شهدای ایران shohadayeiran.com

حجت الاسلام ملکی گفت: اسلام تساهل و تسامح و اسلام آمریکایی، اسلامی است که هیچ ضرری برای شیطان و شیطان بزرگ و دشمنان ندارد. درحالی‌که دینی که هیچ خطری برای شیاطین جنی و انسی نداشته باشد اصلاً دین نیست.
به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با دانشجویان به سوء استفاده از مفهوم اسلام رحمانی و پنهان کردن آموزه های لیبرالیسم ذیل این مفهوم اشاره کردند. ایشان در بخشی از بیانات خود در ارتباط با این مسئله فرمودند: «اگر معنای اسلام رحمانی این است که ما با دشمنانی که علیه اسلام، علیه ایران، علیه ملّت ایران، علیه پیشرفت ایران دارند تلاش می‌کنند و از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند، بایستی با چهره محبت‌آمیز، با دل صاف و پاک برخورد کنیم، نه، این اسلام نیست». پیرامون این مسئله با حجت‌الاسلام‌ و المسلمین حمید ملکی گفتگو کردیم.

حجت‌الاسلام حمید ملکی کارشناس علوم قرآنی و تفسیر است و هم‌اکنون در برنامه زنده پرسمان قرآنی رادیو معارف به پرسش‌ها و شبهه‌های قرآنی پاسخ می‌دهد. ازجمله تألیفات وی می‌توان به «سرگذشت پیامبران»، «نقش زمان و مکان در اجتهاد»، «مجموعه پرسش‌ها و پاسخ‌های قرآنی» اشاره کرد. وی در حال حاضر مدیریت مدرسه علمیه معصومیه(س) قم را به عهده دارد.

*یکی از مسائلی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود در جمع دانشجویان بدان اشاره کردند بحث «اسلام رحمانی» بود. از نظر شما زمینه طرح چنین نگاه‌هایی به اسلام چیست؟

غربی‌ها مباحثی تحت عنوان هرمنوتیک در جمع‌های روشنفکری مطرح کردند تا بتوانند تفسیرهای خود از اسلام و هر دین دیگری را انجام دهند و بدان مشروعیت ببخشند. امروزه تحت عنوان اسلام رحمانی می‌گویند که ما از اسلام فقط رحمانیتش را می‌فهمیم و غضبش را برداشت نمی‌کنیم و این برداشت ما از اسلام یک برداشت درست است. آن‌ها می‌گویند هرکسی می‌تواند برداشت خودش را داشته باشد که از دل این نوع برداشت‌های متنوع از اسلام بحث «صراط‌ های مستقیم» بیرون آمد. هدف این بود که حس تعصب نسبت به دین و مقاومت بر ارزش‌های دینی را بشکنند و همه نسبت به دین حالت تساهل و تسامح پیدا کنند.

درحالی‌که تعصب صحیح یعنی اینکه انسان متدین نسبت به مقدسات، باورها و آموزه‌های دینی احساس مسئولیت داشته باشد و از آن‌ها دفاع کند. این ترفندی که تحت عنوان هرمنوتیک و برداشت‌های متفاوت از دین و صراط‌های مستقیم سال‌هاست شروع شده، بدان جا منجر شد که قرآنی در آمریکا چاپ شد که آیات جهاد قرآن را از آن حذف کردند و فقط آیات رحمانی را باقی گذاشتند. توجیه شان برای این اقدام این بود که زمان، زمانه تمدن است و زمانی که قرآن حرف از «قٰاتِلُوهُمْ حَتّٰى لاٰ تَكُونَ فِتْنَةٌ» می‌زند زمانه‌ای بوده است که اسلام مواجه با انسان‌های وحشی و جاهل است؛ اما امروزه همه انسان‌ها متمدن شده اند و درنتیجه آن دستورات اسلام مربوط به این زمان نیست.

*پاسخ خود قرآن به افرادی که به برخی مباحث قرآن و دین ضریب می‌دهند و برخی مباحث دیگر را کنار گذاشته یا حذف می‌کنند چیست؟

قرآن کریم آن‌هایی را که مصداق «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ» هستند یعنی به بعضی آیات ایمان می‌آورند و برخی دیگر را انکار می‌کنند را در شمار منافقان به‌حساب می‌آورد. این افراد به صورت سلیقه‌ای با اسلام برخورد می‌کنند درحالی‌که قرآن می‌فرماید «إِنَّ اَلدِّينَ عِنْدَ اَللّٰهِ اَلْإِسْلاٰمُ». دین در نگاه خدای سبحان و قرآن یعنی تسلیم شدن و آن‌هم تسلیم شدن در مقابل همه دین و همه آیات و نه‌فقط قسمتی از آن‌ها.

