سادهلوحي است كه فكر كنيم نبرد و درگيري امريكا با جمهوري اسلامي ايران با تفاهم دو كشور بر سر پرونده هستهاي به پايان خود ميرسد و بار ديگر روابط ايران با ايالات متحده به دهه 40 و 50 شمسي برميگردد.
شهدای ایران:سادهلوحي است كه فكر كنيم نبرد و درگيري امريكا با جمهوري اسلامي ايران با تفاهم دو كشور بر سر پرونده هستهاي به پايان خود ميرسد و بار ديگر روابط ايران با ايالات متحده به دهه 40 و 50 شمسي برميگردد.
دلايل و استدلالهاي فراواني را ميتوان براي چنين نظريهاي ذكر كرد كه شايد در اين مجال نميتوان به همه آن پرداخت اما آنچه چنين مسئلهاي را تقويت ميكند و به عنوان يك اصل باثبات شكل ميدهد، اظهارات مقامات رسمي و غيررسمي ايالات متحده امريكا- طي هفتههاي اخير - درباره ايران است كه به خوبي نشان ميدهد كه دشمني سران اين كشور با جامعه ايراني فرجام مشخصي ندارد و تنها در يك صورت معنا و مفهوم پيدا ميكند و آن تغيير حاكميت در ايران و در نهايت حرفشنوي مطلق مقامات كشورمان از دولتمردان ايالات متحده است.
هدفي كه امريكاييها شرايط تحقق آن را از مسيرهاي متفاوت امتحان كرده و تاكنون به نتايج دلخواه نرسيدهاند؛ اما بايد تأكيد كرد، از جمله اين مسيرها كه امريكاييها همچنان به آن دل بسته و اميدوارند كه از حركت در آن به هدف نهايي خود كه همان فروپاشي ايران از درون است برسند، مسير مطبوع جماعتي است كه به «تجديدنظرطلبان» مشهور هستند؛ جرياني كه از لحظه شكلگيري فعاليتهاي سياسي خود تاكنون توانسته به خوبي در جهت بادي كه از سمت واشنگتن ميوزد حركت كند و بارها لبخند رضايت را برلبان مقامات كاخ سفيد بنشاند.
تجديدنظرطلبان هميشه براي امريكاييها قابل تكريم هستند
به عبارت بهتر يكي از اصول بيبديل سياست خارجه ايالاتمتحده امريكا طي سه دهه اخير «براندازي حاكميت در جمهوري اسلامي ايران» بوده؛ موضوعي كه رسماً از سوي مقامات غربي هم مورد تأكيد قرار گرفته است.
يكي از مهمترين ابزارهاي نظام سلطه براي رسيدن به چنين هدفي تقويت جريان همسو با غرب در داخل كشور است، جرياني كه توانسته طي سالهاي اخير بسياري از اهداف غرب در داخل را به سرانجام رسانده و همگام با مقامات امريكايي قدم بردارد.
بر همين اساس منزوي شدن جماعت تجديدنظرطلب طي يك دهه اخير اصلاً براي حاميان بيروني آنها قابل تحمل نبوده و آنها را به صرافت انداخته تا به هر شكل ممكن بار ديگر بازگشت رسمي اصلاحطلبان تندرو به قدرت را مقدمهسازي كنند.
صحبتهاي دو روز گذشته وزير امور خارجه امريكا و همچنين سخنان چندي پيش رئيسجمهور اين كشور در مصاحبه با راديو ملي اين كشور هم بهخوبي نشان ميدهد كه جماعت تجديدنظرطلب همچنان براي امريكاييها حائز اهميت بوده و نقطه اميدبخش آنها در جمهوري اسلامي ايران به شمار ميروند.
تأكيد بر ادامه فشارهاي اقتصادي
جان كري در جلسه سؤال و جواب در شوراي روابط خارجي امريكا بار ديگر سخنان قابلتوجهي را بر زبان آورد كه نمايانگر پايان ناپذيري دشمني مقامات اين كشور با جامعه ايراني است. وي در بخشي از سخنان خود به تلويح اشاره ميكند كه سران ايالاتمتحده امريكا همچنان
اميدوارند - كه با اعمال تحريمهاي اقتصادي ضمن افزايش مشكلات معيشتي مردم و بهوجود آمدن معضلاتي مانند بيكاري و تورم – نارضايتي اجتماعي بهوجود آورند و مردم را در مقابل حاكميت قرار دهند؛ شبيه همان چيزي كه جماعتي در سال 88 صورت دادند و تلاش كردند با ايجاد نافرماني مدني استحاله رسمي نظام را عملياتي كنند.
