اي امت حزب الله! اگر در آن روز عاشورا حسين عليه السلام با يك عده معدودي عليه اشرار مبارزه مي كرد .... امروز نيز قابيل، نمرود، فرعون، ابرهه، ابوجهل، ابولهب، و يزيد در قالب دو قطب استكباري شرق و غرب با همكاري صهيونيزم در صدد از بين بردن اسلام هستند.
شهدای ایران:روحاني شهيد علي اصغر لطيفي در سال 1345در خانواده اي متدّين و مذهبي شهرستان «گنبد» پا به عرصۀ وجود نهاد.
پس از گذراندن تحصيلات مقطع راهنمايي با پيشنهاد پدر راهي حوزة علمية «گنبد» گرديد. سپس به حوزة علمية «گرگان» رحل اقامت کرده و پس از مدّتي جهت غوص در درياي بيكران فقه جعفري(ع) در جوار بارگاه ملكوتي فاطمة معصومه (س) ساکن گردید.
با پيروزي انقلاب اسلامي و حملة رژيم بعثي، به پيروي از دستورات حضرت امام (ره) مبني بر أهمّ واجبات بودن مسئلة جنگ، از طريق ستاد پشتيباني جهاد به عنوان مبلّغ به مناطق جنوب اعزام گرديد.
پس از سه ماه به قم برگشت؛ اما لحظات خوب در كنار بسيجيان بودن را هرگز فراموش نكرد. در همين سال ها بود كه پدرش به جبهه رفت و به مقام شهادت نائل شد. از آن پس اسلحة پدر را به دست گرفت و با رژيم متجاوز عراق، مردانه جنگيد و تا محو قابيل صفتان از مبارزه دست برنداشت. مدّتي را در سرزمين نور با خورشيدهاي روي زمين مأنوس بود، سپس به گنبد بازگشت.
وی مدّتي را در پادگان افسريّة تهران براي تكميل آموزش هاي نظامي اعزام شد راهي جبهه شد.
سرانجام در تاریخ 4/2/65 در جزيرة خيبر بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسید و به قافلة شهداء ـ كه پدر هم در آن قافله بود ـ پيوست.
مادر شهید
پس از شهادت همسرم، چشم و چراغ اهل خانه، علي اصغر بود و بس. وقتي مي رفت غم عالم در خانة ما لانه ميكرد. با برگشتنش گل هاي لبخند و شادي بر لبان ما شكوفا مي شد. اهل مزاح و شوخي بود و محفل خانه را با شوخي هاي مناسب و زيبايش شاد ميكرد. حتّي در آخرين اعزام ـ كه از شهادتش نيز آگاه بود ـ خبر شهادتش را با شوخي به ما داد. در ميان صحبت هايش گفت: «خوب، من ـ إنشاء اللهـ اين دفعه عمودي مي روم و افقي برميگردم»؛ منِ ساده از سخنش چيزي نفهميدم، ولي خواهر بزرگترش ـكه متوجه مطلب شده بودـ با ناراحتي نگاهي به علي اصغر كرده، حرف را عوض كرد. چندي بعد پيكر علي اصغر بر فراز دستان مردم به شهر بازگشت و من تازه معناي بازگشت افقي را دريافتم.
بخشی از وصیت نامه شهيد علي اصغر لطيفي
خدايا! ما را از آن كساني كه در شعار «يا ليتني كنت معكم» گفتند ولي در هنگام عمل جا خالي دادند، قرار مده.
اي آيت حق! يا صاحب الزمان! به جبهه و شهرهاي مقاوم ما بنگر كه چگونه اين امت فداكار به نداي رهبرشان- كه نداي اسلام است- لبيك ميگويند.
اي امت حزب الله! اگر در آن روز عاشورا حسين عليه السلام با عده ای معدود بر عليه اشرار مبارزه مي كرد و اگر آن خونخواران مي خواستند اسلام را به باد فراموشي بسپارند، امروز نيز مي بينيم قابيل، نمرود، فرعون، ابرهه، ابوجهل، ابولهب، و يزيد در قالب دو قطب استكباري شرق و غرب با همكاري صهيونيزم در صدد از بين بردن اسلام هستند. پس بايد هميشه در صحنه بوده و از فرمان هاي امام اطاعت كنيم.