خداوند سبحان در قرآن به نفس‌نفس زدن اسبان مجاهدان و جرقه‌ای که از سمّ اسبان مجاهدان می‌جهد قسم می‌خورد و می‌فرماید «وَ اَلْعٰادِيٰاتِ ضَبْحاً فَالْمُورِيٰاتِ قَدْحاً فَالْمُغِيرٰاتِ صُبْحاً فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعاً فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعاً وَ إِنَّهُ لِحُبِّ اَلْخَيْرِ لَشَدِيدٌ». این نشان می‌دهد که جایگاه مجاهدان نزد خداوند بسیار بالاست که به اسب فرد مجاهد قسم خورده می‌شود.

در ادامه آیات خداوند به عنوان یک گلایه می‌فرماید: «إِنَّ اَلْإِنْسٰانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ» یعنی انسان‌ها کنودند و آنطور که ما می‌خواهیم مجاهد نیستند و در مقابل کسانی که حق و حقیقت را زیر پا می‌گذارند جهاد نمی‌کنند. «کنود» در اینجا به معنی کفور است یعنی انسان‌ها تلاش نمی‌کنند خود را به جایگاه والای مجاهدان برسانند.

کسی که مسلمان است هم باید این آیات را باور کند و هم به آن‌ها عمل کند. باور همان ایمان و عمل همان تقوا است؛ خداوند در این رابطه می‌فرماید «يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ». اهل تقوا بودن یعنی اینکه ایمان به منصه ظهور برسد و عملیاتی شود. یعنی اینکه فقط نگویید مجاهدان خیلی مقام بالایی دارند بلکه خودتان هم مجاهد شوید.

«وَ قٰاتِلُوهُمْ حَتّٰى لاٰ تَكُونَ فِتْنَةٌ» یعنی چنان قتال کند تا فتنه را از روی زمین بردارید. به‌عبارتی‌دیگر تا فتنه هست مبارزه هست. این فقط حرف ما نیست بلکه حرف دشمنان نیز هست. آن‌هایی که حرف از دموکراسی و لیبرالیسم می‌زنند تا وقتی مخالف دارند جهاد می‌کنند و می‌جنگند. چه طور است که دشمن در آن‌طرف مبارزه بکند اما کسی که این‌طرف در جبهه حق است مبارزه نکند؟!

*برخی می گویند کنار گذاشتن نگاه رحمانی به اسلام منجر به ظهور پدیده‌هایی مثل داعش می‌شود؛ یعنی نگاهی که می‌خواهد همه را حذف کند. آیا این‌چنین است؟

داعش فقط نگاه به خشونت دارد درحالی‌که اسلام فقط خشونت نیست. لیبرالیسم در ظاهر فقط نگاهش به رحمانیت است. اسلام رحمانی، اسلام تساهل و تسامح و اسلام آمریکایی، اسلامی است که هیچ ضرری برای شیطان و شیطان بزرگ و دشمنان ندارد. درحالی‌که دینی که هیچ خطری برای شیاطین جنی و انسی نداشته باشد اصلاً دین نیست. قرآن آمده است تا انسان را از شر شیاطین نجات بدهد و نجات دادن مبارزه و تلاش می‌خواهد. این مبارزه هم از جنس مبارزه نرم است و هم سخت. جاهایی که اسلام بحث‌های اخلاقی می‌کند همان مبارزه نرم است و آنجایی که اسلام می‌فرماید «وَ قٰاتِلُوهُمْ حَتّٰى لاٰ تَكُونَ فِتْنَةٌ» اینجا مبارزه سخت است.

قرآن می‌فرماید «اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ» یعنی مؤمنان نسبت به همدیگر باید در درجه‌ای بالاتر از رحمت، احساس سرپرستی و احساس مسئولیت می‌کنند. در جای دیگر می‌فرماید «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللّٰهِ وَ اَلَّذِينَ مَعَهُ أَشِدّٰاءُ عَلَى اَلْكُفّٰارِ رُحَمٰاءُ بَيْنَهُم». وقتی این دو باهم جمع شود می‌شود حضرت رسول (ص)؛ پیامبری که مبارزه می‌کند و بر یهودیان بنی قریظه رحمت می‌کند و با آن‌ها کنار می‌آید و می‌گوید می‌توانند در حکومت اسلامی سهم داشته باشند اما وقتی آن‌ها عهدشکنی می‌کند آن‌ها را به قتل می‌رساند. یعنی غضب بعد از رحمت است.

