتل عامی را در مدینه شروع کرد و خلاصه كار به جايي رسيد كه خلافت یزید سه سال بیشتر طول نکشید و كشته شد. وقتی زمام امر به معاویه پسر یزید در شام رسید، او به مسجد آمد و روي منبر گفت جدم معاويه اشتباه كرد و پدرم يزيد نیز اشتباه كردند و اينها گمراه بودند و نبايد امام حسين علیه السلام را ميكشتند و نبايد با علي بن ابي طالب علیه السلام جنگ میکردند؛ واضح است كه در خود خانواده بحران خلافت چقدر وسيع است، لذا مادرش در همان مجلس پشت پرده بود ـ همسر يزيدـ گفت كاش كهنه حيض بودي دورت مي انداختم. با این کار معاویة بن یزید، حكومت از آل ابي سفيان به آل مروان منتقل شد، و بعد از این جریان، حاکمانی که بر سر کار آمدند، ديگر توجيه شرعي ندارد، و اگر يك فقيه یا محدثي به خليفه یا حكومت توجه میکند، فقط براي رسیدن به پول و دنيا است و هيچ وجه ديگری ندارد.
*شرایط سخت دوران امام سجاد(ع)
امام سجاد (علیه السلام) در اين شرايط سخت زندگی میکردند، شايد بتوان گفت سائر ائمه علیهم السلام مبتلا به چنین وضعیتی نبودند. البته در این زمان، قیامهایی مانند قیام مختار شروع شد ولی كوچكترين تأييدي نسبت به قيام مختار از طرف امام علي بن الحسين علیه السلام نداريم؛ بله محمد بن حنفيه ورود كرد ، عموي امام ميگفت: من تنها برادر و بازمانده سيدالشهدا علیه السلام هستم و لذا من ولي هستم. امام سجاد ميخواهد اين مكتب و اصول را حفظ كند، دشمني كه اين مكتب را به یک تار مو رسانده، امام ميخواهد اين تار مو پاره نشود و اين راه ادامه پيدا كند تا اسلام واقعي و اسلام اصيل براي آينده باقي بماند و نشاني داشته باشد و خط انحراف همه چيز را از بين نبرد. اين رسالت امام سجاد علیه السلام است و اين رسالت را امام سجاد علیه السلام در قالب دعا به خوبي پياده كرد. ما نميتوانيم الان نسبت به آن لطافتهايي كه در صحيفه سجاديه است و در لباس دعا بیان شده غافل باشیم. خيلي حرفها در این قالب گفته شده است و فراز به فراز آن دارای مطالب بسیار عالی و درس آموز است. ایشان در مقام صلوات میفرماید: اللهم صل علي محمد و آل محمد، و حتي آله نميفرمايند تا آل محمد صریحا بیان شود و بعد هم تاکید میشود که حتی زنها و غلامان این دعاها را حفظ كنند؛ چون ایشان میبیند که نام محمد در آن زمان در حال از بين رفتن و نابود شدن بود.
*سقوط آل امیه و روشن شدن مقام امام زین العابدین(ع)
این واقعیتی است که امام سجاد علیه السلام دوران امامت بسيار ناراحت كنندهاي داشتند و روششان بسيار با مسالمت همراه بود. اما آنها همين را هم نتوانستند تحمل كنند؛ ولی هرچه آل اميه سقوط ميكرد اعتبار امام از اين طرف رشد ميكرد و بالا ميرفت و لذا در قصه معروف شعر فرزدق در مسجد الاحرام، آمده است که وقتی مردم براي حج طواف ميكردند چند بار خدمه و محافظان هشام خواستند هشام بن ملك را براي طواف ببرند ولي نتوانستند مردم را بشكافند؛ اما بعد ديدند كسي از در مسجد وارد شد. هشام که کناری نشسته بود دید همینطور که یک شخص محترمی نزدیک کعبه میشود جمعیت خود به خود کوچه باز می کند و با حالت احترام و سلام به استقبال او میروند تا جایی که اين آقا رفت و توانست حجر را استعلام کند و برگردد. هشام با اینکه امام سجاد را ميشناخت و گفت: اين فرد چه کسی است؟
فرزدق در جوابش گفت:
هَذا الّذي تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطْأتَهُ،
وَالبَيْتُ يعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ
هذا ابنُ خَيرِ عِبادِ الله كُلّهِمُ،
هذا التّقيّ النّقيّ الطّاهِرُ العَلَمُ
هذا ابنُ فاطمَةٍ، إنْ كُنْتَ جاهِلَهُ،
بِجَدّهِ أنْبِيَاءُ الله قَدْ خُتِمُوا
وَلَيْسَ قَوْلُكَ: مَن هذا؟ بضَائرِه،
العُرْبُ تَعرِفُ من أنكَرْتَ وَالعَجمُ
با اینکه فرزدق از شعراي دربار خلافت بود اما اينجا نتوانست تحمل كند، و این امر نشان ميدهد كه آل اميه از داخل سقوط کرده است و امام سجاد علیه السلام در بین مردم بیشتر شناخته میشود تا اینکه در دوران بعد، اين رسالت به امام باقر علیه السلام منتقل شد و ایشان در اوج محبوبيت و مشروعيت بود كه امروز حركت شيعه را نگه داشت و اسلام اصيل را به دست ما رساند.
