شهدای ایران shohadayeiran.com

بنر بازگشت حاجی مظلومت را از کوچه باز کن... او دیگر برنمی‌گردد... او مظلومانه قربانی شد...
به گزارش شهدای ایران، انگار همین دیروز بود که حاجی شهر ما زنگ خانه را زد و با لبخند همیشگی‌اش طلب حلالیت کرد و ما شادمان از این‌که فامیل، دوست و همشهری ما عازم سرزمینی می‌شود که عطر رسول‌الله(ص) دارد و بی‌شک دعایش در آن دیار خواسته‌هایمان از پرورگار را به اجابت نزدیک خواهد کرد.

بنر بازگشت حاجی را بازکنید او دیگر برنمی‌گردد

چقدر از خانواده‌اش احوالش را پرسیدیم و می‌شنیدیم امروز به مدینه رسیده، امشب دعای کمیل را نزدیک بقیع خواهد خواند، دو روز دیگر به مکه خواهد رفت و احرام می‌پوشد... تا این‌که آخرین خبری که از حاجیمان داشتیم این بود که عازم عرفات و منی شده‌اند ...

کم کم داشتیم خودمان را برای آمدنش آماده می‌کردیم... شاید هم برای استقبالش مسجد محله‌مان را برای روزی خاص آماده کرده بودیم و منتظر... اما انگار حاجی شهر ما که با "لبیک اللهم لبیک" پاک پاک شده بود، دلش خدایی‌تر از آن شد بود که میان ما زمینی‌ها بر گردد.

نمی‌دانم این عزیزانی که در منی مظلومانه جان خود را از دست دادند، روز قبلش در دعای عرفه چه با خدا زمزمه کرده بودند که این‌گونه پاک به عرش سفر کردند و در حالی‌که لباس احرام که پاک‌ترین جامه‌ی انسان است روحشان به آسمان شتافت.

و حال خانواده‌هایی که با شادی و ذوق خود را برای بازگشت پدر، برادر و عزیزشان آماده کرده بود، جز اشک و سکوت هیچ ندارند که بگویند، این واژه‌ها حتی در کلام نیز سخت است و من نمی‌دانم آنانی که این لحظات دردآور را تجربه می‌کنند چه احساسی دارند؟

آن بانویی که پس از سال‌ها انتظار و اشتیاق همراه همسرش عازم سرزمین وحی شده و امروز باید با جنازه همسرش به دیار خود برگردد چه ثانیه‌هایی را تجربه می‌کند، آن مادری که به فرزند کوچک که دلتنگ پدر بزرگش بود و همواره به او می‌گفته صبر کن چند روز دیگر می‌آید، حال چه باید بگوید؟

 

 

کاش روزی فرا رسد که در نبود حکومت شاهنشاهی آل‌سعود که به هیچ مرجع و مقامی پاسخگو نیست، مسلمانان در آرامش و امنیت با یاد ابراهیم، اسماعیل و هاجر حجشان را کامل به جا آورند و شادمان از طواف خانه دوست به آغوش خانواده و دیار خویش برگردند.

* ایسنا
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار