روزنامه آنلاین آمریکایی مینویسد شرکت هواپیمایی ماهان ایران تحریمهایی که آمریکا علیه کشورمان را وضع کرده بود را نقض کرده و از آنجایی که این اقدام منجر به ایجاد خلل در برجام میشود بنابراین به معنای نقض تفاهم هستهای است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، روزنامه آنلاین اینترنشنالبیزینستایمز با اشاره به خرید چندین هواپیمای مسافربری توسط شرکت هوایی ماهان ایران مینویسد این اقدام از آنجایی که در تضاد با روح برنامه جامع اقدام مشترک است بنابراین نقض آن تلقی میشود.
این روزنامه آنلاین که گویی خود نیز نسبت به ضعف استدلالهایش برای پروندهسازی علیه ایران آگاه است در ابتدای مقالهاش مینویسد: "این مقاله بروزرسانی میشود تا شامل عبارات توافق هستهای گردد که تفاوت بین نقض تحریمها و نقض خود توافق را نشان میدهند."
در ادامه میخوانیم:
یکی از شرکتهای هواپیمایی تجاری ایران هفته پیش یک هواپیمای جت ساخت انگلستان را خریداری کرد تا از آن برای انتقال سربازان ایرانی و تسلیحات به سوریه در جهت حمایت از بشار اسد استفاده کند. مقامات ارشد آمریکایی و وکلایی که مسائل مربوط به تحریمها را پیگیری میکنند میگویند خرید این هواپیما توسط یک شرکت ایرانی نقض آشکار توافقی است که توسط دولت باراک اوباما منعقد شده و بر اساس آن ایران متعهد شده برنامه هستهای خود را در ازای رفع تحریمها محدود کند.
اما اینترنشنالبیزینستایمز در توجیه استدلال این مقامات ارشد بینام درباره اینکه نقض تحریمهایی که ایران هیچگاه آنها را به رسمیت نشناخته و به صورتی علنی اعلام کرده تمام تلاشش را برای دور زدن آنها انجام میدهد، منجر به نقض تفاهم هستهای برجام میشود، چه میگوید؟
اگرچه توافق هستهای از ایران به صورت ویژه نمیخواهد که خرید هواپیما را متوقف کند، اما از تهران میخواهد "از هر نوع اقدام نامتناسب با محتوا، روح و نیت برنامه جامع اقدام مشترک که پیادهسازی موفقیتآمیز آن را تضعیف خواهد کرد،" اجتناب ورزد.
اینترنشنالبیزینستایمز نمینویسد چرا این اقدام ایران "نامتناسب با محتوا، روح و نیت برجام" است و یا چگونه اجرای آن را دچار خلل میسازد. تعهدات کشورمان در این تفاهم در حوزه محدودیتهای هستهای است نه پایبندی به تحریمهایی که هیچگاه آنها را به رسمیت نشناختهایم و در حقیقت دور زدن آنها در چند سال اخیر را جزو فعالیتهای درخشان در کارنامه دولتهایمان میدانیم.
تاکنون هیچ یک از مقامات رسمی آمریکایی به صورت علنی درباره این نوع اتهامات اظهار نظر نکردهاند. آنها هیچگاه نگفتهاند که دور زدن تحریمها توسط شرکتهای ایرانی به معنای نقض برجام است اما گویا رسانههای این کشور قصد دارند با پروندهسازیهای اینچنینی و ترویج عبارت "نقض برجام توسط ایران" فضا را برای هجمههای بعدی علیه کشورمان آماده سازند.
این روزنامه آنلاین که گویی خود نیز نسبت به ضعف استدلالهایش برای پروندهسازی علیه ایران آگاه است در ابتدای مقالهاش مینویسد: "این مقاله بروزرسانی میشود تا شامل عبارات توافق هستهای گردد که تفاوت بین نقض تحریمها و نقض خود توافق را نشان میدهند."
در ادامه میخوانیم:
یکی از شرکتهای هواپیمایی تجاری ایران هفته پیش یک هواپیمای جت ساخت انگلستان را خریداری کرد تا از آن برای انتقال سربازان ایرانی و تسلیحات به سوریه در جهت حمایت از بشار اسد استفاده کند. مقامات ارشد آمریکایی و وکلایی که مسائل مربوط به تحریمها را پیگیری میکنند میگویند خرید این هواپیما توسط یک شرکت ایرانی نقض آشکار توافقی است که توسط دولت باراک اوباما منعقد شده و بر اساس آن ایران متعهد شده برنامه هستهای خود را در ازای رفع تحریمها محدود کند.
اما اینترنشنالبیزینستایمز در توجیه استدلال این مقامات ارشد بینام درباره اینکه نقض تحریمهایی که ایران هیچگاه آنها را به رسمیت نشناخته و به صورتی علنی اعلام کرده تمام تلاشش را برای دور زدن آنها انجام میدهد، منجر به نقض تفاهم هستهای برجام میشود، چه میگوید؟
اگرچه توافق هستهای از ایران به صورت ویژه نمیخواهد که خرید هواپیما را متوقف کند، اما از تهران میخواهد "از هر نوع اقدام نامتناسب با محتوا، روح و نیت برنامه جامع اقدام مشترک که پیادهسازی موفقیتآمیز آن را تضعیف خواهد کرد،" اجتناب ورزد.
اینترنشنالبیزینستایمز نمینویسد چرا این اقدام ایران "نامتناسب با محتوا، روح و نیت برجام" است و یا چگونه اجرای آن را دچار خلل میسازد. تعهدات کشورمان در این تفاهم در حوزه محدودیتهای هستهای است نه پایبندی به تحریمهایی که هیچگاه آنها را به رسمیت نشناختهایم و در حقیقت دور زدن آنها در چند سال اخیر را جزو فعالیتهای درخشان در کارنامه دولتهایمان میدانیم.
تاکنون هیچ یک از مقامات رسمی آمریکایی به صورت علنی درباره این نوع اتهامات اظهار نظر نکردهاند. آنها هیچگاه نگفتهاند که دور زدن تحریمها توسط شرکتهای ایرانی به معنای نقض برجام است اما گویا رسانههای این کشور قصد دارند با پروندهسازیهای اینچنینی و ترویج عبارت "نقض برجام توسط ایران" فضا را برای هجمههای بعدی علیه کشورمان آماده سازند.
که عربستان سعودی به دستورآمریکا وحمایت اسرائیل به یمن حمله کرده است.
طرف های یمنی بدون دخالت خارجی مذاکره کنند.
اقدام ناقض حقوق بشر رژیم کودک کش صهیونیستی را درازسازمان و دادگاه کفیری بین المللی منعکس خواهند کرد.
سکوت درمقابله جنایات رژیم صهیونیستی وعربستان سعودی وتروریستها پذیرفتن نیست.
حمایت آمریکا وصهیونیست ها ازگروه های تکفیری نشانه ترس استکبارازاسلام است. تامین امنیت اسرائیل هدف دشمنان درحمله به سوریه بود. دشمنان اشغالگران ٱمریکایی به جنگ داعش می روند. جنگ بین آمریکا وداعش دروغ برزگ است.آمریکا امنیت جهان را تهدید می کند.آمریکا درجنگ با القاعده وطالبان شکست خورده است. سیا ازحامیان تروریسم است.آمریکا و داعش و اسرائیل بزرگترین قاتل کودکان ومسلمانان درهستند.آمریکا درسوریه به نفع تروریست ها اقدام می کند.