آیا پیامبر(ص) که رحمة للعالمین است باید با بنی قریظه که خیانت کرده و عهدشکنی کردند کنار می‌آمد؟ پیامبر اگر این کار را می‌کرد پیروز نمی‌شد. باید با خارهای راه و آن‌هایی که سد سبیل می‌کنند مبارزه کرد و آن‌ها را از راه برداشت تا راه برای انسان‌های آزاده و حقیقت‌خواه باز شود.

*آیا می‌توان این‌گونه گفت که مبارزه هم نوعی رحمت است؟

بله عین رحمت است. ظاهرش خشونت است اما باطنش رحمت است. مثلاً آیا پلیس مظهر رحمت است یا خشونت؟ پلیس امنیت ایجاد می‌کند برای کسانی که سالم اند و ناامنی برای کسانی که مضرند که این حقیقتاً رحمت است. ناامنی برای دزد ایجاد کردن عین رحمت است. از بین بردن فتنه از روی زمین عین رحمت است چرا که حمایت و ایجاد امنیت است برای کسانی که از فتنه متضرر می‌شوند. درنتیجه جهاد هم جنبه رحمانیه دارد هرچند عده‌ای کشته بشوند ولی آن‌هایی که کشته می‌شوند افرادی هستند که امنیت را در جامعه به خطر انداخته‌اند.

برخی می‌گویند قرآن همه‌اش رحمت است درحالی‌که این‌گونه نیست. قرآن می‌فرماید «وَ لاٰ تَرْكَنُوا إِلَى اَلَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ اَلنّٰارُ وَ مٰا لَكُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ أَوْلِيٰاءَ ثُمَّ لاٰ تُنْصَرُونَ» یعنی حتی یک‌لحظه به کسانی که نمی‌خواهند شما روی زمین باشید تمایل نداشته باشید و امید به دشمن نداشته باشید. اگر آن‌ها اهل جنگ بودند أشدّاء باشید علیه آن‌ها. چراکه اگر با آن‌ها برخورد نکنید انسان‌های مستضعف را همچون فرعون نابود می‌کنند.

آیا حضرت موسی (ع) که با فرعون مقابله می‌کند جنبه غضبش غلبه دارد یا جنبه رحمانی‌اش؟ حضرت موسی(ع) برای نجات مردانی که کشته می‌شدند و زنانی که استحیاء می‌شدند تا برده شوند و بار بکشند با فرعون مبارزه می‌کرد و این عین رحمت است. تمام آیات قرآن در راستای نزول رحمت به انسان‌هاست، اما گاه رحمت مستقیم و گاه غیر مستقیم.

قرآن کریم برای تحقیر افرادی که دست از مبارزه کشیده‌اند می‌فرماید «اُقْعُدُوا مَعَ اَلْقٰاعِدِينَ». یعنی شمایی که نمی‌خواهید جهاد کنید بروید با زمین‌گیرها زمین‌گیر شوید و با کسانی که نمی‌توانند جهاد کنند همچون پیرزنان نشست‌وبرخاست کنید. قرآن بدین‌وسیله می‌خواهد تحریک به قیام و جهاد کند.

البته این را هم باید در نظر گرفت که به مخالفین فرصت می‌دهد تا بروند فکر کنند و اگر حتی اسلام را نپذیرفتند بیایند و مالیات و جزیه بدهند و زندگی خودشان را هم داشته باشند همان‌طور که در مورد مسیحیان نجران اتفاق افتاد. اما اگر بخواهند ایجاد مزاحمت کنند و امنیت را سلب کنند با آنها مبارزه می کند.

جنگ تمام‌عیار بین صراط مستقیم با مغضوبین است. از زمان هابیل و قابیل این جنگ دوطرفه بر سر توده انسان‌هاست. این مغضوبین هستند که انسان‌ها را گمراه می‌کنند و اگر مغضوبین را بردارید رحمت در جامعه ایجاد کرده‌ایم.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار