او همچنین گفته است: معتقدم دفاع از انقلاب اسلامی و حفظ نظام و افزایش جمعیت فعال در اداره امور جامعه و همچنین کاهش جمعیت خاموش٬ مستلزم بروز رفتار غیر گزینشی نهادهای ناظر است٬ لذا شورای نگهبان میتواند با ارتقای جایگاه فعلی خود٬ از بررسی گزینشی صلاحیت کاندیداها خودداری کند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس،حسین کمالی، فعال اصلاحطلب و دبیر کل حزب اسلامی کار اخیراً در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری ایلنا اظهار کرده است: شورای نگهبان نباید نقش ممیزی و انتخابگر را در انتخاباتهای مختلف ایفا کند!
او همچنین گفته است: معتقدم دفاع از انقلاب اسلامی و حفظ نظام و افزایش جمعیت فعال در اداره امور جامعه و همچنین کاهش جمعیت خاموش٬ مستلزم بروز رفتار غیر گزینشی نهادهای ناظر است٬ لذا شورای نگهبان میتواند با ارتقای جایگاه فعلی خود٬ از بررسی گزینشی صلاحیت کاندیداها خودداری کند.
*کمالی در صحبتهای خود توضیح نمیدهد که با این اوصاف پس چه کسی باید صلاحیت کاندیداهای انتخاباتی در یک کشور را بررسی کند؟!
کدام نهاد باید به مردم اطمینان بدهد که رأی خود را به نام هر کاندیدایی به صندوق بیاندازند، لزوماً به انقلاب و نظامی اسلامی رأی دادهاند؟!
و کدام ارگان باید تعیین مقام شود که بتواند گزینههای مطلوب را در سبد انتخاب مردم بگذارد تا گزینهی بهینبهان انتخاب شود؟!
نکته جالب آن است که فردی پس از گذشت 36 سال از وقوع انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی به خود اجازه میدهد مکاشفه جدیدش درباره کارکردهای شورای نگهبان را در عرصه رسانه و افکار عمومی طرح کند و جالبتر آنکه زیر ساخت اساسی این نهاد انقلابی یعنی بحث «نظارت و تشخیص و انتخابگری کاندیداها» را به زعم خود قابل حذف شدن معرفی میکند!
در اشاره به صحبتهای کمالی و مسئله جمعیت خاموش! همچنین باید بیان کرد که اگرچه بیان برخی استدلالهای منطقی برای مشارکت کسانی که به هر دلیلی قصد شرکت در انتخابات را ندارند، امری پذیرفته است اما بیان روایتهایی مبنی بر تأثیرگذاری کلان شرکت نکردن این افراد در امورات و مقدرات سیاسی کشور و یا درخواست اقدامات غیر ممکنی نظیر حذف برخوردهای گزینشی از سر راه کاندیداها به منظور جلب رضایت این افراد خاموش! مقولاتی غلط، بیمنطق و غیر قابل پذیرش هستند.
مفاهمه اصولی در جامعه و در کنشگریهای سیاسی زمانی شکل میگیرد که حتی کسانی که رأی خود را خاموش کردهاند نیز بدانند که حضور دوباره آنها به معنی احترام به خود و آینده خود است وگرنه یک نظام سیاسی مستقر، هرگز نباید و نمیتواند شأن نزول نهادهای حاکمیتی خود را به بهانههای واهی نادیده بگیرد.
در اینجا لازم به ذکر است که طرح چنین سخنان ساختارشکنانهای از جانب یک فعال سیاسی وابسته به یک جریان خاص، بیتردید سبب افزایش سطح بدبینیها به این جریان خاص میشود.
کما اینکه لیدر این جریان نیز در سال گذشته به مسئله وجود بدبینی نسبت به جریان متبوع خود اشاره و خواستار تلاش برای حذف آنها شده بود.
خواستهای که صدالبته با طرح چنین صحبتهایی همچنان بر زمین خواهد ماند.
او همچنین گفته است: معتقدم دفاع از انقلاب اسلامی و حفظ نظام و افزایش جمعیت فعال در اداره امور جامعه و همچنین کاهش جمعیت خاموش٬ مستلزم بروز رفتار غیر گزینشی نهادهای ناظر است٬ لذا شورای نگهبان میتواند با ارتقای جایگاه فعلی خود٬ از بررسی گزینشی صلاحیت کاندیداها خودداری کند.
*کمالی در صحبتهای خود توضیح نمیدهد که با این اوصاف پس چه کسی باید صلاحیت کاندیداهای انتخاباتی در یک کشور را بررسی کند؟!
کدام نهاد باید به مردم اطمینان بدهد که رأی خود را به نام هر کاندیدایی به صندوق بیاندازند، لزوماً به انقلاب و نظامی اسلامی رأی دادهاند؟!
و کدام ارگان باید تعیین مقام شود که بتواند گزینههای مطلوب را در سبد انتخاب مردم بگذارد تا گزینهی بهینبهان انتخاب شود؟!
نکته جالب آن است که فردی پس از گذشت 36 سال از وقوع انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی به خود اجازه میدهد مکاشفه جدیدش درباره کارکردهای شورای نگهبان را در عرصه رسانه و افکار عمومی طرح کند و جالبتر آنکه زیر ساخت اساسی این نهاد انقلابی یعنی بحث «نظارت و تشخیص و انتخابگری کاندیداها» را به زعم خود قابل حذف شدن معرفی میکند!
در اشاره به صحبتهای کمالی و مسئله جمعیت خاموش! همچنین باید بیان کرد که اگرچه بیان برخی استدلالهای منطقی برای مشارکت کسانی که به هر دلیلی قصد شرکت در انتخابات را ندارند، امری پذیرفته است اما بیان روایتهایی مبنی بر تأثیرگذاری کلان شرکت نکردن این افراد در امورات و مقدرات سیاسی کشور و یا درخواست اقدامات غیر ممکنی نظیر حذف برخوردهای گزینشی از سر راه کاندیداها به منظور جلب رضایت این افراد خاموش! مقولاتی غلط، بیمنطق و غیر قابل پذیرش هستند.
مفاهمه اصولی در جامعه و در کنشگریهای سیاسی زمانی شکل میگیرد که حتی کسانی که رأی خود را خاموش کردهاند نیز بدانند که حضور دوباره آنها به معنی احترام به خود و آینده خود است وگرنه یک نظام سیاسی مستقر، هرگز نباید و نمیتواند شأن نزول نهادهای حاکمیتی خود را به بهانههای واهی نادیده بگیرد.
در اینجا لازم به ذکر است که طرح چنین سخنان ساختارشکنانهای از جانب یک فعال سیاسی وابسته به یک جریان خاص، بیتردید سبب افزایش سطح بدبینیها به این جریان خاص میشود.
کما اینکه لیدر این جریان نیز در سال گذشته به مسئله وجود بدبینی نسبت به جریان متبوع خود اشاره و خواستار تلاش برای حذف آنها شده بود.
خواستهای که صدالبته با طرح چنین صحبتهایی همچنان بر زمین خواهد ماند.