اسرائیل درحمله به نوارغزه ازحمایت آمریکا وهم پیمانانش برخوداراست. رژیم صهیونیستی به نسل کشی متهم است. اسرائیل جنایتکارجنگی است.هدف اسرائیل بیرون کردن فلسطینی ها از زمین خودشان است.
داعش با حمایت آمریکا ورژیم صهیونیستی مرتکب جنایت می شود.
حملات رژیم صهیونیستی به نوارغزه جنایت جنگی است. رژیم صهیونیستی باید به میزمحا کمه کشیده شود.
جنایات داعش ازسوی آمریکا مورد حمایت قرارمی گیرد.
واقعا خنده داراست آمریکا که مرتب درمنطقه جنایت میکند ودستان الودهاش برای همگان آشکارشده تصمیم گرفتد باشد با داعش مبارزه کند. آمریکا خود درحال حاضر تروریست شماره یک درجهان وبه ویژه درخاورمیانه است. داعش محصول مشترک آمریکا وعربستان وترکیه واسرائیل است.گروهای تروریستی مثل داعش مزدو آمریکا وسعودی هستند.ائتلاف آمریکا علیه تروریسم غیرقانونی است. نیروهای درمدت 5 سال ازطریق ترکیه وارد سوریه وعراق می شوند.داعش ، همان اسلام آمریکایی است.
بهترین راهکاربرای برای مبارزه با داعش تقویت ارتش و نیرو های مردمی سوریه وعراق است.
بمباران مشکل تروریسم را حل نمی کند. حل مشکل تروریسم با بمباران ساده اند ایشی است. حامیان تروریسم ، حمایت های خود را متوقف کنند.
آمریکا و کشورهای غربی وعربی مسئول کشتار درسوریه وعراق ولبنان و... هستند.داعش حاصل سیاست های اوباما است.
داعش سگ دست نشانده آمریکا وهم پیمانانش است.حامیان تروریسم دشمن درجه اول دین اسلام وقران ومسلمانان وبشریت است.
آمریکا وهم پیمانانش ایجاد کننده داعش است.
آمریکا وانگلیس درمقابل تروریسم دروغ است.
هدف آمریکا این که کشورهای منطقه دیگرتهدید ی برای آمریکا وهم پیمانانش نباشد. آمریکا یک دولت تروریستی است. نهاد های بین المللی ازاین جنایتکارشماره یک حمایت می کنند.
آمریکا رئیس تروریست ها است.
ارسال شیمیایی برای ترریستهای درسوریه توسط آمریکا با همکاری ترکیه است.
افشا گری روزنامه نگارآمریکایی حمله شیمیایی درسوریه کارترکیه بود.سیمورمرش حمله شیمیایی تابستان گذشته درسوریه کاربشاراسد نبوده بلکه یک اقدام مخفیانه ازسوی ترکیه بوده است.
حامیان تروریست ها مانند آمریکا وانگلیس وفرانسه وعربستان سعودی و قطر و امارات و اردن وترکیه واسرائیل ازاحکام اولیه دین آگاهی ندارند.
مقصراصلی جنگ سوریه وعراق ویمن و... چه کسی است؟تمام تروریست ها داخلی خارجی وابسته به آمریکا هم پیمانانش است.
اقدامات ترکیه درمدت 5 سال درسوریه وعراق ولبنان ومنطقه بی شرمانه است. به اصطلاح مسلمانان کشورترکیه جنایتکاروخیانتکاربه جای گرفتن روزه باید نگاه کنند وشرم کنند.ترکیه درجنایت های تروریست ها شریک است.ترکیه شریک ریخته شدن خون مسلمانان سوریه هاست. وعراقی هاست. مجامع بین المللی درمدت 5 سال به وظیفه خود درجلوگیری ازنسل کشی درسوریه وعراق و... عمل نکرده است.
نسل کشی مشترک آمریکایی ها وصهیونیست ها وآل سعود حمام خون دریمن 9500 شهید و سه ماه درپی تجاوز جنگنده های عربستان ومتحدانش 9500 غیرنظامی کشته شده اند با سکوت سایه تمام نهاد های به اصطلاح بین المللی لال شده است و سکوت اختیارکرده است. سازمان های بین المللی درحوادث سوریه وعراق ولبنان وغزه ویمن و... عروسک خیمه شب بازی آمریکا واسرائیل هستند. نمی توان درمقابل جنایت آمریکا وهم پیمانانش آرام نشست.
اسرائیل درحمله به نوارغزه ازحمایت آمریکا وهم پیمانانش برخوداراست. رژیم صهیونیستی به نسل کشی متهم است. اسرائیل جنایتکارجنگی است.هدف اسرائیل بیرون کردن فلسطینی ها از زمین خودشان است.
داعش با حمایت آمریکا ورژیم صهیونیستی مرتکب جنایت می شود.
حملات رژیم صهیونیستی به نوارغزه جنایت جنگی است. رژیم صهیونیستی باید به میزمحا کمه کشیده شود.
جنایات داعش ازسوی آمریکا مورد حمایت قرارمی گیرد.
واقعا خنده داراست آمریکا که مرتب درمنطقه جنایت میکند ودستان الودهاش برای همگان آشکارشده تصمیم گرفتد باشد با داعش مبارزه کند. آمریکا خود درحال حاضر تروریست شماره یک درجهان وبه ویژه درخاورمیانه است. داعش محصول مشترک آمریکا وعربستان وترکیه واسرائیل است.گروهای تروریستی مثل داعش مزدو آمریکا وسعودی هستند.ائتلاف آمریکا علیه تروریسم غیرقانونی است. نیروهای درمدت 5 سال ازطریق ترکیه وارد سوریه وعراق می شوند.داعش ، همان اسلام آمریکایی است.
بهترین راهکاربرای برای مبارزه با داعش تقویت ارتش و نیرو های مردمی سوریه وعراق است.
بمباران مشکل تروریسم را حل نمی کند. حل مشکل تروریسم با بمباران ساده اند ایشی است. حامیان تروریسم ، حمایت های خود را متوقف کنند.
آمریکا و کشورهای غربی وعربی مسئول کشتار درسوریه وعراق ولبنان و... هستند.داعش حاصل سیاست های اوباما است.
داعش سگ دست نشانده آمریکا وهم پیمانانش است.حامیان تروریسم دشمن درجه اول دین اسلام وقران ومسلمانان وبشریت است.
آمریکا وهم پیمانانش ایجاد کننده داعش است.
آمریکا وانگلیس درمقابل تروریسم دروغ است.
هدف آمریکا این که کشورهای منطقه دیگرتهدید ی برای آمریکا وهم پیمانانش نباشد. آمریکا یک دولت تروریستی است. نهاد های بین المللی ازاین جنایتکارشماره یک حمایت می کنند.
آمریکا رئیس تروریست ها است.
اگر قرار باشد که ارتش مصر رئیسجمهور کنار بزند چه نیازی به انتخابات و رای مردم این کشور بود. به جای محمد مرسی باید سفیران آمریکا و اسرائیل اخراج میشدند و این دو سفارتخانه تعطیل میشد، تا کشور مصر روی آرامش به خود ببیند.
اگر قرار باشد که ارتش مصر رئیسجمهور کنار بزند چه نیازی به انتخابات و رای مردم این کشور بود. به جای محمد مرسی باید سفیران آمریکا و اسرائیل اخراج میشدند و این دو سفارتخانه تعطیل میشد، تا کشور مصر روی آرامش به خود ببیند.
