روسو در کتاب قرارداد اجتماعی خود می نویسد: «خیلی بعید است که آن کسی که حکومت را خریده است، آن را به دیگران نفروشد و جبران پولی را که اقویا از او درآورده اند از ضعفا نخواهد.»
به گزارش شهدای ایران ؛ این جمله روسو جرقه ای بود تا بهتر بفهمم چرا مولای متقیان امیرالمومنین علیه السلام وقتی شنید عثمان بن حنیف فرماندار بصره بر سر سفره اغنیاء دعوت شده با او چنین سخن گفت:
«پس از یاد خدا و درود اى پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردى از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانى خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى خوردنى هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و کاسه هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند.بدون عکس
گمان نمى کردم مهمانى مردمى را بپذیرى که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایى و بر سر کدام سفره مى خورى.
پس آن غذایى که حلال و حرام بودنش را نمى دانى دور بیفکن، و آنچه را به پاکیزگى و حلال بودنش یقین دارى مصرف کن.
آگاه باش هر پیروى را امامى است که از او پیروى مى کند، و از نور دانشش روشنى مى گیرد، آگاه باش امام شما از دنیاى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضایت داده است ...
من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاک، و از مغز گندم، و بافته هاى ابریشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هواى نفس بر من چیره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد که طعام هاى لذیذ برگزینم، در حالى که در «حجاز» یا «یمامه» کسى باشد که به قرص نانى نرسد، و یا هرگز شکمى سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایى که از گرسنگى به پشت چسبیده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد.» [نهج البلاغه، نامه 45]
می توان گفت دریچه ی شکم، سرچشمه ی شهوت ها و جایگاه رویش دردها و آفت هاست که به دنبال آن، شهوت جنسی و میل شدید به آن، یعنی به زن بارگی خواهد انجامید.
شهوت شکم و خواهش جنسی به دنبال خود، افزون طلبی و شدت علاقه به مال و مقام را آورده، آنها نیز وسیله ای برای توسعه بخشیدن به مأکولات و روی آوری به زن ها و زیاد کردن مال و بالا بردن مقام می باشد.
در پی شکم و مال و مقام، انواع حماقت ها، سستی ها و درگیری ها و ابتلاء به انواع بلاها و گناهان وجود می آید.
ولی اگر انسان، نفس خویش را به وسیله ی گرسنگی خوار گرداند و راه شیطان را بر او تنگ نماید، نفس وی به اطاعت و پیروی از خط گردن خواهد نهاد و به راه ناسپاسی و طغیان نخواهد رفت و آن حالت ها که ذکر شد، منجر به این نمی شود که وی را در دنیا و وابستگی های آن غرق نماید و جاذبه های دنیوی او را به دام نمی اندازد و سرانجام او موفق خواهد شد که دنیای فانی را برای آخرت باقی رها سازد. به راستی که شکم بارگی و شکم پرستی آدمی را می تواند به ناکجاها ببرد ...
قرآن کریم درباره آدم های شکم پرست و شهوت ران، آیه تکان دهنده ای دارد: وَ الَذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَعُونَ وَ یَأکُلُونَ کَمَا تَأکُلُ الأَنعَامُ وَ النَارُ مَثوىً لَهُم
شکمی ها و شهوتی ها چون چهارپایانند؛ یعنی هیچ ترقی ای ندارند و دوزخ هم جایگاه آن هاست. (محمد:12)
یادمان باشد اصالت شکم بارگی از آن حیوانات است؛ گرچه حیوانات همانند دیگر آفریده های پروردگار ذکر و تسبیح خداوند را دارند (...وَإِن مِن شَیءٍ إِلاَ یُسَبِحُ بِحَمدَهِ...) (اسراء، 44)
ما سمیعیم و بصیر و با هوشیم با شما نامحرمان ما خامشیم
ولی چون آن ها دارای عقل و تکلیف نیستند اصالت در آن ها شکم بارگی است و این که شکم خود را سیر کنند. در حالی که مومنین نباید اصالت را به شکم بدهند زیرا در این صورت آن ها همانند حیوانات و پایین تر از حیوانات می شوند. (...أُولَـئِکَ کَالأَنعَامِ بَل هُم أَضَلُ...)(اعراف، 179)
آرتور شوپنهاور می گوید: «اینکه مغز باید نوکر و کارگر شکم باشد در حقیقت عقیده ی آن کسانی است که نه حاصل دسترنج خود را می خورند و نه به سهم خود قناعت می کنند.»
فیض کاشانى در کتاب محجة البیضاء مى نویسد:
«از بزرگ ترین عوامل هلاکت براى فرزند آدم شهوت شکم است.» (و این همه درک کمی از آن چیزی است که اهل بیت علیهم السلام مکررا بدان تذکر دادند. کما اینکه رسول خوبی ها محمد مصطفی صلى الله علیه و آله می فرمایند: واى بر مردم از قبقبین! گفتند: آن دو چیست؟ فرمود: شکم و شهوت.
بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است، همان بود که آدم و حوا را از بهشتی که دار القرار بود به دنیا که دار نیاز و افتقار است فرستاد ...
و لذا است که درهای ملکوت به سوی چنین افرادی مغلق است. (مستدرک الوسائل: ۱۶/ ۲۱۲، باب ۱، حدیث ۱۹۶۲۷)
حضرت در جای دیگری می فرمایند: قلب کسى که شکمش پر است، وارد ملکوت آسمان ها نمى شود. (محجة البیضاء: ۵/ ۱۴۶)
مرحوم فیض کاشانی در کتاب «المحجه البیضاء» می گوید: «بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است، همان بود که آدم و حوا را از بهشتی که دار القرار بود به دنیا که دار نیاز و افتقار است فرستاد ...
در حقیقت شکم سرچشمه شهوات و منشا دردها و آفات است، زیرا حتی شهوت جنسی نیز پیرو آن است و به دنبال این دو، شهوت در جمع آوری مال و مقام است که وسیله ای برای سفره های رنگین تر و زنان بیشتر محسوب می شود و به دنبال آنها، تنازع در دسترسی به مال و مقام و کشمکش ها به وجود می آید و آفت ریا و خود نمایی و تفاخر و تکاثر و خود برتر بینی از آن متولد می گردد، سپس این امور عاملی برای حسد، کینه، عداوت و دشمنی می شود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلم ها و منکرات و فحشاء می کشاند...، حال که چنین است، لازم است به شرح آفات آن پرداخته شود و طرق مبارزه با آن روشن گردد. (المحجه البیضاء، ج 5، ص 145)
رسول خدا صلی الله علیه و اله در بیان خطر این امر میفرمایند: «سه چیز است که از آنها بر امتم بعد از خودم می ترسم، گمراهی بعد از آگاهی و آزمایش های گمراه کننده و شهوت شکم و شهوت جنسی». (اصول کافی،ج 2، ص 79)
و در جایی دیگر می فرمایند: بیشترین چیزی که سبب دوزخی شدن امت من میشود، دو چیز میان تهی است، شکم و فرج». (همان)
سایت رهروان ولایت
سخنان استاد شیخ حسین انصاریان؛ سایت عرفان
کتاب شهوت و عفاف؛ نوشته آیت الله مکارم شیرازی
«پس از یاد خدا و درود اى پسر حنیف، به من گزارش دادند که مردى از سرمایه داران بصره، تو را به مهمانى خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى خوردنى هاى رنگارنگ براى تو آوردند، و کاسه هاى پر از غذا پى در پى جلوى تو نهادند.بدون عکس
گمان نمى کردم مهمانى مردمى را بپذیرى که نیازمندانشان با ستم محروم شده و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، اندیشه کن در کجایى و بر سر کدام سفره مى خورى.
پس آن غذایى که حلال و حرام بودنش را نمى دانى دور بیفکن، و آنچه را به پاکیزگى و حلال بودنش یقین دارى مصرف کن.
آگاه باش هر پیروى را امامى است که از او پیروى مى کند، و از نور دانشش روشنى مى گیرد، آگاه باش امام شما از دنیاى خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضایت داده است ...
من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاک، و از مغز گندم، و بافته هاى ابریشم، براى خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هیهات که هواى نفس بر من چیره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد که طعام هاى لذیذ برگزینم، در حالى که در «حجاز» یا «یمامه» کسى باشد که به قرص نانى نرسد، و یا هرگز شکمى سیر نخورد، یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایى که از گرسنگى به پشت چسبیده، و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد.» [نهج البلاغه، نامه 45]
می توان گفت دریچه ی شکم، سرچشمه ی شهوت ها و جایگاه رویش دردها و آفت هاست که به دنبال آن، شهوت جنسی و میل شدید به آن، یعنی به زن بارگی خواهد انجامید.
شهوت شکم و خواهش جنسی به دنبال خود، افزون طلبی و شدت علاقه به مال و مقام را آورده، آنها نیز وسیله ای برای توسعه بخشیدن به مأکولات و روی آوری به زن ها و زیاد کردن مال و بالا بردن مقام می باشد.
در پی شکم و مال و مقام، انواع حماقت ها، سستی ها و درگیری ها و ابتلاء به انواع بلاها و گناهان وجود می آید.
