به گزارش شهدای ایران، پایگاه اینترنتی هفته نامه آمریکایی تایم (Time) در گزارشی به بررسی تهاجم فرهنگی و تاثیر آن بر روی جوانان کشورمان پرداخت و متاسفانه آن را موفق ارزیابی میکند، بگونهای که معتقد است بیشتر جوانان ایران دیگر اشتیاقی به رسومات اسلامی نداشته و فرهنگ غربی جایگزین آن شده است.
نویسنده، مطلب خود را با توصیف مرقد مطهر امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی آغاز کرده و با اشاره به زندگی ساده امام و مخالفت او با ایدئولوژی ماتریالیست و مادیگرا مینویسد: "گنبد و منارههای طلایی مرقد آیتالله سید روحالله خمینی که از فاصلههای دور قابل مشاهده بوده و همچنین رواق اصلی پرابهت و گران قیمت این آرامگاه نشانهای از زندگی ساده [امام] خمینی، امام مستضعفین ندارد."
این هفته نامه با بیان اینکه از نظر بسیاری از معتقدین به انقلاب اسلامی سال 57، این آرامگاه هیچ تطابقی با زندگی ساده و خانه کوچک امام، اتاقی با دیوارهای اجری که از آنجا خطبههای شورانگیز خود را علیه قدرتهای جهانی ایراد میکردند، نداشته و این مرقد جدید بازسازی شده را آخرین نمونه تحول بنیادین (حداقل در ظاهر) جامعه امروزی ایران میداند.
تایم با ارائه مختصات دروغین از جامعه گذشته ایران، آن را بگونهای معرفی میکند که گویی در گذشته فقیر و ساده زیست بودن نشانهای از زهد، تقوا و انقلابی بودن؛ و ثروتمند و مرفه زندگی کردن نشانهای از گناهکاری و دشمنی با انقلاب تلقی میشده است!
لباسهای برندهای غربی، خودروهای لوکس از پورشه تا لامبورگینی، تلویزیونهای واید بزرگ و یخچالهای ساید بای ساید دغدغههایی است که این مقاله برای مردم ایران معرفی کرده و البته بصورت کاملا پنهانی سعی در ترویج آن نیز دارد وگرنه خودروهایی لوکس مانند لامبورگینی یا پورشه هنوز که هنوز است آنچنان در تهران فراوان نشده اند.
تایم در ادامه با اشاره به واژه "آهن پرستی" مینویسد که اکثر جوانان ایران خواهان قرارها و در آینده همسرانی هستند که ماشینهای گران قیمت داشته و متمول باشند: "این تغییرها فقط در سبک خرید نیست بلکه در سبک زندگی نیز مشاهده میشود. به گونهای که دولت برای حفظ حداقل پوشش اسلامی! مجبور به استفاده از پلیس اخلاقی (گشت ارشاد) شده است."
این هفته نامه آمریکایی با ارایه آمار تاسف بار از داخل کشور مینویسد: "به گفته وزیر آموزش و پرورش ایران، 40 درصد از نوجوانان با حداقل سن 14 سال قرارهای دونفره را تجربه کردهاند. ازدواج سفید یا همباشی نیز به شدت در حال افزایش است."
تایم به نقل از دکتر امیر محبیان، سیاستمدار و نظریه پرداز جریان اصولگرا مینویسد: "رشد نسل جدیدی از ایرانیان دلیل اصلی این تغییرات اجتماعی میباشد و متاسفانه جهتگیری آنها در سوی نیروهای انقلابی نبوده است. این بخش جدید از جامعه نه طرفدار انقلاب است و نه علیه آن. برخی از جوانان ضمن قبول انقلاب، خواهان داشتن کنترل بر زندگی خود هستند. فردگرایی و فایده گرایی که از اصول غربی هستند در جامعه ما زیاد شده و با ارزشهای انقلابی مخالف هستند."
البته در این میان، عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان معتقد است که با این حال تعداد جوانان انقلابی و متدین نیز به همان اندازه رشد داشته و امسال 450هزار دانشجو برای شرکت در مراسم مختلف مذهبی و بیش از نیم میلیون دیگر برای شرکت در اردوهای راهیان نور ثبت نام کرده اند. وی میگوید که نحوه پوشش و حجاب دختران و پسران به اعتقادات آنها ربطی ندارد بلکه به این دلیل است که الگوی مناسبی در اختیار آنها قرار نگرفته است: "جوانان ایرانی هویت اسلامی ولی ظاهری غربی دارند."
تایم با اشاره به صحبتهای دکتر محبیان درباره اینکه جمهوری اسلامی همواره تحت شرایط اضطراری تهدید دایمی یا تهاجم واقعی دشمنان خود قرار داشته، مینویسد که به همین دلیل، دولت نتوانسته به اینکه "ایرانیان چه کارهایی باید انجام دهند" بپردازد و فقط به آنها گفته "چه کارهایی نمیتوانند انجام دهند."
این مقاله درباره دوران پساتوافق هستهای ایران با گروه 5+1 مینویسد: "با امکان تنشزدایی میان ایران و آمریکا، محبیان معتقد است که دولت ایران از حالت اضطرار خارج شده و همانگونه که با قدرتهای جهانی مذاکره کرد، با مردم خود نیز به مذاکره خواهد نشست!"
تایم در پایان با بیان اینکه 60 درصد از جمعیت ایران را جوانان زیر 35 سال تشکیل داده و تجربه دست اولی از انقلاب سال 57 ندارند، مدعی شد: "برای آنها پیدا کردن شغلی که خواسته های مادی آنها را پاسخگو باشد مهمتر از برطرف کردن بیعدالتیهای اجتماعی است. ارتباط با جهان و استفاده از ظرفیتهایش برای جوانان ایران جذابتر از سرشاخ شدن با قدرتهای جهانی است."
سالهای پیش وقتی چنین مقالهها و گزارشاتی منتشر میشد، برخی مسئولان و حتی اصحاب رسانه داخلی از آن با عنوان دشمنی و دروغ پردازی یاد میکردند؛ متاسفانه باید گفت که همین رویه غلط، غافلانه و جاهلانه بود که باعث شد جلوی چشم همگان وضع کشور به چیزی که امروز است تبدیل شده و عدهای "کاسه چه کنم" در دست بگیرند.
مطمئنا وقتی یک رسانه غربی و مخالف، این آمارهای نگران کننده را درباره چنین مسایلی از داخل ایران میدهد باید مورد توجه قرار گرفته، بررسی و برای مقابله با این مشکلات برنامه ریزی دقیق انجام شود؛ نه اینکه با فرافکنی و گفتن کلماتی مانند "دروغ پردازی"، "جنگ رسانهای"، و "دشمنی دیرینه با انقلاب اسلامی" از زیر بار مسؤولیت سنگین فرهنگی شانه خالی کنیم!
البته نوشته شدن چنین مقالههایی (که روز به روز به تعدادشان نیز افزوده می شود) در پایگاههای خبری جهان درباره وضع فرهنگی نابسامان ایران دور از انتظار نیست، آن هم در زمانی که تعداد زیادی از دختران جامعه ما "آهن پرست"و پسران "مانکن پسند" شدهاند. از طرفی مسؤولان و داعیه داران بخش فرهنگی کشور باید به خود آمده و هرچه زودتر طرحی نو برای شکافتن این رویه غلط دراندازند؛ زیرا در غیر آنصورت شاهد از دست رفتن تدریجی فرزندان، خواهران و برادران خود خواهیم بود که مسؤولیت همه عواقب آن بر گردن خود ماست!
*جام نیوز