نباید درمبارزه با تروریسم روی آمریکایی ها وغربی ها حساب بازکرد.آمریکایی ها وغربی ها خودشان اصل تروریست هستند..
هرروزحدود 40 تروریست ازکشورهای خارجی از کشورترکیه با نظارت سازمان اطلاعاتی ترکیه وارد سوریه وعراق می شوند.
آمريکا جنایتکار و خیانتکار نمي گذارد شوراي امنيت عليه جنايات اسرائيل کاري کند
آمریکا و داعش و اسرائیل برای ما یکی هستند.
تا زمانی که شورای ضد امنیت سازمان بی ملل متحد اصلاح نشود مشکل جهان وبه ویژه خاورمیانه و جنگ درمنطقه حل نخواهد شد.باید شورای ضد امنیت سازمان بی ملل متحد ودیگر سازمان های بین المللی اصلاح شود.تا آمریکا و انگلس و فرانسه قطعنامه ها علیه اسرائیل وتو نکند.
وقتی داعش درمدت 5 سال است دراستانبول و لندن و فرانسه نمایندگی دارد! غرب نمی خواهد با داعش مقابله کند.هدف آمریکا نابودی داعش نیست ،بلکه دولت قانونی سوریه هدف است.آمریکا ازحامیان اصلی گروه های تروریستی است. وصادرات تسلیحاتی به مخالفان نیزنقض قطعنامه شورای ضد امنیت سازمان بی ملل متحد. درمدت 5 سال است آمریکا وهمپیمانانش نمی فهمند.آمریکا به اصطلاح درجنگ علیه داعش به عنواند بهانه ای برای هدف قراردادن سوریه استفاده می کند.
آمریکا به جای حرف زدن باید نگاه کند شرم کند کشتن انسان ها بی گناه قدرت نیست اقدام بی شرمانه وبی شرمی است وشرم آوراست.
ما به دولت ها و مظلومان جهانی کمک می کنیم وسعودی ها و آمریکایی ها و اسرائیلی ها هم به ترورییست ها در خاورمیانه وبه ویژه سوریه وعراق ویمن و رژیم کودک کش صهیونیست ها.
باید شورای ضد امنیت سازمان بی ملل متحد اصلاح شود تا آمریکا جنایتکار و انگلیس جنایتکار و فرانسه جنایتکارقطعنامه ها علیه اسرائیل جنایتکاررا وتونکند.
چرا بحث شکنجکه های سیا درشورای حقوق بشرسازمان ملل مطرح نمی شود.
چرا حامیان داعش مانند آمریکا وهمپیمانانش به فهرست تحریم های شورای امنیت سازمان ملل قرارنمی گیرد.
آمریکا غیرنظامان وزیرساخت های سوریه را هدف قرارداده است.
هیچ کشوری درسایه آمریکا وانگلیس و فرانسه و نهاد های بین المللی به عدالت ورفاه نرسیده است.
عاملان ایجاد داعش باید درمقابل جامعه جهانی وبه ویژه امت اسلامی پاسخگو باشند. مانند آمریکا جنایتکار و انگلیس و فرانسه وعربستان سعودی و امارات و قطر و اردن وترکیه و اسرائیل جنایتکار.
حامی اصلی جنایت های اسرائیل وتکفیری ها استکبارجهانی است. ناآرامی سوریه چهارمیلیون مجروح برجای گذاشته است.
آمریکا حرف های بی حساب وکتابی می زند.
ترکیه پایگاه اساسی تروریسم برای ضربه زدن به عراق و سوریه است.
آمریکا وغرب با شعارحقوق بشرملت ها درجهان خیانت می کنند.
آمریکا غرب واسرائیل تروریسم را برای تامین منافع خود به وجودآورده اند.
گزارش آمريکا جنایتکار و خیانتکار از نشست شوراي حقوق بشر سازمان ملل علیه ضد سوریه غیر قانونی است . حمایت رژیم کودک کش صهیونیستی است.
آمریکاجنایتکار خیانتکارمقصراصلی درجنگ سوریه وعراق وغزه ویمن ...است.
گزارش های امنیتی قابل اتکایی در دست داریم که نشان می دهد «ابوبکر البغدادی» رهبر گروه تروریستی داعش به اردوگاه های آمریکایی می رود و در آنجا آموزش می بیند.
رجب طیب اروغان ازداعش علیه کردهای سوریه وترکیه استفاده می کند.
چرا کسی درمدت پنج سال جلوی جایات داعش نمی گیرد؟
آمریکا درباره مبارزه با داعش دروغ می گویند.
داعش توسط آمریکا شکست نخواهد خورد.
فعالیت نظامی درمنطقه کمکی به جنگ با تروریسم نمی کند.
سرکرده های داعش درخاک آمریکا آموزش دیده اند.
دربرابرتجاوزگری های اسرائیل سکوت نخواهیم کرد.
مسلمانان با یکدیگر دربرابر رژیم صهیونیستی متحد شوند.
امام خمینی آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند
2013/11/07 by Iran Interlink
حمایت رجوی از تروریست های جیش العدل
محمد علوی، آریا ایران، هفتم نوامبر ۲۰۱۳: … سازمان مجاهدین به رهبری مریم و مسعود رجوی که مقر فرماندهی آنان در اورسوراواز فرانسه قرار دارد، ضمن حمایت علنی از آن عملیات تروریستی، گروه جیش العدل را تشویق به ترورهای بیشتری در داخل ایران نمود.خبرهای موثقی در این باره وجود دارد که رهبران سازمان مجاهدین با تروریست های جیش العدل و بازماندگان گروه ریگی در ارتباط تنگاتنگ بوده و آنان را از نظر مادی و …
مردان ما در ایران؟
(Rajavi from Saddam to AIPAC)
لینک به منبع
حمایت رجوی از تروریست های جیش العدل
به گزارش خبرگزاری های بین المللی، موسی نوری، دادستان شهرستان زابل و راننده وی صبح روز چهارشنبه ۶ نوامبر ۲۰۱۳ در مسیر منزل تا محل کار، توسط مهاجمان گروه تروریستی جیش العدل ترور شدند.
گروه تروریست جیش العدل که پس از مرگ عبدالمالک ریگی اعلام وجود کرده است،دو هفته پیش نیز ۱۷ تن از سربازان و مرزداران ناحیه بلوچستان ایران را کشته و تعدادی دیگر را زخمی نمودند.
این گروه طی اطلاعیه رسمی ضمن پذیرش عمل تروریستی، دادستان زاهدان را نیز تهدید به ترور نموده است.
در گوشه دیگری از جهان،هفته گذشته دو تن از خبرنگاران رادیو دولتی «آر.اف.ای» پس از ربوده شدن در مالی به قتل رسیدند. آقای فرانسوا اولاند، رییس جمهوری فرانسه اعلام کرد که تحقیق برای بازیافتن قاتلان ژیسلن دوپون و کلود ورلون در مالی ادامه دارد. رییس جمهوری فرانسه تصریح کرده است که قاتلان با کشتن دو فرانسوی در واقع آزادی بیان را آماج گرفته اند. مقامات مالی نیز در همین رابطه گفته اند که تاکنون ۳۵ نفر را در چارچوب تحقیق برای یافتن قاتلان ژیسلن دوپون و کلود ورلون دستگیر کرده اند. یک گروه از پلیس های فرانسوی نیز برای یاری رساندن به این تحقیق وارد مالی شده است.