ولی اگر انسان، نفس خویش را به وسیله ی گرسنگی خوار گرداند و راه شیطان را بر او تنگ نماید، نفس وی به اطاعت و پیروی از خط گردن خواهد نهاد و به راه ناسپاسی و طغیان نخواهد رفت و آن حالت ها که ذکر شد، منجر به این نمی شود که وی را در دنیا و وابستگی های آن غرق نماید و جاذبه های دنیوی او را به دام نمی اندازد و سرانجام او موفق خواهد شد که دنیای فانی را برای آخرت باقی رها سازد. به راستی که شکم بارگی و شکم پرستی آدمی را می تواند به ناکجاها ببرد ...
قرآن کریم درباره آدم های شکم پرست و شهوت ران، آیه تکان دهنده ای دارد: وَ الَذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَعُونَ وَ یَأکُلُونَ کَمَا تَأکُلُ الأَنعَامُ وَ النَارُ مَثوىً لَهُم
شکمی ها و شهوتی ها چون چهارپایانند؛ یعنی هیچ ترقی ای ندارند و دوزخ هم جایگاه آن هاست. (محمد:12)
یادمان باشد اصالت شکم بارگی از آن حیوانات است؛ گرچه حیوانات همانند دیگر آفریده های پروردگار ذکر و تسبیح خداوند را دارند (...وَإِن مِن شَیءٍ إِلاَ یُسَبِحُ بِحَمدَهِ...) (اسراء، 44)
ما سمیعیم و بصیر و با هوشیم با شما نامحرمان ما خامشیم
ولی چون آن ها دارای عقل و تکلیف نیستند اصالت در آن ها شکم بارگی است و این که شکم خود را سیر کنند. در حالی که مومنین نباید اصالت را به شکم بدهند زیرا در این صورت آن ها همانند حیوانات و پایین تر از حیوانات می شوند. (...أُولَـئِکَ کَالأَنعَامِ بَل هُم أَضَلُ...)(اعراف، 179)
آرتور شوپنهاور می گوید: «اینکه مغز باید نوکر و کارگر شکم باشد در حقیقت عقیده ی آن کسانی است که نه حاصل دسترنج خود را می خورند و نه به سهم خود قناعت می کنند.»
فیض کاشانى در کتاب محجة البیضاء مى نویسد:
«از بزرگ ترین عوامل هلاکت براى فرزند آدم شهوت شکم است.» (و این همه درک کمی از آن چیزی است که اهل بیت علیهم السلام مکررا بدان تذکر دادند. کما اینکه رسول خوبی ها محمد مصطفی صلى الله علیه و آله می فرمایند: واى بر مردم از قبقبین! گفتند: آن دو چیست؟ فرمود: شکم و شهوت.
بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است، همان بود که آدم و حوا را از بهشتی که دار القرار بود به دنیا که دار نیاز و افتقار است فرستاد ...
و لذا است که درهای ملکوت به سوی چنین افرادی مغلق است. (مستدرک الوسائل: ۱۶/ ۲۱۲، باب ۱، حدیث ۱۹۶۲۷)
حضرت در جای دیگری می فرمایند: قلب کسى که شکمش پر است، وارد ملکوت آسمان ها نمى شود. (محجة البیضاء: ۵/ ۱۴۶)
مرحوم فیض کاشانی در کتاب «المحجه البیضاء» می گوید: «بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است، همان بود که آدم و حوا را از بهشتی که دار القرار بود به دنیا که دار نیاز و افتقار است فرستاد ...
در حقیقت شکم سرچشمه شهوات و منشا دردها و آفات است، زیرا حتی شهوت جنسی نیز پیرو آن است و به دنبال این دو، شهوت در جمع آوری مال و مقام است که وسیله ای برای سفره های رنگین تر و زنان بیشتر محسوب می شود و به دنبال آنها، تنازع در دسترسی به مال و مقام و کشمکش ها به وجود می آید و آفت ریا و خود نمایی و تفاخر و تکاثر و خود برتر بینی از آن متولد می گردد، سپس این امور عاملی برای حسد، کینه، عداوت و دشمنی می شود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلم ها و منکرات و فحشاء می کشاند...، حال که چنین است، لازم است به شرح آفات آن پرداخته شود و طرق مبارزه با آن روشن گردد. (المحجه البیضاء، ج 5، ص 145)
رسول خدا صلی الله علیه و اله در بیان خطر این امر میفرمایند: «سه چیز است که از آنها بر امتم بعد از خودم می ترسم، گمراهی بعد از آگاهی و آزمایش های گمراه کننده و شهوت شکم و شهوت جنسی». (اصول کافی،ج 2، ص 79)
و در جایی دیگر می فرمایند: بیشترین چیزی که سبب دوزخی شدن امت من میشود، دو چیز میان تهی است، شکم و فرج». (همان)
سایت رهروان ولایت
سخنان استاد شیخ حسین انصاریان؛ سایت عرفان
کتاب شهوت و عفاف؛ نوشته آیت الله مکارم شیرازی