*حوزه
پس از گذراندن تحصيلات مقطع راهنمايي با پيشنهاد پدر راهي حوزة علمية «گنبد» گرديد. سپس به حوزة علمية «گرگان» رحل اقامت کرده و پس از مدّتي جهت غوص در درياي بيكران فقه جعفري(ع) در جوار بارگاه ملكوتي فاطمة معصومه (س) ساکن گردید.
با پيروزي انقلاب اسلامي و حملة رژيم بعثي، به پيروي از دستورات حضرت امام (ره) مبني بر أهمّ واجبات بودن مسئلة جنگ، از طريق ستاد پشتيباني جهاد به عنوان مبلّغ به مناطق جنوب اعزام گرديد.
پس از سه ماه به قم برگشت؛ اما لحظات خوب در كنار بسيجيان بودن را هرگز فراموش نكرد. در همين سال ها بود كه پدرش به جبهه رفت و به مقام شهادت نائل شد. از آن پس اسلحة پدر را به دست گرفت و با رژيم متجاوز عراق، مردانه جنگيد و تا محو قابيل صفتان از مبارزه دست برنداشت. مدّتي را در سرزمين نور با خورشيدهاي روي زمين مأنوس بود، سپس به گنبد بازگشت.
وی مدّتي را در پادگان افسريّة تهران براي تكميل آموزش هاي نظامي اعزام شد راهي جبهه شد.
سرانجام در تاریخ 4/2/65 در جزيرة خيبر بر اثر اصابت تركش خمپاره به شهادت رسید و به قافلة شهداء ـ كه پدر هم در آن قافله بود ـ پيوست.
مادر شهید
پس از شهادت همسرم، چشم و چراغ اهل خانه، علي اصغر بود و بس. وقتي مي رفت غم عالم در خانة ما لانه ميكرد. با برگشتنش گل هاي لبخند و شادي بر لبان ما شكوفا مي شد. اهل مزاح و شوخي بود و محفل خانه را با شوخي هاي مناسب و زيبايش شاد ميكرد. حتّي در آخرين اعزام ـ كه از شهادتش نيز آگاه بود ـ خبر شهادتش را با شوخي به ما داد. در ميان صحبت هايش گفت: «خوب، من ـ إنشاء اللهـ اين دفعه عمودي مي روم و افقي برميگردم»؛ منِ ساده از سخنش چيزي نفهميدم، ولي خواهر بزرگترش ـكه متوجه مطلب شده بودـ با ناراحتي نگاهي به علي اصغر كرده، حرف را عوض كرد. چندي بعد پيكر علي اصغر بر فراز دستان مردم به شهر بازگشت و من تازه معناي بازگشت افقي را دريافتم.
بخشی از وصیت نامه شهيد علي اصغر لطيفي
خدايا! ما را از آن كساني كه در شعار «يا ليتني كنت معكم» گفتند ولي در هنگام عمل جا خالي دادند، قرار مده.
اي آيت حق! يا صاحب الزمان! به جبهه و شهرهاي مقاوم ما بنگر كه چگونه اين امت فداكار به نداي رهبرشان- كه نداي اسلام است- لبيك ميگويند.
اي امت حزب الله! اگر در آن روز عاشورا حسين عليه السلام با عده ای معدود بر عليه اشرار مبارزه مي كرد و اگر آن خونخواران مي خواستند اسلام را به باد فراموشي بسپارند، امروز نيز مي بينيم قابيل، نمرود، فرعون، ابرهه، ابوجهل، ابولهب، و يزيد در قالب دو قطب استكباري شرق و غرب با همكاري صهيونيزم در صدد از بين بردن اسلام هستند. پس بايد هميشه در صحنه بوده و از فرمان هاي امام اطاعت كنيم.
*حوزه