در کنار این دو واقعه تروریستی، یک گروه ایرانی که بیش از ۱۵ سال در لیست تروریستی آمریکا و اروپا قرار گرفته بود،طی دو موضع گیری متفاوت،ترور های داخل ایران را کیفر از جانب فرزندان غیور مردم سیستان و بلوچستان و ترور دو فرانسوی در مالی را عمل وحشیانه قلمداد نموده است.
این رویکرد دوگانه، در واقعه ترور بیش از ۲۰ تن از سربازان ایرانی در بلوچستان نیز وجود داشت.سازمان مجاهدین به رهبری مریم و مسعود رجوی که مقر فرماندهی آنان در اورسوراواز فرانسه قرار دارد، ضمن حمایت علنی از آن عملیات تروریستی، گروه جیش العدل را تشویق به ترورهای بیشتری در داخل ایران نمود.خبرهای موثقی در این باره وجود دارد که رهبران سازمان مجاهدین با تروریست های جیش العدل و بازماندگان گروه ریگی در ارتباط تنگاتنگ بوده و آنان را از نظر مادی و تجهیزات نظامی پشتیبانی می نمایند.
علاوه بر این، گروه مجاهدین خلق طی سال های گذشته چند عمل تروریستی موفق داشته و در همکاری نزدیک با سازمان اطلاعات وامنیت اسرائیل تعدادی از دانشمندان اتمی ایران را در تهران ترور نمود.
حال سئوال اینجاست که چرا ترور های داخل ایران، حلال و ترورهایی که به غرب مربوط می شود از نظر گروه رجوی حرام می باشد؟ آیا تفاوتی در کیفیت اعمال تروریستی وجود دارد؟
سربازان ایرانی ترور شده ودادستان زابل همگی از عناصری بودند که در ارتباط با دولت ایران خدمت می نمودند.همانگونه که دو خبرنگار فرانسوی، مامور دولت بوده و برای رادیو دولتی فرانسه کار می کردند.
پایه های مادی و معنوی مبارزه با تروریسم بین المللی که توسط قدرت های بزرگ اعمال می گردد، تفاوتی بین تروریست و حامیان تروریسم قائل نیستند.قدرت هایی مانند؛ آمریکا،انگلستان،فرانسه و بسیاری دیگر، در هر گوشه از جهان که لازم باشد بسرعت از ابزارهای در دسترس از جمله پهباد استفاده نموده و تروریست ها و حامیانشان را به هلاکت رسانده یا دستگیر می نمایند.
اما وقتیکه اینگونه مسائل به مردم ایران مربوط می گردد، فراموش می کنند که مجاهدین جاخوش کرده در اورسوراواز با ۴۰ سال سابقه تروریستی، از ساحل امن فرانسه، آدمکشی در ایران را ترویج نموده و علنا از آنان حمایت می نمایند.آیا قانونی برای مقابله با تروریست های ایرانی خارج نشین که از مزایای پناهندگی در غرب بهره مند می باشند، وجود ندارد؟
دولت فرانسه که خود از تروریسم رنج می برد، آیا می تواند در قبال حضور فعال رهبران و اعضای تروریست مجاهدین سکوت نموده و نسبت به حمایت علنی این گروه از ترورهای داخل ایران واکنش مناسبی نشان ندهد؟
ترور و تروریسم در هر لباس و ایدئولوژی و در هر نقطه از جهان که باشد مشروع نیست.باید آن را به شدت محکوم نموده و مسیر مبارزه با آن را فعال کرد تا امنیت و آرامش به کسانیکه می خواهند زندگی کنند باز گردد!
گروه های سیاسی و شخصیت های آزاده ایرانی نسبت به این رویدادها چه موضعی دارند؟ آیا نباید حمایت علنی رجوی از تروریست های جیش العدل و جندالله را محکوم نمود؟!
۷ نوامبر ۲۰۱۳
محمد علوی
همچنین:
http://iran-interlink.org/wordpressfa/?p=7535
جیش العدل، مجاهدین خلق، ریگی، رجوی، وهابیان سعودی و اسرائیل
انجمن دفاع از قربانیان تروریسم، بیست و هشتم اکتبر ۲۰۱۳: … دلیل دیگر شکل و شمایل جیش العدل است. نگاهی به فیلم هایی که این گروه در یوتیوب منتشر کرده آنها را با صورت های پوشیده و پرچم های سیاه رنگ منقش به عبارات اسلامی نشان می دهد؛آن گونه که گروه های وابسته به القاعده هستند. این تشابه در ظاهر اتفاقی نیست. علاوه بر این تشابه ظاهری، استناد بر برداشت های سطحی نگارانه از متون دینی برای توجیه خشونت …
دخالت عربستان و قطر و امارات در حمایت از طرح های سری سازمان خلق در ایران با مشارکت دستگاه های اطلاعاتی غرب
لینک به منبع
جیش العدل؛ سربازان عدالت یا تروریست های وهابی؟
جیش العدل گروهی تروریستی است که در روزهای اخیر خبر ساز شده است. جیش العدل قبل از این هم دست به حملات تروریستی در سیستان و بلوچستان زده بود اما نام این گروه با ترور ۱۸ تن از مرزبان کشور در سراوان بر سر زبان ها افتاده است. گفته می شود این گروه شاخه ای از جندالله است که با اعدام عبدالمالک ریگی سرکرده آن از هم فروپاشید. گروه های دیگری از جندالله منشعب شدند اما جیش العدل افراطی ترین آنهاست.
هر چند ماهیت دقیق تر این گروه نیازمند گذشت زمان است اما شواهد و قرائن نشان می دهد که این گروه وابسته به گروه های تندرو در آن سوی مرزهای کشور است؛ گروه های تندرویی که خود عامل و تحت حمایت برخی کشورهای منطقه نظیر عربستان سعودی هستند.
شاید نخستین دلیل برای وابستگی جیش العدل نگاهی گذرا به بیانیه این گروه است. در این بیانیه به صراحت یکی از دلایل شهادت مرزبانان ایرانی حمایت از بشار اسد اعلام شده است. این گروه با صدور بیانیه ای مدعی دفاع از حقوق اهل سنت در کشورهای مختلف اسلامی از جمله سوریه است.
این امر گواه این واقعیت است که جیش العدل منافع عوامل و کشورهای دیگری چون عربستان سعودی را در ایران دنبال می کند زیرا موضوعات کشورهای عربی و اسلامی مانند سوریه برای مردم سیستان و بلوچستان اهمیتی ندارد. مردم بلوچستان دارای مطالبات مشخص مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مربوط به سیستان و بلوچستان و اهل سنت در این منطقه بوده و به دنبال تحقق خواسته های خود از طریق روش های کاملا مسالمت آمیز هستند. آنها اساسا از ورد به موضوعات منطقه ای پرهیز کرده و از طرفی مخالف هر گونه خشونت و تروریسم بوده اند.
همچنین عوامل جیش العدل علنا شیعیان را به حملات تروریستی مسلحانه تهدید می کند. در یکی از ویدئوهای منتشر شده منتسب به این گروه، آنها شیعیان ایران را تهدید می کنند که به جزای اعمال خود خواهند رسید. این موضع گیری های افراطی در خصوص عبدالمالک ریگی نیز مطرح بود اما تاکید پر رنگ جیش العدل بر این تهدیدها نشان می دهد که پای وهابیان تندو در میان است.
