هدف این جنبش آزادی تمامی اراضی فلسطین از طریق جهاد مسلحانه اعلام شد و شاخه نظامی آن با نام «قسم» در جریان اولین انتفاضه فلسطین آغاز به فعالیت نمود. نیروهای قسم موفق شدند با ارتباطی صمیمانه با انقلابیون ایران اسلامی و مجاهدان مقاومت لبنان و الگوگیری از مبارزه آنان روشهای نوینی را در جریان مبارزات مسلحانه مردم فلسطین آغاز نمایند.
جنبش جهاد اسلامی با تکیه بر استراتژی رزمی مبتنی بر عملیات استشهادی ضربات گسترده ای را توانست بر اشغالگران صهیونیستی وارد آورد که از آن جمله می توان به عملیات استشهادی «بیت لید» در در 2 بهمن 1374 اشاره نمود. طی این عملیات 22 نظامی صهیونیست به هلاکت رسیدند.
نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی خسارات این عملیات را با حمله 30 جنگنده یکسان برابر دانست.
دکتر فتحی شقاقی در توصیف این عملیات که رهبری آن را خود به عهده داشته است، میگوید: جوانان مومن ما از نوار غزه حرکت کرده و از تمامی ایست-بازرسی های صهیونیست ها به سلامت گذشتند، با وجود اینکه همه آنها سابقه دستگیری توسط صهیونیست ها را داشتند و اجازه ورود به سرزمین های اشغالی را نداشتند. آنها با عبور از چندین پست ایست-بازرسی به قلب دشمن در تلاویو رسیدند. از آنجا خود را به ایستگاه اتوبوس های نظامی اسراییل در شمال شرقی تل آویو (منطقه نتانیا) موسوم به بیت لید رساندند. این ایستگاه بزرگترین مرکز تجمع نظامین صهیونیست در فلسطین اشغالی بود.
شهیدان انور محمد عطیه سکر و صلاح عبدالحمید شاکر که هر دو 24 ساله بودند این عملیات را انجام دادند.
از این ایستگاه، صهیونیست ها مهمات و نظامیان خود را به پادگان هایشان در کرانه باختری، نوار غزه و جنوب لبنان ارسال می کردند. این ایستگاه به صورت 24 ساعته تحت حفاظت شدید امنیتی قرار داشته و هیچ فردی حتی شهروندان صهیونیست اجازه ورود به آنان را ندارند، در کنار این ایستگاه کافه ای وجود داشت که محل استراحت و تردد نظامیان دشمن بود. هنگامی که مجاهدان ما به این محل رسیدند، با شیوه ای ابتکاری، یکی از آنها خود را به کافه مذکور رسانیده و در میان سربازان دشمن، خود را منفجر کرد. مجاهد دیگر در بیرون منتظر ایستاده بود. پس از انفجار اول، چتربازان و نیروهای ویژه اسراییلی درون ایستگاه، خود را به محل انفجار رساندند، تا ببینند در 30 متری آنها چه اتفاقی افتاده است. در این هنگام، مجاهد دوم به میان آنها رفت و خودش را منفجر کرد.
بعد از انجام همین عملیات بود که اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل دستور ترور رهبر جنبش جهاد اسلامی یعنی فتحی شقاقی را صادر کرد. او سالها پیش از انجام این عملیات تحت نظر عوامل موساد بود. اورگی ساگی رئیس اطلاعات نظامی وقت اسرائیل نسبت به انجام عملیات ترور شقاقی در دمشق به دلیل برانگیخته شدن خشم مردم سوریه هشدار داد و بر همین اساس عملیات ترور وی به خارج از سوریه منتقل شد.
رونین برگمان روزنامه نگار روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت در فصلی از کتاب خود با عنوان «نقطه بی بازگشت» درباره جزئیات ترور دکتر شقاقی می نویسد: «اسحاق رابین نخست وزیر اسرائیل در ماه ژانویه دستور ترور شقاقی را در پی اقدام جهاد اسلامی به اجرای عملیات بیت لید در ژانویه 1995 که در آن 22 اسرائیلی کشته و 108 نفر مجروح شده اند، صادر کرد.
در پی دستور رابین، موساد تدارکات لازم را برای ترور شقاقی توسط بنام «گروه قیصاریه» انجام داد. پیش از اجرای عملیات (بیت لید) طی سالهای طولانی مکان شقاقی را دمشق مشخص کرد ولی اوری ساقی رئیس بخش اطلاعات نظامی نسبت به انجام این عملیات ترور در خاک سوریه هشدار داد، وی عقیده داشت انجام این عملیات موجب بر انگیخته شدن خشم شدید سوریه خواهد شد. رابین نیز این توصیه ساقی را پذیرفت و به موساد دستور داد طرح جایگزینی برای ترور شقاقی در جایی جز دمشق را پایه ریزی کند.