*تاثیر خطابه امام سجاد(ع) در تغییر مردم شام
نكتهاي كه در زندگي امام سجاد علیه السلام بسيار حائز اهميت است، خطبه و نطقي است كه ایشان در شام داشتند، خودشان هم از يزيد درخواست سخنرانی كردند و تعبيير به منبر نكردند بلکه فرمودند که من بالاي اين چوبها بروم؛ و سپس با سخنراني خودشان، شام را عوض كرد؛ شامي كه وقتي امام وارد شده و از كوچهها و محله يهوديها عبور ميکردند مردم برای استقبال از اسارت ایشان، خوشحالی میکردند و سنگ و خاشاك و حتی آتش و خاکستر بر سر ایشان ميريختند در حالی که دست امام را بسته بودند، اما همان مردم برای بدرقه امام، جمع شده بودند و وقت رفتن براي امام گريه ميكردند. امام سجاد علیه السلام در همان خرابه شام برای مردم روضه خواني می کرد و زينب كبري علیها السلام براي زنها مطالبی را ميگفتند و زنها نیز گريه ميكردند و اين اولين مجالس عزاداری بود كه تشكيل شد تا اینکه شام عوض شد و يزيد مجبور شد که عذر خواهي كند. او ميگفت من نميخواستم حسين علیه السلام را بكشم بلکه ابن زياد او را كشت.
به هر حال، نطق امام سجاد علیه السلام در شام با اينكه كم است اما همان مقدار هم، از نظر خطابه و از نظر نكاتي كه امام سجاد علیه السلام رساندند، بسیار حائز اهمیت است و حتی ایشان همانند امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در میان مردم شامی که بغض امام علي بن ابي طالب علیه السلام را داشتند و ایشان را كافر و جاني و خونريز ميدانستند، به نسب خویش به آن حضرت بسیار تکیه میکند؛ تا اینکه مردم تغییر کردند و چنان متحول شدند که بدرقه پر شوری از این کاروان داشتند و البته يادگاري مثل رقيه خاتون در شام ماند و زينب كبري علیها السلام نسبت به قبر ایشان به مردم خیلی سفارش ميكند تا جایی که هنوز هم حتی مردم سنی آن منطقه (به جز وهابیت مطرود) نسبت به این قبر احترام فراوانی دارند و حداقل سالی یک بار به آنجا می روند و نماز و دعا میخوانند و خودشان معتقدند که اين سفارش حضرت زينب كبير علیه السلام است.
وجود مقدس امام سجاد (علیه السلام) نیز در حركت به كوفه و حركت به شام و بازگشت به مدينه و حتی در ساليان طولاني زندگي بعد از این واقعه در مدينه، نقشي اساسی در اين حركت دارند؛ در حالی که ایشان در زمانه بسیار بدی بودند. در این دوران، بني مروان، پس از حكومت آل اميه آمدند و هيچ وجاهت و توجيه شرعي نداشتند و لذا مردم را در خفقان قرار دادند.
