بارها به آقای ظریف و تیم سیاست خارجی نسبت به عدم ارائه فرصت به طرف امریکایی برای ترتیب دادن برخی نمایشها علیه انقلاب اسلامی ایران، تذکر جدی داده شده بود. با این وجود، ارائه فرصت مجدد به رئیس جمهور امریکا با چه منطق و توجیهی اتفاق افتاده است!؟
به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، روز دوشنبه 6 مهرماه، پس از پایان سخنرانی دکتر روحانی رئیس جمهور کشورمان در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، دکتر ظریف وزیر امور خارجه در حال خروج از سالن مجمع عمومی بود که به گفته رسانه های دولتی، به طور کاملاً اتفاقی با باراک اوباما رئیس جمهور و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا روبه رو شد، طرف ها سلام و احوالپرسی کردند و دست دادند.
نکته جالب اینجاست که در موضع گیری وزارت امور خارجه، تنها هماهنگی برای این دیدار را تکذیب شده و اصل ماجرا به قوت خود باقی ماند.
دو سال قبل زمانی که کاروان تدبیر و امید برای اولین بار در قالب تیم دیپلماسی دولت یازدهم راهی نیویورک شد، اتفاقاتی رقم خورد که بعدها رهبر انقلاب به طور سربسته از آن چنین یاد کردند «برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما به جا نبود.»
البته بعدها از این حرکات نابه جا رمزگشایی شد و معلوم شد آن تماس تلفنی مشکوک بین روحانی و اوباما (که مشخص نشد بالاخره طرف ایرانی تماس گرفته یا اوباما به خواست یکی از اعضای هیئت ایرانی تماس گرفته) و دیدار وزرای امور خارجه دوطرف در حاشیه نشست سازمان ملل، همان رفتارهای نابه جای دولتمردان بود.
در نگاه خوشبینانه می شد این اشتباهات دیپلماتیک را به خاطر بی تجربه بودن در چنین سفرهایی دانست، اما این موضوع هم پذیرفتنی نبود. اما پس از گذشت دو سال باز هم ظاهرا این اشتباهات تکرار شد.
وقتی وزارت خارجه دیدار را تایید می کند و توضیح می دهد که به طور کاملاً اتفاقی در راهروهای مجمع عمومی ظریف با اوباما و کری دست داده و احوالپرسی کرده، یک نکته به ذهن می رسد، این که دستگاه دیپلماسی کشور در خصوص هوش و ذکاوت مردم ایران چه فکر خطایی می کند؟ آیا راهروهای سازمان ملل شبیه «کوچه های قهر و آشتی» است که دو نفر به زور از کنار هم رد می شوند؟ آیا آقای وزیر نمی توانست مسیر خود را کج کند تا مجبور نباشد به رسم ادب! دست درازشده اوباما را در دست خود بفشارد؟
وقتی مرداد ماه سال گذشته وزیر امور خارجه مان به همراه همکاران و سفرای ایران خدمت مقام معظم رهبری رسیدند، ایشان چه نکاتی را مطرح کردند؟ آیا از تعامل با دنیا به استثنای امریکا و رژیم صهیونیستی نگفتند؟ آیا رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور را بی نفع و با ضرر ندانستند؟ آیا رهبر انقلاب در تبیین ضررهای ناشی از مذاکره با آمریکایی ها خطاب به مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور نفرمودند: «این کار ما را در افکار عمومی ملت ها و دولت ها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند»؟
روز دوشنبه در سفر 5 روزه رئیس جمهور به نیویورک که محمدجواد ظریف نیز در این سفر حضور داشت، پس از پایان سخنرانی رییس جمهوری در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، ظریف در حال خروج از سالن مجمع عمومی بود که با باراک اوباما رییس جمهوری و جان کری وزیر خارجه آمریکا روبه رو شد، طرف ها سلام و احوالپرسی کردند و دست دادند. خبرگزاری دولتی «ایرنا» این خبر را با قید « به طور کاملاً اتفاقی» گزارش کرده است؛ درحالی که این موارد در کارنامه کاری ظریف بعضاً اتفاق افتاده و حتی به پیاده روی وی و همتای آمریکایی خود جان کری انجامیده است.
این خوش وبش های لحظه ای به روایت خبرگزاری دولت در خبرگزاری ها و رسانه های خارجی بازتاب دیگری داشته است و بعضاً این رسانه ها این واقعه را بسیار مهم و تاریخی خوانده اند. در همین زمینه سایت روزنامه صهیونیستی هآرتص دیدار اوباما و ظریف و صحبت آنان را مهم خوانده و لفظ «دست دادن تاریخی» را درباره این دیدار به کاربرده است.
شبکه خبری «بی بی سی» نیز گزارش کرد یک منبع نزدیک به هیات ایرانی در این باره گفت: «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران و «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا صبح روز دوشنبه در سازمان ملل ملاقات کوتاهی با یکدیگر داشتند.
متأسفانه انفعال در سیاست خارجی ایران در سفر به نیویورک نمود بیشتری داشته است. پس از این که رسانه ها تصویر زانو زدن ظریف مقابل امیر کویت را به تصویر کشیدند، خبرهایی از عدم پذیرش ملاقات و عدم پاسخگویی به تلفن های مکرر ظریف از سوی مقامات سعودی که مسئول فاجعه منا هستند در رسانه ها منعکس یافت. پیش از این نیز جان کری در کنگره آمریکا مدعی شده بود که در تماس تلفنی ظریف را تهدید کرده است که کشتی حامل کمک های انسان دوستانه ایران به یمن را بازگرداند؛ کشتی که به دلایل نامعلومی به جای سواحل یمن از سواحل جیبوتی سر درآورد. موضوعی که سکوت مقامات وزارت خارجه سبب شده صحت سخنان جان کری تقویت شود.
با این اوصاف به نظر می رسد وزارت خارجه در یک دیپلماسی نامتعارف و بدون توجه به اصول انقلاب اسلامی و ارزش های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به بازی دامنه داری نزدیک شده اند که رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به آن هشدار داده و آن را ذیل «پروژه نفوذ آمریکایی پس از برجام» مورد توجه قرار داده اند. ای کاش آقای ظریف به جای دیدار اتفاقی با اوباما، در فضای فعلی و برای دلخوشی خانواده ها داغدار ایرانی، به صورت اتفاقی با وزیر خارجه عربستان هم روبه رو می شد.
استکبارستیزی برای ایران هم «آرمانی ایدئولوژیک» است و هم «منفعتی استراتژیک». ما هم براساس مبانی دینی خود معتقدیم نباید ظلم پذیر بود لا تَظلِمونَ وَلا تُظلَمونَ. و باید به عنوان یک شیعه منتظر برای زمینه سازی ظهور حضرت ولی عصر(عج) تلاش جدی کرد و هم اکنون به روشنی می بینیم که داشتن این راهبرد تا چه میزان توانسته است، مابه ازای منافع کلان ملی ایجاد کند.
پافشاری ما بر این رویکرد بوده است که امروز ما در دنیا به عنوان یک قدرت منطقه ای، با نفوذ معنوی بسیار گسترده در جهان اسلام مطرح هستیم. اگر چین یا روسیه به دنبال تعریف منافع «استراتژیک» با ایران هستند، اگر اتحادیه اروپا در سند راهبرد این اتحادیه در قبال ایران بر تفاهم با ایران بر سر مسائل منطقه خاورمیانه، «مستقل از سایر شرکایش» تصریح می کند، اگر ما به دلیل این جایگاه منطقه ای توانسته ایم امنیت خود را در بخش پرآشوب دنیا حفظ کنیم و منافع کلان اقتصادی و استراتژیک به دست بیاوریم، همه به دلیل تاکید بر حفظ این رویکرد استراتژیک و به ثمر رسیدن آثار بین المللی اش است.
پس اگر ما این منافع استراتژیک را می خواهیم باید به گونه ای عمل کنیم که همچنان نماد اصلی مبارزه با استکبار در جهان شناخته شویم در غیر این صورت باعث تضعیف محور مقاومت و گفتمان استکبارستیزی می شویم و در نتیجه، هم از آرمان مهدوی خود دور شده ایم و هم منافع استراتژیک(حیاتی) و کلانی را از دست خواهیم داد. از همین رو است که رهبر معظم انقلاب فرمودند: نفوذ منطقه ای ما ناشی از گفتمان انقلابی ماست.
دلیل مخالفت با اتفاقاتی مانند گفتگوی تلفنی دو رئیس جمهور یا پیاده روی و یا متاسفانه اشتباه غیرقابل توجیه اخیر آقای ظریف در دست دادن با آقای اوباما، به دلیل همین مساله است که این اتفاقات نمادین لطمه جدی به این تصویر قدرت آفرین می زند و این لطمه مهم در حالی است که این قبیل اقدامات جز هزینه هایی که ذکر شد، هیچ فایده ای عملی در پی نخواهد داشت، همان طورکه آقای رئیس جمهور گفتند: «مشکلات ایران و آمریکا با دست دادن حل نمی شود.»
رهبر معظم انقلاب یک سال پیش در دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور سطح ملاقات با مقامات امریکایی را تنها در سطح وزیر خارجه و آن هم در موضوع هستهای تعیین کرده و فرمودند: «عده ای این جور وانمود می کردند که اگر با آمریکایی ها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می شود، البته ما می دانستیم این جور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد. در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر به خاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس ها، نشست ها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه ی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون های عمومی بیان کردند... این، یک تجربه ی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است. این کار ما را در افکار عمومی ملت ها و دولت ها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه می دهند. تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.»
با این حال مشخص نیست تکرار این اقدام نابه جا از سوی جواد ظریف در سفر به نیویورک با چه توجیهی صورت گرفته است، چرا که حواله دادن این رویداد به یک «اتفاق از قبل پیش بینی نشده» همانقدر مضحک است که استدلال مسئولان سعودی در حواله دادن حادثه دلخراش منا به «قضا و قدر الهی.»
تلاش امریکا برای شکستن وجهه انقلابی ایران در افکار عمومی جهان و تبلیغ همراه شدن بزرگترین مخالف «شیطان بزرگ» با سیاستهای او در دنیا، راهبردی است که دولت اوباما با قدرت هرچه تمام تر به دنبال القاء آن در افکار عمومی دنیاست، راهبردی که البته اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل نیز آن را پیگیری کرد و با اشاره غیرمستقیم به عدم تکمین جمهوری اسلامی به هژمون امریکا در سطح جهان اعلام کرد: «همه دولت ها اگر با نظم جهانی همراه شوند به نفع خودشان و ملت هاست.»
حال وزیر امور خارجه بزرگترین کشور مخالف با نظم جهانی به سبک امریکا، در حاشیه سازمان ملل و به بهانه «اتفاقی بودن» با اوباما دیدار میکند، احوالپرسی کرده و سرانجام دست میدهد، تا این پازل ارسال این پیام امریکایی به جهان که تلاش دارد چهرهای مذبذب از جمهوری اسلامی به نمایش بگذارد، تکمیل شود.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که پیش از این نیز بارها به آقای ظریف و تیم سیاست خارجی دولت یازدهم نسبت به عدم ارائه فرصت به طرف امریکایی برای ترتیب دادن این گونه نمایشها علیه انقلاب اسلامی ایران، تذکر جدی داده شده بود. چنان که پس از پیاده روی چند دقیقه ای ظریف و کری در خیابانهای وین و مقابل دوربینهای بینالمللی، اعتراضات و انتقادات گسترده نسبت به رفتار نسنجیده و موقعیت ناشناسی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و عدم حفظ شأن انقلاب اسلامی انجام شد. حال مشخص نیست با وجود تذکرات جدی پیشین به آقای ظریف، ارائه فرصت مجدد به رئیس جمهور امریکا با چه منطق و توجیهی اتفاق افتاده است!؟
نکته جالب اینجاست که در موضع گیری وزارت امور خارجه، تنها هماهنگی برای این دیدار را تکذیب شده و اصل ماجرا به قوت خود باقی ماند.
دو سال قبل زمانی که کاروان تدبیر و امید برای اولین بار در قالب تیم دیپلماسی دولت یازدهم راهی نیویورک شد، اتفاقاتی رقم خورد که بعدها رهبر انقلاب به طور سربسته از آن چنین یاد کردند «برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد به نظر ما به جا نبود.»
البته بعدها از این حرکات نابه جا رمزگشایی شد و معلوم شد آن تماس تلفنی مشکوک بین روحانی و اوباما (که مشخص نشد بالاخره طرف ایرانی تماس گرفته یا اوباما به خواست یکی از اعضای هیئت ایرانی تماس گرفته) و دیدار وزرای امور خارجه دوطرف در حاشیه نشست سازمان ملل، همان رفتارهای نابه جای دولتمردان بود.
در نگاه خوشبینانه می شد این اشتباهات دیپلماتیک را به خاطر بی تجربه بودن در چنین سفرهایی دانست، اما این موضوع هم پذیرفتنی نبود. اما پس از گذشت دو سال باز هم ظاهرا این اشتباهات تکرار شد.
وقتی وزارت خارجه دیدار را تایید می کند و توضیح می دهد که به طور کاملاً اتفاقی در راهروهای مجمع عمومی ظریف با اوباما و کری دست داده و احوالپرسی کرده، یک نکته به ذهن می رسد، این که دستگاه دیپلماسی کشور در خصوص هوش و ذکاوت مردم ایران چه فکر خطایی می کند؟ آیا راهروهای سازمان ملل شبیه «کوچه های قهر و آشتی» است که دو نفر به زور از کنار هم رد می شوند؟ آیا آقای وزیر نمی توانست مسیر خود را کج کند تا مجبور نباشد به رسم ادب! دست درازشده اوباما را در دست خود بفشارد؟
وقتی مرداد ماه سال گذشته وزیر امور خارجه مان به همراه همکاران و سفرای ایران خدمت مقام معظم رهبری رسیدند، ایشان چه نکاتی را مطرح کردند؟ آیا از تعامل با دنیا به استثنای امریکا و رژیم صهیونیستی نگفتند؟ آیا رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور را بی نفع و با ضرر ندانستند؟ آیا رهبر انقلاب در تبیین ضررهای ناشی از مذاکره با آمریکایی ها خطاب به مسئولان دستگاه دیپلماسی کشور نفرمودند: «این کار ما را در افکار عمومی ملت ها و دولت ها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند»؟
روز دوشنبه در سفر 5 روزه رئیس جمهور به نیویورک که محمدجواد ظریف نیز در این سفر حضور داشت، پس از پایان سخنرانی رییس جمهوری در هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، ظریف در حال خروج از سالن مجمع عمومی بود که با باراک اوباما رییس جمهوری و جان کری وزیر خارجه آمریکا روبه رو شد، طرف ها سلام و احوالپرسی کردند و دست دادند. خبرگزاری دولتی «ایرنا» این خبر را با قید « به طور کاملاً اتفاقی» گزارش کرده است؛ درحالی که این موارد در کارنامه کاری ظریف بعضاً اتفاق افتاده و حتی به پیاده روی وی و همتای آمریکایی خود جان کری انجامیده است.
این خوش وبش های لحظه ای به روایت خبرگزاری دولت در خبرگزاری ها و رسانه های خارجی بازتاب دیگری داشته است و بعضاً این رسانه ها این واقعه را بسیار مهم و تاریخی خوانده اند. در همین زمینه سایت روزنامه صهیونیستی هآرتص دیدار اوباما و ظریف و صحبت آنان را مهم خوانده و لفظ «دست دادن تاریخی» را درباره این دیدار به کاربرده است.
شبکه خبری «بی بی سی» نیز گزارش کرد یک منبع نزدیک به هیات ایرانی در این باره گفت: «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران و «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا صبح روز دوشنبه در سازمان ملل ملاقات کوتاهی با یکدیگر داشتند.
متأسفانه انفعال در سیاست خارجی ایران در سفر به نیویورک نمود بیشتری داشته است. پس از این که رسانه ها تصویر زانو زدن ظریف مقابل امیر کویت را به تصویر کشیدند، خبرهایی از عدم پذیرش ملاقات و عدم پاسخگویی به تلفن های مکرر ظریف از سوی مقامات سعودی که مسئول فاجعه منا هستند در رسانه ها منعکس یافت. پیش از این نیز جان کری در کنگره آمریکا مدعی شده بود که در تماس تلفنی ظریف را تهدید کرده است که کشتی حامل کمک های انسان دوستانه ایران به یمن را بازگرداند؛ کشتی که به دلایل نامعلومی به جای سواحل یمن از سواحل جیبوتی سر درآورد. موضوعی که سکوت مقامات وزارت خارجه سبب شده صحت سخنان جان کری تقویت شود.
با این اوصاف به نظر می رسد وزارت خارجه در یک دیپلماسی نامتعارف و بدون توجه به اصول انقلاب اسلامی و ارزش های سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به بازی دامنه داری نزدیک شده اند که رهبر معظم انقلاب بارها نسبت به آن هشدار داده و آن را ذیل «پروژه نفوذ آمریکایی پس از برجام» مورد توجه قرار داده اند. ای کاش آقای ظریف به جای دیدار اتفاقی با اوباما، در فضای فعلی و برای دلخوشی خانواده ها داغدار ایرانی، به صورت اتفاقی با وزیر خارجه عربستان هم روبه رو می شد.
استکبارستیزی برای ایران هم «آرمانی ایدئولوژیک» است و هم «منفعتی استراتژیک». ما هم براساس مبانی دینی خود معتقدیم نباید ظلم پذیر بود لا تَظلِمونَ وَلا تُظلَمونَ. و باید به عنوان یک شیعه منتظر برای زمینه سازی ظهور حضرت ولی عصر(عج) تلاش جدی کرد و هم اکنون به روشنی می بینیم که داشتن این راهبرد تا چه میزان توانسته است، مابه ازای منافع کلان ملی ایجاد کند.
پافشاری ما بر این رویکرد بوده است که امروز ما در دنیا به عنوان یک قدرت منطقه ای، با نفوذ معنوی بسیار گسترده در جهان اسلام مطرح هستیم. اگر چین یا روسیه به دنبال تعریف منافع «استراتژیک» با ایران هستند، اگر اتحادیه اروپا در سند راهبرد این اتحادیه در قبال ایران بر تفاهم با ایران بر سر مسائل منطقه خاورمیانه، «مستقل از سایر شرکایش» تصریح می کند، اگر ما به دلیل این جایگاه منطقه ای توانسته ایم امنیت خود را در بخش پرآشوب دنیا حفظ کنیم و منافع کلان اقتصادی و استراتژیک به دست بیاوریم، همه به دلیل تاکید بر حفظ این رویکرد استراتژیک و به ثمر رسیدن آثار بین المللی اش است.
پس اگر ما این منافع استراتژیک را می خواهیم باید به گونه ای عمل کنیم که همچنان نماد اصلی مبارزه با استکبار در جهان شناخته شویم در غیر این صورت باعث تضعیف محور مقاومت و گفتمان استکبارستیزی می شویم و در نتیجه، هم از آرمان مهدوی خود دور شده ایم و هم منافع استراتژیک(حیاتی) و کلانی را از دست خواهیم داد. از همین رو است که رهبر معظم انقلاب فرمودند: نفوذ منطقه ای ما ناشی از گفتمان انقلابی ماست.