كري در اين باره توضيح ميدهد: «گذشت 15 سال ميتواند تغييرات زيادي در ايران ايجاد كند.... باور من اين است كه در 15 سال، در يك كشور اتفاقاتي ميافتد. اگر به ايران امروز نگاه كنيد، ميبينيد كه كشوري داراي مردمي با تحصيلات است كه پيشتر با همه كشورهاي منطقه از جمله اسرائيل روابطي دوستانه داشت. ميدانيد كه سرزمين پارس، تاريخي طولاني دارد و واقعيت اين است كه اين جوانان كه 25درصد آنان بيكار هستند، آينده ميخواهند. اگر به تهران برويد، من نبودهام ولي دوستان من كه رفتهاند به من گفتهاند كه جوانان به دنبال گوشيهاي هوشمند هستند و ميخواهند بخشي از دنيا باشند. من نميدانم تا 15 سال ديگر چه اتفاقي ميافتد جز اينكه ميدانم اتفاقات زيادي روي ميدهد. مسئله اينجاست كه شما نميتوانيد تغيير را خلق كنيد بلكه بايد احتمالات را بيازماييد....»
اوباما: توافق هستهاي، ميانهروها را در ايران تقويت ميكند!
زماني ميتوانيم مفهوم واقعي سخنان جان كري را لمس و منظور وي از بهرهبرداري از نيازهاي و مشكلات جوانان كشور را درك كنيم و سهم جريان مدعي اصلاحطلبي از اهداف عالي مقامات امريكايي را دريابيم كه به سخنان چند هفته پيش اوباما نگاهي گذرا بيندازيم. وي در مصاحبه با راديو ملي كشورش تأكيد ميكند: «من سعي ندارم از (پاسخ به) سؤال شما اجتناب كنم. فكر ميكنم در داخل ايران رويكردهاي متفاوتي وجود دارد. من فكر ميكنم تندروهايي داخل ايران هستند كه فكر ميكنند كار درست براي انجام دادن مخالفت با ما، جستوجو و تلاش براي نابودي اسرائيل و ايجاد خرابي در مكانهايي چون سوريه يا يمن و لبنان است.»
رئيس دولت امريكا در ادامه بهصورت ضمني از جماعت مدعي اصلاحطلبي در داخل نام برده و از لزوم جلب نظر آنها توسط كشورش سخن به ميان ميآورد: «همچنين فكر ميكنم ديگراني در داخل ايران هستند كه فكر ميكنند اين كار غيرسازنده است و ممكن است اگر ما اين توافق هستهاي را امضا كنيم، ما دست (توان) آنهايي را كه نيروهاي ميانهروتر داخل ايران هستند، تقويت كنيم. اما موضوع كليدي كه ميخواهم مطرح كنم آن است كه توافق (هستهاي) اين موضوعات را در نظر نميگيرد. حتي اگر اين تغييرات رخ ندهد، باز هم بسيار بهتر است كه ما توافق را داشته باشيم.»
در حالي اوباما بار ديگر صحبت از روي كارآمدن جريان معتدل (بخوانيم تجديدنظرطلبان) ميكند كه وي چند روز قبل از اين مصاحبه در گفتوگو با «انپيآر» اعتراف ميكند مذاكرات هستهاي با ايران به دليل ناتواني امريكا از تغيير نظام ايران بوده است.
انديشكده ويلسون: هدف توافق، قرار دادن ايران در مسير اجتماعي مطلوب امريكاست
اين در حالي است كه رابرت ليتواك، كارشناس انديشكده ويلسون، در آخرين گزارش خود از سري «ديدگاه»هاي اين مؤسسه، توافق هستهاي بين ايران و امريكا را آغاز راه بحثي بزرگتر ميخواند. به اعتقاد وي، اين توافق براي ايران هويت و مناسبات بيشتر با جامعه بينالمللي را در پي دارد و براي امريكا به وجود آمدن سؤالاتي در مورد اينكه آيا رويكرد اين كشور در مورد «كشورهاي سركش» تغيير پيدا كرده است؟
اين تحليلگر در ادامه اظهار ميكند:«هر چند اين توافق وجهه معامله را دارد، اما در بحث موضوع وسيعتري به نام تكامل اجتماعي ايران قرار ميگيرد. اوباما و رهبر ايران، هر كدام نگاه خود به توافق را دارند. اوباما، عملكردش در توافق را به لحاظ جنبههاي مثبت معامله با ايران توجيه ميكند و معتقد است كه اين توافق موجب تقويت جناح ميانهروي داخل ايران شده و ايران را در مسير اجتماعي مطلوب امريكا قرار ميدهد.»
با توجه به مواضع رهبر ايران، تنها راه ما تغيير رژيم در ايران است!
در هنگامه مذاكرات هستهاي ايران و 5+1 در شهر وين هم بسياري ديگر از شخصيتها و رسانههاي اين كشور بر تقويت جماعت تجديدنظرطلبان – كه به باور آنها جريان معتدل در ايران است!- تأكيد ميكنند.
برهمين اساس چند ساعت پس از بيانات مهم رهبر معظم انقلاب در جمع كارگزاران نظام و تعيين خطوط قرمز توافقنامه جامع هستهاي از سوي ايشان لسآنجلس تايمز در مطلبي به ديويد پرل تحليلگر لس آنجس تايمز در اين خصوص نوشت:«اگرچه دولت فعلي ايران با شعار گفتوگو با امريكا و رسيدن به توافق هستهاي بر سر كار آمد اما نبايد فراموش كرد دست و پاي اين دولت از قيد و بندهاي حكومت تندروي ايران رها نيست. بسياري از منتقدان اسرائيلي و سعودي مذاكرات معتقدند به جاي اتلاف وقت بر سر گفتوگوها، بايد به فكر تغيير رژيم در ايران بود. مشكل ما با رژيم ايران است.»
گزارش شوراي امور بينالملل روسيه از راهبرد امريكا: غرب بهدنبال براندازي در ايران است
پس از سخنان رئيسجمهور امريكا در گفتوگو با راديو ملي اين كشور – كه به قسمتهايي از آن اشاره شد - اين بار «شوراي امور بينالملل روسيه» در گزارشي از هدف غايي غرب در قبال كشورمان بيان ميكند:«توافق هستهاي، راهبرد امريكا را تغيير نميدهد زيرا هدف واشنگتن تغيير نظام ايران كه خارج از كنترل كاخ سفيد است و يك مسير سياسي مستقل را در منطقه دنبال ميكند، ميباشد.»
توافق، زمينهساز تغيير حاكميت در ايران
جكسون ديل چهره سرشناس امريكايي هم در مقالهاي روز 24 فروردين 1394 يعني 10 روز پس از بيانيه لوزان در روزنامه واشنگتنپست به صراحت از لزوم تقويت بيشتر جريان تجديدنظرطلب براي برآورده شدن خواستههاي نظام سلطه ياد ميكند.
در بخشي از اين مقاله اينگونه از راهبرد آينده امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران ياد ميشود:«ايران باز هم به دنبال سلطه بر خاورميانه و از بين بردن اسرائيل خواهد بود...». اما مهمترين بخش مقاله ديل آنجايي است كه وي تأكيد ميكند عناصر تجديدنظرطلب در ايران سهم مهمي را از پيشبرد اهداف ايالات متحده در اختيار دارند و ميتوانند به محقق شدن راهبرد اين كشور در مقابل كشورمان كمك شاياني كنند، بنابراين مهمترين مسئله در مورد توافق اين نيست كه تحريمها با چه سرعتي لغو ميشود يا آيا بازرسيها به اندازه كافي سختگيرانه است، مسئله، آن نيروهايي در ايران هستند كه همانطور كه اوباما به نيويورك تايمز ميگويد، معتقدند ما نيازي نداريم خود را كاملاً از زاويه ماشين جنگي خود ببينيم و بايد قويتر شويم.
