حداد عادل درباره تدوین کتابهای درسی گفت: رهبر انقلاب برای سال آخر دبیرستان فرمودند: «داستان یوسف(ع) را بگذارید، این قصه برای حفظ عفت پسرهاست بگذارید این قصۀ قرآنی به عنوان نمونۀ بارز تقوا و عفت مردان مطرح شود.
به گزارش شهدای ایران، محمدعلی آذرشب از نویسندگان و اساتید برجسته خاطرهای از بازدید رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب نقل میکند.
آذرشب میگوید: یک بار که رهبر فرزانۀ انقلاب به نمایشگاه کتاب تشریف بردند، من نیز در خدمت ایشان بودم. معظمله از کنار «انتشارات قومس» عبور کردند. البته «قومس» نام شهری در ایران است که ظاهراً همین دامغان کنونی است.
اسم این شهر «کومش» بوده که به مرور زمان به «قومس» تغییر نام داده شده است. در هزار و صد یا هزار و دویست سال پیش، یک شاعر عرب به نام ابوتمام (ابوتمام حبیببن اوس الطایی از شاعران ادبیات عرب است. وی در قرن دهم میلادی سفرهای بسیاری به کشورهای گوناگون داشته است. او با معتصم، خلیفۀ عباسی در ارتباط و مأمور ویژۀ او در نیشابور بود.) از آنجا میگذرد و شعری میسراید که در یکی از بیتهایش، نام «قومس» را نیز آورده است. معظمله به همین مناسبت آن شعر را خواندند.
استادان ادبیات عرب نیز نسبت به این بیتها حضور ذهن ندارند! آن هم از «ابوتمام» که شاعری فوقالعاده است و اشعار پیچیدهای نیز دارد. سطح آشنایی ایشان با ادبیات عرب و جهان در این سطح است. واقعاً فکر میکنم کسی از اهل ادب و فن نقد در سطح ایشان قرار نمیگیرد.
* رهبر انقلاب فرمودند: در کتابهای درسی قصۀ یوسف را برای حفظ عفت پسرها بگذارید
غلامعلی حداد عادل درباره کتابهای درسی نقل میکند: من در تألیف کتابهای درسی بهویژه در بخشهای تاریخی، ادبی و دینی، از دیدگاههای مقام معظم رهبری استفاده میکردم، تا اینکه ایشان پس از رحلت حضرت امام(ره) به رهبری رسیدند و ارتباط ما بیشتر شد. از جمله مواردی که چندین بار از نظریات ایشان استفاده کردم، تدوین چهار جلد کتاب درسهایی از قرآن بود. پس از آنکه این درس در برنامۀ درسی مدارس گنجانده شد، آیههایی را برگزیده بودم تا دربارۀ آنها توضیح بدهم. البته هم در انتخاب آیهها و هم در تنظیم مطالب از دیدگاههای معظمله استفاده کردیم.
در این چهار جلد کتاب، چندین درس گنجانده شد که مشخصاً بنا به توصیۀ ایشان بود که به برخی از آنها اشاره میکنم. یکی از درسهایی که ایشان توصیه فرمودند در این مجموعه قرار دهیم، داستان طالوت و جالوت[1] بود. رهبر فرزانۀ انقلاب فرمودند: «در این قصه معیاری برای رهبری در جامعۀ دینی مطرح شده است. وقتی اَشراف بنیاسرائیل از پیغمبرشان میخواستند برای آنها یک رهبر سیاسی تعیین کند و پیغمبرشان فردی را از جانب خدا تعیین کرد، بنیاسراییل گفتند که پول ندارد، شهرت ندارد: إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً.»؟
ایشان افزودند: «این آیات را در کتابهای درسی بگذارید.»
برای سال آخر دبیرستان نیز فرمودند: «داستان یوسف(ع) را بگذارید.»
به ایشان عرض کردم: «داستان مریم(س) را گذاشتهایم.»
معظمله فرمودند: «آن قصه برای حفظ عفت دخترهاست. قصۀ یوسف را برای حفظ عفت پسرها بگذارید. بگذارید این قصۀ قرآنی به عنوان نمونۀ بارز تقوا و عفت مردان مطرح شود.»
من هم به این نکتۀ ظریف رسیدم و دیدم که این توجه دقیقی است.
این روایت از کتاب «یادستان دوست» دربردارنده خاطراتی از شخصیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی و ورزشی درباره رهبر معظم انقلاب نقل شده که به قلم حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی نوشته شده است و قرار است از سوره مهر منتشر شود.
آذرشب میگوید: یک بار که رهبر فرزانۀ انقلاب به نمایشگاه کتاب تشریف بردند، من نیز در خدمت ایشان بودم. معظمله از کنار «انتشارات قومس» عبور کردند. البته «قومس» نام شهری در ایران است که ظاهراً همین دامغان کنونی است.
اسم این شهر «کومش» بوده که به مرور زمان به «قومس» تغییر نام داده شده است. در هزار و صد یا هزار و دویست سال پیش، یک شاعر عرب به نام ابوتمام (ابوتمام حبیببن اوس الطایی از شاعران ادبیات عرب است. وی در قرن دهم میلادی سفرهای بسیاری به کشورهای گوناگون داشته است. او با معتصم، خلیفۀ عباسی در ارتباط و مأمور ویژۀ او در نیشابور بود.) از آنجا میگذرد و شعری میسراید که در یکی از بیتهایش، نام «قومس» را نیز آورده است. معظمله به همین مناسبت آن شعر را خواندند.
استادان ادبیات عرب نیز نسبت به این بیتها حضور ذهن ندارند! آن هم از «ابوتمام» که شاعری فوقالعاده است و اشعار پیچیدهای نیز دارد. سطح آشنایی ایشان با ادبیات عرب و جهان در این سطح است. واقعاً فکر میکنم کسی از اهل ادب و فن نقد در سطح ایشان قرار نمیگیرد.
* رهبر انقلاب فرمودند: در کتابهای درسی قصۀ یوسف را برای حفظ عفت پسرها بگذارید
غلامعلی حداد عادل درباره کتابهای درسی نقل میکند: من در تألیف کتابهای درسی بهویژه در بخشهای تاریخی، ادبی و دینی، از دیدگاههای مقام معظم رهبری استفاده میکردم، تا اینکه ایشان پس از رحلت حضرت امام(ره) به رهبری رسیدند و ارتباط ما بیشتر شد. از جمله مواردی که چندین بار از نظریات ایشان استفاده کردم، تدوین چهار جلد کتاب درسهایی از قرآن بود. پس از آنکه این درس در برنامۀ درسی مدارس گنجانده شد، آیههایی را برگزیده بودم تا دربارۀ آنها توضیح بدهم. البته هم در انتخاب آیهها و هم در تنظیم مطالب از دیدگاههای معظمله استفاده کردیم.
در این چهار جلد کتاب، چندین درس گنجانده شد که مشخصاً بنا به توصیۀ ایشان بود که به برخی از آنها اشاره میکنم. یکی از درسهایی که ایشان توصیه فرمودند در این مجموعه قرار دهیم، داستان طالوت و جالوت[1] بود. رهبر فرزانۀ انقلاب فرمودند: «در این قصه معیاری برای رهبری در جامعۀ دینی مطرح شده است. وقتی اَشراف بنیاسرائیل از پیغمبرشان میخواستند برای آنها یک رهبر سیاسی تعیین کند و پیغمبرشان فردی را از جانب خدا تعیین کرد، بنیاسراییل گفتند که پول ندارد، شهرت ندارد: إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً.»؟
ایشان افزودند: «این آیات را در کتابهای درسی بگذارید.»
برای سال آخر دبیرستان نیز فرمودند: «داستان یوسف(ع) را بگذارید.»
به ایشان عرض کردم: «داستان مریم(س) را گذاشتهایم.»
معظمله فرمودند: «آن قصه برای حفظ عفت دخترهاست. قصۀ یوسف را برای حفظ عفت پسرها بگذارید. بگذارید این قصۀ قرآنی به عنوان نمونۀ بارز تقوا و عفت مردان مطرح شود.»
من هم به این نکتۀ ظریف رسیدم و دیدم که این توجه دقیقی است.
این روایت از کتاب «یادستان دوست» دربردارنده خاطراتی از شخصیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی و ورزشی درباره رهبر معظم انقلاب نقل شده که به قلم حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی نوشته شده است و قرار است از سوره مهر منتشر شود.