خاطرهای از سردار قاسم سلیمانی پیرامون دستگیری یکی از افراد شرور منطقه در کتاب روایت میشود که در نوع خود جالب است.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، کتاب «یادستان دوست» دربردارنده خاطراتی از شخصیتهای مختلف سیاسی، فرهنگی و ورزشی درباره رهبر معظم انقلاب است که به قلم حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی نوشته شده است.
این اثر در 15 فصل تقسیمبندی شده که در هر یک از این فصول، به بخشی از زندگی و سیره عملی رهبر انقلاب از زبان شخصیتهای مختلف پرداخته میشود. کتاب در سوره مهر مراحل انتشار و بازبینی را سپری میکند.
در بخشی از کتاب با موضوع «اهتمام به امر خانواده» سخنانی از حجتالاسلام و المسلمین ابراهیم رازینی(رئیس سابق شورای نظارت بر انتخابات استان تهران و جانشین اسبق نمایندۀ ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، سیدمجتبى سادات فاطمى، حجتالاسلام و المسلمین عبدالله خیریان، حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی حقانی، سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی و.. امده است.
حجتالاسلام رازینی مینویسد:
مقام معظم رهبری نسبت به تمام امور توجه دارند. یک روز که پاسداران با ایشان دیدار داشتند، پیش از ملاقات، توفیقی بود که در دفتر خدمت معظمله برسیم. حضرت آقا ضمن احوالپرسی، با اینکه روی پا ایستاده بودند، گفتند: «ضمن اینکه به کارها میرسید، به امر خانواده هم اهتمام بورزید. این طور نباشد که تنها به برنامههای سپاه برسید و حق اعضایِ خانواده تضییع بشود و فرزندان احساس کنند که به طور شایسته به آنها توجه نمیشود. فرزندان شما در حال رشدند و نیاز به هدایت بیشتری دارند. آنها که برایشان مقدور هست و راهشان تا منزل دور نیست، سعی کنند ناهار و شام را در کنار اعضای خانواده صرف کنند.»
این عنایت معظمله به خانواده برای من بسیار جالب بود. این توجه، دقت معظمله را به مسائل ریز زندگی بیان میکند. ایشان علاوه بر حساسیت ویژه به امور مهم کشوری و لشکری، گاهی نکتههایی بسیار ظریف و دقیق، و در عین حال مهم را گوشزد میکنند که برای همۀ ما درس است.
آزادش کنید
سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی هم به بیان خاطرهای پرداخته و مطرح میکند:
یکی از اشرار منطقۀ جنوب شرق کشور را دستگیر کردیم و در یک ملاقات، خبر را به مقام معظم رهبری دادم. ایشان بسیار خوشحال شدند که این شرور دستگیر شده است. سپس فرمودند: «چگونه او را دستگیر کردید؟»
عرض کردم: «در یک قرار که با او گذاشتیم، سر قرار آمد و نیروها او را دستگیر کردند.»
معظمله فرمودند: «آزادش کنید! شما به او امان دادهاید و وی سر قرار حاضر شده است. شما شرعاً حق نداشتید کسی را که امان داده شده است دستگیر کنید.»
این نوع رفتار نشان از توجه عمیق مقام معظم رهبری به مسائل شرعی دارد. گرچه بسیار دوست دارند که چنین شخصی دستگیر بشود، ولی دستگیری سر قرار را خلاف شرع دانسته و میفرمایند باید این شرور آزاد بشود.
«مردان بزرگ در عصر حیات خویش، آنگونه که باید شناخته نمیشوند. دست یافتن به برخی از مراتب وجودی این مردان سترگ سخت و دشوار است.
نگارنده در حد توان خویش از سال 1373 تصمیم گرفت که این راه دشوار را در شناساندن حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی، طی کند. در سفر و حضر، تابستان و زمستان، کولهبار خود را بستم و به دنبال کسانی راه افتادم که یادی از ایشان داشتند. سالها، گاه و بیگاه، همراه با کار اجرایی و سفرهای تحمیل شده بر دوندگیهای اجرایی، کاغذ و قلم و نوار را با خود همراه داشتم و به سراغ این و آن میرفتم تا بلکه ابعادی از شخصیت رهبر انقلاب را بیابم و آن را به جستوجوگران حقیقت تقدیم کنم. از میان همه یافتنیهایم، در سال 1379، کتاب پرتوی از خورشید را آمادۀ چاپ کردم. بوستان کتاب همه آن مجموعه را پس از تنظیم نهایی به دست چاپ سپرد و اولین کتاب خاطرات از مجموعۀ یافتههایم در سال 1381 متولد شد.
این آغاز راه بود. بسیاری از دوستان و آشنایان مرا برای ادامه این مسیر تشویق و ترغیب کردند. برخی از بزرگان هم انگیزهام را رشد دادند. نگارش جلد دوم و سوم «پرتوی از خورشید» را به پایان بردم. مجموعه سه جلدی را از نظر استادان و بزرگان گذراندم و در تقویت و زیبایی آن کوشیدم. خودم نیز با بهرهگیری از تجربهها و مجموعه خاطرات اضافه شده بر مجموعه سه جلدی پرتوی از خورشید، راه کاملتری در پیش گرفتم. روزبهروز به خاطرات جدیدی دست مییافتم. خاطرات خواندنیتر را از میان همه یافتهها و کتابهایم بیرون کشیدم و آنها را در یک جلد تنظیم کردم. نام کتاب را به «یادستان دوست» تغییر دادم. ...»