موضع گیری مولوی عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در محکومیت شدید جنایت جیش العدل و ناجوان مردانه خواندن آن نشان دهنده این واقعیت است که کسانی چون وی نیز به خوبی به این موضوع واقف است که تلاش می شود خواسته های عوامل منطقه ای از طریق مردم بلوچستان و به نام آنها در ایران دنبال شود.
عربستان سعودی ، قطر و امارات متحده عربی و گروه های وهابی تندرو القاعده از حمایت ایران از بشار اسد خشمگین اند. آنها برای وادار کردن ایران به تغییر سیاست های خود درصدد ناامن کردن مناطق مرزی ایران در سیستان و بلوچستان با استفاده از گروه های تندرو وهابی هستند.
استفاده عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی از گروه های تندرو وهابی موضوع تازه ای و مخفی نیست. آنها عملا و رسما جبهه النصرت وابسته به القاعده را در سوریه حمایت می کنند. سیاست های آنها در منطقه در حمایت از گروه های تروریستی به گسترش درگیری های فرقه ای دامن زده است. در این میان ایران علی رغم مجاورت جغرافیایی با کانون های بحران از این درگیری ها مصون مانده اما ظاهرا تلاش می شود این درگیری ها به داخل ایران نیز هدایت شود.
دلیل دیگر شکل و شمایل جیش العدل است. نگاهی به فیلم هایی که این گروه در یوتیوب منتشر کرده آنها را با صورت های پوشیده و پرچم های سیاه رنگ منقش به عبارات اسلامی نشان می دهد؛آن گونه که گروه های وابسته به القاعده هستند. این تشابه در ظاهر اتفاقی نیست. علاوه بر این تشابه ظاهری، استناد بر برداشت های سطحی نگارانه از متون دینی برای توجیه خشونت بی رحمانه شان از دیگر شباهت جیش العدل با وهابی های تندرو است.
از طرفی حضور این گروه در بلوچستان پاکستان که دولت مرکزی این کشور به دلیل فعالیت گروه های تندرو وهابی کنترل چندانی بر آن منطقه ندارد عملا بیانگر این واقعیت است که آنها با گروه های تندرو وهابی وابسته به القاعده در تماس و همکاری هستند. با توجه به وابستگی علنی این گروه ها به کشورهای امارات متحده عربی، عربستان و قطر می توان گفت جیش العدل نیز به صورت واسطه و یا مستقما تحت حمایت این کشورهاست.
یکی دیگر از شواهد این امر که در خصوص جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی نیز مصداق داشت این است که العربیه به عنوان رسانه این گروه عمل می کند. تلوزیون العربیه متعلق به پادشاهی عربستان سعودی است. این شبکه و رسانه های وابسته به آن تنها رسانه های هستند که مورد اعتماد جیش العدال هستند و بیاینه های آنها قبل از اینکه در وبلاگ های خود این گروه منتشر شود به دست این شبکه می رسد.
بر این اساس به نظر می رسد جیش العدل خواستگاه و ماهیت فرا مرزی دارد. البته این به معنی نادیده انگاشتن مشکلات موجود در سیستان و بلوچستان نیست ؛ مشکلاتی که فرصت لازم را برای سوء استفاده گروه های وهابی و تروریست تندرو مورد حمایت کشورهای منطقه ای فراهم می کند. این گروه ها بعد از مدتی مورد توجه سرویس های اطلاعاتی غربی نیز قرار گرفته و برای تامین خواسته های آنها نیز بکار گرفته می شوند، هر چند در نهایت محتوم به متلاشی شدن هستند.
همچنین:
از “طرح استیونسون” تا طرح انتقال به عربستان و اردن و محرمه. ولی بین طرح و اجرای طرح شکاف عظیمی است
۲۰۱۳/۰۹/۱۰ by Iran Interlink
رادیو امریکا، برنامه افق، دهم سپتامبر ۲۰۱۳: … که در یک دوران اولیه که معروف به “طرح استیونسون” شد، مجاهدین تحت تاثیر پیشنهادات سنجیده آقای استیونسون طی ساعتهای دراز بحث و گفتگو در پاریس میان آقای استیونسون و خانم رجوی طرح خروج از عراق را پذیرفتند. در ادامه این طرح حتی، شهادت به حق باید [...]
ماموریت منافقین (مجاهدین خلق، فرقه رجوی) در انتخابات ۹۲ با حمایت مالی عربستان و قطر
۲۰۱۳/۰۴/۲۷ by Iran Interlink
خبرگزاری فارس به نقل از مطبوعات عربی، بیست و هفتم آوریل ۲۰۱۳: … رسانههای غربی و فارسی زبان همانند بیبیسی و صدای آمریکا و همچنین شبکههای عربی وابسته به دستگاه اطلاعاتی عربستان و قطر از جمله شبکه های العربیه و الجزیره و الشرقیه نیز ماموریت یافتند تا هجمه گسترده رسانهای علیه نظام ایران راهاندازی کنند [...]
دخالت عربستان و قطر و امارات در حمایت از طرح های سری سازمان خلق در ایران با مشارکت دستگاه های اطلاعاتی غرب
۲۰۱۳/۰۴/۲۳ by Iran Interlink
سایت الوعی نیوز (ترجمه بنیاد خانواده سحر)، عربستان سعودی، بیست و سوم آوریل ۲۰۱۳: … این منابع همچنین خاطر نشان کردند که افسران اطلاعاتی آمریکا در پایگاه اشرف از جمله “جان سانو” مدیرعملیات سری و ویژه اطلاعات آمریکا موفق شدند که منابع مالی به ارزش ۴۵ ملیون دلار از کشورهای عربستان و قطر و امارات [...]
نهرین نت: دیدار سفرای عربستان و قطر با سرکرده منافقین (مجاهدین خلق، فرقه رجوی) در پاریس
۲۰۱۳/۰۳/۲۴ by Iran Interlink
. خبرگزاری فارس به نقل از نهرین نت، بیست و چهارم فوریه ۲۰۱۳ … این منابع اعلام کردند که این دو دیدار به توصیه سرویس اطلاعاتی فرانسه که مسئولیت تامین امنیت سرکردههای منافقین در پاریس را بر عهده دارد، صورت گرفت. رجوی در این دیدار که به درخواست خود او صورت گرفت از این دو [...]
نگاهی به عملکرد مدعیان منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی
چرا آمریکا ژاپن را با بمب اتم زد؟
با توجه به وجود برخی اسناد و مدارک بهجامانده، بمباران اتمی شهرهای ژاپن، نه برای تسلیم کردن ژاپن، که با هدف آزمایش بمبهای اتمی صورت گرفت تا از این طریق آمریکاییها بتوانند بمب خود را در میدان واقعی در معرض آزمایش قرار دهند.
گروه تاریخ برهان/ زهرا سعیدی؛ گذشتهی بشریت، از آغاز تا کنون، همواره با حوادث فراوانی همراه بوده است. تاریخ بشریت پُر است از رویدادهای متفاوت تاریخی، همچون جنگ، نزاع، بردگی، صلح، اتحاد و... در این میان، جنگهای ناعادلانه که با هدف استعمار و فتح سرزمینهای ملل دیگر صورت گرفتهاند، همواره به عنوان پدیدههای زشت تاریخی مطرح بودهاند. جنگ جهانی دوم نیز یکی از همان حوادث تلخ و ناگوار تاریخ بود که به علت نارضایتی برخی از دول اروپایی، از جمله آلمان نازی، از نتایج جنگ جهانی اول رخ داد و با درگیر کردن بسیاری از کشورهای جهان، پنجاه میلیون کشته و مجروح به جا گذاشت و داستانی غمانگیز را در تاریخ رقم زد.