شبيه اينگونه اهداف - كه به بخشي از آن اشاره شد- بارها از سوي دولتمردان و رسانههاي نظام سلطه مورد تأكيد قرار گرفته و عنوان شده كه ايالات متحده امريكا راهبردش تغيير حاكميت در ايران بوده و براي رسيدن به اين از ابزارهاي مختلف استفاده ميكند.
در نمونهاي ديگر فريدمن نويسنده معروف روزنامه نيويورك تايمز در آستانه مذاكرات لوزان در تحليلي با تأكيد بر آنكه «توافق نهايي زمينه تغيير رژيم را در ايران فراهم ميكند» بيان ميكند:«تنها روش تأمين امنيت درازمدت براي اسرائيل و همسايگانش و حتي براي بسياري از مردم ايران تغيير رژيم ايران است كه بايد از داخل اتفاق بيفتد... به نظر من با توافقي كه اوباما با ايران بر سر مسئله هستهاي انجام ميدهد امكان اين تغيير در داخل ايران فراهم ميشود.»
تقويت تجديدنظرطلبان با هدف تغيير نظام جزء لاينفك سياستهاي امريكا
مستنداً و موجز بيان شد، امريكاييها چه با توافق چه بيتوافق به دنبال تغيير حاكميت در ايران هستند و اين گزينه را هيچگاه رها نكرده و به عنوان يك راهبرد مدنظر دارند. اساساً به باور مقامات امريكاييها رسيدن به توافق جامع با پارامترهاي مورد نظر آنها ميتواند مقدمات تغيير حاكميت در ايران را بهتر فراهم كند، چراكه نه تنها صنعت هستهاي ايران به عنوان قدرتي بازدارنده نابود شده بلكه با دسترسي به مراكز نظامي و دفاعي ايران ميتوانند برآورد بهتر و دقيقتري از قدرت نظامي كشور بهدست آورند تا در فرصت مناسب از آن بهرهبرداري كنند. آنها همچنين به روي كارآمدن جماعت تندروي تجديدنظرطلب طي سالهاي 94 تا 96 هم اميد بسته و انتظار دارند با روي كارآمدن اين جريان در رأس قدرت زمينه آشوبهاي خياباني و غائلهسازيها عليه حاكميت هم شكل گستردهاي به خود بگيرد.
*جوان
دلايل و استدلالهاي فراواني را ميتوان براي چنين نظريهاي ذكر كرد كه شايد در اين مجال نميتوان به همه آن پرداخت اما آنچه چنين مسئلهاي را تقويت ميكند و به عنوان يك اصل باثبات شكل ميدهد، اظهارات مقامات رسمي و غيررسمي ايالات متحده امريكا- طي هفتههاي اخير - درباره ايران است كه به خوبي نشان ميدهد كه دشمني سران اين كشور با جامعه ايراني فرجام مشخصي ندارد و تنها در يك صورت معنا و مفهوم پيدا ميكند و آن تغيير حاكميت در ايران و در نهايت حرفشنوي مطلق مقامات كشورمان از دولتمردان ايالات متحده است.
هدفي كه امريكاييها شرايط تحقق آن را از مسيرهاي متفاوت امتحان كرده و تاكنون به نتايج دلخواه نرسيدهاند؛ اما بايد تأكيد كرد، از جمله اين مسيرها كه امريكاييها همچنان به آن دل بسته و اميدوارند كه از حركت در آن به هدف نهايي خود كه همان فروپاشي ايران از درون است برسند، مسير مطبوع جماعتي است كه به «تجديدنظرطلبان» مشهور هستند؛ جرياني كه از لحظه شكلگيري فعاليتهاي سياسي خود تاكنون توانسته به خوبي در جهت بادي كه از سمت واشنگتن ميوزد حركت كند و بارها لبخند رضايت را برلبان مقامات كاخ سفيد بنشاند.
تجديدنظرطلبان هميشه براي امريكاييها قابل تكريم هستند
به عبارت بهتر يكي از اصول بيبديل سياست خارجه ايالاتمتحده امريكا طي سه دهه اخير «براندازي حاكميت در جمهوري اسلامي ايران» بوده؛ موضوعي كه رسماً از سوي مقامات غربي هم مورد تأكيد قرار گرفته است.
يكي از مهمترين ابزارهاي نظام سلطه براي رسيدن به چنين هدفي تقويت جريان همسو با غرب در داخل كشور است، جرياني كه توانسته طي سالهاي اخير بسياري از اهداف غرب در داخل را به سرانجام رسانده و همگام با مقامات امريكايي قدم بردارد.
بر همين اساس منزوي شدن جماعت تجديدنظرطلب طي يك دهه اخير اصلاً براي حاميان بيروني آنها قابل تحمل نبوده و آنها را به صرافت انداخته تا به هر شكل ممكن بار ديگر بازگشت رسمي اصلاحطلبان تندرو به قدرت را مقدمهسازي كنند.
صحبتهاي دو روز گذشته وزير امور خارجه امريكا و همچنين سخنان چندي پيش رئيسجمهور اين كشور در مصاحبه با راديو ملي اين كشور هم بهخوبي نشان ميدهد كه جماعت تجديدنظرطلب همچنان براي امريكاييها حائز اهميت بوده و نقطه اميدبخش آنها در جمهوري اسلامي ايران به شمار ميروند.
تأكيد بر ادامه فشارهاي اقتصادي
جان كري در جلسه سؤال و جواب در شوراي روابط خارجي امريكا بار ديگر سخنان قابلتوجهي را بر زبان آورد كه نمايانگر پايان ناپذيري دشمني مقامات اين كشور با جامعه ايراني است. وي در بخشي از سخنان خود به تلويح اشاره ميكند كه سران ايالاتمتحده امريكا همچنان
اميدوارند - كه با اعمال تحريمهاي اقتصادي ضمن افزايش مشكلات معيشتي مردم و بهوجود آمدن معضلاتي مانند بيكاري و تورم – نارضايتي اجتماعي بهوجود آورند و مردم را در مقابل حاكميت قرار دهند؛ شبيه همان چيزي كه جماعتي در سال 88 صورت دادند و تلاش كردند با ايجاد نافرماني مدني استحاله رسمي نظام را عملياتي كنند.
كري در اين باره توضيح ميدهد: «گذشت 15 سال ميتواند تغييرات زيادي در ايران ايجاد كند.... باور من اين است كه در 15 سال، در يك كشور اتفاقاتي ميافتد. اگر به ايران امروز نگاه كنيد، ميبينيد كه كشوري داراي مردمي با تحصيلات است كه پيشتر با همه كشورهاي منطقه از جمله اسرائيل روابطي دوستانه داشت. ميدانيد كه سرزمين پارس، تاريخي طولاني دارد و واقعيت اين است كه اين جوانان كه 25درصد آنان بيكار هستند، آينده ميخواهند. اگر به تهران برويد، من نبودهام ولي دوستان من كه رفتهاند به من گفتهاند كه جوانان به دنبال گوشيهاي هوشمند هستند و ميخواهند بخشي از دنيا باشند. من نميدانم تا 15 سال ديگر چه اتفاقي ميافتد جز اينكه ميدانم اتفاقات زيادي روي ميدهد. مسئله اينجاست كه شما نميتوانيد تغيير را خلق كنيد بلكه بايد احتمالات را بيازماييد....»
اوباما: توافق هستهاي، ميانهروها را در ايران تقويت ميكند!
زماني ميتوانيم مفهوم واقعي سخنان جان كري را لمس و منظور وي از بهرهبرداري از نيازهاي و مشكلات جوانان كشور را درك كنيم و سهم جريان مدعي اصلاحطلبي از اهداف عالي مقامات امريكايي را دريابيم كه به سخنان چند هفته پيش اوباما نگاهي گذرا بيندازيم. وي در مصاحبه با راديو ملي كشورش تأكيد ميكند: «من سعي ندارم از (پاسخ به) سؤال شما اجتناب كنم. فكر ميكنم در داخل ايران رويكردهاي متفاوتي وجود دارد. من فكر ميكنم تندروهايي داخل ايران هستند كه فكر ميكنند كار درست براي انجام دادن مخالفت با ما، جستوجو و تلاش براي نابودي اسرائيل و ايجاد خرابي در مكانهايي چون سوريه يا يمن و لبنان است.»