*مکر معاویه برای توجیه حکومت
معاويه، برای حکومت خودش، توجيه شرعي و صبقه ديني مانند کاتب وحی درست كرد و با مكر و حیله توانست بسياري از ياران اميرالمومنين علي بن ابي طالب (علیه السلام) را که حتی در صفين كنار اميرالمومنين علیه السلام جنگيدند به خودش جذب كند؛ اما یزید علنا میگفت:
لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ *** خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ
لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا *** جَزَعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَسَلْ
توجيه شرعي حكومت را زير سئوال برد و در حالی که هنوز قضیه شهادت امام حسین به اقصی نقاط دنیای اسلام نرفته بود، يزيد قتل عامی را در مدینه شروع کرد و خلاصه كار به جايي رسيد كه خلافت یزید سه سال بیشتر طول نکشید و كشته شد. وقتی زمام امر به معاویه پسر یزید در شام رسید، او به مسجد آمد و روي منبر گفت جدم معاويه اشتباه كرد و پدرم يزيد نیز اشتباه كردند و اينها گمراه بودند و نبايد امام حسين علیه السلام را ميكشتند و نبايد با علي بن ابي طالب علیه السلام جنگ میکردند؛ واضح است كه در خود خانواده بحران خلافت چقدر وسيع است، لذا مادرش در همان مجلس پشت پرده بود ـ همسر يزيدـ گفت كاش كهنه حيض بودي دورت مي انداختم. با این کار معاویة بن یزید، حكومت از آل ابي سفيان به آل مروان منتقل شد، و بعد از این جریان، حاکمانی که بر سر کار آمدند، ديگر توجيه شرعي ندارد، و اگر يك فقيه یا محدثي به خليفه یا حكومت توجه میکند، فقط براي رسیدن به پول و دنيا است و هيچ وجه ديگری ندارد.
*شرایط سخت دوران امام سجاد(ع)
امام سجاد (علیه السلام) در اين شرايط سخت زندگی میکردند، شايد بتوان گفت سائر ائمه علیهم السلام مبتلا به چنین وضعیتی نبودند. البته در این زمان، قیامهایی مانند قیام مختار شروع شد ولی كوچكترين تأييدي نسبت به قيام مختار از طرف امام علي بن الحسين علیه السلام نداريم؛ بله محمد بن حنفيه ورود كرد ، عموي امام ميگفت: من تنها برادر و بازمانده سيدالشهدا علیه السلام هستم و لذا من ولي هستم. امام سجاد ميخواهد اين مكتب و اصول را حفظ كند، دشمني كه اين مكتب را به یک تار مو رسانده، امام ميخواهد اين تار مو پاره نشود و اين راه ادامه پيدا كند تا اسلام واقعي و اسلام اصيل براي آينده باقي بماند و نشاني داشته باشد و خط انحراف همه چيز را از بين نبرد. اين رسالت امام سجاد علیه السلام است و اين رسالت را امام سجاد علیه السلام در قالب دعا به خوبي پياده كرد. ما نميتوانيم الان نسبت به آن لطافتهايي كه در صحيفه سجاديه است و در لباس دعا بیان شده غافل باشیم. خيلي حرفها در این قالب گفته شده است و فراز به فراز آن دارای مطالب بسیار عالی و درس آموز است. ایشان در مقام صلوات میفرماید: اللهم صل علي محمد و آل محمد، و حتي آله نميفرمايند تا آل محمد صریحا بیان شود و بعد هم تاکید میشود که حتی زنها و غلامان این دعاها را حفظ كنند؛ چون ایشان میبیند که نام محمد در آن زمان در حال از بين رفتن و نابود شدن بود.