اما غمانگیزتر از آن بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی بود که با بهانهی تسلیم کردن ژاپن توسط آمریکا صورت گرفت و باعث کشته شدن چندین هزار انسان بیگناه گردید و جای تردید و سؤالات فراوانی را در برخی از اذهان آگاه باقی گذاشت؛ از قبیل اینکه آیا به راستی این حمله با هدف تسلیم کردن ژاپن صورت گرفت؟ آیا به جز بمباران هستهای راه دیگری برای تسلیم کردن ژاپن وجود نداشت؟ آن هم کشوری که در آستانهی شکست بود و توان ادامهی جنگ را نداشت! آیا تسلیم نشدن یک کشور میتواند مجوزی برای حملهی هستهای باشد؟ سؤال مهمتر اینکه آیا این حملات و کشتار دویست هزار انسان بیگناه، آن هم توسط کشوری که خود را مجری و عامل حقوق بشر میداند، ناقض حقوق بشر نبود؟
در پاسخی اجمالی باید گفت با توجه به وجود برخی اسناد و مدارک بهجامانده، بمباران اتمی شهرهای ژاپن، نه برای تسلیم کردن ژاپن، که با هدف آزمایش بمبهای اتمی صورت گرفت تا از این طریق آمریکاییها بتوانند بمب خود را در میدان واقعی در معرض آزمایش قرار دهند. بدین گونه آشکار شد که حقوق بشر تنها ابزاری است برای دفاع و توجیه اعمال جنایتکارانهی آمریکا و سایر کشورهای غربی که در ادامه به توضیح و تبیین این مطالب پرداخته میشود.
حملهی اتمی به هیروشیما و ناکازاکی: علل و عوامل
زنگ جنگ جهانی دوم با حملهی آلمان به لهستان، در روز اول سپتامبر 1939، رسماً به صدا درآمد و «با به جا گذاشتن پنجاه میلیون کشته و میلیونها نفر معلول و جلای وطن سی میلیون نفر، کارنامهای سیاه را از خود به جا گذاشت.» [1]و در نهایت، دو حملهی اتمی آمریکا به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی، پایانی غمانگیز را بر شش سال جنگ خانمانسوز جهانی رقم زد. «اولین حمله در ششم اوت 1945 میلادی، از جزیرهی تینیان، در ساعت هشت و پانزده دقیقهی صبح به وقت ژاپن و دومین حمله هم سه روز بعد، در نهم اوت 1945 میلادی، صورت گرفت.» [2]
استدلال ترومن برای حمله بر این مبنا قرار داشت که اگر جنگ جهانی دوم پایان نمییافت، جامعهی بشری باید دو میلیون کشتهی دیگر را تحمل میکرد، در حالی که این اظهارات دروغ و فریبی بیش برای منحرف کردن افکار جهانیان نبود؛ چرا که طبق اطلاعات موجود، روند جنگ در سالهای پایانیاش در اقیانوس آرام در حال تغییر به نفع آمریکا بود. «آمریکاییها توانسته بودند در سال 1944، با استفاده از عملیات کماندویی، بسیاری از مواضع اشغالشده به وسیلهی ژاپنیها، از جمله جزایر مارشال، ماریان و کارولین را پس بگیرند و در ژانویهی 1945، فیلیپین را اشغال و جزایر اوکیناوا در جنوب ژاپن را به اشغال خود درآورند.»[3]
گذشته از این، بعدها توگو، وزیر امور خارجهی ژاپن، از ملاقاتی صحبت کرد که با امپراتور ژاپن، در صبح روز 8 اوت، صورت گرفته بود که در آن ملاقات، امپراتور بعد از حملهی اتمی هیروشیما، به توگو گفته بود حال که چنین سلاح مهلکی علیه ما به کار برده شده است، دیگر نمیتوانیم به مبارزهی خود ادامه دهیم. بنابراین باید به جنگ خاتمه داد، بدون آنکه برای کسب شرایط مساعدتری کوششهای طولانی به عمل آوریم، زیرا در شرایط فعلی، این کوششها به نتیجه نخواهند رسید. لذا باید برای خاتمه دادن سریع به مخاصمات، اقدامات لازم به عمل آید.[4]
ماتسوموتو، معاون وزارت امور خارجهی ژاپن، نیز بعدها دربارهی این جلسه گفت: «ما از تعداد بمبهای اتمی آمریکا اطلاعی نداشتیم و نمیدانستیم که دومین بمب اتمی علیه ژاپن چه وقت به کار برده خواهد شد. وزارت خارجهی ژاپن با توجه به این وضع، تأکید کرد که باید بدون تأخیر و قبل از آنکه دومین بمب اتمی بر ژاپن افکنده شود، شرایط اعلامیهی پوتسدام را بپذیریم، ولی در این مورد آرزوی ما تحقق نیافت.»[5]
در زمانی که ژاپن متقاعد شده بود توان ایستادگی در برابر حملهی اتمی دوم را ندارد و آمریکا هم به خوبی از این مسئله آگاه بود، هدف اصلی از این حملات، تنها آزمایش سلاحهای مخرب اتمی بر روی انسان و سایر جانداران بود.
علاوه بر این، مطالعهی بمباران راهبردی ایالات متحده در سال 1946 این طور نتیجهگیری کرده بود که حتی «بدون بمبارانهای اتمی، برتری هوایی بر ژاپن، فشار قابل توجهی را برای ایجاد محاصرهی بیقیدوشرط اعمال میکرد و لزوم حمله به این کشور را مرتفع میساخت. بر اساس تحقیقات دقیق بهعملآمده از کلیهی واقعیتهای موجود و صحه گذاشتن شهادت رهبران ژاپنی باقیماندهی دخیل در این امر، نتیجهی این مطالعه این است که حتی اگر بمبهای اتمی فرونمیافتادند، حتی اگر روسیه وارد جنگ نمیشد، حتی اگر هیچ تهاجمی طراحی یا انجام نمیشد، امکان به محاصره درآوردن ژاپن وجود داشت.»[6]
همان طور که ملاحظه میشود، به نظر میرسد هدف از بمباران اتمی ژاپن، چیزی جز ادعای آمریکا، یعنی تسلیم کردن ژاپن بود؛ زیرا ژاپن، به خصوص بعد از حملهی هیروشیما، به خوبی دریافته بود که نمیتواند در مقابل سلاح مخرب اتمی آمریکا بایستد و زمینهسازی برای صلح را آماده میکرد. البته خود آمریکا هم مدتها قبل از حملهی اتمی، به این نتیجه رسیده بود که ژاپن به دنبال صلح است. آرشیو ملی واشنگتن حاوی مدارک زیادی از دولت آمریکاست که مقدمهچینیهای ژاپن برای برقراری صلح را در اوایل سال 1943 به تصویر میکشند. البته متأسفانه هیچ کدام از این مدارک مورد توجه قرار نگرفتهاند و دنبال نشدهاند.[7]
بنابراین باید گفت در زمانی که ژاپن متقاعد شده بود توان ایستادگی در برابر حملهی اتمی دوم را ندارد و آمریکا هم به خوبی از این مسئله آگاه بود، هدف اصلی از این حملات، تنها آزمایش سلاحهای مخرب اتمی بر روی انسان و سایر جانداران بود. البته قبل از این حملات، یک بار و برای اولین بار، آمریکا این سلاح مخرب را به صورت کاملاً محرمانه در منطقهی بیابانی آلاموگوردو مکزیکوسیتی آزمایش کرده بود، اما تأثیر آن بر روی انسان یا سایر جانداران هنوز آزمایش نشده بود.