دلیل مخالفت با اتفاقاتی مانند گفتگوی تلفنی دو رئیس جمهور یا پیاده روی و یا متاسفانه اشتباه غیرقابل توجیه اخیر آقای ظریف در دست دادن با آقای اوباما، به دلیل همین مساله است که این اتفاقات نمادین لطمه جدی به این تصویر قدرت آفرین می زند و این لطمه مهم در حالی است که این قبیل اقدامات جز هزینه هایی که ذکر شد، هیچ فایده ای عملی در پی نخواهد داشت، همان طورکه آقای رئیس جمهور گفتند: «مشکلات ایران و آمریکا با دست دادن حل نمی شود.»
رهبر معظم انقلاب یک سال پیش در دیدار مسئولان وزارت خارجه و سفرا و رؤسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور سطح ملاقات با مقامات امریکایی را تنها در سطح وزیر خارجه و آن هم در موضوع هستهای تعیین کرده و فرمودند: «عده ای این جور وانمود می کردند که اگر با آمریکایی ها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می شود، البته ما می دانستیم این جور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد. در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان آمریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر به خاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماس ها، نشست ها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه ی بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبون های عمومی بیان کردند... این، یک تجربه ی ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است. این کار ما را در افکار عمومی ملت ها و دولت ها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه می دهند. تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره آمریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.»
با این حال مشخص نیست تکرار این اقدام نابه جا از سوی جواد ظریف در سفر به نیویورک با چه توجیهی صورت گرفته است، چرا که حواله دادن این رویداد به یک «اتفاق از قبل پیش بینی نشده» همانقدر مضحک است که استدلال مسئولان سعودی در حواله دادن حادثه دلخراش منا به «قضا و قدر الهی.»
تلاش امریکا برای شکستن وجهه انقلابی ایران در افکار عمومی جهان و تبلیغ همراه شدن بزرگترین مخالف «شیطان بزرگ» با سیاستهای او در دنیا، راهبردی است که دولت اوباما با قدرت هرچه تمام تر به دنبال القاء آن در افکار عمومی دنیاست، راهبردی که البته اوباما در سخنرانی خود در سازمان ملل نیز آن را پیگیری کرد و با اشاره غیرمستقیم به عدم تکمین جمهوری اسلامی به هژمون امریکا در سطح جهان اعلام کرد: «همه دولت ها اگر با نظم جهانی همراه شوند به نفع خودشان و ملت هاست.»
حال وزیر امور خارجه بزرگترین کشور مخالف با نظم جهانی به سبک امریکا، در حاشیه سازمان ملل و به بهانه «اتفاقی بودن» با اوباما دیدار میکند، احوالپرسی کرده و سرانجام دست میدهد، تا این پازل ارسال این پیام امریکایی به جهان که تلاش دارد چهرهای مذبذب از جمهوری اسلامی به نمایش بگذارد، تکمیل شود.
این اتفاق در حالی رخ میدهد که پیش از این نیز بارها به آقای ظریف و تیم سیاست خارجی دولت یازدهم نسبت به عدم ارائه فرصت به طرف امریکایی برای ترتیب دادن این گونه نمایشها علیه انقلاب اسلامی ایران، تذکر جدی داده شده بود. چنان که پس از پیاده روی چند دقیقه ای ظریف و کری در خیابانهای وین و مقابل دوربینهای بینالمللی، اعتراضات و انتقادات گسترده نسبت به رفتار نسنجیده و موقعیت ناشناسی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و عدم حفظ شأن انقلاب اسلامی انجام شد. حال مشخص نیست با وجود تذکرات جدی پیشین به آقای ظریف، ارائه فرصت مجدد به رئیس جمهور امریکا با چه منطق و توجیهی اتفاق افتاده است!؟