رئيس دولت امريكا در ادامه بهصورت ضمني از جماعت مدعي اصلاحطلبي در داخل نام برده و از لزوم جلب نظر آنها توسط كشورش سخن به ميان ميآورد: «همچنين فكر ميكنم ديگراني در داخل ايران هستند كه فكر ميكنند اين كار غيرسازنده است و ممكن است اگر ما اين توافق هستهاي را امضا كنيم، ما دست (توان) آنهايي را كه نيروهاي ميانهروتر داخل ايران هستند، تقويت كنيم. اما موضوع كليدي كه ميخواهم مطرح كنم آن است كه توافق (هستهاي) اين موضوعات را در نظر نميگيرد. حتي اگر اين تغييرات رخ ندهد، باز هم بسيار بهتر است كه ما توافق را داشته باشيم.»
در حالي اوباما بار ديگر صحبت از روي كارآمدن جريان معتدل (بخوانيم تجديدنظرطلبان) ميكند كه وي چند روز قبل از اين مصاحبه در گفتوگو با «انپيآر» اعتراف ميكند مذاكرات هستهاي با ايران به دليل ناتواني امريكا از تغيير نظام ايران بوده است.
انديشكده ويلسون: هدف توافق، قرار دادن ايران در مسير اجتماعي مطلوب امريكاست
اين در حالي است كه رابرت ليتواك، كارشناس انديشكده ويلسون، در آخرين گزارش خود از سري «ديدگاه»هاي اين مؤسسه، توافق هستهاي بين ايران و امريكا را آغاز راه بحثي بزرگتر ميخواند. به اعتقاد وي، اين توافق براي ايران هويت و مناسبات بيشتر با جامعه بينالمللي را در پي دارد و براي امريكا به وجود آمدن سؤالاتي در مورد اينكه آيا رويكرد اين كشور در مورد «كشورهاي سركش» تغيير پيدا كرده است؟
اين تحليلگر در ادامه اظهار ميكند:«هر چند اين توافق وجهه معامله را دارد، اما در بحث موضوع وسيعتري به نام تكامل اجتماعي ايران قرار ميگيرد. اوباما و رهبر ايران، هر كدام نگاه خود به توافق را دارند. اوباما، عملكردش در توافق را به لحاظ جنبههاي مثبت معامله با ايران توجيه ميكند و معتقد است كه اين توافق موجب تقويت جناح ميانهروي داخل ايران شده و ايران را در مسير اجتماعي مطلوب امريكا قرار ميدهد.»
با توجه به مواضع رهبر ايران، تنها راه ما تغيير رژيم در ايران است!
در هنگامه مذاكرات هستهاي ايران و 5+1 در شهر وين هم بسياري ديگر از شخصيتها و رسانههاي اين كشور بر تقويت جماعت تجديدنظرطلبان – كه به باور آنها جريان معتدل در ايران است!- تأكيد ميكنند.
برهمين اساس چند ساعت پس از بيانات مهم رهبر معظم انقلاب در جمع كارگزاران نظام و تعيين خطوط قرمز توافقنامه جامع هستهاي از سوي ايشان لسآنجلس تايمز در مطلبي به ديويد پرل تحليلگر لس آنجس تايمز در اين خصوص نوشت:«اگرچه دولت فعلي ايران با شعار گفتوگو با امريكا و رسيدن به توافق هستهاي بر سر كار آمد اما نبايد فراموش كرد دست و پاي اين دولت از قيد و بندهاي حكومت تندروي ايران رها نيست. بسياري از منتقدان اسرائيلي و سعودي مذاكرات معتقدند به جاي اتلاف وقت بر سر گفتوگوها، بايد به فكر تغيير رژيم در ايران بود. مشكل ما با رژيم ايران است.»
گزارش شوراي امور بينالملل روسيه از راهبرد امريكا: غرب بهدنبال براندازي در ايران است
پس از سخنان رئيسجمهور امريكا در گفتوگو با راديو ملي اين كشور – كه به قسمتهايي از آن اشاره شد - اين بار «شوراي امور بينالملل روسيه» در گزارشي از هدف غايي غرب در قبال كشورمان بيان ميكند:«توافق هستهاي، راهبرد امريكا را تغيير نميدهد زيرا هدف واشنگتن تغيير نظام ايران كه خارج از كنترل كاخ سفيد است و يك مسير سياسي مستقل را در منطقه دنبال ميكند، ميباشد.»
توافق، زمينهساز تغيير حاكميت در ايران
جكسون ديل چهره سرشناس امريكايي هم در مقالهاي روز 24 فروردين 1394 يعني 10 روز پس از بيانيه لوزان در روزنامه واشنگتنپست به صراحت از لزوم تقويت بيشتر جريان تجديدنظرطلب براي برآورده شدن خواستههاي نظام سلطه ياد ميكند.
در بخشي از اين مقاله اينگونه از راهبرد آينده امريكا عليه جمهوري اسلامي ايران ياد ميشود:«ايران باز هم به دنبال سلطه بر خاورميانه و از بين بردن اسرائيل خواهد بود...». اما مهمترين بخش مقاله ديل آنجايي است كه وي تأكيد ميكند عناصر تجديدنظرطلب در ايران سهم مهمي را از پيشبرد اهداف ايالات متحده در اختيار دارند و ميتوانند به محقق شدن راهبرد اين كشور در مقابل كشورمان كمك شاياني كنند، بنابراين مهمترين مسئله در مورد توافق اين نيست كه تحريمها با چه سرعتي لغو ميشود يا آيا بازرسيها به اندازه كافي سختگيرانه است، مسئله، آن نيروهايي در ايران هستند كه همانطور كه اوباما به نيويورك تايمز ميگويد، معتقدند ما نيازي نداريم خود را كاملاً از زاويه ماشين جنگي خود ببينيم و بايد قويتر شويم.
شبيه اينگونه اهداف - كه به بخشي از آن اشاره شد- بارها از سوي دولتمردان و رسانههاي نظام سلطه مورد تأكيد قرار گرفته و عنوان شده كه ايالات متحده امريكا راهبردش تغيير حاكميت در ايران بوده و براي رسيدن به اين از ابزارهاي مختلف استفاده ميكند.
در نمونهاي ديگر فريدمن نويسنده معروف روزنامه نيويورك تايمز در آستانه مذاكرات لوزان در تحليلي با تأكيد بر آنكه «توافق نهايي زمينه تغيير رژيم را در ايران فراهم ميكند» بيان ميكند:«تنها روش تأمين امنيت درازمدت براي اسرائيل و همسايگانش و حتي براي بسياري از مردم ايران تغيير رژيم ايران است كه بايد از داخل اتفاق بيفتد... به نظر من با توافقي كه اوباما با ايران بر سر مسئله هستهاي انجام ميدهد امكان اين تغيير در داخل ايران فراهم ميشود.»
تقويت تجديدنظرطلبان با هدف تغيير نظام جزء لاينفك سياستهاي امريكا
مستنداً و موجز بيان شد، امريكاييها چه با توافق چه بيتوافق به دنبال تغيير حاكميت در ايران هستند و اين گزينه را هيچگاه رها نكرده و به عنوان يك راهبرد مدنظر دارند. اساساً به باور مقامات امريكاييها رسيدن به توافق جامع با پارامترهاي مورد نظر آنها ميتواند مقدمات تغيير حاكميت در ايران را بهتر فراهم كند، چراكه نه تنها صنعت هستهاي ايران به عنوان قدرتي بازدارنده نابود شده بلكه با دسترسي به مراكز نظامي و دفاعي ايران ميتوانند برآورد بهتر و دقيقتري از قدرت نظامي كشور بهدست آورند تا در فرصت مناسب از آن بهرهبرداري كنند. آنها همچنين به روي كارآمدن جماعت تندروي تجديدنظرطلب طي سالهاي 94 تا 96 هم اميد بسته و انتظار دارند با روي كارآمدن اين جريان در رأس قدرت زمينه آشوبهاي خياباني و غائلهسازيها عليه حاكميت هم شكل گستردهاي به خود بگيرد.
*جوان