به همین دلیل، هدف، آزمایش سلاحهای جدید و تأثیرات بلندمدت آن بر روی موجودات زنده بود. البته آمریکا تنها به حملهی هیروشیما بسنده نکرد و با انجام آزمایش دوم خود بر روی مردم بیگناه ناکازاکی، که اکثراً هم غیرنظامی بودند، سعی کرد تا آزمایش مخوف و کثیف خود را در سطحی وسیعتر و بزرگتر به پایان برساند. ژنرال لسلی گروز، مدیر پروژهی منهتان که بمب را ساخت، گفته بود که روز بعد از بمباران هیروشیما، پرزیدنت ترومن با گفتن «موفقیت قاطع این آزمایش» رضایت خود را از این اقدام ابراز کرد.[8]
رهبر معظم انقلاب نیز با نگاهی نقادانه و تیزبینانه، پرده از این واقعیت گشودهاند. ایشان استفادهی آمریکاییها از بمب اتمی در ژاپن را از نمونههای جنایات معاصر استکبار خوانده و توجیه آمریکاییها از این حملات را دروغی عجیب و فریبکاری بزرگ خواندند و بیان کردند که بر اساس اسناد موجود، ژاپنیها دو ماه قبل، برای تسلیم شدن اعلام آمادگی کرده بودند.
رهبر انقلاب در تبیین علت واقعی حملهی اتمی آمریکا به ژاپن، خاطر نشان کردند: واقعیت آن است که آمریکاییها میخواستند سلاح جدیدشان، یعنی بمب اتم را در یک میدان واقعی آزمایش کنند که این کار را با کشتار مردم بیگناه هیروشیما و ناکازاکی انجام دادند، اما اکنون در تبلیغات خود، به این جنایت لباس خدمت میپوشانند.[9]
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی یک عمل جنایتکارانه در مقیاسی وسیع بود. این کار یک کشتارجمعی از قبل برنامهریزیشده بود که لجام از تولید و تکثیر اسلحهای برداشت که ذاتاً ابزاری برای جنایت است. «به این دلیل مدافعان آن به سمت پناه گرفتن در پشت اسطورهی جنگ خیر نهایی رفتند که به قول ریچارد دریتون، فحوای اخلاقی آن به غرب اجازه داد که نه تنها تقاص گذشتهی امپریالیستی خونین خود را بگیرد، بلکه به مدت شصت سال، جنگ چپاولگرانه را همواره در زیر سایهی بمب ترویج کند.»[10] اما قابلتوجهترین نتیجهی بمبهای اتمی تعداد بالای تلفات آنها بود.
آمارهای رسمی ژاپن دربارهی میزان خسارات و تعداد تلفات ناشی از بمباران هیروشیما، چند ماه پس از پایان جنگ، منتشر گردید. طبق این آمارها، «هیروشیما در زمان حملهی اتمی 340 هزار نفر جمعیت داشت که پس از حمله سی درصد از آن کشته و سی درصد به شدت مجروح شدند و همچنین 62 هزار ساختمان از مجموع 92 هزار ساختمان (69 درصد) تخریب شدند» و از آسیب مصون نماندند. به موجب همین آمارها، در حمله به شهر ناکازاکی نیز «379/71 نفر کشته و یا مفقود و 023/68 نفر نیز مجروح گردیده بودند که جراحات 691/19 نفر آنها خطر داشت.»[12] اما اثرات این حملات فقط به روزهای بمباران محدود نشد، بلکه ژاپن سالهای متمادی از آسیبهای ناشی از انتشار مواد رادیواکتیو رنج برد.
مطالعات جامعی که در هیروشیما انجام گرفته است نشان میدهد کسانی که در معرض تشعشعات شدید واقع شدهاند، 29 درصد بیشتر از افراد عادی، در اثر ابتلا به سرطان، جان خود را از دست میدهند.[13] در این راستا، آمریکا برای رسیدن به اهداف شوم خود، از هیچ عمل جنایتکارانهای ابا نداشت. طبق برخی شواهد، ارتش آمریکا برای ایجاد بیشترین آسیبهای روانی به منظور وادار کردن ژاپن به تسلیم شدن، سعی داشتند این بمبها بدون اخطار قبلی و بدون اعلام ماهیت آنها، به اهداف از پیش تعیینشده اصابت کند.
آسیبهای روانی که بر اثر این حملات به وجود آمد تا سالیان سال مردم این دو شهر را آزار میداد. مثلاً در نمونهای، وانگ سولی و همسرش یونگ لی بی، در مارس سال 1989، به یکی از بخشهای معالجات بیماران بازماندگان بمباران اتمی در هیروشیما مراجعه کردند. علت اینکه آنها تا آن سال صبر کرده بودند و از مراجعه به مرکز معالجه خودداری کرده بودند این بود که آنها دو دختر داشتند که پس از بمباران متولد شده بودند و اگر مردها احساس میکردند که آنها به طور ژنتیکی از تشعشعات بمباران آسیب دیدهاند، از ازدواج با آنها خودداری میکردند.
بنابراین تا زمان ازدواج دخترانشان از مراجعه به مراکز درمانی خودداری میکردند. در واقع میتوان گفت در ژاپن این لکهی ننگ اجتماعی (آسیب دیدن از تشعشعات حاصل از بمب اتمی)، یکی از گستردهترین و علاجناپذیرترین اثرات ناشی از تشعشعات بمباران هستهای است که تبعات منفی آن بیش از تلفات جانیاش بود.[14]
این حملات گذشته از اینکه چهرهی واقعی آمریکا را نشان داد، حقوق بشر آمریکایی را نیز به نمایش گذاشت و نشان داد که این کشور برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود، از پایمال کردن هیچ حقی، حتی حقوق بشر، فروگذاری نمیکند.
آمریکا و مسئلهی حقوق بشر
آمریکا که تا قبل از جنگ جهانی دوم سیاست انزواطلبی را اختیار کرده و از آسیبها و تلفات جنگ مصون مانده بود، بعد از جنگ، به عنوان بازیگر اصلی وارد عرصهی معادلات جهانی شد. آغاز این ورود با نقض حقوق بشر، که همان کشتار مردم هیروشیما و ناکازاکی بود، همراه گردید. این در حالی است که این کشور مدعی است که با آموزهها و اصول لیبرالیستی خود، یکی از حامیان سرسخت حقوق بشر در کشورهاست و مفهوم حقوق بشر با هویت و موجودیت این کشور عجین شده است و «با توجه به مشرب لیبرالی، از صبح تولد این کشور، حقوق بشر در کانون توجه پایهگذارانش قرار داشته است.»[15]
اما رفتار آمریکا در گذر زمان، خلاف این مدعا را نشان میدهد و واقعیات حکایت از آن دارند که ایالات متحده از حقوق بشر به عنوان مستمسکی برای فشار، اعمال نفوذ، تحمیل دیدگاهها و مداخلهی نظامی در کشورهایی که مواضع هماهنگ با این کشور ندارند استفاده کرده است و به بهانهی حمایت از حقوق بشر، اجازهی دخالت در امور داخلی کشورها را به خود داده است.