این اثر در 15 فصل تقسیمبندی شده که در هر یک از این فصول، به بخشی از زندگی و سیره عملی رهبر انقلاب از زبان شخصیتهای مختلف پرداخته میشود. کتاب در سوره مهر مراحل انتشار و بازبینی را سپری میکند.
در بخشی از کتاب با موضوع «اهتمام به امر خانواده» سخنانی از حجتالاسلام و المسلمین ابراهیم رازینی(رئیس سابق شورای نظارت بر انتخابات استان تهران و جانشین اسبق نمایندۀ ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)، سیدمجتبى سادات فاطمى، حجتالاسلام و المسلمین عبدالله خیریان، حجتالاسلام و المسلمین محمدعلی حقانی، سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی و.. امده است.
حجتالاسلام رازینی مینویسد:
مقام معظم رهبری نسبت به تمام امور توجه دارند. یک روز که پاسداران با ایشان دیدار داشتند، پیش از ملاقات، توفیقی بود که در دفتر خدمت معظمله برسیم. حضرت آقا ضمن احوالپرسی، با اینکه روی پا ایستاده بودند، گفتند: «ضمن اینکه به کارها میرسید، به امر خانواده هم اهتمام بورزید. این طور نباشد که تنها به برنامههای سپاه برسید و حق اعضایِ خانواده تضییع بشود و فرزندان احساس کنند که به طور شایسته به آنها توجه نمیشود. فرزندان شما در حال رشدند و نیاز به هدایت بیشتری دارند. آنها که برایشان مقدور هست و راهشان تا منزل دور نیست، سعی کنند ناهار و شام را در کنار اعضای خانواده صرف کنند.»
این عنایت معظمله به خانواده برای من بسیار جالب بود. این توجه، دقت معظمله را به مسائل ریز زندگی بیان میکند. ایشان علاوه بر حساسیت ویژه به امور مهم کشوری و لشکری، گاهی نکتههایی بسیار ظریف و دقیق، و در عین حال مهم را گوشزد میکنند که برای همۀ ما درس است.
آزادش کنید
سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی هم به بیان خاطرهای پرداخته و مطرح میکند:
یکی از اشرار منطقۀ جنوب شرق کشور را دستگیر کردیم و در یک ملاقات، خبر را به مقام معظم رهبری دادم. ایشان بسیار خوشحال شدند که این شرور دستگیر شده است. سپس فرمودند: «چگونه او را دستگیر کردید؟»
عرض کردم: «در یک قرار که با او گذاشتیم، سر قرار آمد و نیروها او را دستگیر کردند.»
معظمله فرمودند: «آزادش کنید! شما به او امان دادهاید و وی سر قرار حاضر شده است. شما شرعاً حق نداشتید کسی را که امان داده شده است دستگیر کنید.»
این نوع رفتار نشان از توجه عمیق مقام معظم رهبری به مسائل شرعی دارد. گرچه بسیار دوست دارند که چنین شخصی دستگیر بشود، ولی دستگیری سر قرار را خلاف شرع دانسته و میفرمایند باید این شرور آزاد بشود.
«مردان بزرگ در عصر حیات خویش، آنگونه که باید شناخته نمیشوند. دست یافتن به برخی از مراتب وجودی این مردان سترگ سخت و دشوار است.
نگارنده در حد توان خویش از سال 1373 تصمیم گرفت که این راه دشوار را در شناساندن حضرت آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی، طی کند. در سفر و حضر، تابستان و زمستان، کولهبار خود را بستم و به دنبال کسانی راه افتادم که یادی از ایشان داشتند. سالها، گاه و بیگاه، همراه با کار اجرایی و سفرهای تحمیل شده بر دوندگیهای اجرایی، کاغذ و قلم و نوار را با خود همراه داشتم و به سراغ این و آن میرفتم تا بلکه ابعادی از شخصیت رهبر انقلاب را بیابم و آن را به جستوجوگران حقیقت تقدیم کنم. از میان همه یافتنیهایم، در سال 1379، کتاب پرتوی از خورشید را آمادۀ چاپ کردم. بوستان کتاب همه آن مجموعه را پس از تنظیم نهایی به دست چاپ سپرد و اولین کتاب خاطرات از مجموعۀ یافتههایم در سال 1381 متولد شد.
این آغاز راه بود. بسیاری از دوستان و آشنایان مرا برای ادامه این مسیر تشویق و ترغیب کردند. برخی از بزرگان هم انگیزهام را رشد دادند. نگارش جلد دوم و سوم «پرتوی از خورشید» را به پایان بردم. مجموعه سه جلدی را از نظر استادان و بزرگان گذراندم و در تقویت و زیبایی آن کوشیدم. خودم نیز با بهرهگیری از تجربهها و مجموعه خاطرات اضافه شده بر مجموعه سه جلدی پرتوی از خورشید، راه کاملتری در پیش گرفتم. روزبهروز به خاطرات جدیدی دست مییافتم. خاطرات خواندنیتر را از میان همه یافتهها و کتابهایم بیرون کشیدم و آنها را در یک جلد تنظیم کردم. نام کتاب را به «یادستان دوست» تغییر دادم. ...»