*سقوط آل امیه و روشن شدن مقام امام زین العابدین(ع)
این واقعیتی است که امام سجاد علیه السلام دوران امامت بسيار ناراحت كنندهاي داشتند و روششان بسيار با مسالمت همراه بود. اما آنها همين را هم نتوانستند تحمل كنند؛ ولی هرچه آل اميه سقوط ميكرد اعتبار امام از اين طرف رشد ميكرد و بالا ميرفت و لذا در قصه معروف شعر فرزدق در مسجد الاحرام، آمده است که وقتی مردم براي حج طواف ميكردند چند بار خدمه و محافظان هشام خواستند هشام بن ملك را براي طواف ببرند ولي نتوانستند مردم را بشكافند؛ اما بعد ديدند كسي از در مسجد وارد شد. هشام که کناری نشسته بود دید همینطور که یک شخص محترمی نزدیک کعبه میشود جمعیت خود به خود کوچه باز می کند و با حالت احترام و سلام به استقبال او میروند تا جایی که اين آقا رفت و توانست حجر را استعلام کند و برگردد. هشام با اینکه امام سجاد را ميشناخت و گفت: اين فرد چه کسی است؟
فرزدق در جوابش گفت:
هَذا الّذي تَعرِفُ البَطْحاءُ وَطْأتَهُ،
وَالبَيْتُ يعْرِفُهُ وَالحِلُّ وَالحَرَمُ
هذا ابنُ خَيرِ عِبادِ الله كُلّهِمُ،
هذا التّقيّ النّقيّ الطّاهِرُ العَلَمُ
هذا ابنُ فاطمَةٍ، إنْ كُنْتَ جاهِلَهُ،
بِجَدّهِ أنْبِيَاءُ الله قَدْ خُتِمُوا
وَلَيْسَ قَوْلُكَ: مَن هذا؟ بضَائرِه،
العُرْبُ تَعرِفُ من أنكَرْتَ وَالعَجمُ
با اینکه فرزدق از شعراي دربار خلافت بود اما اينجا نتوانست تحمل كند، و این امر نشان ميدهد كه آل اميه از داخل سقوط کرده است و امام سجاد علیه السلام در بین مردم بیشتر شناخته میشود تا اینکه در دوران بعد، اين رسالت به امام باقر علیه السلام منتقل شد و ایشان در اوج محبوبيت و مشروعيت بود كه امروز حركت شيعه را نگه داشت و اسلام اصيل را به دست ما رساند.
*تاثیر خطابه امام سجاد(ع) در تغییر مردم شام
نكتهاي كه در زندگي امام سجاد علیه السلام بسيار حائز اهميت است، خطبه و نطقي است كه ایشان در شام داشتند، خودشان هم از يزيد درخواست سخنرانی كردند و تعبيير به منبر نكردند بلکه فرمودند که من بالاي اين چوبها بروم؛ و سپس با سخنراني خودشان، شام را عوض كرد؛ شامي كه وقتي امام وارد شده و از كوچهها و محله يهوديها عبور ميکردند مردم برای استقبال از اسارت ایشان، خوشحالی میکردند و سنگ و خاشاك و حتی آتش و خاکستر بر سر ایشان ميريختند در حالی که دست امام را بسته بودند، اما همان مردم برای بدرقه امام، جمع شده بودند و وقت رفتن براي امام گريه ميكردند. امام سجاد علیه السلام در همان خرابه شام برای مردم روضه خواني می کرد و زينب كبري علیها السلام براي زنها مطالبی را ميگفتند و زنها نیز گريه ميكردند و اين اولين مجالس عزاداری بود كه تشكيل شد تا اینکه شام عوض شد و يزيد مجبور شد که عذر خواهي كند. او ميگفت من نميخواستم حسين علیه السلام را بكشم بلکه ابن زياد او را كشت.
به هر حال، نطق امام سجاد علیه السلام در شام با اينكه كم است اما همان مقدار هم، از نظر خطابه و از نظر نكاتي كه امام سجاد علیه السلام رساندند، بسیار حائز اهمیت است و حتی ایشان همانند امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در میان مردم شامی که بغض امام علي بن ابي طالب علیه السلام را داشتند و ایشان را كافر و جاني و خونريز ميدانستند، به نسب خویش به آن حضرت بسیار تکیه میکند؛ تا اینکه مردم تغییر کردند و چنان متحول شدند که بدرقه پر شوری از این کاروان داشتند و البته يادگاري مثل رقيه خاتون در شام ماند و زينب كبري علیها السلام نسبت به قبر ایشان به مردم خیلی سفارش ميكند تا جایی که هنوز هم حتی مردم سنی آن منطقه (به جز وهابیت مطرود) نسبت به این قبر احترام فراوانی دارند و حداقل سالی یک بار به آنجا می روند و نماز و دعا میخوانند و خودشان معتقدند که اين سفارش حضرت زينب كبير علیه السلام است.