آمریکا مدعی است که با آموزهها و اصول لیبرالیستی خود، یکی از حامیان سرسخت حقوق بشر در کشورهاست و مفهوم حقوق بشر با هویت و موجودیت این کشور عجین شده است و «با توجه به مشرب لیبرالی، از صبح تولد این کشور، حقوق بشر در کانون توجه پایهگذارانش قرار داشته است.»
بر این اساس، آمریکا حقوق بشر را مطابق با الزامات لیبرالیستی و سرمایهداری قرار داده است و با توجه به منافع و سیاستهای خود، آن را تفسیر میکند. به عنوان نمونه، با روی کار آمدن جرج بوش و حوادث یازده سپتامبر، سیاست حقوق بشر مفهوم جدیدی پیدا میکند؛ طوری که در راه ترویج (اصطلاحاً) حقوق بشر، یکجانبهگرایی و اقدام پیشدستانهی نظامی، نه تنها جایز، بلکه ضروری تلقی میشود.[16]
آمریکا در حالی خود را حامی حقوق بشر معرفی میکند که در موارد بسیاری، چه در امور داخلی و چه در امور خارجی، به نقض حقوق بشر دست زده است. نوآم چامسکی، از نظریهپردازان بزرگ آمریکا در حوزه سیاست، در کتاب خود «چتر قدرت آمریکا»، لیست بلندپایهای از نقض حقوق بشر توسط آمریکا را فهرست کرده است.
از دیگر موارد نقض حقوق بشر توسط آمریکا میتوان به نقض حیات سیاهان و اقلیتها، حملات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به برخی از کشورها از جمله پاکستان و کشتن انسانهای بیگناه، نفی آزادی بیان و نقض حقوق زنان و کودکان و... اشاره کرد. هرچند از نظر آمریکا، هیچ کدام از اینها تخطی از حقوق بشر به حساب نمیآید!
گویا آمریکا اصل جهانشمول بودن حقوق بشر را فراموش کرده است و تنها کشورهای خاصی را موظف به اجرا و رعایت موازین حقوق بشر میداند و با رفتارهای متناقض خود، به جهانیان ثابت کرده است که برای رسیدن به اهداف خود، از هیچ عملی، ولو کشتن انسانهای بیگناه یا نقض حقوق بشر، ابایی ندارد و همان طور که «استون میگوید، ما (آمریکاییها) به خوبی نشان دادهایم که میتوانیم خیلی خیلی وحشی باشیم، میتوانیم همان قدر بیرحم باشیم که روسها در آلمان بودند، حتی بیشتر، نشان دادهایم که هیچ مشکلی با انداختن بمب اتم بر سر مردم بیگناه و غیرنظامی نداریم.»(*)
پینوشتها:
[1] نقیبزاده، احمد (1383)، تاریخ دیپلماسی و روابط بینالملل، نشر قومس، ص 246.
[2] U.S. Strategic bombing survey, "The effects of the atomic bombings of Hiroshima and Nagasaki", 1946, p: 7
[3] نقیبزاده، همان، ص 237.
[4] وفرید، جیووانیتی (1355)، «هیروشیما چرا و چگونه با بمب اتمی ویران گردید»، از مجلهی هیستوریا، چاپ پاریس، نشریهی «ادبیات و زبانها گوهر»، ترجمهی دکتر خراسانی، شمارهی 38، ص 335.
[5] همان، ص 337.
[6] پلینگر، جان (1389)، «دروغهای امروز همان دروغهای هیروشیما هستند»، نشریهی علوم سیاسی، شمارهی 85، ص 64 و 65.سیاحت غرب
[7] پلینگر، همان.
[8] پلینگر، همان.
[9] روزنامهی ایران و جهان، 30 آبان 1392، شمارهی 6515.
[10] پلینگر، همان، ص 65.
[11] U.S. Strategic bombing survey, Ibid ,p10
[12] وفرید، همان، ص 335.
[13] ای کاب، چارلز (1368)، «هیروشیما روز فاجعه»، نشریهی ادبیات و زبانها «چیستا»، شمارهی 65، ترجمهی آذر رحمانی، ص 612.
[14] همان، ص 619.
[15] آقایی، داوود و براتی، رضا، «تأملی بر سیاست خارجی حقوق بشری آمریکا»، فصلنامهی سیاست، دورهی 40، شمارهی 1، بهار 1389، ص 28.
[16] همان، ص 25.
[17] چامسکی، نوآم؛ چتر قدرت آمریکا، اعلامیهی حقوق بشر و تناقض با سیاست آمریکا؛ آیآر پیدیاف؛ ترجمهی سعید ساری اصلانی؛ ص 79.
[18] همان، ص 79.
[19] همان، ص 63.
[20] رنی، آستین (1374)، حکومت، ترجمهی سازگار، چاپ اول، مرکز نشر دانشگاهی، ص 484.
*زهرا سعیدی؛ پژوهشگر و نویسنده/ انتهای متن/
ÇäÊåÇí ÎÈÑ / پایگاه تحلیلی تبیینی برهان
áíä˜ ãØáÈ: http://www.borhan.ir/ NSite/FullStory/?Id=8776
ترکيه آمادگي خود را براي حمله به داعش اعلام کرد.درواقع سریوش گذاشتن به جنایت های و خانت های وتجاهای خودش درمدت پنج سال به سوریه وعراق است. کشورترکیه خودش یکی ازحامی اصلی داعش درسوریه وعراق است همچنان نیزادامه می دهد.
تاریخ: ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۸:۱۲
گروه بین الملل، گروه تروریستی داعش بیش از 100 اثر باستانی ربوده شده از سوریه و عراق را به فروش رسانده است.
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست به نقل از کارشناسان آثار باستانی و مبارزه با تخریب آثار هنری نوشت: این آثار باستانی سرقت شده به انگلیس قاچاق شده است.
در این گزارش آمده است: داعش درعراق و سوریه با فروش آثار باستانی ارزشمند و نادر به قاچاقچیان آثار باستانی در انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی می تواند پول بیشتری را به دست بیاورد.
این گزارش همچنین می افزاید: این آثار باستانی شامل سکه های طلا و نقره متعلق به دوره بیزانس و نیز آثار باستانی سفالی و شیشه ای دوران رم باستان است که ارزش آن ها به صدها هزار دلار می رسد.
"كريستوفر مارينيلو" مدیر سازمان "ارت ریکوری اینترنشنال" که در زمینه آثار باستانی سرقت شده و بازگرداندن آن فعالیت می کند، گفت: ارزش یکی از آثار باستانی سوریه حدود ده ها هزار دلار است.
"مایکل دانتی" دانشمند آثار باستانی میراث سوریه خاطرنشان کرد، بسیاری از آثار باستانی سرقت شده از مناطقی می آید که تحت سلطه داعش است.
به گفته کارشناسان آثار باستانی، فروش و خروج این آثار از راه های معروف قاچاق در ترکیه، اردن و لبنان صورت می گیرد، و قاچاقچیان در مقابل آن سلاح و مواد مخدر به گروه های مسلح می دهند.
آقای رزمنده. جان من انقدر نظر نده. هر نظرتون همیک متره.
در یک نظر حرفتونو درباره خود خبر بگید و تموم شه.