شقاقی می دانست که تحت تعقیب اسرائیلی هاست . از این رو از دمشق بیرون نمی رفت و بنا به گفته صهیونیست ها محتاط بود. منابع موساد یادآور شده بودند که شقاقی فقط با هواپیما به ایران سفر میکند. با وجود این، موساد طرح دیگری ریخت و تلاش کرد آن را به اجراء در آورد.
در آغازاکتبر سال 1995 بنا به گفته موساد، شقاقی دعوتی برای شرکت در یک سمینار با حضور روسای سازمان های جنگ های پارتیزانی در لیبی دریافت کرد.
چگونگی سفر شقاقی به لیبی برای موساد با توجه به سفرهای گذشته وی مشخص شد. شقاقی از راه مالت به لیبی سفر می کرد. از این رو اعضای گروه (قیصاریه) دو طرح برای ربودن شقاقی ارائه دادند. نخست ربودن شقاقی به هنگام سفر وی از مالت به سمت لیبی، که رابین با این طرح از بیم اینکه گرفتار یک مشکل بین المللی شود، مخالفت کرد و طرح دوم ترور شقاقی به هنگام ورود به مالت بود.
عناصر موساد راهی مالت شدند و در فرودگاه منتظر شقاقی ماندند. شقاقی از نخستین پرواز یا دومین پرواز و یا سومین پرواز از هواپیما بیرون نیامد. عناصر موساد نسبت به امکان آمدن شقاقی به مالت ناامید شدند ولی با بی سیم صدای یکی از عناصر موساد را شنیدند که میگوید «یک لحظه یک لحظه، یک شخص تنها وجود دارد که نشسته است.»
شقاقی به مدت یک ساعت در مالت منتظر ماند و پس از آن برای شرکت در کنفراس عازم لیبی شد. بدون اینکه احساس کند که تحت کنترل است.
موساد در گزارش خود می گوید: شقاقی در آن جا با ابوموسی و طلال ناجی از رهبران جبهه خلق برای آزادی فلسطین –فرماندهی کل – به رهبری احمد جبریل دیدار کرد.
در تاریخ 26 اکتبر، شقاقی به مالت بازگشت. موساد متوجه میشود که شقاقی با یک گذرنامه لیبیائی به نام «ابراهیم شاویش» سفر کرده است و برای مشخص کردن جای او در مالت بنا به وجود نام او در گذر نامه با مشکل روبرو نشد.
شقاقی در صبح همان روز وارد مالت شد و یک اتاق در هتلی در شهر نقاهه برای یک شب اجاره کرد. شماره اتاق616 بود. ساعت یازده و نیم شب بود که شقاقی برای خرید از هتل بیرون رفت و وارد فروشگاه «مارکس واسپنسر» شد و از آنجا یک پیراهن برای خود خرید.
بنا به گفته موساد، شقاقی همچنان به پیاده روی خود در مالت ادامه داد و متوجه موتور سیکلت یاماها که در طول راه او را تعقیب می کرد نشد.
راننده موتور سیکلت خود را کنار شقاقی رسانده و سرنشین دوم موتور سیکلت، با یک هفت تیر مجهز به صدا خفه کن، سه گلوله به سر شقاقی شلیک می کند. این هفت تیر مجهز به کیسه ای برای نگهداری پوکه گلوله های شلیک شده بود تا از این طریق برای انجام تحقیقات و دور نگه داشتن اسرائیل از این اتهام جلوگیری شود.»
شهید فتحی شقاقی در واپسین روزهای حیات دنیویاش میگوید:
امت اسلام با خون پیمان دارد!
خونی که زمین را رنگین ساخته است!
خونی که آفاق را رنگین ساخته است!
خونی که تاریخ را رنگین ساخته است!
خونی که به خون رنگ بخشیده است و رود خون متوقف نخواهد شد تا از سرزمین ها و تاریخ، حق و عدالت و حقیقت دفاع کند.
و شما ای اهل بیت رسول خدا! از حمزه تا امام حسین(ع) و تا سید عباس موسوی با خون پاک خود این سرزمین را روشن ساخته اید ولو اینکه این سختی ها و شدائد، شدید و شدیدتر شوند.
منبع:فارس